س۸: چرا با وجودی که واژهی سلفیت در قرآن و سنت نیامده است، به آن نامگذاری شدهاند؟
مطلقاً نامنهادن بر حقیقتی که باعث ضرری نگردد، چه در مسایل شرعی باشد یا در مباحات، و مادامی که اسم، بر یک باطل دلالت دارد، از نگاه شرع ممنوع نیست.
برخی از مسلمانان به دلیلِ هجرتشان مهاجر نامیده شدند. و برخی دیگر چون به مهاجرین یاری رساندند به انصار نامگذاری شدند. و آنان که بعداً آمدند و از مهاجرین و انصارشتبعیت و پیروی کردند، نام تابعین را گرفتند. حال چه اشکالی دارد کسی روش و سنت سلف صالح که مهاجرین و انصار بودهاند را، به کار بندد؟!.
ضرورتاً باید چنین اسمی وجود میداشت؛ هنوز هم که هنوز است، برای فرق گذاشتن میان گروه هدایت یافته (به اسم سَلَف) از دیگر گروههای مخالف با آنها به این اسم نیازِ مبرم وجود دارد. شایان ذکر است که این واژه(سلفیت) قبل از یک اسم، نسبت محسوب میشود.
از این رو ما نسبت به این اسم هیچ تعصبی نداریم. بلکه هر مسلمانی که شهادتین را بر زبان رانده و به قدر توان خویش به مقتضای آن عمل کند را دوست میداریم. و با هر مسلمانی که اللهﻷو رسولصرا دوست میدارد موالات و دوستی داریم. هرگز یک سلفیِ باطل و بزهکار را علیه دشمنش، هر چند که شخصی کافر هم باشد، یاری نخواهیم کرد. ما با یک سلفی که مرتکب ظلم شود موالات و دوستی نداریم. بلکه به هر مسلمان به تناسب دین، اعتقاد و ایمانش دوستی میورزیم. و در نهایت باید گفت: ما حرکتی دعوتی موسوم به (دعوت سلفیت) هستیم. این دعوت، برنامهای کامل و پویا برای فهم و عمل به اسلام و دعوت به سوی آن است. علمای سلفی در طول تاریخ تا امروز، همدیگر را در شرح و توضیح این دعوت یاری کردهاند. ما نیز طبق برنامهی این علمایِ عامل حرکت میکنیم. فرق ما با دیگران در این است که نسبت به اسم سلفیت تعصب نداریم و به سبب آن با کسی دشمنی نمیکنیم و آن را شعاری سِوای اسلام قرار نمیدهیم. بلکه از ابتدا تا انتها مسلمان خواهیم بود. ابداً سلفیت به این معنا نیست که ما فهمِ صحیحِ بیشتری از اسلام که موافق با کتاب الله و سنت و پیروی از سلف صالح رضوان الله علیهم باشد، داریم.
مخفی و پوشیده نیست که وضع فعلی و حقیقتِ امت اسلامی از قرنها پیش امت را به دو بخش سلفی و غیر سلفی تقسیم نموده است. دقیقاً از زمانی که اصطلاح (خَلَف) در مقابل (سَلَف) قد عَلَم کرد. لذا این گونه شد که مردم راحت میگفتند: مذهب خَلَف و مذهب سَلَف. در حقیقت این اصطلاح قبل از سلفیها، ساختهی دست خودِ خَلَف بود. به عنوان نمونه از سخنانِ معروف و مشهورشان این بود که میگفتند: روش خَلَف ریشهدارتر و آگاهانهتر است و روش سَلَف سالمتر و محتاطانهتر. حال آنکه روش سَلَف سالمتر، آگاهتر و علمیتر است.
آفرین بر شاعر که چه نیک سروده است:
کلُّ خیرٍ في إتِّباع من سلف
وکلُّ شرٍّ فی ابتداع من خَلَف
خیر، به معنای واقعیِ کلمه، در پیروی از سلف نهفته است. و تمام شرارتها، دستآورد نوآوریهای خَلَف است.