باب (۳۸): پیروی از پیشوایان و رهبران دینی و سیاسی در حلال دانستن حرامها و حرام دانستن حلالهای الهی، بمعنی ربوبیت آنان است [۱۵۷].
ابن عباس سگفت: میترسم از آسمان بر شما، سنگ ببارد. میگویم: رسول الله صچنین گفته است. آنگاه شما میگویید: ابوبکر و عمر، چنین گفتهاند [۱۵۸].
احمد بن حنبل /میگوید: من از ملتی که حدیث صحیح را میدانند و به سخن سفیان، استناد میورزند. تعجب میکنم. مگر نشنیدهاند که الله، میفرماید: ﴿فَلۡيَحۡذَرِ ٱلَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِيبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ يُصِيبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾[النور: ۶۳].
«پس آنان که فرمان او ص را مخالفت مىکنند، باید بترسند از اینکه فتنهاى دامنشان را بگیرد، یا عذابى دردناک به آنها برسد» [۱۵۹].
امام احمد /میگوید: آیا می دانید که فتنه چیست؟ مراد از فتنه، شرک میباشد. زیرا کسی که سخن رسول الله صرا رد بکند، ممکن است در دلش انحراف بوجود بیاید و هلاک بشود.
و از عدی بن حاتم، روایت است که رسول الله ص، آیۀ: ﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ﴾[التوبة: ۳۱] را خواند، (اهل کتاب) دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایى در برابر خدا قرار دادند. عدی گفت: ما آنها را پرستش نمیکردیم. رسول الله صفرمود: مگر آنها حلالهای الله را حرام، و حرامهای الله را، حلال نمیکردند و شما از آنها میپذیرفتید؟
گفتم: چنین میکردند. فرمود: همین است پرستش آنان. (احمد و ترمذی با تحسین) [۱۶۰].
خلاصه آنچه در این باب بیان شد:
۱ـ تفسیر آیۀ سورۀ نور.
۲ـ تفسیر آیۀ سورۀ برائت.
۳ـ تذکر در مورد معنی عبادت، چیزی که عدی آنرا انکار میکرد.
۴ـ ابن عباس س, ابوبکر سو عمر سرا, و احمد/سفیان/را به عنوان مثال ذکر کردند.
۵ـ مطلب قابل توجه اینست که متأسفانه امروز، اوضاع بقدری دگرگون شده که بهترین عمل عبارت است از پرستش پیشوایان دینی به نام ولایت و پرستش علما، به نام فقه و دانش. حتی وضعیت، بجائی رسیده که بسیاری از جاهلان و انسانهای غیر صالح، مورد پرستش واقع میشوند.
[۱۵۷] در این بحث و بحثهای آینده، از مقتضیات توحید و لوازم «لا إله إلا الله» سخن به میان آمده است. چون بوسیلۀ علما باید نصوص قرآن و سنت را شناخت، پیروی از آنان، بمعنی پیروی از خدا و پیامبرش میباشد. البته پیروی مطلق و مستقل فقط از آن خداوند است. اما پیروی رسول الله صلازم و ضروری است بخاطر اینکه خداوند ما را به آن امر کردهاست چنانکه میفرماید: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن رَّسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذۡنِ ٱللَّهِ﴾[النساء: ۶۴]. «ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر براى این که به فرمان خدا، از وى اطاعت شود». و در مسایل اجتهادی که پیرامون آنها حکمی در قرآن و سنت به چشم نمیخورد، از علما پیروی میشود بخاطر این حکم خدا که فرمود: ﴿فَسَۡٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّكۡرِ إِن كُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ﴾[الأنبیاء: ٧]. «اگر نمىدانید، از آگاهان بپرسید». [۱۵۸] و اما سخن ابن عباس س، بیانگر دید وسیع و فقه بودن ایشان است که مقابله با سخن رسول الله صرا به هیچ وجه، جایز نیز نمیداند گرچه، گوینده ابوبکر یا عمر باشد تا چه رسد به بعدیها؟!.. [۱۵۹] هچنین امام احمد، پذیرفتن سخن کسی از مجتهدین در مقابل سخن صحیح و ثابت رسول الله صرا نوعی شرک میداند که به شرک اکبر میانجامد.. [۱۶۰] و از عدی بن حاتم روایت است که رسول الله صآیه: ﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ﴾را تلاوت کرد و ... باید دانست که این نوع اطاعت بر دو قسم است: ۱ـ پیروی از پیشوایان دینی در تحلیل حرام و یا تحریم حلال، با این اعتقاد که هر چه را آنان حلال بدانند، حلال است و هر چه را حرام بدانند، حرام است و معتقد بودن به تعظیم آنان، شرک اکبر و کفر میباشد. ۲ـ اما اگر چنین اعتقادی نسبت به آنان نداشته باشد، بلکه ضمن اعتراف به گناه و بخاطر شوق گناه و یا دوستی با آنان، مرتکب چنین چیزی بشود، حکمش مانند حکم سایر گناهان است. شیخ، با بیان این مطلب، میخواهد به اهل تصوف و کسانی که در مورد مشایخ و پیران خود با افراط و زیاده روی در اطاعت از آنان مواجه هستند، تذکر داده باشد. که این اطاعت محض هم نوعی از شرک است.