باب (۸): حکم دَم خواندن و گردن بند.
از ابو بشیر انصاری روایت است که رسول الله صدر یکی از سفرهایش دستور داد که در گردن هیچ شتری قلادهای از تار و یا نوعی دیگر نگذارید. و اگر هست قطع کنید [۳۲].
وعن ابن مسعود سقال سمعت رسول الله صيقول: «إِنَّ الرُّقَى وَالتَّمَائِمَ وَالتِّوَلَةَ شِرْكٌ». (احمد و ابوداود).
«رسول الله صفرمود: دَم (شرک آمیز) و تمیمه (برای حفاظت از چشم زخم) و تعویذ محبت آمیز شرک است» [۳۳].
وعن عبد الله بن عكيم مرفوعاً «من تعلق شيئاً وُكِّلَ إليه». رواه احمد والترمذي.
رسول الله صفرمود: «کسی که چیزی آویزان بکند، خداوند نیز او را به همان چیز میسپارد».
در حدیث عبد الله بن عکیم آمده: «من تعلق شيئاً وُكِّل إليه» یعنی: «هر کس چیزی (به نیت شفا یا دفع بلا) بیاویزد، خداوند نیز او را به همان چیز میسپارد».
«تمائم»(تعویذ) چیزی است که بر گردن کودکان جهت دفع چشم زخم میبندند. در مورد حکم تعویذی که از الفاظ قرآن باشد، اختلاف نظر وجود دارد. بعضی از علمای سلف آنرا جایز دانستهاند. و برخی آنرا در ردیف تمائم ممنوعه دانسته و ناجایز قرار دادهاند مانند ابن مسعود سو غیره.
«رقى»یعنی آنچه خوانده میشود. رقیه یعنی خواندن و دَم کردن، در حدیثی دیگر برای چشم زخم و گزیدگی بشرطیکه الفاظ شرکآمیز در آن نباشد، اجازه داده شده است.
«تولة»هر آنچیزی که بخاطر محبت در دل شوهر، یا بر عکس، انجام داده شود [۳۴].
احمد از رویفع سروایت کرده است که رسول الله صفرمود: «يَا رُوَيْفِعُ لَعَلَّ الْحَيَاةَ تَطُولُ بِكَ؛ فَأَخْبِرِ النَّاسَ أَنّ مَنْ عَقَدَ لِحْيَتَهُ أَوْ تَقَلَّدَ وَتَرًا أَوِ اسْتَنْجَى بِرَجِيعِ دَابَّةٍ أَوْ عَظْمٍ فَإِنَّ مُحَمَّدًا بَرِيءٌ مِنْهُ».
«ای رویفع، شاید زندگی به تو مجال داد و پس از من باقی ماندی، به مردم بگو: محمد صاز کسیکه ریش خود را گره بزند یا بپیچاند و از کسیکه قلاده بیاویزد و یا با پس افکنده حیوانات و استخوان، استنجا بکند، بیزار است» [۳۵].
سعید بن جبیر میگوید: قطع کردن تعویذ از گردن کسی مانند آزاد کردن غلام ثواب دارد. (روایت از وکیع) [۳۶].
ابراهیم نخعی که از شاگردان ابن مسعود ساست میگوید: ابن مسعود و سایر شاگردانش قلاده (تعویذ) را مکروه میدانستند، گر چه از الفاظ قرآن میبود [۳۷].
خلاصه آنچه در این باب بیان شد:
۱ـ تفسیر و توضیح «رقیه» و «تمیمه».
۲ـ تفسیر و معنی «توله».
۳ـ اینها بدون استثنا از اعمال شرک آمیز، به شمار میروند.
۴ـ «رقیه» (دَم زدن) بشرطیکه از الفاظ شرک آمیز نباشد برای چشم زخم و گزندگی، استثنا شده است.
۵ ـ در تعویذی که از الفاظ قرآن باشد، علما اختلاف نظر دارند.
۶ ـ آویزان کردن قلاده بر گردن حیوانات به نیت دفع چشم زخم نیز ممنوع است و شدیداً نکوهش گردیده است.
۷ ـ وعید شدید برای کسیکه قلاده بیاویزد.
۸ـ فضیلت و پاداش کسیکه تعویذی را قطع نماید.
۹ـ ابن مسعود و شاگردانش تعویذ الفاظ قرآن را نیز مکروه میدانستند.
