سورۀ يوسف
۳- ﴿نَقُصُّ عَلَيۡكَ﴾: ای محمد، به تو خبر میدهیم یا بیان میداریم.
۶- ﴿يَجۡتَبِيكَ﴾: تو را بکارهای بزرگ برمیگزیند.
۶- ﴿تَأۡوِيلِ ٱلۡأَحَادِيثِ﴾: تعبیر و تفسیر خواب.
۸- ﴿نَحۡنُ عُصۡبَةٌ﴾: ما جمعی هستیم میتوانیم کارهای او را درست و مرتب کنیم، نه آن دوتا.
۸- ﴿ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ﴾: به ترجیح این دو بر ما، گرفتار خطای آشکار است.
۹- ﴿أَوِ ٱطۡرَحُوهُ أَرۡضٗا﴾: او را به سرزمینی دور از پدرش بیندازید.
۹- ﴿يَخۡلُ لَكُمۡ وَجۡهُ أَبِيكُمۡ﴾: محبت و توجه پدر تنها به شما رسد.
۱۰- ﴿غَيَٰبَتِ ٱلۡجُبِّ﴾: قعر چاه.
۱۰- ﴿ٱلسَّيَّارَةِ﴾: مسافرین.
۱۲- ﴿يَرۡتَعۡ﴾: تا از خوردنیهای لذیذ فراوان بخورد.
۱۲- ﴿يَلۡعَب﴾: مسابقه و تیر اندازی کند.
۱۵- ﴿أَجۡمَعُوٓاْ﴾: قصد کردند.
۱۷- ﴿نَسۡتَبِقُ﴾: مسابقه تیر اندازی میکردیم.
۱۸- ﴿سَوَّلَتۡ﴾: آراسته و آسان کرده است.
۱۸- ﴿فَصَبۡرٞ جَمِيلٞ﴾: در این امر به غیر خدا شکایت نمیکنم.
۱۹- ﴿سَيَّارَةٞ﴾: کاروانیکه از مَدین عازم مصر بود.
۱۹- ﴿وَارِدَهُمۡ﴾: کسیکه پیشاپیش همسفران برای تهیه آب حرکت میکند.
۱۹- ﴿فَأَدۡلَىٰ دَلۡوَهُۥ﴾: پس دلوش را به چاه انداخت تا آب بگیرد.
۱۹- ﴿أَسَرُّوهُ﴾: آب رسان و یارانش او را از بقیه پنهان کردند یا برادرانش حال او را نهان داشتند.
۲۰- ﴿شَرَوۡهُ﴾: برادرانش یا کاروانیان او را فروختند.
۲۰- ﴿بِثَمَنِۢ بَخۡسٖ﴾: به قیمت اندک.
۲۱- ﴿أَكۡرِمِي مَثۡوَىٰهُ﴾: محل اقامت او را خوش آیند و نیکو بساز.
۲۱- ﴿غَالِبٌ عَلَىٰٓ أَمۡرِه﴾: خدا تواناست، هیچ کس نمیتواند مانع اجرای کار او شود.
۲۲- ﴿بَلَغَ أَشُدَّهُۥ﴾: به کمال قوت خود رسید.
۲۳- ﴿رَٰوَدَتۡهُ﴾: برای همبستر شدن با یوسف حیله به خرج داد.
۲۳- ﴿هَيۡتَ لَكَ﴾: بشتاب و بیا که میل و رغبت من به توست.
۲۳- ﴿مَعَاذَ ٱللَّهِ﴾: از انجام این عمل به خدای یکتا پناه میبرم.
۲۴- ﴿هَمَّ بِهَا﴾: به غریزه بشری قصد او کرد، همراه با عصمت.
۲۴- ﴿ٱلۡمُخۡلَصِينَ﴾: برگزیدگان برای طاعت یا رسالت او تعالی.
۲۵- ﴿وَٱسۡتَبَقَا ٱلۡبَابَ﴾: هر دو بهسوی در دویدند، یوسف میخواست بیرون شود اما او مانع میشد.
۲۵- ﴿قَدَّتۡ قَمِيصَهُۥ﴾: پراهن او را درید.
۲۵- ﴿أَلۡفَيَا سَيِّدَهَا﴾: شوهرش را دیدند.
۲۶- ﴿شَهِدَ شَاهِدٞ﴾: خدا کودکی را در گهواره به سخن آورد و او به برائت یوسف شهادت داد.
۳۰- ﴿شَغَفَهَا حُبًّا﴾: محبت جوان دل او را پاره کرده است.
۳۱- ﴿أَعۡتَدَتۡ لَهُنَّ مُتَّكَٔٗا﴾: برای آنها پشتی و ناز بالش آماده ساخت.
