مسألهی دهم
روشن شده که این امت، یک فرقهی بیشتر از دیگر فرقههای یهود و نصارا دارد. پس هفتاد و دو فرقه از هلاک شوندگان و تهدید شوندگان به آتش دوزخاند و یک فرقه در بهشت است.
بنابراین، این امت مطابق این فرقه فرقه شدن، به دو دسته تقسیم میشوند: دستهای در دوزخ و دستهای در بهشت. این امر در فرقههای یهود و نصارا روشن نشده است، چون حدیث فقط تقسیم این امت به هفتاد و سه فرقه را بیان کرده است. حالا این مطلب باید مورد دقت و تأمل قرار گیرد که آیا در میان یهودیان و مسیحیان، فرقهی اهل نجات وجود دارد یا خیر؟ و بر اساس آن، نیز باید تأمل شود که آیا این امت، فرقهی هلاک شوندهی بیشتری از یهود و نصارا دارد یا خیر؟
این نظر و تأمل هر چند فقه و دانشی بر آن بنا نمیشود ولی تتمهی کلام در حدیث مذکور است. ظاهر نقل در جاهایی از شریعت چنین میرساند که هر گروهی از یهود و نصارا حتماً کسانی در آنها یافت میشوند که به کتاب آسمانی خود ایمان آورده و به آن عمل کرده باشند، مانند این آیه:
﴿وَلَا يَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلُ فَطَالَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡأَمَدُ فَقَسَتۡ قُلُوبُهُمۡۖ وَكَثِيرٞ مِّنۡهُمۡ فَٰسِقُونَ﴾[الحدید: ۱۶].
«و آنان همچون کسانی نشوند که برای آنان قبلاً کتاب فرستاده شده است و سپس زمان طولانی بر آنان سپری گشته است، و دلهایشان سخت شده است، و بیشترشان فاسق و خارج (از حدود دین خدا) گشتهاند».در این آیه، اشارهای هست به اینکه برخی از آنان فاسق نیستند.
خداوند متعال دربارهی نصارا میفرماید:
﴿فََٔاتَيۡنَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنۡهُمۡ أَجۡرَهُمۡۖ وَكَثِيرٞ مِّنۡهُمۡ فَٰسِقُونَ﴾[الحدید: ۲۷].
«ما به کسانی که از ایشان (به محمد) ایمان آوردند پاداش درخورشان را دادیم، ولی بیشترشان (از راه راست منحرف و) خارج شدند (و سزای اعمال بد خود را دیدند».
در جای دیگری میفرماید:
﴿وَمِن قَوۡمِ مُوسَىٰٓ أُمَّةٞ يَهۡدُونَ بِٱلۡحَقِّ وَبِهِۦ يَعۡدِلُونَ ١٥٩﴾[الأعراف: ۱۵۹].
«درمیان قوم موسی (یعنی بنیاسرائیل) گروه زیادی (بر دین صحیح ماندگار) بودند که (مردم را) به سوی حق رهنمود میکردند و (به سبب تمسّک) به حق (به هنگام داوری) دادگری مینمودند».
همچنین میفرماید: ﴿مِّنۡهُمۡ أُمَّةٞ مُّقۡتَصِدَةٞ﴾[المائدة: ۶۶]. این آیات همچون نص هستند.
در حدیث صحیح از ابوموسی روایت شده که رسول خداصفرمودند: «أَيُّمَا رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمَنَ بِنَبِيِّهِ وَآمَنَ بِى فَلَهُ أَجْرَانِ» [۲۳۸]. «هر فردی از اهل کتاب به پیامبرش و به من ایمان آورد، دو اجر دارد». این حدیث اشاره میکند که او به رسالت و دینی که پیامبرش آورده، عمل کند.
عبد بن حمید از ابن مسعود روایت کرده که گوید: رسول خداصبه من گفت: «ای عبدالله ابن مسعود!» گفتم: گوش به فرمانم ای رسول خدا! فرمود: «ای عبدالله بن مسعود!». گفتم: گوش به فرمانم ای رسول خدا! فرمود: «أتدري أي عرى الإيمان أوثق». «آیا میدانی کدام جامهی ایمان، مطمئنتر است؟». گفتم: خدا و پیامبرش بهتر میدانند. فرمود: «الْوَلايَةُ فِي اللَّهِ، وَالْحُبُّ فِي اللَّهِ، وَالْبُغْضُ فِي اللَّهِ». «دوستی و محبت به خاطر خدا و کینه و دشمنی به خاطر خدا». سپس فرمود: «ای عبدالله بن مسعود!» گفتم: گوش به فرمانم ای رسول خدا! سه بار این جمله را تکرار کرد و من هر بار گفتم، گوش به فرمانم ای رسول خدا! آنگاه فرمود: «أتدري أي الناس أفضل». «آیا میدانی کدام انسان، برتر [از دیگر انسانهاست]»؟ گفتم: خدا و پیامبرش بهتر میدانند. فرمود: «فَإِنَّ أَفْضَلَ النَّاسِ أَفْضَلُهُمْ عَمَلا إِذَا فَقِهُوا فِي دِينِهِمْ». «برترین کس، فردی است که از همه عمل بیشتری داشته باشد در صورتی که در دینشان، علم و دانش کسب کرده باشند».
