باب (۵): دعوت به شهادت لا إله إلا الله.
الله أمیفرماید: ﴿قُلۡ هَٰذِهِۦ سَبِيلِيٓ أَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا۠ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِيۖ وَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ ١٠٨﴾[یوسف: ۱۰۸].
«بگو: این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوى خدا دعوت مىکنیم! منزه است خدا! و من از مشرکان نیستم!» [۲۰].
عن ابن عباس ب؛ أن رسول الله صلمّا بَعثَ مُعَاذاً إلى اليمن قال له:«إِنَّكَ تَأْتِي قَوْمًا من أَهْلِ الكِتَابِ، فليكن أول ما تدْعُوهُمْ إِلَيه: شْهاَدةُ أَنْ لا إله إلا الله (وفي رواية:إلى أن يوحّدوا الله) فَإِنْ هُمْ أَطَاعُوك لِذَلِكَ، فَأَعْلِمْهُمْ أَنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ عَلَيْهِمْ خَمْسَ صَلَوَاتٍ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَلَيْلَةٍ فَإِنْ هُمْ أَطَاعُوك لِذَلِكَ فَأَعْلِمْهُمْ أَنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ عَلَيْهِمْ صَدَقَةً تُؤْخَذُ مِنْ أَغْنِيَائِهِمْ فَتُرَدُّ على فُقَرَائِهِمْ فَإِنْ هُمْ أَطَاعُوك لِذَلِك،َ فَإِيَّاكَ وَكَرَائِمَ أَمْوَالِهِمْ وَاتَّقِ دَعْوَةَ الْـمَظْلُومِ؛ فَإِنَّهُ لَيْسَ بَيْنَهَا وَبَيْنَ اللَّهِ حِجَابٌ».(مسلم و بخاری).
«رسول الله صوقتی معاذ را به یمن فرستاد فرمود: تو نزد قومی از اهل کتاب میروی. نخستین چیزی که آنها را بدان دعوت میدهی، گواهی دادن به «لا إله إلا الله»و یگانگی الله باشد، و طبق روایتی فرمود: تا اینکه به یگانگی الله اقرار کنند. اگر اینرا از تو پذیرفتند، به اطلاعشان برسان که خداوند، در شبانه روز، پنچ وقت نماز را بر آنان فرض کردهاست. و اگر اینرا هم پذیرفتند، به اطلاعشان برسان که خداوند، زکات را بر آنان فرض ساخته است که از ثروتمندانشان گرفته و به فقرا و تهی دستانشان داده شود. اگر پذیرفتند، پس از گرفتن عمده ترین مالهایشان پرهیز کن و از آه مظلوم بترس که بین فریاد او و بین الله پرده و حجابی نیست» [۲۱].
وعن سهل بن سعد سأنّ رسول الله صقال: يَوْمَ خَيْبَرَ:«لأعْطِيَنَّ الرَّايَةَ غَدًا رَجُلا يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُه، يُفْتَحُ الله عَلَي يَدَيْهِ»، فَبَاتَ النَّاسُ يدوكون لَيْلَتَهُمْ أَيُّهُمْ يُعْطَاها، فلما أصبحوا غدوا على رسول الله صكُلُّهُمْ يَرْجُوا أن يعطاها فَقَالَ: «أَيْنَ عَلِي ابن ابي طالب؟» فَقِيلَ هو يَشْتَكِي عَيْنَيْهِ، فأرسلوا إليه فأُتي به، فَبَصَقَ فِي عَيْنَيْهِ وَدَعَا لَهُ, فَبَرَأَ كَأَنْ لَمْ يَكُنْ بِهِ وَجَعٌ فَأَعْطَاهُ الرّاية فَقَال:َ«انْفُذْ عَلَي رِسْلِكَ حَتَّى تَنْزِلَ بِسَاحَتِهِمْ ثُمَّ ادْعُهُمْ إِلَي الإِسْلامِ وَأَخْبِرْهُمْ بِمَا يَجِبُ عَلَيْهِمْ. من حق الله تعالى فيه, فَوَاللَّهِ لَأَنْ يَهْدِيَ اللَّهُ بِكَ رَجُلا واحداً خير لك من حُمْرُ النَّعَمِ». (بخاری و مسلم).
