س۱۸: مقدم نمودن «نقل بر عقل» به چه معناست؟
روش سلف این بود که ابتدا از شریعت شروع میکردند. در فهم و پژوهش آن توجه مینمودند. هر آنچه از شرع میفهمیدند، آن را میگرفتند. و در پی آن عقل را تابع و فرمانبردار شرع مینمودند. و روایت را بر دیدگاه عقلی به روش متکلمین مقدم میداشتند. البته این بدین معنا نیست که آنان معتقد به تعارضِ عقل با نقل بودند. لیکن این تعارض زاییدهی تخیّل و ذهن متکلمین بود؛ آنهم وقتی با شرع مخالفت میکردند. درست است که گاهی شریعت مسایلی را مطرح میکند که عقل را حیران کرده و به تعجب میاندازد، لیکن هرگز چیزی را نمیآورد که از محالات باشد. بعد از بررسی و پژوهش در خواهیم یافت که هرگز میان نقلِ صحیح و عقلِ سالم تعارضی وجود ندارد. نقل صحیح (قرآن و سنت) حجت است و دیدگاه عقلی تابع و فرمانبردار دلیل سمعی [۲۱]است.
اما متکلمین ادلهی عقلی خویش را بر دلایل سمعی مقدم میدارند. در ابتدای بحث و پژوهش خویش آنچه عقلِ آنان قبول کرده و از آن راضی باشند، را میپذیرند. سپس نصوص شرع را برای اثباتِ برداشت خویش به کار میگیرند. آنان میپندارند ادلهی عقلی، قطعی هستند و ادلهی نقلی ظنّی [۲۲]. از این رو هر دلیل نقلی که با نظریات آنان در تعارض باشد را، تفسیر نادرست میکنند تا با برداشت آنان موافق آید. با جودی این که آنچه را آنها ادلهی عقلی مینامند، شک و شبهههایی است که عقل سلیم به بطلان آن پی میبرد.
[۲۱] سمعی یا شنیداری که همان قرآن و حدیث میباشد. مترجم. [۲۲] دلایلی که نیاز به بحث و بررسی دارد تا اثبات شود. مترجم.