۳۱- ﴿أَكۡبَرۡنَهُ﴾: عظمت و شکوه او را دریافتند و با دیدن جمال زیبا او مدهوش شدند.
۳۱- ﴿قَطَّعۡنَ أَيۡدِيَهُنَّ﴾: از فرط حیرت و دهشت، دستهای خود را بریدند.
۳۱- ﴿حَٰشَ لِلَّهِ﴾: خدا پاک و منزه است و از آفرینش مانند این ناتوان نیست.
۳۲- ﴿فَٱسۡتَعۡصَمَ﴾: اما دست از عفت برنداشت و نپذیرفت.
۳۳- ﴿أَصۡبُ إِلَيۡهِنَّ﴾: به پذیرش خواهش آنها متمایل میشوم.
۳۶- ﴿أَعۡصِرُ خَمۡرٗا﴾: انگور را میفشارم که برای استفادة شاه شراب ساخته شود.
۳۷- ﴿ذَٰلِكُمَا﴾: این تعبیر خواب و خبر دادن از چیزهایی که آمدنی است.
۴۰- ﴿ٱلدِّينُ ٱلۡقَيِّمُ﴾: دین مستقیم یا استوار با دلایل.
۴۳- ﴿عِجَاف﴾: بسیار لاغر. ﴿تَعۡبُرُونَ﴾: تأویل و تعبیر آن را میدانید.
۴۴- ﴿أَضۡغَٰثُ أَحۡلَٰمٖ﴾: خوابهای پریشان.
۴۵- ﴿ٱدَّكَرَ بَعۡدَ أُمَّةٍ﴾: بعد از مدت زیاد به یاد آورد.
۴۷- ﴿دَأَبٗا﴾: مثل عادت همیشگی خود به کشت و زرع بپردازید.
۴۸- ﴿تُحۡصِنُونَ﴾: برای بذر ذخیره میکنید.
۴۹﴿يُغَاثُ ٱلنَّاسُ﴾: باران میبارد و زمینهای مردم پرسبزه و گیاه میشود.
۴۹- ﴿يَعۡصِرُونَ﴾: آنچه عصارهاش گرفته میشود میفشارند، مانند زیتون.
۵۰- ﴿مَا بَالُ ٱلنِّسۡوَةِ﴾: سرگذشت آن زنها چه بود؟
۵۱- ﴿مَا خَطۡبُكُنَّ﴾: کار شما چگونه بود؟
۵۱- ﴿حَٰشَ لِلَّهِ﴾: خدا منزه و عفت یوسف شگفت انگیز است.
۵۱- ﴿حَصۡحَصَ ٱلۡحَقُّ﴾: حقیقت پنهان آشکار شد.
۵۴- ﴿مَكِينٌ﴾: دارای مقام عالی و اختیارات گسترده.
۵۶- ﴿يَتَبَوَّأُ مِنۡهَا﴾: به سرزمین مصر اقامت میگزیند.
۵۹- ﴿جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمۡ﴾: یوسف ضروریات آنها را تهیه کرد.
۶۲- ﴿بِضَٰعَتَهُم﴾: کالای آنها را که با آن مواد غذایی خریدند.
۶۲- ﴿رِحَالِهِمۡ﴾: ظرفهای آنها که مواد غذایی داشت.
۶۵- ﴿مَتَٰعَهُمۡ﴾: مواد غذایی یا بارهای خود را.
۶۵- ﴿مَا نَبۡغِي﴾: بالاتر از این چه احسانی میخواهیم؟
۶۵- ﴿نَمِيرُ أَهۡلَنَا﴾: از مصر برای خانواده خود مواد غذایی میآوریم.
۶۶- ﴿مَوۡثِقٗا﴾: پیمان مؤکد به سوگند که بتوان به آن اعتماد کرد.
۶۶- ﴿يُحَاطَ بِكُمۡ﴾: همه شما مغلوب یا هلاک شوید.
۶۶- ﴿وَكِيل﴾: مراقب و آگاه.
۶۹- ﴿ءَاوَىٰٓ إِلَيۡهِ أَخَاهُ﴾: برادر پدری و مادری خود بنیامین را نزد خود جای داد.
۶۹- ﴿فَلَا تَبۡتَئِسۡ﴾: اندوهگین مباش.
۷۰- ﴿ٱلسِّقَايَةَ﴾: ظرف طلایی برای نوشیدن آب که به پیمانه کردن استعمال میشد.
۷۰- ﴿أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ﴾: منادی فریاد زد.
۷۰- ﴿ٱلۡعِيرُ﴾: کاروانیکه بار دارد.
۷۲- ﴿صُوَاعَ ٱلۡمَلِكِ﴾: پیمانه پادشاه را.
۷۲- ﴿زَعِيم﴾: کفیل، این جایزه را شخص خودم میدهم.
