سورۀ كهف
۱- ﴿لَمۡ يَجۡعَل لَّهُۥ عِوَجَا﴾: هیچ گونه اختلال، اختلاف و انحراف از حق و حکمت را در آن قرار نداره است.
۲- ﴿قَيِّمٗا﴾: مستقیم و یا به مصالح جامعه انسانی.
۲- ﴿بَأۡسٗا﴾: عذاب بامهلت یا بیمهلت.
۵- ﴿كَبُرَتۡ كَلِمَةٗ﴾: بزرگترین سخن به زشتی و قباحت.
۶- ﴿بَٰخِعٞ نَّفۡسَكَ﴾: خود را بکشی یا به مشقت اندازی.
۶- ﴿أَسَفًا﴾: از شدت اندوه و خشم برآنها.
۷- ﴿لِنَبۡلُوَهُمۡ﴾: تا آنها را بیازمایم با اینکه از حالشان آگاهیم.
۷- ﴿أَحۡسَنُ عَمَلٗا﴾: نیکوکارتر و شتابنده به طاعت خدا.
۸- ﴿صَعِيدٗا جُرُزًا﴾: خاک بیسبزه و گیاه.
۹- ﴿أَمۡ حَسِبۡتَ﴾: آیاپنداشتی.
۹- ﴿ٱلۡكَهۡف﴾: غار وسیع در کوه.
۹- ﴿ٱلرَّقِيم﴾: تخته سنگیکه در آن نامها و داستان آنها نوشته بود.
۱۰- ﴿أَوَى ٱلۡفِتۡيَةُ﴾: جوانان برای حفظ دینشان فرارکردند و پناه بردند.
۱۰- ﴿رَشَدٗا﴾: هدایت به راه حق.
۱۱- ﴿فَضَرَبۡنَا عَلَىٰٓ ءَاذَانِهِمۡ﴾: وآنان را به خواب سنگین فروبردیم.
۱۲- ﴿بَعَثۡنَٰهُمۡ﴾: آنها را از خواب بیدار کردیم.
۱۲- ﴿أَمَدٗا﴾: تعداد سالها را.
۱۴- ﴿رَبَطۡنَا﴾: با شکیبایی قوی و استوار ساختیم.
۱۴- ﴿شَطَطًا﴾: سخن دوراز حق.
۱۶- ﴿مِّرۡفَقٗا﴾: آنچه در زندگی از آن بهرهور شوید.
۱۷- ﴿تَّزَٰوَرُ﴾: میل میکند.
۱۷- ﴿تَّقۡرِضُهُمۡ﴾: از آنها عدول میکند و دور میشود.
۱۷- ﴿فَجۡوَةٖ مِّنۡهُ﴾: جای وسیعی از آن غار.
۱۸- ﴿بِٱلۡوَصِيدِ﴾: کنار غار یا آستانه در آن.
۱۸- ﴿رُعۡبٗا﴾: از ترس.
۱۹- ﴿بَعَثۡنَٰهُمۡ﴾: آنان را از خواب طولانی بیدار کردیم.
۱۹- ﴿بِوَرِقِكُم﴾: با سکههای خود.
۱۹- ﴿أَزۡكَىٰ طَعَامٗا﴾: غذای حلال یا نیکو.
۲۰- ﴿إِن يَظۡهَرُواْ عَلَيۡكُمۡ﴾: اگر از شما آگاه شوند یا بر شما دست یابند.
۲۱- ﴿أَعۡثَرۡنَا عَلَيۡهِمۡ﴾: مردم را از حال آنها آگاه ساختیم.
۲۲- ﴿رَجۡمَۢا بِٱلۡغَيۡبِ﴾: از روی گمان و بدون یقین.
۲۲- ﴿فَلَا تُمَارِ فِيهِمۡ﴾: پس درباره آنها و تعدادشان مناقشه نکن.
۲۲- ﴿إِلَّا مِرَآءٗ ظَٰهِرٗا﴾: درباره آنها چیزی را بگو که برایت وحی شد.
۲۴- ﴿رَشَدٗا﴾: هدایت و راهنمایی برای انسان.
۲۶- ﴿أَبۡصِرۡ بِهِ﴾: خدا چه بیناست به همه موجودات.
