قوانین ضد اخلاقی
سعد زغلول یکی از سخنوران و سیاستمداران شهیر مصر گفته است:
«كلُّ شريعةٍ تُؤَسَّسُ عَلَى فسادِ الأخلاقِ فهي شريعةٌ باطلةٌ».
یعنی: «هر آیینی که بر پایۀ فساد اخلاق بنیانگذاری شود، آیینی باطل و نادرست است».
در آیین علیمحمد باب برخی از امور ضد اخلاقی تجویز شده که همۀ شرایع الهی آن را تحریم نمودهاند، و ما در اینجا به ذکر نمونهای از آنها بسنده میکنیم:
علیمحمد، زنای محصنه را در شرایطی حلال دانسته و آن را راهی برای حل مشکل خانوادگی قلمداد کرده است، چنانکه در کتاب «بیان فارسی» به زبان عربی مینویسد:
«فرض لكل أحد أن يتأهل ليبقي عنها [۱۳۲] من نفس يوحد [۱۳۳] الله ربها ولأبد أن يجتهد في ذلك وأن يظهر من أحدهما ما يمنعهما عن ذلك حل على كلّ واحد بإذن دونه لأن يظهر عنه الثمرة ولا يجوز الإقتران لمن لا يدخل في الدين» [۱۳۴].
یعنی: «بر هر فردی واجب است که همسر گزیند تا از او کسی باقی ماند که خدای خود را به یگانگی یاد کند و ناگزیر هر شخصی در این کار باید کوشش بسیار نماید، و اگر از سوی یکی از آن دو (شوهر یا زن) مانعی برای تولید فرزند ظاهر شد (مانند عقیمبودن و غیره) حلال است برای هرکدام به اجازۀ دیگری که از او ثمره (فرزند) ظاهر شود، ولی وصال جایز نیست، مگر با کسی که در آیین (بابیگری) داخل گردد»!
این دستور از دیدگاه علیمحمد به اندازهای جالب و جاذب بود که آن را در کتاب «بیان عربی» نیز تکرار و تأکید نموده است [۱۳۵]، و حاصل سخن در هردو کتاب آن است که چون مردی بابیمذهب، از همسر خود فرزند نیاورد، میتواند زنش را در اختیار بابی دیگری قرار دهد و از راه تولید ثمره کند. با این تفاوت که در کتاب «بیان عربی» شرط اجازۀ زن و شوهر به یکدیگر را حذف کرده است، و مینویسد:
«وإن يمنع أحدهما الآخر عن الثمرة يختارن إلى أن يظهر ولا يحل الإقتران إن لم يكن في البيان» [۱۳۶].
یعنی: «اگر یکی از آن دو (شوهر یا زن) مانع شود که دیگری تولید ثمره کند البته کسی را برگزیند تا ثمره ظاهر گردد، ولی چنانچه شخص مزبور در آیین بیان نباشد وصال حلال نیست»!
علیمحمد هیچ نیاندیشیده در خانوادهای که حریم عفت آسیب ببیند، یعنی مرد بیگانهای به بستر کسی آزادانه راه یابد، در آن خانه از غیرت و حمایت ناموسی اثری باقی نمیماند و محبتِ ویژهای که همواره باید میان زن و شوهر برقرار باشد، محو میشود و وفاداری و صمیمیت به رفیقبازی و رقابت تبدیل میگردد، آیا به ذهن علیمحمد نرسیده که لااقل دستور دهد زن و مرد مزبور از هم جدا شوند، یا در صورت علاقۀ به یکدیگر کودک یتیمی را به فرزند خانوادگی بپذیرند و بدین رسوایی تن درندهند!؟
[۱۳۲] در اینجا کلمۀ «عنها» غلط است و باید به «عنه» تبدیل شود، زیرا مرجع ضمیر (یعنی احد) مذکر است نه مؤنث. [۱۳۳] در این عبارت کلمۀ «یوحد» درست نیست و باید به صورت «توحد» به کار رود، زیرا مرجع ضمیر در اینجا «نفس» میباشد که مؤنث مجازی است، چنانکه در کلمۀ «ربها» علیمحمد برای نفس ضمیر مؤنث را به کار برده است. [۱۳۴] بیان فارسی (الباب الخامس والعشر من الواحد الثامن)، ص۲۹۸. [۱۳۵] بیان عربی، ص۳۷. [۱۳۶] بیان عربی، ص۳۷.