«رسول الله صدر جریان غزوه خیبر، فرمود: «فردا پرچم جهاد را به مردی خواهم داد که الله و رسولش را دوست دارد و آنها نیز او را دوست میدارند و خداوند بدست او خیبر را فتح خواهد کرد». اصحاب، شب را در حالی سپری کردند که در مورد شخصی که پرچم را بدست خواهد گرفت، اظهار نظر می نمودند. صبح روز بعد همه نزد رسول الله صحاضر شدند و هر یک امیدوار بود که پرچم، بدست او داده شود. رسول الله صفرمود: علی کجاست؟ گفتند: بخاطر بیماری چشمانش، نتوانست حاضر بشود. دستور دادند که علی حاضر شود. او را آوردند. رسول الله صمقداری از آب دهن خویش را به چشمان علی، مالید، فوراً شفا یافت طوری که گویا اصلاً چنین مشکلی نداشته است. آنگاه پرچم را بدست او داد و فرمود: همین حالا به آرامی حرکت کن وقتی که به محل آنان رسیدی، نخست به پذیرش اسلام، آنها را دعوت کن و حقوق خدا را که بعد از اسلام بر آنان واجب خواهد شد برایشان بگو: آنگاه فرمود: بخدا سوگند، هدایت یک فرد بوسیلۀ تو، بهتر از اسبان سرخ خواهد بود» [۲۲].
خلاصه آنچه در این باب بیان شد:
۱ـ دعوت بسوی الله راه کسانی است که از رسول الله صپیروی میکنند.
۲ـ تأکید به اینکه در دعوت الی الله باید اخلاص داشت زیرا گاهی به نام دعوت بسوی الله، دعوت به نفس خویشتن منظور است.
۳ـ بصیرت (بینش) در دعوت امری است الزامی.
۴ـ خوبی توحید اینست که سعی دارد الله را از هر گونه عیب و نقص مبرّا سازد.
۵ـ زشتی شرک اینست که در ذات الله عیب و نقص وارد میسازد.
۶ـ مسألهای که خیلی مهم است اینکه مسلمانان، باید از مشرکان فاصله بگیرند تا از آنان محسوب نشوند.
۷ـ توحید، نخستین فریضۀ الهی است.
۸ـ قبل از هر چیز و حتی قبل از نماز، باید به توحید دعوت داد.
۹ـ «يوحدوا الله»معنی «لا إله إلا الله» است.
۱۰ـ ممکن است که اهل کتاب، محتوای کتاب را نفهمند و یا بفهمند ولی بر آن عمل نکنند.
۱۱ـ بهتر است که تعلیم و آموزش تدریجی باشد.
۱۲ـ در کارها باید از مهمترینشان آغاز کرد.
۱۳ـ زکات در کجا مصرف شود.
۱۴ـ استاد باید شبهۀ شاگردش را رفع بکند.
۱۵ـ مأمور وصول زکات نباید اعلیترین و بهترین قسمت مال را وصول بکند.
۱۶ـ پرهیز کردن از آه و فریاد مظلوم.
۱۷ـ بین دعای مظلوم و بین الله حجابی نیست.
۱۸ـ از دلایل اهمیت توحید میتوان مشقتها و مصائبی را که سالار اولیاء و سردار پیامبران، متحمل آنها شد، نام برد.
۱۹ـ اینکه رسول الله صفرمود: «فردا پرچم را بدست کسی خواهم داد ...» از علامتهای نبوت ایشان است.
۲۰ـ شفا یافتن چشمان علی سبوسیلۀ آب دهن رسول الله ص، نیز از علامتهای نبوت ایشان است.
۲۱ـ فضیلت والای علی س.
۲۲ـ فضیلت اصحاب رسول الله ص، که شب را در حال اظهار نظر پیرامون کسی که پرچم را بدست خواهد گرفت و در شادی مژدۀ فتح، سپری کردند.