۲۷- ﴿مُلۡتَحَدٗا﴾: پناهگاه.
۲۸- ﴿ٱصۡبِرۡ نَفۡسَكَ﴾: خود را همنوا بساز و ثابت قدم و شکیبا باش.
۲۸- ﴿لَا تَعۡدُ عَيۡنَاكَ عَنۡهُمۡ﴾: توجه خود را از مسلمانان بینوا مگیر.
۲۸- ﴿أَغۡفَلۡنَا قَلۡبَهُۥ﴾: قلب او را غافل کردیم.
۲۸- ﴿فُرُطٗا﴾: اسراف یا ضایع و نابود ساختن.
۲۹- ﴿سُرَادِقُهَا﴾: سرا پردهها یا شعله و دودآن.
۲۹- ﴿كَٱلۡمُهۡلِ﴾: مانند دود روغن یا فلز گداخته.
۲۹- ﴿سَآءَتۡ مُرۡتَفَقًا﴾: دوزخ جایگاه بد است.
۳۱- ﴿جَنَّٰتُ عَدۡنٖ﴾: بهشتهای محل اقامت دایمی.
۳۱- ﴿سُندُسٖ﴾: دیبای نرم و نازک، حریر.
۳۱- ﴿إِسۡتَبۡرَق﴾: دیبای ضخیم.
۳۱- ﴿ٱلۡأَرَآئِكِ﴾: تختها در حجلهها.
۳۲- ﴿جَنَّتَيۡنِ﴾: دو باغ.
۳۲- ﴿حَفَفۡنَٰهُمَا﴾: اطراف آنها را احاطه کردیم.
۳۳- ﴿أُكُلَهَا﴾: میوههای قابل خوردنش را.
۳۳- ﴿تَظۡلِم مِّنۡه﴾: از میوه و محصول آن هیچ کم نگردد.
۳۳- ﴿فَجَّرۡنَا خِلَٰلَهُمَا﴾: درمیان آن دو جاری ساختیم.
۳۴- ﴿ثَمَرٞ﴾: ثروت فراوان و پر درآمد.
۳۴- ﴿أَعَزُّ نَفَرٗا﴾: با داشتن همکاران و خویشان نیرومندترم.
۳۵ - ﴿تَبِيدَ﴾: نیست و نابود و خراب شود.
۳۶ - ﴿مُنقَلَبٗا﴾: جای بازگشت و سرانجام.
۳۸ - ﴿لَّٰكِنَّا۠ هُوَ ٱللَّهُ رَبِّي﴾: ولی من میگویم: ذات پاک او تعالی پروردگار من است.
۴۰- ﴿حُسۡبَانٗا﴾: بلایی مانند صاعقه و آفت.
۴۰- ﴿فَتُصۡبِحَ صَعِيدٗا زَلَقًا﴾: و این باغ به ریگستان هراسانگیز یا زمین بیسبزه و گیاه و لغزنده تبدیل شود.
۴۱- ﴿غَوۡرٗا﴾: در اعماق زمین فرورود.
۴۲- ﴿أُحِيطَ بِثَمَرِهِۦ﴾: اموال و بوستانش نیست و نابود شد.
۴۲- ﴿يُقَلِّبُ كَفَّيۡهِ﴾: دستهای خود را به هم میمالید،کنایه از پشیمانی و حسرت است.
۴۲- ﴿خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا﴾: بر سقفهای درهم ریخته خود افتاده بود.
۴۴- ﴿ٱلۡوَلَٰيَةُ لِلَّهِ﴾: نصرت و پیروزی تنها از جانب خداست.
۴۴- ﴿خَيۡرٌ عُقۡبٗا﴾: خدا به دوستان خود فرجام نیک میدهد.
۴۵- ﴿هَشِيمٗا﴾: خشک و پوسیده بعد از شادابی و زیبایی.
۴۵- ﴿تَذۡرُوهُ ٱلرِّيَٰحُ﴾: بادها آن را میبرند و با خاک یکسان میکنند.
۴۷- ﴿بَارِزَةٗ﴾: آشکار، هیچ چیزی بر روی آن نیست.
