الاعتصام در شناخت بدعت و سنت - جلد دوم

فهرست کتاب

فصل

فصل

وقتی چنین است، پس بدعت‌ها از جمله‌ی گناهان هستند. تفاوت میان گناهان، ثابت شد. این تفاوت میان بدعت‌ها نیز قابل تصور است. پس برخی از بدعت‌ها در ضروریات واقع می‌‌شوند، یعنی در ضروریات خلل ایجاد می‌‌کنند و بعضی در حاجیات و برخی دیگر در تحسینیات روی می‌‌دهند.

بدعت‌هایی که در درجه‌ی ضروریات واقع می‌‌شوند، در دین، یا جان، یا نسل، یا عقل یا مال واقع می‌‌شوند.

مثال واقع شدن بدعت‌ها در دین: ابداع کافران و تغییر آیین و دین ابراهیم علیه السلام توسط کافران، مانند این آیه:

﴿مَا جَعَلَ ٱللَّهُ مِنۢ بَحِيرَةٖ وَلَا سَآئِبَةٖ وَلَا وَصِيلَةٖ وَلَا حَامٖ[المائدة: ۱۰۳].

«خداوند بَحیره، سائبه، وصیله، و حامی را مشروع و مقرّر نداشته است».

درباره‌ی این آیه از مفسران، اقوال زیادی نقل شده است. از ابن مسیب نقل شده که «بحیره» نام شتری است که ذبح آن و خوردن گوشت آن را حرام می‌‌دانستند و فقط برای بت‌ها و طاغوت‌ها قرار می‌‌دادند، «سائبه» شتری است که آن را برای بت‌ها و طاغوت‌های خود آزاد می‌‌کردند، و «وصیله» ماده شتری جوان است. می‌‌گویند: «وصلت اثنتين ليس بينهما ذكر». «به دو ماده شتر رسیدم و شتر نری میان آن دو نیست». آن را برای بت‌ها و طاغوت‌های خود نگاه می‌‌داشتند.

«حامی» شتر نری است که ده بار در باردار کردن استفاده شده است. هرگاه به این درجه برسد، می‌‌گویند: پشت‌اش گرم شده است. پس رها می‌‌شود و از این رو آن را، «حامی» نام می‌‌نهند.

اسماعیل قاضی از زید بن اسلم روایت کرده که گوید: رسول خداصفرمود:

«إني لأعلم أو إني لأعرف أول من سيَّبَ السوائب، وأول من غير عهد ابراهيم÷».

«من می‌‌دانم یا می‌‌شناسم که نخستین کسی که شتران را [برای بت‌ها و طاغوت‌ها] آزاد می‌‌گذاشت و نخستین کسی که آیین ابراهیم علیه السلام را تغییر داد، کی بود؟». صحابه عرض کردند: ای رسول خدا، او کیست؟ فرمود:

«عمرو بن لُحَيّ، ابو بني كعب، لقد رأيته يجر قُصبَهُ في النار، يؤذي ريحه أهل النار، وإني لأعرف أول من بحر البحائر».

«عمرو بن لحی، پدر پسران کعب. او را دیده ام که روده‌هایش را در آتش جهنم می‌‌کشد که بوی آن، جهنمیان را اذیت می‌‌کند. و من می‌‌دانم که اولین کسی که گوش شتران بحیره را می‌‌شکافت، کیست؟» گفتند: ای رسول خدا، او کیست؟ فرمود:

«رجل من بني مُدلج، وكانت له ناقتان، فجدع أذنیهما، وحرَّم ألبانهما، ثم شرب ألبانهما بعد ذلك، فلقد رأيته في النار هو وهما يعضانه بأفواههما ويخبطانه بأخفافهما» [۷۸].

«مردی از طایفه‌ی بنی مدلج. او دو ماده شتر داشت. گوش آن دو را برید و شیر آنها را حرام کرد. سپس بعد از آن از شیرشان نوشید. او را در آتش جهنم دیده‌ام در حالی که آن دو شتر با دهانشان او را می‌‌گزند و با سم‌هایشان او را می‌‌زنند».

حاصل مطلبی که در آیه‌ی فوق است، تحریم حلال خدا به نیت تقرب و نزدیکی به خداست با وجودی که در شریعت‌های پیشین هم، حلال بود.

برخی از یاران رسول خداصتصمیم گرفتند که آنچه خدا برایشان حلال کرده، بر خود حرام کنند. هدفشان از این کار فقط بریدن از دنیا و تعلقات دنیا و روی آوردن به خدا بود. رسول خداصاین کارشان را نپذیرفت. آنگاه خداوند این آیه را نازل کرد:

﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُحَرِّمُواْ طَيِّبَٰتِ مَآ أَحَلَّ ٱللَّهُ لَكُمۡ وَلَا تَعۡتَدُوٓاْۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلۡمُعۡتَدِينَ ٨٧[المائدة: ۸۷]. «ای مؤمنان! چیزهای پاکیزه‌ای را که خداوند برای شما حلال کرده است بر خود حرام مکنید، و (از حلال به حرام) تجاوز ننمائید (و از حدود مقرّرات الهی تخطّی مکنید) زیرا که خداوند متجاوزان را دوست نمی‌‌دارد».

شرح این آیه در باب هفتم خواهد آمد. این آیه نشان می‌‌دهد که تحریم حلال خدا -هر چند به قصد سلوک طریق آخرت باشد- باز از آن نهی شده است. تازه در این کار هیچ اعتراضی به شریعت نشده و شریعت تغییر داده نشده و قصد بدعت‌گذاری در آن نبوده است. حالا گمانت چیست اگر تغییر و دگرگونی شریعت از آن قصد شود، همان طور که کافران آن را انجام دادند. یا گمانت چیست اگر بدعت‌گذاری در شریعت اسلام و زمینه سازی راه گمراهی از آن قصد شود؟

[۷۸] عبدالرزاق در «التفسير»، ۱/۱۹۷ آن را روایت کرده، و از طریق او ابن جریر در تفسیرش، ۵/۸۷ آن را آورده است. ابن ابی شیبه در «الـمصنف»، ۷/۲۵۶ روایتش کرده است.