باب (۴۰): انکار یکی از اسماء و صفات الهی [۱۶۴].
ارشاد باریتعالی است: ﴿وَهُمۡ يَكۡفُرُونَ بِٱلرَّحۡمَٰنِۚ قُلۡ هُوَ رَبِّي لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَيۡهِ تَوَكَّلۡتُ وَإِلَيۡهِ مَتَابِ﴾[الرعد:۳۰].
«در حالى که به رحمان (خداوندى که رحمتش همگان را فراگرفته) کفر مىورزند; بگو: او پروردگار من است! معبودى بحق جز او نیست! بر او توکل کردم; و بازگشتم بسوى اوست!» [۱۶۵].
و از علیسروایت است که فرمود: با مردم به گونهای سخن بگوئید که بدانند شما چه میگویید. آیا دوست دارید که مردم، الله و پیامبرش را تکذیب بکنند؟! (بخاری).
و سخن علی سبیانگر آنست که گفتن هر علمی نزد کسانی که متوجه آن نمیشوند، مناسب نیست. چنانکه برخی از اسماء و صفات الهی نیز بگونهای هستند که نباید آنها را برای عوام باز کرد و پیرامون آنها بحث نمود. کافی است که بصورت اجمالی مطرح شوند تا مردم به آنها ایمان داشته باشند [۱۶۶].
عبدالرزاق از معمر و او از ابن طاووس، و ابن طاووس هم از پدرش، و او هم از ابن عباس روایت کرده که متوجه مردی شده که با شنیدن حدیث رسول الله ص، دربارۀ صفات الله، بگونهای که آنرا قبول نداشته باشد از جایش تکان خورد. ابن عباس گفت: اینها را چه شده که با شنیدن نصوص محکم (عام فهم) رقّت و ملاطفت در آنها بوجود میآید و با شنیدن نصوص متشابه، (غیر عام فهم) به هلاکت افتند [۱۶۷].
وقتی قریشیان دیدند که رسول الله ص، اسم رحمان را بر زبان میآورد، آنرا نپذیرفتند. چنانکه خداوند این آیه را نازل کرد: ﴿وَهُمۡ يَكۡفُرُونَ بِٱلرَّحۡمَٰنِ﴾[الرعد: ۳۰] [۱۶۸].
خلاصه آنچه در این باب بیان شد:
۱ـ انکار یکی از اسما و صفات الله، ایمان را منتفی میسازد.
۲ـ تفسیر آیۀ سورۀ رعد.
۳ـ نباید در مورد چیزی که عقلاً برای شنونده مفهوم نیست، سخن گفت.
۴ـ بیان علتی که به تکذیب الله و رسولش میانجامد. گرچه انکار کننده، عمداً انکار نکند.
۵ سخن ابن عباس در مورد کسیکه صفتی از صفات الله را انکار بکند و همچنین اشاره به این مطلب که آن شخص با این کار، هلاک خواهد شد.
[۱۶۴] مناسبت این بحث با کتاب التوحید از دو ناحیه است: ۱ـ علامت توحید در عبادت، رعایت توحید در اسماء و صفات میباشد. ۲ـ انکار یکی از اسماء و صفات الله، کفر و شرک محسوب شده، و انسان را از دایرۀ اسلام خارج میسازد. زیرا وقتی ثابت گردید که فلان اسم یا صفت را، خدا و یا پیامبرش، برای الله اثبات کردهاند، انکار آن، تکذیب کتاب الله و سنت رسول الله صبوده و کفر است. [۱۶۵] ﴿وَهُمۡ يَكۡفُرُونَ بِٱلرَّحۡمَٰنِ﴾. وقتی رسول الله صاز خدا، بعنوان «رحمان» سخن میگفت، مشرکین میگفتند: ما جز رحمان یمامه، رحمان دیگری را نمیشناسیم. و بدینصورت این اسم الله را که مشتمل بر صفت رحمت است، انکار کردند و کافر شدند. باید دانست هر یک از نامهای الله، علاوه از این که نام وی هستند، به صفتی از صفات الله، دلالت میکنند. حتی همین کلمۀ «الله» هم نام خداست و هم بنابر قول راجح علما، مشتق از کلمۀ «إلهة» و بمعنی معبود است. [۱۶۶] زیرا گاهی بیان این نوع مطالب برای کسانی که آمادگی درک آنرا ندارند، منجر به انکار اسماء وصفات الهی میشود. بنابراین نباید کسانی که این چیزها را میدانند و خصوصاً طلاب علوم دینی، با گفتن چیزهایی که عوام مردم توانایی درک و فهم آن را ندارند زمینۀ تکذیب خدا و رسول را فراهم بکنند. [۱۶۷] و همچنین در داستان ابن عباس با آن مرد، متوجه شدیم که او با شنیدن صفتی از صفات الله، بر آشفته شد و گویا آنرا انکار نمود. در حالی که بر انسان مؤمن و مسلمان لازم است که هر گاه صفتی مانند صفات الله را در قرآن و یا احادیث رسول الله صدید، آنرا مانند سایر صفات خدا، بدون بیان کیفیت و تشبیه، بپذیرد. بنابراین، ابن عباس، گفت: چه شده که اینها وقتی صفاتی را که با عقلهایشان سازگاری دارد میشنوند، راحت هستند ولی وقتی صفت متشابه خدا را که با عقلهایشان سازگاری ندارد میشنوند، بر آشفته میشنوند و اعراض و انکار مینمایند و خود را به هلاکت میاندازند. [۱۶۸] البته بخاطر باید داشت که انکار اسم و صفات ثابت الله، کفر است و با تأویل و تحریف آن، فرق دارد، که بعداً در این مورد، سخن به میان خواهد آمد.