باب (۳۳): پیرامون توکل بر اللهص
ارشاد باریتعالی است: ﴿وَعَلَى ٱللَّهِ فَتَوَكَّلُوٓاْ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ﴾[المائدة: ۲۳].
«و بر خدا توکل کنید اگر ایمان دارید» [۱۳۶].
﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ﴾[الأنفال:۲].
«مؤمنان، تنها کسانى هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهاشان ترسان میگردد» [۱۳۷].
همچنین اللهأمیفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ حَسۡبُكَ ٱللَّهُ وَمَنِ ٱتَّبَعَكَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾[الانفال: ۶۴].
«اى پیامبر! خداوند و مؤمنانى که از تو پیروى مىکنند، براى حمایت تو کافى است» [۱۳۸].
و در جای دیگر میفرماید: ﴿وَمَن يَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُ﴾[الطلاق: ۳].
«و هرکس بر خداوند توکل کند (و کار خود را به او واگذارد خدا) کفایت امرش را میکند» [۱۳۹].
و از ابن عباس سروایت است که فرمود: ابراهیم ÷وقتی در آتش انداخته شد، گفت: ﴿حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَكِيلُ﴾«خدا ما را کافى است; و او بهترین حامى ماست».
وقتی که به محمد صگفتند: ﴿إِنَّ ٱلنَّاسَ قَدۡ جَمَعُواْ لَكُمۡ فَٱخۡشَوۡهُمۡ فَزَادَهُمۡ إِيمَٰنٗا﴾[آلعمران: ۱۷۳].
یعنی مردم علیه شما جمع شدهاند از آنها بترسید، این سخن، ایمان پیامبر صو اصحاب شرا افزایش داد. آنگاه رسول الله صنیز فرمود: ﴿حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَكِيلُ﴾(بخاری ونسائی) [۱۴۰].
خلاصه آنچه در این باب بیان شد:
۱ـ توکل بر الله، از فرایض است.
۲ـ توکل از شرایط ایمان است.
۳ـ تفسیر دو آیۀ سورۀ انفال.
۴ـ تفسیر آیۀ سورۀ طلاق.
۵ـ عظمت و اهمیت این سخن پروردگار ﴿حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَكِيلُ﴾که وِرد زبان ابراهیم و محمد صبوقت مصیبت بود.
[۱۳۶] توکل بر خدا، یکی از شرایط صحت اسلام و ایمان مسلمان است. توکل اساس سایر عبادتهای قلبی میباشد که عبارت است از بکارگیری اسباب و واگذاری امور به خدا. و متوکل کسی است که اسباب را بکار میاندازد و نتیجۀ کار را به خدا میسپارد. توفیق را از او میخواهد و به کمک او بر میخیزد و یقین دارد بدون حول و قوّهی الهی کاری پیش نخواهد برد. پس توکل یک عبادت قلبی محض است. توکل بر غیر الله شرک اکبر است. بدینصورت که بر یکی از مخلوقات در اموری که از دایرۀ قدرت او بیرون است توکل نماید. مثلاً امیدوار باشد که فلان شخص گناهانش را میآمرزد یا فرزندی به او خواهد بخشید و... آنچه که قبر پرستان از قبور اولیا و مشایخ خود انتظار دارند واین شرک اکبر و منافی با توحید است. و نوعی دیگر از توکل بر مخلوق، شرک خفی محسوب میشود و آن عبارت است از اینکه امید چیزی را از مخلوق داشته باشد که در دایرۀ قدرت او باشد و بگوید من به امید خدا و تو چنین میکنم و... این سخنی است ناجایز و همچنین گفتن من به امید خدا سپس تو چنین میکنم. زیرا هیچ یک از مخلوقات شایستگی اینرا ندارد که بر او توکل شود. بلکه فقط به خدا اختصاص دارد. چنانکه در آیۀ فوق به ما دستور داده شده که: ﴿وَعَلَى ٱللَّهِ فَتَوَكَّلُوٓاْ﴾ و این دستور وجوب توکل بر خدا را میرساند. پس واجب است توکل را که نوعی عبادت است فقط به الله اختصاص بدهیم و کسی را با او در توکل شریک نسازیم چنانکه در آخر آیه فرموده است: ﴿إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ﴾ یعنی اگر واقعاً مؤمن هستید پس فقط بر خدا توکل نمائید. [۱۳۷] ﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ﴾[الأنفال:۲]. ظاهر آیه دلالت بر این میکند(بخاطر تقدیم جار و مجرور) که آنها فقط بر خداوند توکل میکنند, بخاطر همین مؤمنین را اینگونه وصف کرده است, که بزرگترین مقامات اهل ایمان میباشد. در این آیه صفات مؤمنان واقعی بیان شده است که توکل نیز یکی از شاخصترین آنهاست. این صفات برجستهترین مقامات اهل ایمان بشمار میروند. [۱۳۸] ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّبِيُّ حَسۡبُكَ ٱللَّهُ﴾یعنی: «ای پیامبر، خدا برای تو و مؤمنانی که از تو پیروی کردهاند، کفایت خواهد نمود». یقیناً کسانی که بر خدا توکل کنند، خدا نیز برای آنان کافی خواهد بود. [۱۳۹] چنانکه میفرماید: ﴿ َمَن يَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُ﴾باید گفت که توکل بستگی به ایمان و درک انسان از توحید ربوبیت دارد. باید دید که توحید و عظمت الله تا چه میزان در قلب، جای گرفته است. هر چه بیشتر به ملکوت خدا در آسمانها، بیندیشیم، دانش ما در مورد اینکه الله، چرخانندۀ نظام بزرگ و پیچیدۀ هستی میباشد، افزایش خواهدیافت. آنگاه پی میبریم که برای چنین خالق توانائی، یاری رساندن به این بندۀ ناچیز، کار دشواری نیست و بدینصورت در مقابل عظمت الله، زانو زده، و بر او توکل مینمائیم. [۱۴۰] ﴿حَسۡبُنَا ٱللَّهُ وَنِعۡمَ ٱلۡوَكِيلُ﴾ سخنی عظیم و پر بار و شعار هر مسلمان و مؤمن است. حقا اگر بنده با امید واثق، بر خدا توکل نماید، خداوند نیز برای او از خلال مصایب و مشکلات عدیده، راه خروجی پیدا خواهد کرد.