ب – تفسیر به رأی:
علم مکی و مدنی قرآن در کتابهای تفسیر به رأی – اعم از تألیفات علمای پیشین وپسین- به عنوان یکی از موضوعات مهم قرآنی با تمام جزئیات و ریزه کاریهای آن مطرح گردیده است که بر سبیل تمثیل و استشهاد به نمونههای از مساعی علما در این بخش اشاره میگردد:
ابن عطیه از مفسران قرن هفتم زمان نزول آیه و سوره را ملاک تشخیص مکی قرارداده، اصطلاح مشهور را در تعریف مکی و مدنی انتخاب نموده میگوید:
"وما نزل بعد الهجرة فإنما هو مدنی، وان نزل بمکة أو في سفر من أسفار النبي ج". [۵۸]
* برخی از مفسران چون ابن جوزی در زاد المسیر، ابن عطیه در المحرر الوجیز و آلوسی در روح المعانی و... تمام روایات و جزئیات دقیقی را که کتابهای تفسیر به مأثور، و برخی از کتابهای حدیث با اسناد نقل کردهاند، در اوایل سورهها و گاهی هم در تفسیر بعضی آیات با حذف سند آن آوردهاند. [۵۹]
* تشخیص آیههای مکی در سورۀ مدنی یا عکس آن:
در مقام تعیین سورههای مکی بعضی آیات مدنی که درآن سوره قرار دارد و یا در تعیین سورههای مدنی، آیات مکی که از این سوره مستثنا است، مشخص میسازند.
به عنوان مثال ابن جوزی در آغاز سورۀ اعراف میگوید: "عن ابن عباس و قتاده: آنها مکية إلا خمس آيات، أولها قوله تعالى:﴿وَسَۡٔلۡهُمۡ عَنِ ٱلۡقَرۡيَةِ﴾إلى قوله:﴿وَإِذۡ أَخَذَ رَبُّكَ مِنۢ بَنِيٓ ءَادَمَ﴾ [۶۰].
* بکار انداختن فکر و نیروی اجتهاد:
دانشمندان و مؤلفان این عصر به پیروی از روایات، اسناد و مدارک سورهها و آیههای مکی و مدنی را مشخص میسازند و سپس آنها را به ترتیب نزول مرتب میگردانند و در مواردیکه روایات بصراحت در بارۀ آنها سخن نمیگویند و یا اختلاف روایات وجود داشته باشد، در چنین موارد برای ترجیح و انتخاب فکر و نیروی اجتهاد را بکار میاندازند که این اجتهاد صورتها و اشکال گوناگونی به خود میگیرد:
* برخی از مفسران ویژگیهای آیات مکی و مدنی قرآن را از نظر سبک بیان و از نظر موضوع مورد بحث و بررسی قرار میدهند.
* احیاناً صحیح و سقیم بودن روایت مورد بحث، دلیل ترجیح میباشد.
* گاهی مستندات عقلی و اجتهادی – نه نقل – مورد اعتماد آنها قرار میگیرد.
* جمعی از مفسران چون ابن جوزی به نقل روایات مختلف و نظرهای متفاوت بدون آنکه به ترجیح یکی از نظرها بپردازد اکتفا مینماید. [۶۱]
[۵۸] المحر الوجیز ج۴ ص ۵. [۵۹] نگا : ابن جوزی، زادالمسیر ج ۱ص ۱۰، ابن عطیه، المحررالوجیز ۹ : ۳. [۶۰] زادالمسیر ۳ : ۱۶۴. [۶۱] نگا زادالمسیر ۱: ۱۰، الجامع الأحکام القرآن ۹: ۲۹۹، المحررالوجیز ۱۰: ۳۳۸.