صورت توبهنامۀ علیمحمد
توبهنامۀ علیمحمد را که پس از مجلس مناظرۀ تبریز آن را نگاشته است مورخان دورۀ قاجار گزارش کردهاند، ولی ما در اینجا آن را از کتاب «كشف الغطاء» اثر ابوالفضل گلپایگانی و مهدی گلپایگانی (دو تن از مبلغان مشهور بهایی) نقل میکنیم تا هیچگونه مایۀ شبهه در میان نماند، در این توبهنامۀ رسمی که علیمحمد خطاب به ولیعهد نوشته چنین آورده است:
«فداك روحی. الحمد لله كما هو أهله ومستحقّهکه ظهورات فضل و رحمت خود را در هرحال بر کافۀ عباد خود شامل گردانیده، فحمداً له ثم حمداً که مثل آن حضرت را ینبوع رأفت و رحمت خود فرموده که به ظهور عطوفتش عفو از بندگان و ستر بر مجرمان و ترحم به داعیان فرموده، أشهدالله ومن عنده که این بندۀ ضعیف را قصدی نیست که خلاف رضای خداوند عالم و اهل ولایت او باشد. اگرچه بنفسه وجودم ذنب صرف است، ولی چون قلبم موقن به توحید خداوند جل ذکره و به نبوت رسول او و ولایت اهل ولایت اوست، ولسانم مقر بر کل ما نزل من عندالله است. امید رحمت او را دارم و مطلقاً خلاف رضای حق را نخواسته ام، و اگر کلماتی که خلاف رضای او بوده از قلم جاری شده، غرضم عصیان نبوده و در هرحال مستغفر و تائبم حضرت او را. و این بنده را مطلق علمی نیست که منوط به ادعائی باشد، و أستغفرالله ربی وأتوب إلیه من أن ینسب إلی أمر. و بعضی مناجات و کلمات که از لسان جاری شده دلیل برهیچ امری نیست، و مدعی نیابت خاصۀ حضرت حجة الله ÷را محض ادعا مبطل است، و این بنده را چنین ادعائی نبوده و نه ادعای دیگر. مستدعی از الطاف حضرت شاهنشاهی و آن حضرت چنان است که این دعاگو را به الطاف و عنایت سلطانی و رأفت و رحمت خود سرافراز فرمایند. والسلام» [۱۶۵].
در اینجا ممکن است خوانندگان به شگفتی افتند که چگونه بهائیان در کتب خود، به نگارش این توبهنامه از سوی علیمحمد باب اعتراف کردهاند؟ این موضوع ماجرایی دارد که ذکر آن در این مقام بیمناسبت نیست.
در روزگاری که میرزا حسینعلی بهاء (بهاءالله) هنوز زنده بود و در عکا به سر میبرد، و برادرش میرزا یحیی (صبح ازل) نیز در قبرس روزگار میگذرانید، خاورشناس نامدار انگلیسی ادوارد براون سفری به قبرس و عکا رفته و با هردو برادر ملاقات میکند، و آنگاه در صدد برمیآید تا یکی از آثار بابیان را به چاپ رساند، و از میان آثار ایشان کتاب «نقطة الکاف» اثر میرزاجانی کاشانی را میپسندد و دیباچهای بر آن مینگارد، و در آنجا به اثبات میرساند که میرزا یحیی جانشین منصوص باب بوده و برادرش میرزا حسین علی نمیتواند موعود با بیان باشد، اقدام خاورشناس مذکور بهائیان را سخت نگران میسازد، و از میان ایشان ابوالفضل گلپایگانی مأمور میشود تا بر نوشتار ادوارد براون نقدی بنگارد، و اذهان پریشان بهائیان را از نگرانی بیرون آورد و در پی این تصمیم کتاب «کشف الغطاء» را تا صفحۀ ۱۳۲ مینویسد، و اجل مهلتش نمیدهد، آنگاه مبلغی دیگر به نام مهدی گلپایگانی دست به کار میشود و کتاب را به اتمام میرساند، در کتاب مذکور برای آن که نشان داده شود فضائل بهاءالله بیش از علیمحمد باب بوده (تا چه رسد به میرزا یحیی) ناگزیر «توبهنامۀ» او مطرح شده است، و پیش از اعتراف بدین رسوایی مینویسد:
«چون در این عریضه انابه و استغفارکردن باب و التزام پابمهر سپردن آن حضرت مذکور است، مناسب چنان به نظر میآید که صورت همان دستخط مبارک را نیز محض تکمیل فائده در این مقام مندرج سازیم و موازنۀ آن را با الواحی که از قلم جمال قدم (بهاءالله) در سجن اعظم (یعنی شهر عکا) به جهت ملوک و سلاطین عالم نازل گردیده به دقت نظر اولی البصائر واگذاریم» [۱۶۶].
در اینجا ما، بهائیان منصف و حقیقتجو را مخاطب میسازیم و میگوییم:
اولاً: شما که پایداری در راه عقیده را مهمترین دلیل بر صدق مدعی میشمارید، در برابر این توبهنامۀ رسمی و «پابمهر» و سایر توبههای علیمحمد باب چه میفرمایید؟ آیا چنین مرد متزلزل و مذبذبی، میتواند فرستادۀ راستین خدا و مظهر خالق ارض و سما باشد!؟
ثانیاً: کسی که هرچند گاه از بیم و زیر و شاه دست از ادّعای خود برمیداشت و یا به قول شما به (مصلحتگرایی) و «تقیه» روی میآورد و توبۀ دروغین میکرد، از کجا میتوان اطمینان یافت که در اصل ادعای خویش نیز مصلحتگرایی نمیکرده و دروغ نمیگفته است!؟ با این که تقیۀ او هم کارساز نبود و به قتل رسید!
ثالثاً: پاسخ این آیۀ قاطع و کلام ساطع خدا را چه میدهید که در وصف انبیای الهی میفرماید:
﴿ٱلَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَٰلَٰتِ ٱللَّهِ وَيَخۡشَوۡنَهُۥ وَلَا يَخۡشَوۡنَ أَحَدًا إِلَّا ٱللَّهَۗ وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ حَسِيبٗا ٣٩﴾[الأحزاب: ۳۹].
@آنان که پیامهای خدا را میرسانند و از او میهراسند و از هیچکس جز خدا باک ندارند، و کافی است که خدا حسابرس خلق باشد!
ممکن است کسانی در زندگانی دینی خود در برابر مخالفان راه تقیه را پیش گرفته باشند، ولی بیتردید، ایشان از دستۀ انبیا†نبوده و نیستند، و رسولان حق در رساندن فرمانهای الهی هرگز تقیه نمیکردند.
[۱۶۵] کشف الغطاء، اثر ابوالفضل گلپایگانی (و مهدی گلپایگانی) ص۲۰۴ و ۲۰۵، تحت عنوان: «صورت دستخط حضرت نقطۀ اولی به ناصرالدین شاه در اوقات ولیعهدی او در تبریز که بر علما جوابی نوشته اند». [۱۶۶] کشف الغطاء، ص۲۰۴ (چاپ تاشکند، مطبعۀ کویر).