غایة المرید شرح کتاب توحید

فهرست کتاب

باب (۴۲): پیرامون این فرمایش اللهسبحان وتعالی که می‌فرماید: ﴿فَلَا تَجۡعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ[البقرة: ۲۲].

باب (۴۲): پیرامون این فرمایش اللهسبحان وتعالی که می‌فرماید: ﴿فَلَا تَجۡعَلُواْ لِلَّهِ أَندَادٗا وَأَنتُمۡ تَعۡلَمُونَ[البقرة: ۲۲].

«براى خدا همتایانى قرار ندهید، در حالى که مى‏دانید (هیچ یک از آنها، نه شما را آفریده‏اند، و نه شما را روزى مى‏دهند)».

ابن عباس در تفسیر این آیه، می‌گوید: انداد یعنی شریک. و انداد گرفتن از راه رفتن مورچه در دل شب تاریک بر روی سنگی صاف و سیاه مخفی‏تر و غیر قابل درک است. مثل اینکه بگویی: به خدا و به مرگ تو. یا بخدا و مرگ فلانی و یا مرگ خودم. یا بگویی اگر این سگ، نبود، یا اینکه اگر مرغابی داخل خانه نبود و به صدا در نمی‏آمد، دزدها می‏آمدند. یا مثل اینکه بگوید: هر چه تو و خدا بخواهید. و اینکه اگر فلانی و خدا نبودند، چنین و چنان می‌شد و .. اینها همه شرک به الله، می‌باشند. و اسم فلانی را با اسم خدا نگیر. (روایت از ابن ابی حاتم) [۱۷۴].

و از عمر بن خطاب سروایت است که رسول الله صفرمود: «مَن حَلَف بِغِيرِ الله فَقَد كفر أو أشرك». (ترمذي با تحسين وحاكم با تصحيح).

یعنی هر که به غیر الله سوگند یاد کند، شرک ورزیده است [۱۷۵].

و ابن مسعود سمی‌گوید: من اگر به نام خدا، سوگند دروغین یاد کنم، بهتر است از اینکه به نام غیر الله، سوگند راستین یاد بکنم [۱۷۶].

و حذیفه ساز رسول الله صروایت می‌کند که فرمود: «لا تَقُولوا ما شاء الله وشاء فلان، ولكِن قُولوا ما شاء الله ثُمَّ شاء فلان». (ابوداود با سند صحيح). یعنی: «نگویید هر چه خدا و فلانی بخواهد بلکه بگویید هر چه خدا بخواهد و سپس فلانی بخواهد» [۱۷۷].

و از ابراهیم نخعی نقل است، که گفتن: «أعوذ بالله وبك» یعنی: «به تو و الله پناه می‏برم». را نمی‏پسندید و گفتن: «بالله ثم بك» یعنی: «به الله سپس به تو پناه می‏برم». را جایز می‌دانست. همچنین گفتن: «لولا الله وفلان». یعنی: «اگر فلانی و الله نمی‏بود مثلا اینطور نمی‌شد». این را نمی‏پسندید اما گفتن: «لولا الله ثم فلان». یعنی «اگر الله سپس فلانی نمی‏بود...». را جایز می‌دانست [۱۷۸].

خلاصه آنچه در این باب بیان شد:

۱ـ تفسیر آیۀ سورۀ بقره در مورد انداد و شریک‌ها.

۲ـ اصحاب پیامبر از آیات وارده در مورد شرک اکبر، برای شرک اصغر استدلال می‌کردند.

۳ـ سوگند یاد کردن به غیر الله، شرک است.

۴ـ اگر در سوگند به غیر الله، راست بگوید گناهش از سوگند دروغین به نام الله، بیشتر است.

۵ـ فرق میان کلمۀ «واو» و «ثُمَّ» یعنی: سپس.

