س۴۰: حکم کسی که خود را به دعوت سلفیت منتسب نمیداند و انتسابش به دیگر گروههاست چیست؟ و آیا گروههای غیر سلفی از فرقههای گمراهاند که وارد آتش میشوند؟
چنانکه قبلاً گفته شد، دعوت سلفیت به عنوان یک روش، رویکرد و تنهاراهِ فهمِ اسلام و عمل به آن، آنهم به روش صحابه و سلف، یعنی خودِ اسلام. اسلامی که منتسب بودن به آن، از جانب هر انسانِ مکلّف واجب و ضروری است. و گر نه شخص در معرض وعیدِ مخالفتِ با شرع که قرآن و سنت است، و مخالفت با راه مؤمنان قرار میگیرد.
اما اگر دعوت سلفیت را از منظر دعوتگری و مشغول بودن به کار و برنامهی دعوت بنگریم، نه؛ ضرورتی نیست که حتماً باید به آن منتسب باشیم. و کسی که خود را به سلفیت نسبت ندهد و منتسب به دیگر گروهها باشد، از دایرهی اهل سنت خارج نیست.
و اما دعوتهای معاصر که در میدان اسلامی به تکاپو هستند، با هم در نزدیک و دور بودن به روش رسول صو صحابه شمتمایز و متفاوت هستند. پس هر کس که بر اعتقاد اهل سنت و جماعت و اهل حدیث و عقیدهی سلف باشد، او منسوب به اهل سنت است؛ و دیگران هم به میزان مخالفتِ با اهل سنت، از انتسابِ به اهل سنت دور خواهند بود. اگر مخالفتِ شخص در اموری از امور کلی دین، یا در قاعده و اصولی از قواعد شریعت باشد، وارد فرقههای گمراه میگردد.
شاطبی /در کتاب الإعتصام، ضابطه و قانون حکم بر گروهی معین که در لیست فرقههای گمراه است را بیان میکند. او میگوید: به این سبب به دیگران فرقه و گروه میگویند که در معنای کلی دین یا قاعدهای از قواعدش، با گروه نجات یافته (الفرقة الناجیة) مخالفت دارند نه در جزء یا فرعی شاذ از فروع دین که باعث پراکندگی و تشتت دینی گردد. بلکه عامل پراکندگی و پیدایش فرقهها بر اثرِ مخالفت در امورِ کلی دین است.
همچنین وی گفته است: زیاد بودن اختلافات جزئی هم حکم کلیات را به خود میگیرد. زیرا وقتی انسانِ مبتدع فروعِ خودساختهی زیادی را پدید میآورد، با بخش بزرگی از دین به مخالفت بر میخیزد [۴۷].
[۴۷] الإعتصام ج۲ / ۲۰۰.