سپس فرمود: «ای عبدالله بن مسعود!» گفتم: گوش به فرمانم ای رسول خدا! سه بار این عبارت تکرار شد. آنگاه فرمود: «هل تدري أي الناس أعلم». «آیا میدانی چه کسی عالمتر است؟».
گفتم: خدا و پیامبرش بهتر میدانند. فرمود:
«أعلم الناس أبصرهم بالحق إذا اختلفت الناس، وإن كان مقصرا في العمل وإن كان يزحف على استه، واختلف من كان قبلنا على اثنتين وسبعين فرقة نجا منها ثلاث، وهلك سائرها، فرقة وازت الـملوك وقاتلتهم على دين الله ودين عيسى ابن مريم حتى قتلوا، وفرقة لم يكن لهم طاقة بموازاة الـملوك فأقاموا بين ظهراني قومهم فدعوهم إلى دين الله ودين عيسى ابن مريم فقتلتهم الملوك، ونشرتهم بالـمناشير، وفرقة لم يكن لهم طاقة بموازاة الـملوك ولا بالـمقام بين ظهراني قومهم فدعوهم إلى الله وإلى دين عيسى ابن مريم فساحوا في الجبال وترهبوا فيها فهم الذين قال اللهﻷفیهم:
﴿وَرَهۡبَانِيَّةً ٱبۡتَدَعُوهَا مَا كَتَبۡنَٰهَا عَلَيۡهِمۡ إِلَّا ٱبۡتِغَآءَ رِضۡوَٰنِ ٱللَّهِ فَمَا رَعَوۡهَا حَقَّ رِعَايَتِهَاۖ فََٔاتَيۡنَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنۡهُمۡ أَجۡرَهُمۡۖ وَكَثِيرٞ مِّنۡهُمۡ فَٰسِقُونَ﴾[الحدید: ۲۷]. فالـمؤمنون الذین آمنوا بي وصدقوا بي، والفاسقون الذین کذبوا بي وجحدوا بي» [۲۳۹]. «عالمترین، مردم کسی است که هنگام اختلاف مردم، بصیرت بیشتری نسبت به حق و حقیقت دارد هر چند عمل کمی داشته باشد و هر چند روی سینهاش بخیزد. امتهای پیش از ما به هفتاد و دو فرقه اختلاف پیدا کردند، که سه فرقه از آنها نجات پیدا کردند و سایر فرقهها هلاک شدند.[ آن سه فرقهای که نجات پیدا کردند، عبارتند از]:
فرقهای که پادشاهان را سخت تکان دادند و بر سر دین خدا و آیین عیسی ابن مریم با آنان جنگیدند تا اینکه کشته شدند.
فرقهای که توان رویارویی با پادشاهان را نداشتند، پس میان قوم خود ماندند و آنان را به دین خدا و آیین عیسی ابن مریم فرا خواندند. پس پادشاهان آنان را دستگیر نموده و به قتلشان رساندند و با اره تکه تکهشان کردند.
فرقهای که توان رویارویی با پادشاهان را نداشتند و نتوانستند در میان قومشان بمانند و آن را به دین خدا و آیین عیسی ابن مریم دعوت کنند، از این رو به کوهها پناه بردند و گوشهگیری و بریدن از دنیا را برگزیدند. آنان کسانیاند که خداوندﻷدربارهشان میفرماید: ﴿وَرَهۡبَانِيَّةً ٱبۡتَدَعُوهَا مَا كَتَبۡنَٰهَا عَلَيۡهِمۡ إِلَّا ٱبۡتِغَآءَ رِضۡوَٰنِ ٱللَّهِ فَمَا رَعَوۡهَا حَقَّ رِعَايَتِهَاۖ فََٔاتَيۡنَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مِنۡهُمۡ أَجۡرَهُمۡۖ وَكَثِيرٞ مِّنۡهُمۡ فَٰسِقُونَ﴾[الحدید: ۲۷]. «پیروان او رهبانیت سختی را پدید آوردند که ما آن را بر آنان واجب نکرده بودیم، ولیکن خودشان آن را برای بدست آوردن خوشنودی خدا پدید آورده بودند (و بر خویشتن نذر و واجب نموده بودند). اما آنان چنانکه باید آن را مراعات نکردند. ما به کسانی که از ایشان (به محمد) ایمان آوردند پاداش درخورشان را دادیم، ولی بیشترشان (از راه راست منحرف و) خارج شدند (و سزای اعمال بد خود را دیدند) ». پس مؤمنان کسانیاند که به من ایمان آورده و مرا تصدیق نمودند و فاسقان کسانیاند که مرا تکذیب کرده و مرا انکار نمودند».