[۳۲] این بحث پیرامون احکام رقیه است. رقیه: عبارت است از اوراد و دعاهائی که میخوانند و میدمند. بعضی از آنها برای بیماریهای جسمی و داخلی و بخشی برای تأثیر روحانی خوانده میشود. بخشی از این خواندنها جایز و مشروع است و قسمتی ناجایز و شرک است. رسول الله صمیفرماید: «لا بأس بالرّقى ما لم تكن شركاً» یعنی: دم خواندن تا وقتی که شرکآمیز نباشد، اشکالی ندارد. شرکآمیز آنست که در آن استمداد و کمک خواستن از غیر الله باشد. یا نام شیاطین گرفته شود. تمیمه: هر چیزی که بقصد شفا یا دفع ضرر و چشم زخم به گردن آویزان کنند چه قطعه پوستی باشد یا صدف و یا شکل سر حیوانی یا اذکار و اوراد و یا دانه تسبیح و غیره. البته همۀ اینها بدلیل اینکه مخالف با شرع و قضا و قدر میباشند ناجایزاند. بعضی میگویند ما شبیه این چیزها را در وسایل نقلیه و یا در منازل خود آویزان میکنیم ولی این کار را صرفاً برای تزئین انجام میدهیم نه بخاطر شفا و غیره. در جواب باید گفت: که برای تزئین نیز جایز نیست زیرا تشابه با کسانی میشود که آنرا برای شفا و دفع ضرر میآویزند و رسول الله صمیفرماید: «هر کسی با قومی مشابهت اختیار بکند، از آنان محسوب میشود». و اما امر به قطع قلادۀ شتر بخاطر این بود که عربها معتقد بودند، قلاده چشم زخم را از شتر و گاو جلوگیری میکند و قطعاً این اعتقاد، اعتقادی مشرکانه بود. [۳۳] در حدیثی که ابن مسعود سآنرا روایت کرده رسول الله صفرمودهاند: «إِنَّ الرُّقَى وَالتَّمَائِمَ وَالتِّوَلَةَ شِرْكٌ». این حدیث عام و بیانگر این مطلب است که هر نوع رقیه (دم زدن) و چیزی که بقصد شفاء آویزان میکنند و تعویذ محبت آمیز، شرک است. که البته در مورد «رقیه» نصوص دیگری آمده و تعمیم حدیث فوق را نقض نموده است چنانکه رسول الله صمیفرماید: «لا بأس بالرقى ما لم تكن شركاً» یعنی دم زدن تا وقتی که شرک آمیز نباشد، اشکالی ندارد. همچنین نقل است که خود رسول الله صدَم میخوانده و دیگران نیز بر او دم خواندهاند. اما در مورد «تمیمه» هیچ نصی نیامده که آنرا تخصیص بکند. از اینرو میتوان گفت: هر نوع آویز که بقصد شفا و دفع ضرر باشد، شرک است. «التولة» شیخ توله را اینگونه تفسیر کرده است که برای ایجاد محبت بین زوجین(به گمان خودشان) انجام میشود و این هم نوعی سحر است. ساحر در آن از افسونهای سحر آمیز استفاده میکند تا زن را نزد شوهر و یا بالعکس محبوب بگرداند، و این عمل از اعمال شرک اکبر بحساب میآیند و کفر است. [۳۴] «شيئاً» نکره در سیاق شرط، عام است و اگر کسی در این مورد تخصیص قایل بشود باید دلیل داشته باشد. پس هر چیزی انسان بیاویزد، خداوند او را به همان چیز میسپارد. و چه خسارتی بالاتر از این وجود دارد که بنده به مخلوقی از مخلوقات سپرده شود و خالق از او دست بردارد. بنده وقتی به سعادت، عزت و موفقیت دست مییابد که به خدای خویش چنگ بزند و خود را به او بسپارد و در گفتار و کردار مطیع او باشد. با خدا انس بگیرد, با او شاد باشد و به او توکل و اعتماد کند و کارهای خود را به خدا بسپارد و ترس و امید مخلوق را از دل بیرون کند. آنگاه اگر تمام کائنات بر سر راه او قرار بگیرند، خداوند بزرگ، برای او راه حلی خواهد گشود زیرا او بر خدا توکل نموده و امور خود را بدست او سپرده است. بعضی از بزرگان سلف، تعویذی را که الفاظ قرآن در آن نوشته شده باشد ممنوع نمیکردند. بدلیل اینکه قرآن کلام الله میباشد و کلام الله، یکی از صفات الله است، پس او کسی از مخلوقات را برای دفع ضررش با خداوند شریک نکرده است. [۳۵] هر نوع قلاده بر گردن شتر و حیوانات ممنوع نیست بلکه مراد از «قلاده وتر» همان قلادهای است که آنها معتقد بودند، چشم زخم را دفع مینماید. و این جمله که فرمود: «محمد صاز چنین کسی بیزار است» بیانگر این مطلب است که اعمال فوق، از گناهان کبیرهاند و خصوصاً شرک اصغر، داخل در گناهان کبیره میباشد. همانطور که شرک اکبر نیز از بزرگترین کبائر است. [۳۶] از سعید بن جبیر روایت است که گفت: کندن تعویذ از گردن کسی، برابر است با آزاد کردن غلامی. سعید بن جبیر میگوید: قطع کردن تعویذ از گردن کسی مانند آزاد کردن غلام ثواب دارد. زیرا کسیکه تعویذ به گردن دارد، مرتکب شرک اصغر شده است و شرک اصغر یقیناً صاحب خود را به دوزخ میافکند. پس کسیکه تعویذ را از گردن شخصی، قطع میکند در واقع گردن او را از آتش دوزخ آزاد میگرداند، بنابر این به او پاداش به مثل داده میشود که عبارت است از ثواب آزاد ساختن غلامی. [۳۷] از وکیع روایت است که ابراهیم نخعی که از شاگردان ابن مسعود است, فرمودهاند که اصحاب ابن مسعود, هر نوع تعویذ را چه از قرآن و چه غیر آن را مکروه میپنداشتند.