۴۸- ﴿مَّوۡعِدٗا﴾: وقتی برای ایفای وعده رستاخیز و پاداش و کیفر.
۴۹- ﴿وُضِعَ ٱلۡكِتَٰبُ﴾: نامه اعمال هرکس به دستش نهاده میشود.
۴۹- ﴿مُشۡفِقِينَ﴾: ترسان.
۴۹- ﴿يَٰوَيۡلَتَنَا﴾: ای وای تباه شدیم.
۴۹- ﴿لَا يُغَادِرُ﴾: باقی نمیگذارد.
۴۹- ﴿أَحۡصَىٰهَا﴾: آن را به شمار آورده و ثبت کرده است.
۵۰- ﴿ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ﴾: به آدم سجده سلام و احترام کنید نه سجده پرستش.
۵۱- ﴿عَضُدٗا﴾: همکار و یاور.
۵۲- ﴿مَّوۡبِقٗا﴾: محل هلاکت، دوزخ.
۵۳ - ﴿مُّوَاقِعُوهَا﴾: در آن خواهند افتاد.
۵۳- ﴿مَصۡرِفٗا﴾: جاییکه بروند.
۵۴- ﴿صَرَّفۡنَا﴾: به شیوههای مختلف بیان کردیم.
۵۴- ﴿كُلِّ مَثَلٖ﴾: هر گونه مَثَلی، معانی شگفت انگیز و زیبا که در غرابت مانند مَثَل است.
۵۵- ﴿سُنَّةُ ٱلۡأَوَّلِينَ﴾: سرنوشت گذشتگان که ریشهکن ساختن است اگر ایمان نیاورند.
۵۵- ﴿قُبُلٗا﴾: گوناگون یا آشکار و رویاروی.
۵۶- ﴿لِيُدۡحِضُواْ﴾: تا باطل نمایند و از بین ببرند.
۵۶- ﴿هُزُوٗا﴾: تمسخر و استهزاء.
۵۷- ﴿أَكِنَّةً...﴾: پردههای بسیار، مانع از. . .
۵۷- ﴿وَقۡرٗا﴾: کری و سنگینی سخت در حس شنوایی.
۵۸- ﴿مَوۡئِلٗا﴾: محل نجات و پناهگاه.
۵۹- ﴿لِمَهۡلِكِهِم﴾: برای نابود کردن ایشان.
۶۰- ﴿لِفَتَىٰهُ﴾: به جوان همراه خود، یوشع بن نون.
۶۰- ﴿مَجۡمَعَ ٱلۡبَحۡرَيۡنِ﴾: جای بهمپیوستن دو دریا.
۶۰- ﴿أَمۡضِيَ حُقُبٗا﴾: زمان طولانی راه میسپرم.
۶۲- ﴿نَصَبٗا﴾: خستگی و رنج بیشمار.
۶۳- ﴿أَرَءَيۡت﴾: به من خبر بده یا به خاطر داری.
۶۳- ﴿عَجَبٗا﴾: به طرز شگفتآوری.
۶۴- ﴿مَا كُنَّا نَبۡغِ﴾: آنچه ما میخواستیم و در جستجویش بودیم.
۶۴- ﴿فَٱرۡتَدَّا عَلَىٰٓ ءَاثَارِهِمَا﴾: به راهیکه آمده بودند برگشتند.
۶۴- ﴿قَصَصٗا﴾: نشان قدمهای خویش را دنبال میکردند.
۶۵- ﴿عَبۡدٗا﴾: خضر ÷.
۶۶- ﴿رُشۡدٗا﴾: راستی و درستی یا به کار خود به خیری دست یابم.
۶۸- ﴿خُبۡرٗا﴾: علم و معرفت.
۷۱- ﴿شَيًۡٔا إِمۡرٗا﴾: کار بس ناشایست یا عجیب.
۷۳- ﴿لَا تُرۡهِقۡنِي عُسۡرٗا﴾: بر من سخت نگیر و تحمیل نکن.
۷۴- ﴿شَيۡٔٗا نُّكۡرٗا﴾: کار بسیار ناپسند و زشت.
۷۷- ﴿فَأَبَوۡا﴾: امتناع ورزیدند.
۷۷- ﴿يَنقَضَّ﴾: منهدم شود و به سرعت فروریزد.