پیامبرصدر این حدیث، خبر داده که سه فرقه از آن فرقهها نجات پیدا کردند و دیگر فرقهها هلاک شدند.
ابن وهب از طریق روایت علی بن ابی طالبسآورده که او رهبر یهودیان و پیشوای عیسویان را فرا خواند و گفت: دربارهی چیزی از شما میپرسم که نسبت به آن از شما بهتر میدانم، پس آن را از من کتمان نکنید.
رهبر یهودیان! تو را به خدایی قسم میدهم که تورات را بر موسی نازل کرد و ترنجبین و پرنده بلدرچین را به شما خورانید و در دریا راه خشکی را برای شما باز کرد و از سنگ کوه طور دوازده چشمه را برای شما بیرن آورد، که برای هر گروه از بنی اسرئیل یک چشمه بود! به من خبر دهید که بنی اسرائیل پس از موسی به چند فرقه تقسیم شدند؟ او گفت: فقط یک فرقه. علی سه بار به او گفت: دروغ گفتی. سوگند به خدایی که معبود برحقی جز او نیست، بنی اسرائیل به هفتاد و یک فرقه تقسیم شدند که همهشان در جهنماند جز یک فرقه.
سپس پیشوای عیسویان را فرا خواند و گفت: تو را به خدایی قسم میدهم که انجیل را بر عیسی نازل کرد و قدماش را پربرکت کرد و پند و عبرت را به شما نشان داد، پس کور مادرزاد و بیمار پیس را شفا داد و مردگان را زنده کرد و از گِل، پرندگانی را برای شما ساخت و آنچه را که میخوردید و در خانههایتان ذخیره میکردید، به شما خبر داد. پیشوای عیسویان گفت: بس است، هر سؤالی کنی، راست میگویم ای امیرمؤمنان! علی به او گفت: نصارا پس از عیسی ابن مریم به چند فرقه تقسیم شدند؟ گفت: به خدا قسم تنها یک فرقه. علی سه بار گفت: دروغ گفتی، سوگند به خدایی که معبود برحقی جز او نیست، نصاری به هفتاد دو فرقه تقسیم شدند، که همگی در دوزخاند جز یک فرقه.
اما تو ای یهودی! خدا درباره تان میفرماید: ﴿وَمِن قَوۡمِ مُوسَىٰٓ أُمَّةٞ يَهۡدُونَ بِٱلۡحَقِّ وَبِهِۦ يَعۡدِلُونَ ١٥٩﴾[الأعراف: ۱۵۹]. «درمیان قوم موسی (یعنی بنیاسرائیل) گروه زیادی (بر دین صحیح ماندگار) بودند که (مردم را) به سوی حق رهنمود میکردند و (به سبب تمسّک) به حق (به هنگام داوری) دادگری مینمودند».این همان فرقهای است که نجات پیدا کرد. و اما تو ای نصرانی! خدا درباره تان میفرماید: ﴿مِّنۡهُمۡ أُمَّةٞ مُّقۡتَصِدَةٞ﴾[المائدة: ۶۶]. «جمعی از آنان عادل و میانهروند». این همان فرقهای است که نجات پیدا کرد. اما ما، خدا درباره مان میفرماید: ﴿وَمِمَّنۡ خَلَقۡنَآ أُمَّةٞ يَهۡدُونَ بِٱلۡحَقِّ وَبِهِۦ يَعۡدِلُونَ ١٨١﴾[الأعراف: ۱۸۱]. «درمیان آفریدگانمان، گروهی هستند که به (سبب دوست داشتِ) حق (دیگران را بهسوی حق) دعوت میکنند، و (در حکمها و داوریهایشان هم به سبب عشق به حق) به حق دادگری میکنند». این همان فرقهای است که از این امت نجات پیدا کرد [۲۴۰].