۲۳ـ ایمان به قضا و قدر الهی، زیرا کسانی که برای بدست گرفتن پرچم سعی داشتند و حضور بهم رسانیدند، از آن محروم گشتند و خود را معذور میپنداشتند و کسی که حضور نیافت، آنرا بدست گرفت.
۲۴ـ ادب در سخنشان «على رسلك».یعنی: به آرامی حرکت کن.
۲۵ـ دعوت به اسلام قبل از جنگ است.
۲۶ـ همچنین کسانی که قبلاً دعوت داده شدهاند و حتی با مسلمانان درگیر شدهاند (مانند اهل خیبر) بهتر است، مجدداً دعوت داده شوند.
۲۷ـ دعوت به اسلام باید با حکمت و دانش باشد، چنانکه فرمود: به آنان اطلاع بده که چه چیزهائی بر عهدۀ ایشان واجب خواهد بود.
۲۸ـ شناخت حقوق الله در اسلام.
۲۹ـ پاداش کسیکه بدست او، فردی هدایت شود.
۳۰ـ جواز سوگند یاد کردن بر فتوائی که صادر میکند.
[۲۰] این عنوان را شیخ در اینجا آورد تا بفهماند که توحید و پرهیز از شرک تا وقتی که وارد مرحلۀ دعوت به توحید نشدهایم، تکمیل نخواهند شد. و شهادت و اقرار به «لا إله إلا الله» همین را میطلبد. زیرا مقتضای این کلمه عبارت است از اعتقاد به آن و اقرار و رسانیدن آن به دیگران . و دعوت به توحید عبارت است از دعوت به سوی توحید مفصل یعنی تبیین سایر اقسام آن و نهی از شرک و تبیین انواع آن. اینها از مهمات دعوت اسلامی به شمار میروند؛ چیزی که شیخ در این کتاب از آن به تفصیل سخن گفته است. در آیهای که بیان گردید، خداوند به پیامبرش میفرماید: بگو: «این است راه من که مردم را به سوی الله فرا میخوانم» نه به سوی کسی یا چیز دیگر. در این آیه دو مورد بصورت شاخص ملموس است یکی دعوت به سوی یگانگی و توحید الله و دیگری در نظر داشتن اخلاص. زیرا چه بسا که ظاهراً به سوی الله دعوت میدهند ولی بخاطر عدم اخلاص، در واقع خود را مطرح مینمایند. ﴿عَلَىٰ بَصِيرَةٍ﴾یعنی با علم و یقین و شناخت، به سوی الله فرا میخوانیم نه بر اساس عدم آگاهی و جهالت. ﴿أَنَا۠ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِيۖ وَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ﴾یعنی هم من با بصیرت و آگاهی به سوی الله فرا میخوانم و هم کسانی که از من اطاعت میکنند، چنین خواهند کرد. پس ویژگی پیروان رسول الله صاینست که آنها نه تنها از شرک میترسند و به توحید چنگ میزنند بلکه دیگران را نیز به توحید، دعوت میکنند و یقیناً چنین خواهند کرد. [۲۱] همانطور که در حدیث فوق، ملاحظه کردید، رسول الله صبه معاذ سداعی دین خدا که راهی یمن بود، فرمود که نخستین دعوتش، دعوت به لا إله إلا الله باشد. که در روایت بخاری، تفسیر این فرمایش رسول اللهصاینگونه بیان شده است که آنان را دعوت بده تا «يوحدوا الله». یعنی: الله را یگانه بدانند. [۲۲] و در روایت سهل بن سعد نیز ملاحظه کردیم که به علی سفرمود: «قبل از هر چیز، اهل خیبر را به اسلام دعوت کن، بیتردید، دعوت به اسلام یعنی دعوت به توحید. زیرا توحید در ضمن شهادتین است که رکن اعظم اسلام بشمار میرود». سپس فرمود: «حقوق اسلام را برای آنها بیان کن». که باز هم بزرگترین حقوق اسلام، یگانه پرستی خدا است. و بعد از آن نوبت دیگر فرایض و محرمات است بنابراین کسیکه دعوت به اسلام میدهد، باید نخست به اصل دین که توحید است دعوت دهد سپس به دیگر فرایض و محرمات بپردازد.