۷۸- ﴿بِتَأۡوِيلِ...﴾: نتیجه و سرانجام...
۷۹- ﴿وَرَآءَهُم﴾: پیش روی آنها.
۷۹- ﴿غَصۡبٗا﴾: بدون حق.
۸۰- ﴿يُرۡهِقَهُمَا﴾: آنها را وادار کند یا از فرط محبت از او پیروی کنند.
۸۱- ﴿زَكَوٰةٗ﴾: دور از بدی یا پاک دین و با صلاح.
۸۱- ﴿أَقۡرَبَ رُحۡمٗا﴾: مهربانتر با پدر و مادر و فرمانبرتر از آن دو.
۸۲- ﴿يَبۡلُغَآ أَشُدَّهُمَا﴾: به کمال عقل و قوت خود برسند.
۸۳- ﴿ذِي ٱلۡقَرۡنَيۡنِ﴾: پادشاه صالحیکه هم علم داشت و هم حکمت.
۸۴- ﴿سَبَبٗا﴾: علم و راه ریسیدن آن.
۸۵- ﴿فَأَتۡبَعَ سَبَبًا﴾: پس به راهی رفت که او را به مغرب میرساند.
۸۶- ﴿تَغۡرُبُ فِي عَيۡنٍ﴾: به نظر میرسید که آفتاب در چشمهای غروب میکند.
۸۶- ﴿حَمِئَةٖ﴾: گِل آلود، گِل سیاه.
۸۶- ﴿حُسۡنٗا﴾: رویش نیکویی، دعوت به حق و هدایت.
۸۷- ﴿عَذَابٗا نُّكۡرٗا﴾: عذاب هول انگیز و شدید.
۹۰- ﴿سِتۡرٗا﴾: پوششی از قبیل لباس و مسکن.
۹۱- ﴿خُبۡرٗا﴾: آگاهی کامل.
۹۳- ﴿ٱلسَّدَّيۡنِ﴾: دو کوه بسیار بلند.
۹۴- ﴿يَأۡجُوجَ وَمَأۡجُوجَ﴾: دو قبیله از نسل یافث بن نوح.
۹۴- ﴿خَرۡجًا﴾: از اموال خود کمکت کنیم.
۹۴- ﴿سَدّٗا﴾: دیواریکه نتوانند بر ما دست یابند.
۹۵- ﴿رَدۡمًا﴾: سد محکم و استوار.
۹۶- ﴿زُبَرَ ٱلۡحَدِيدِ﴾: قطعات بزرگ و ضخیم آهن را.
۹۶- ﴿ٱلصَّدَفَيۡنِ﴾: میان آن دو کوه.
۹۶- ﴿قِطۡرٗا﴾: مس گداخته را.
۹۷- ﴿يَظۡهَرُوهُ﴾: از آن بالا بروند.
۹۷- ﴿نَقۡبٗا﴾: سوراخی از جهت سختی و صلابت آن.
۹۸- ﴿جَعَلَهُۥ دَكَّآءَ﴾: با خاک یکسانش میکند.
۹۹- ﴿يَمُوجُ﴾: موج میزنند و میآمیزند.
۹۹- ﴿نُفِخَ فِي ٱلصُّورِ﴾: نفخه رستاخیز دمیده شود.
۱۰۱- ﴿غِطَآءٍ﴾: پرده ضخیم.
۱۰۲- ﴿نُزُلٗا﴾: منزل یا برای پذیرایی از آنها.
۱۰۵- ﴿وَزۡنٗا﴾: منزلت و اعتباری از جهت بطلان اعمالشان.
۱۰۷- ﴿ٱلۡفِرۡدَوۡسِ﴾: بالاترین و بهترین جای بهشت.
۱۰۸- ﴿حِوَلٗا﴾: انتقال.
۱۰۹- ﴿مَدَدٗا﴾: مادهای است که با آن مینویسند.
۱۰۹- ﴿لِّكَلِمَٰتِ رَبِّي﴾: علم و حکمت خدای من.
۱۰۹- ﴿لَنَفِدَ ٱلۡبَحۡرُ﴾: آب دریا به پایان میرسد. مَدَدًا: کمک و افزایش.