۷۶- ﴿كِدۡنَا لِيُوسُفَ﴾: بخاطر رسیدن یوسف به هدفش تدبیر کردیم.
۷۶- ﴿دِينِ ٱلۡمَلِكِ﴾: شریعت یا حکم پادشاه مصر.
۷۹- ﴿مَعَاذَ ٱللَّهِ﴾: به خدا پناه میبریم.
۸۰- ﴿ٱسۡتَيَۡٔسُواْ مِنۡهُ﴾: از یوسف مأیوس شدند که سخنان آنها را نپذیرفت.
۸۰- ﴿خَلَصُواْ نَجِيّٗا﴾: تنها شدند و به مشاوره پرداختند.
۸۰- ﴿مَا فَرَّطتُمۡ﴾: کوتاهی کردید «ما» زاید است.
۸۲- ﴿ٱلۡعِيرَ﴾: کاروان.
۸۳- ﴿سَوَّلَتۡ﴾: آراسته و آسان کرده است.
۸۴- ﴿يَٰٓأَسَفَىٰ﴾: ای اندوه بیکران.
۸۴- ﴿وَٱبۡيَضَّتۡ عَيۡنَاهُ﴾: چشمانش را پرده گرفت و سفید شدند.
۸۴- ﴿كَظِيمٞ﴾: خشم یا اندوه فراوان خویش را نهان میداشت.
۸۵- ﴿تَفۡتَؤُاْ﴾: همیشه.
۸۵- ﴿تَكُونَ حَرَضًا﴾: مریض شوی و به آستانه مرگ قرار بگیری.
۸۶- ﴿بَثِّي﴾: غم و اندوه سنگینم را.
۸۷- ﴿فَتَحَسَّسُواْ مِن يُوسُفَ﴾: یوسف را جستجو و پیدا کنید. رَوْحِ اللهِ: رحمت خدا.
۸۸- ﴿ٱلضُّرُّ﴾: لاغری از شدت گرسنگی.
۸۸- ﴿بِبِضَٰعَةٖ مُّزۡجَىٰةٖ﴾: متاع از رواج افتاده، بد و تباه.
۹۱- ﴿ءَاثَرَكَ ٱللَّهُ﴾: تو را بر ما فضیلت و برتری داده است.
۹۲- ﴿لَا تَثۡرِيبَ عَلَيۡكُمُ﴾: هیچ توبیخ و سرزنش نمیشوید.
۹۳- ﴿يَأۡتِ بَصِيرٗا﴾: از خوشحالی زیاد بینا میشود.
۹۴- ﴿فَصَلَتِ ٱلۡعِيرُ﴾: کاروان از دیار مصر فاصله گرفت.
۹۴- ﴿لَوۡلَآ أَن تُفَنِّدُونِ﴾: اگر مرا به بیخردی نسبت ندهید یا تکذیب نکنید.
۹۵- ﴿ضَلَٰلِك﴾: نادرست فکر میکنی.
۹۹- ﴿ءَاوَىٰٓ إِلَيۡهِ أَبَوَيۡهِ﴾: پدر و مادرش را نزد خود جای داد و دست به گردن هم انداختند.
۱۰۰- ﴿سُجَّدٗا﴾: سجده کنان، در شریعت ایشان این کار درست بود.
۱۰۰- ﴿ٱلۡبَدۡوِ﴾: بادیه.
۱۰۰- ﴿نَّزَغَ ٱلشَّيۡطَٰنُ﴾: شیطان تخم فساد افکند.
۱۰۱- ﴿فَاطِرَ...﴾: ای خالق و آفریدگار. . .
۱۰۲- ﴿أَجۡمَعُوٓاْ أَمۡرَهُمۡ﴾: قصد کردند تا در برابر یوسف دست به حیله بزنند.
۱۰۵- ﴿كَأَيِّن مِّنۡ ءَايَةٖ﴾: بسیاری از نشانههای خدا.
۱۰۷- ﴿غَٰشِيَةٞ﴾: عذابیکه دامنگیر همگان شود.
۱۰۷- ﴿بَغۡتَةٗ﴾: ناگهان.
۱۱۰- ﴿ٱسۡتَيَۡٔسَ ٱلرُّسُلُ﴾: پیامبران به اثر طولانی شدن زمان از نصرت نومید شدند.
۱۱۰- ﴿ظَنُّوٓاْ﴾: پیامران گمان کردند یا احساس درونی به آنها دست داد.
۱۱۰- ﴿بَأۡسُنَا﴾: عذاب ما.
۱۱۱- ﴿عِبۡرَةٞ﴾: پند و بیدار کنندۀ غافلان است.
۱۱۱- ﴿يُفۡتَرَىٰ﴾: به دروغ بافته شود.