سورۀ مَريَم
۳- ﴿نِدَآءً خَفِيّٗا﴾: دعای نهانیکه هیچ کس آن را نشنید.
۴- ﴿وَهَنَ ٱلۡعَظۡمُ﴾: استخوانم سست و ضعیف شده است.
۴- ﴿شَقِيّٗا﴾: هیچ زمانی نومید.
۵- ﴿خِفۡتُ ٱلۡمَوَٰلِيَ﴾: از بستگان خود بیمناکم، از بدکاران یهود بودند.
۵- ﴿وَلِيّٗا﴾: فرزندیکه بعد از من جانشینم باشد.
۶- ﴿رَضِيّٗا﴾: به گفتار و عمل مورد پسند و رضایت خودت باشد.
۸- ﴿أَنَّىٰ يَكُونُ﴾: چگونه میشود.
۸- ﴿عِتِيّٗا﴾: حالتیکه مداوا شدنی نیست.
۱۰- ﴿ءَايَةٗ﴾: نشانهای بر تحقق خواستهام تا تو را سپاسگزار باشم.
۱۰- ﴿سَوِيّٗا﴾: سلامت کامل، نه گنگی و نه علت دیگری داری.
۱۱- ﴿مِنَ ٱلۡمِحۡرَابِ﴾: جای نماز خواندن یا خانهای که در آن خدا را عبادت میکرد.
۱۲- ﴿ٱلۡحُكۡمَ﴾: دانش تورات و پرستش.
۱۳- ﴿حَنَانٗا﴾مهربانی با مردم.
۱۳- ﴿زَكَوٰةٗ﴾: برکت یا پاکی از گناه.
۱۳- ﴿كَانَ تَقِيّٗا﴾: فرمانبردار و پرهیزکار بود.
۱۴- ﴿وَبَرَّۢا بِوَٰلِدَيۡهِ﴾: از پدر و مادرش فرمان میبرد و با آنها مهربان بود.
۱۴- ﴿جَبَّارًا عَصِيّٗا﴾: متکبر و مخالف فرمان خدا.
۱۶- ﴿ٱنتَبَذَتۡ﴾: تنها به یک گوشه رفت.
۱۷- ﴿حِجَابٗا﴾: پردهای. رُوحَنَا: جبرئیل را.
۱۷- ﴿بَشَرٗا سَوِيّٗا﴾: انسان خوش اندام.
۱۹- ﴿غُلَٰمٗا زَكِيّٗا﴾: پسری پاک از گناه و پاکیزه خلقت.
۲۰- ﴿بَغِيّٗا﴾: زنا کار.
۲۲- ﴿مَكَانٗا قَصِيّٗا﴾: پشت کوه دور از مردم.
۲۳- ﴿فَأَجَآءَهَا ٱلۡمَخَاضُ﴾: و درد زایمان او را آورد.
۲۳- ﴿نَسۡيٗا مَّنسِيّٗا﴾: بیارزش و متروک که هیچ جایی در دلها نداشته باشد.
۲۴- ﴿فَنَادَىٰهَا﴾: جبریل یا عیسی او را صدا کرد.
۲۴- ﴿سَرِيّٗا﴾: جوی آب یا پسر بلند مرتبه.
۲۵- ﴿رُطَبٗا جَنِيّٗا﴾: میوه رسیده یا تازه.
۲۶- ﴿قَرِّي عَيۡنٗا﴾: خوش باش نه اندوهگین.
۲۷- ﴿شَيۡٔٗا فَرِيّٗا﴾: چیزی بسیار ناشایست.
۲۹- ﴿كَانَ فِي ٱلۡمَهۡدِ صَبِيّٗا﴾: با کودک شیر خواریکه در گهواره است.
۳۲- ﴿وَبَرَّۢا بِوَٰلِدَتِي﴾: با مادرم مهربان باشم و گرامیش بدارم.
۳۴- ﴿يَمۡتَرُونَ﴾: شک دارند یا بیهوده با هم جدل میکنند.
۳۵- ﴿قَضَىٰٓ أَمۡرٗا﴾: خدا ایجاد چیزی را اراده کند.
۳۸- ﴿أَسۡمِعۡ بِهِمۡ وَأَبۡصِرۡ﴾: شنوایی و بینایی آنها شگفت آور است.
۳۹- ﴿يَوۡمَ ٱلۡحَسۡرَةِ﴾: روز ندامت شدید.
۴۳- ﴿صِرَٰطٗا سَوِيّٗا﴾: راه راست و نجات دهنده از گمراهی.
۴۴- ﴿عَصِيّٗا﴾: بسیار نافرمان.
۴۵- ﴿وَلِيّٗا﴾: همراه، در جهنم کنارهم.