در این روایت نیز، دلیلی بر مدعای ما وجود دارد.
آجری نیز از طریق انس روایتی را به معنای روایت علی آورده که: «یکی از فرقههای یهود و یکی از فرقههای نصارا در بهشت هستند».
سعید بن منصور در تفسیر خود از طریق روایت عبدالله آورده که: بنی اسرائیل به مرور زمان سنگ دل شدند. از نزد خودشان کتابی به دلخواه خود ابداع کردند که زبانهایشان آن را حلال دانسته بود، و حق میان آنان و میان بسیاری از شهوتهایشان حایل بود تا جایی که کتاب خدا را پشت سر انداختند گویی آن را نمیدانند. گفتند: این کتاب را بر بنی اسرائیل عرضه کنید، اگر از شما پیروی کردند آنان را رها کنید و اگر با شما مخالفت نمودند، آنان را بکشید. سپس گفتند: نه، بلکه به دنبال فلانی -مردی از علمایشان- بفرستید و این کتاب را بر او عرضه کنید. اگر از شما پیروی کرد، دیگر پس از او احدی با شما هرگز مخالفت نخواهد کرد، و اگر با شما مخالفت کرد، او را بکشید که دیگر پس از او احدی با شما مخالفت نمیکند.
به دنبالش فرستادند. او کاغذی برداشت و آیات کتاب خدا را در آن نوشت، پس آن را در شاخی نهادند و سپس به گردن گاو آویزانش کردند و سپس لباس را بر آن پوشاندند، آنگاه پیش آنان آمد. آنان کتاب را بر او عرضه کردند و گفتند: آیا به این کتاب ایمان میآوری؟ به سینهاش اشاره کرد و گفت: به این کتاب ایمان آوردم چرا به آن ایمان نیاورم؟ (منظورش کتابی بود که در شاخ قرار داده بود). پس او را رها کردند. او یارانی داشت که دور و برش بودند. وقتی از دنیا رفت قبرش را نبش کردند، آن شاخ را یافتند و کتابی را در آن دیدند. گفتند: مگر گفتهاش را نمیبینید که گفت: به این کتاب ایمان دارم و چرا به آن ایمان نیاورم؟ منظورش این کتاب بود. پس بنی اسرائیل به هفتاد و چند ملت فرقه فرقه شدند و بهترین ملت، صاحبان آن شاخ بود.
عبدالله گوید: کسانی از شما که ماندهاند، چیزهای ناخوشایند و ناپسندی را خواهد دید و به تناسب شخصی که آن را ناپسند میبیند نمیتواند ان را تغییر دهد، خداوند از دلش باخبر است که او از آن چیز خوشاش نیامده و آن را ناپسند میداند [۲۴۱].
این خبر نیز نشان میدهد که از میان بنی اسرائیل فرقهای بودند که در زمان خود بر حق روشن و آشکار بودهاند، ولی عهدهدار صحت این خبر قبل از آن نیستیم.
هرگاه ثابت شود که میان یهود و نصارا، فرقهی اهل نجات وجود دارد، از آن لازم میآید که در میان این امت بر اساس روایت هفتاد و دو فرقه یهود و نصارا، فرقهی اهل اهل هلاک دیگری زاید بر فرقههای یهود و نصارا وجود داشته باشد و بر اساس روایت هفتاد و یک فرقهی یهود و نصارا، دو فرقهی اهل هلاک دیگری زاید بر فرقههای یهود و نصارا وجود داشته باشد. پس امت اسلامی نوعی دیگری از تفرق دارد که اهل کتاب نداشتند، چون حدیث قبلی اثبات میکند که این امت، از یهود و نصارا در عین مخالفتهایشان پیروی میکند، پس ثابت میشود که در امثال بدعتهایشان، از آنان پیروی مینماید. توضیح آن بدین صورت است:
[۲۳۸] متفق علیه: بخاری به شمارههای ۹۷/۲۴۰۶ و ۲۴۰۹ و مسلم به شمارهی ۱۵۴ آن را روایت کردهاند. [۲۳۹] حدیثی ضعیف است: تخریج آن از پیش گذشت. [۲۴۰] محمد بن نصر مروزی در کتاب «السنة»، ۱/۲۳ به شماره ی۶۰ از طریق ابن وهب آن را روایت کرده است. [۲۴۱] ابن جریر در «التفسیر»، ۱۱/۶۸۰ آن را روایت کرده و سیوطی در کتاب «الدر الـمنثور»، ۸/۵۹ آن را به سعید بن منصور نسبت دادهاست.