باب (۲۵): در مورد برخی از انواع سحر و جادو.
قال أحمد: حدثنا محمد بن جعفر، حدثنا عوف. عن حيان بن العلاء، حدثنا قطن بن قبيصه عن أبيه، أنه سمع النبي صقال :«إن العيافة والطَّرق والطية من الجبت».
رسول الله صفرمود: «فال از پرواز درآمدن پرندگان و فال ترسیم خطوط بر روی زمین و بدفالی، سحر و جادو به شمار میآیند.
عوف میگوید: عیافه یعنی شخصی پرندهای را به پرواز در میآورد تا ببیند به کدام سو میرود. و الطرق یعنی کشیدن خطوط بر روی زمین».
و حسن بصری در مورد «جبت» میگوید: جبت همان شیطان است (سند این روایت، جید است و در سنن ابوداود و نسائی و ابن حبان نیز آمده) [۹۳].
از ابن عباس روایت است که رسول الله صفرمود: «مَنِ اقْتَبَسَ شعبة مِنَ النُّجُوم، فقدِ اقْتَبَسَ شُعْبَةً مِنَ السِّحْرِ زَادَ مَا زَادَ». ( ابوداود با سند صحیح).
«هر کس بخشی از علم نجوم، را فراگیرد در واقع بخشی از سحر و جادو را فرا گرفته است. و هر چند اضافه فرا بگیرد به همان مقدار سحر و جادو را فرا گرفته است» [۹۴].
همچنین ابوهریره س روایت است که هر کس در گِرهی بدمد، سحر کرده است و کسیکه سحر بکند، شرک ورزیده است و هر کس چیزی (در گردن) بیاویزد، به همان چیز سپرده میشود. (نسائی) [۹۵].
وعن ابن مسعود سأن رسول الله صقال: «ألا هل أنبِّئكم ماالعضه؟ هي النّميمة, القالة بين النّاس». (مسلم).
رسول الله صفرمود: «آیا به شما بگویم که «عضه» چیست؟ عضه عبارت است از سخن چینی و گفتاری که دهن به دهن بگردد» [۹۶].
همچنین از ابن عمر روایت است که رسول الله صفرمود: «إنَّ من البيان لسحراً» (متفق عليه).
«بیتردید بعضی از بیانها، سحر آمیز است» [۹۷].
خلاصه آنچه در این باب بیان شد:
۱ـ عیافه، طرق و طیره از اقسام سحر به شمار میآیند.
۲ـ بیان معنی عیافه و طرق و طیره.
۳ـ علم نجوم نیز نوعی جادو است.
۴ـ دمیدن در گره نیز از انواع جادو به شمار میرود.
۵ـ سخن چینی و بدگویی نیز اثر جادویی دارد.
۶ـ فصاحت و شیرین زبانی نیز گاهی اثر جادویی دارد.
[۹۳] سحر کلمهای است که شامل سحر حقیقی میباشد، سحری که در آن از جنها و شیاطین کمک گرفته میشود و عبادت میشوند، و همچنین شامل انواعی دیگر از سحر میشود که مرتبهی آنها از نوع اول پایینتر است. و این بحث بخاطر متوجه ساختن خواننده به این قضیه است که سحر، دارای اقسام درجهی یک و درجهی دو میباشد. و حدیثی که مطرح گردید، بیانگر اقسام سحر درجهی دو میباشد. «عيافة» یعنی به حرکت در آوردن پرنده و این بدان خاطر است تا آن شخص، به گمان خود، از حالات آینده اطلاع بشود. و این کار، نوعی سحر به شمار میرود. زیرا جبت و سحر، انسان را از حق باز میدارند و «عيافة» نیز چنین تاثیری بجا میگذارد. بخاطر اینکه شخصی که پرنده را به پرواز در میآورد، پس از آن، یا به کارش و راهش، ادامه میدهد و یا اینکه پشیمان میگردد. «الطيرة» از «عيافة» عامتر است، زیرا «طيرة» هر نوع فال را در بر میگیرد که در بحثهای آینده به تفصیل در این مورد سخن خواهیم گفت. «الطرق» بدینصورت بود که خطوطی روی زمین میکشیدند و سپس آنها را پاک میکردند تا اینکه یکی از آن خطها باقی میماند، آنگاه کاهن میگفت: این دلالت به فلان و فلان دارد و ... و کهانت نیز نوعی جادو است. [۹۴] در مورد حدیث فوق، که فرمود: «مَن اقتَبَسَ شعبةً من النُّجوم ….» بحثی مستقل، پس از چند باب مطرح میشود که در آن، انواع علوم نجوم و اینکه چرا خداوند ستارگان را آفریده است، مورد بررسی قرار خواهد گرفت. [۹۵] مراد از دمیدن در گره که در حدیث ابوهریره، آمده دَمی است که در آن از جن و شیاطین کمک خواسته شود و یا اینکه بر آن گره، جنی گماشته بشود. و تا گره هست، سحر، همچنان تأثیر خود را حفظ میکند وگرنه هر گرهی را که دم کرده باشند، نمیتوان سحر نامید. و هرگاه کسی به چیزی اعتماد بکند یا بر خود بیاویزد، خداوند او را به همان چیز میسپارد. اگر کسی به خدا، توکل و اعتماد بکند، خدا او را کافی خواهد بود و اگر به غیر الله توکل نماید، آنگاه خدا، او را نیز به همان چیز میسپارد. البته طبیعی است که همه فقیر و نیازمند درگه بینیاز الله میباشند و فقط او ولی نعمت همگان و دارای فضل و بخشش است. چنانکه خداوند میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ أَنتُمُ ٱلۡفُقَرَآءُ إِلَى ٱللَّهِۖ وَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡغَنِيُّ ٱلۡحَمِيدُ ١٥﴾. «اى مردم شما (همگى) نیازمند به خدائید; تنها خداوند است که بىنیاز و شایسته هرگونه حمد و ستایش است». [۹۶] «عضه» در لغت معانی مختلفی دارد، از جمله بمعنی سحر، نیز بکار میرود. و وجه مشترک بین سحر و سخن چنین است که تاثیر آنها شبیه هم میباشد. بدینصورت که سحر نیز باعث جدایی میان دوستان و گاهی باعث جمع شدن دشمنان میگردد. و تاثیر مستقیمی بر دلها دارد و همین تاثیر مخفی را سخن چینی نیز دارد، زیرا سخن چین با نقل سخن از شخصی به شخصی دیگر باعث جدایی و اختلاف میان دوستان میشود. [۹۷] و حدیثی که در آن آمده بعضی بیانها سحراند، شامل سخنانی میباشد که با کلمات چرب و شیرین القا میشوند و جلب توجه مینمایند و در آنها حق پایمال میگردد و باطل در صورت حق بیان میشود. اکثر علما برآنند که در این حدیث، سخنان سحرآمیز مذمت شدهاند نه اینکه از آنها تحسین شده است. و بخاطر همین است که شیخ، این حدیث را در اینجا بیان فرمود.