مسأله بیست و چهارم
و آن، این است که از میان آن فرقهها کسانی هستند که هوای بدعت را تا آن حد نچشیدهاند، بنابراین امکان توبهشان وجود دارد. وقتی راجع به اهل فرقهها ممکن است راجع به اهل بدعتهای جزئی هم امکانش هست.
پس یا اخبار و آثار قبلی را بر این حدیث ترجیح میدهیم، چون در اسناد این روایت ضعفی هست و در احادیث دیگر مطالبی هست که صحیح میباشد مانند این فرمودهی پیامبرص:
«يَمْرُقُونَ مِنَ الدِّينِ كَمَا يَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرَّمِيَّةِ، ثُمَّ لا يَعُودُونَ فِيهِ، حَتَّى يَعُودَ السَّهْمُ عَلَى فَوْقِهِ» [۲۸۰].
«از دین میگریزند همان طور که تیر از کمان بیرون میآید و سپس به دین بر نمیگردند همان طور که تیر به کمانش بر نمیگردد».
و یا میان این اخبار و میان حدیث مذکور جمع میکنیم. پس نقل اول را در عام بودن پذیرش توبه اساس کار قرار میدهیم و این اخبار و آثار چیز دیگری زاید بر آن هستند،چون هر دو با هم منافات ندارند به این دلیل که شأن بدعتها این است که همراه هوای نفس است و غلبهی هوای نفس برای انسان در چیزی خواه آن را انجام دهد و خواه آن را برای همیشه ترک کند در او اثر میکند و همهی بدعتها همراه هوای نفس است. به همین خاطر بدعتگذاران اهل اهوا نامید ه شدهاند. پس تسمیه به چیزی که بر آنان غالب است صورت گرفته است، چون عمل بدعت تنها از هوای نفس همراه شبهه دلیل نشأت میگیرد. پس هوای نفس در ظاهر دلیلی شرعی همراهش است. پس قطعاً در دانه دل نفوذ میکند و د ل حب آن را میچشد. سپس این چیز متفاوت است، چون در یک درجه نیست ولی هرچه باشد همهاش تشریع است. از این رو صاحباش مستحق است که توبه نداشته باشد خداوند به لطف خود ما را از آتش جهنم سالم نگه دارد.
و یا به این حدیث همراه احادیث اول– به فرض عمل به آنها عمل میکنیم و میگوییم: اخبار و روایاتی که گذشت عام میباشد و این مفید خصوص میباشد همانطور که توضیحاش گذشت یا مفید معنایی است که خصوص از آن فهم میشود و آن هم چشیدن حب بدعت در بالاترین درجات است، چون پیامبرصمیفرماید:
«وإِنَّهُ سَيَخْرُجُ فِى أُمَّتِى أَقْوَامٌ... تا آخر حدیث».
پس این حدیث نشان میدهد که افراد دیگری وجود دارند که آن هواها به آنان نمیچسبد بلکه پایینتر از آن است و گاهی این هواها به آنان نمیچسبد.
این توضیح به تناسب مبحث مورد نظر و تمام این موضوع در باب دوم گذشت اما به گونهای که در همهی احادیث تخصیص وجود ندارد.
[۲۸۰] تخریج آن از پیش گذشت.