باب (۴۶): نامگذاری
از ابوهریره سروایت است که رسول الله صفرمود: «إنَّ أخنَعَ إسم عند الله رجُل تُسمّي مَلِك الأملاك، لا مالك إلا الله».
«زشتترین و حقیرترین نام، نزد الله آنست که مردی، ملک الاملاک، نامیده شود. در حالی که مالکی جز الله وجود ندارد».
سفیان میگوید: مثل اینکه بگویند: شاهنشاه. و در روایتی آمده که فرموده: مبغوضترین شخص نزد خدا و خبیثترین آنها نزد خدا در روز قیامت ملک الأملاک است [۱۸۵].
خلاصه آنچه در این باب بیان شد:
۱ـ نهی از نامگذاری افراد به نام: ملک الأملاک.
۲ـ همانطور که سفیان گفت: شاهنشاه تقریباً معنی ملک الأملاکرا میدهد. و هر کلمهای که چنین معنائی داشته باشد، ممنوع است.
۳ـ ضرورت، ایجاب میکند که از چنین کلماتی منع باید کرد حتی اگر معانی واقعی آنها مدنظر نباشد.
۴ـ درک این مطلب که این نهی بخاطر تجلیل و احترام ذات الله میباشد.
[۱۸۵] در اینجا شیخ متذکر میشود که نامگذاری به نامهائی که از نظر معنی فقط شایستۀ خدا میباشد، جایز نیست. و توحید اقتضا میکند که فقط الله را با آنها توصیف بکنیم. «ملك الأملاك» یعنی پادشاه همۀ املاک. و چنین صفتی جز برای الله که واقعاً مالک و متصرف سایر جهان میباشد، در حق کسی دیگر صدق پیدا نمیکند. در دنیا اگر جایز است کسی را مالک بگوئیم، نسبت به همان مقدار اندکی از زمین است که موقت بدست اوست و همچنین است نسبت دادن ملک و پادشاهی به کسیکه در قسمتی از زمین حکمرانی میکند. و اما مطلقاً عنوان «ملك الأملاك» برای کسی جز خدا، جایز نیست و صدق پیدا نمیکند. و توحید اینرا اقتضا نمیکند و موحد، چنین چیزی را نمیپسندد. حتی اگر در کتابی با چنین چیزی مواجه شدی، آنرا نقل مکن. «أغيظ وأخبث» یعنی کسیکه خود را ملک الأملاک بنامد، نزد خدا، مبغوضترین و خبیثترین انسان به شمار میرود، زیرا او خود را به صفاتی که شایستۀ خدا میباشند، نامگذاری کردهاست.