۴۶- ﴿وَٱهۡجُرۡنِي مَلِيّٗا﴾: برای همیشه از من دور شو.
۴۷- ﴿حَفِيّٗا﴾: بسیار مهربان.
۴۸- ﴿شَقِيّٗا﴾: نومید و بیبهره.
۵۰- ﴿لِسَانَ صِدۡقٍ﴾: تمام ادیان آنها را به نیکویی یاد میکنند.
۵۱- ﴿كَانَ مُخۡلَصٗا﴾: خدا او را به رسالت برگزیده بود.
۵۲- ﴿قَرَّبۡنَٰهُ نَجِيّٗا﴾: او نزدیک ساختیم و در آن حال با او سخن گفتیم.
۵۸- ﴿ٱجۡتَبَيۡنَا﴾: به نبوت برگزیدیم.
۵۸- ﴿بُكِيّٗا﴾: از ترس خدا گریه میکردند.
۵۹- ﴿خَلۡف﴾: فرزند بد.
۵۹- ﴿يَلۡقَوۡنَ غَيًّا﴾: جزای گمراهی خود را خواهند دیدند یا «غَی» وادیی است در جهنم.
۶۱- ﴿مَأۡتِيّٗا﴾: آمدنی.
۶۲- ﴿لَغۡوًا﴾: زشت یا سخن بیهوده.
۶۵- ﴿سَمِيّٗا﴾: مانند، در ذات و صفتات او، هرگز نه.
۶۸- ﴿جِثِيّٗا﴾: از شدت ترس به زانو درآمدهاند.
۶۹- ﴿عِتِيّٗا﴾: از نافرمانی یا تهور یا فسق.
۷۰- ﴿صِلِيّٗا﴾: برای داخل شدن یا رنج و سختی کشیدن.
۷۱- ﴿وَارِدُهَا﴾: وارد دوزخ شود با گذشتن از صراط که بر روی جهنم قرار دارد.
۷۳- ﴿خَيۡرٞ مَّقَامٗا﴾: جای سکونتش زیباست.
۷۳- ﴿أَحۡسَنُ نَدِيّٗا﴾: جلسات و اجتماعاتش نیکوتر است.
۷۴- ﴿قَرۡنٍ﴾: مردمان.
۷۴- ﴿أَحۡسَنُ أَثَٰثٗا﴾: وسایل زندگی بهتر داشتهاند از قبیل فرش، لباس و غیره.
۷۴- ﴿رِءۡيٗا﴾: ظاهر و منظر.
۷۵- ﴿فَلۡيَمۡدُدۡ لَهُ﴾: پس خدا به او مهلت میدهد و یکباره هلاکش نمیکند.
۷۵- ﴿أَضۡعَفُ جُندٗا﴾: یارانش ضعیف و کمتر است.
۷۶- ﴿خَيۡرٞ مَّرَدًّا﴾: سرانجام خوبتر دارد.
۷۷- ﴿أَفَرَءَيۡت﴾: به من خبر بده.
۷۸- ﴿أَطَّلَعَ ٱلۡغَيۡبَ﴾: آیا اسرار غیب را کشف کرده، استفهام است.
۷۹- ﴿نَمُدُّ لَهُۥ﴾: بر او دایمی میگردانیم یا میافزاییم.
۸۱- ﴿عِزّٗا﴾: شفیع و ناصر و مایه عزتشان باشد.
۸۲- ﴿ضِدًّا﴾: مایه ذلت و خواری آنها نه مایه عزت یا ناصر.
۸۳- ﴿تَؤُزُّهُمۡ أَزّٗا﴾: آنها را به معاصی تشویق میکنند و به هیجان میآورند.
۸۵- ﴿وَفۡدٗا﴾: سواره.
۸۶- ﴿وِرۡدٗا﴾: تشنه یا مانند چارپایان تشنه.
۸۹- ﴿شَيًۡٔا إِدّٗا﴾: چیز زشت و ناشایست را.
۹۰- ﴿يَتَفَطَّرۡنَ مِنۡهُ﴾: از زشتی این سخن آسمانها متلاشی گردند.
۹۰- ﴿تَخِرُّ ٱلۡجِبَالُ هَدًّا﴾: کوهها فروریزند.
۹۶- ﴿وُدّٗا﴾: محبوب دلها.
۹۷- ﴿قَوۡمٗا لُّدّٗا﴾: گروه سرکش و باطل پرست را.
۹۸- ﴿قَرۡنٍ﴾: نسلها. ﴿تُحِسُّ﴾: میآبی یا میبینی یا میدانی.
۹۸- ﴿رِكۡزَۢا﴾: کمترین صدایی.