[۱۷۴] حقیقت توحید اینست که در قلب آدمی جز خدا کسی دیگر نباشد. از اینرو سوگند خوردن به غیر الله و گفتن اینکه هر چه خدا و فلانی بخواهند، جایز نیست. باید گفت: که توحید دارای دو درجه می‌باشد: ۱ـ کمال توحید: و آن عبارت است از اینکه در همۀ مناسبت‏ها فقط نام خدا بر زبان آورده شود. ۲ـ پایین‏تر از درجۀ کمال: مثل اینکه نام خدا را مستقلاً بگیرد و پس از آن اگر فلانی چنین نمی‌کرد، چنان می‌شد. و اما اینکه اسم فلانی را متصل با اسم خدا، بگیرد و یک فصلی(مثل واو) برای هر دو بیاورد جایز نیست. و در عربی وقتی اسم فلانی را بر اسم اللهأبوسیلۀ «واو»، عطف کنند جایز نیست. اما با کلمۀ«ثُمَّ» جایز است. [۱۷۵] یمین، عبارت است از تأکید سخن بوسیلۀ چیزی که در قلب گوینده و مخاطب، بسیار عظیم باشد، با یکی از حروف سه گانه قسم که عبارت‏اند از «واو»، «باء»، و «تاء». انسان، فقط باید به نام الله سوگند یاد کند، زیرا حقیقتاً تنها او با عظمت و بزرگ است. و کسیکه جز خدا را عظیم و بزرگ بداند و به آن سوگند یاد بکند، شرک ورزیده است. که این شرک، گاهی اصغر و گاهی اکبر می‌باشد. گاهی سخنانی که لفظاً سوگند می‌باشند ولی هدف سوگند نیست، بر زبان می‌آید مانند: سوگند یاد کردن به پیغمبر و کعبه و به پیر و ولی و پدر و مادر... اینها نیز شرک، محسوب می‌شوند زیرا بیانگر عظمت این اشیاء و افراد در قلب می‌باشند. [۱۷۶] ابن مسعود سمی‌گوید: «من اگر به نام الله سوگند دروغین بخورم از سوگند راستین به نام غیر الله، بهتر است». دروغ گفتن گناه کبیره است ولی از سوگند خوردن به غیر الله که شرک اصغر است خیلی از کبائر، بزرگتر است، جرم کمتری دارد. بنابراین ابن مسعود ستوحید با دروغ گفتن را از شرک با راست گفتن، ترجیح می‌دهد. زیرا توحید از حسناتی است که سیئات همچون دروغ را،‌ از بین خواهد برد. و گناهی همچون شرک از گناهی چون دروغ بمراتب بالاتر است. [۱۷۷] حذیفه سارشاد رسول الله صرا نقل کرده که فرمود: نگویید: «ما شاء الله وشاء فلان» یعنی بوسیلۀ عطف با «واو». بلکه بگویید: «ما شاء الله ثم شاء فلان» بوسیلۀ عطف با ثمّ. زیرا کلمۀ «ثُمَّ» بیانگر تأخیر است. یعنی ارادۀ بنده پس از ارادۀ خدا و به تبعیت از آن است چنانکه خداوند می‌فرماید: ﴿وَمَا تَشَآءُونَ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ٢٩[التکویر: ٢٩ ]. «و شما اراده نمی‌کنید مگر این که خداوند ـ پروردگار جهانیان ـ اراده کند و بخواهد». [۱۷۸] و ابراهیم نخعی گفتن «أعوذ بالله وبك» را نمی‌پسندید. یعنی اینکه کسی بگوید به خدا و به تو پناه می‏برم. زیرا کلمۀ «واو» بیانگر مشارکت در استعاذه می‌باشد. و استعاذه که عبارت است از پناه گرفتن و ترسیدن و امیدوار بودن و توجه قلبی به سوی کسی، فقط شایستۀ خداوند می‌باشد نه کسی دیگر. و کلمۀ «کراهت» بیانگر تحریم است. اگر چه در مواردی برای غیر تحریم نیز استعمال می‌شود و آنهم در جائی که نص برای تحریم وجود نداشته باشد.