س۳۰: آیا تفویض(سپردن معنا به الله)در اسمها و صفات الاهی، از روش سلف است؟
سلفِ صالح مفوّضه نیستند ودر بحث اسماء و صفات، معنا را به الله تفویض نمیکنند. چون مفوّضه معنیِ اسمها و صفات را به الله أتفویض کرده و میگویند: ما معنای آن را نمیدانیم. یعنی معتقدند نامها و صفات الاهی دارای معنایی نیستند که بتوان آن را فهمید. مثلاً (میگویند)اسمِ (سمیع: بسیار شنوا) برای الله، دلالت بر صفت شنواییِ او نمیکند. همینطور اسم (بصیر: بسیار بینا) بر صفت بیناییِ اللهﻷدلالت ندارد!! در دیگر صفات هم به همین ترتیب. در نتیجه بر مبنای اعتقاد مفوّضه، ذکر این نامها برای الله متعال هیچ معنایی را در پی ندارد. این اسمها در نزدشان به منزلهی کلام غیر عربی و بیمعناست که در پایان منجر به تعطیل و ناکارآمد بودنِ اسم و صفتها میشود. چنان که قبلا گفتیم، سلفِ صالح برای اسمها و صفات، معنایی که از ظاهر آنها به ذهن متبادر میشود، قایل هستند. لیکن برای نامها و صفات کیفیّت بیان نمیکنند. معتقدند جز الله ﻷکسی دیگر کیفیت آنها را نمیداند. معنا به راحتی از لغت فهمیده میشود و شناخته شده است؛ ولی کیفیّت بر ما پوشیده است.
به تعبیری دقیقتر: سلف در بحث اسماء و صفات معنا را تفویض نمیکنند؛ بلکه کیفیّت آن را به الله أمیسپارند و در این مورد سخن نمیگویند.
پس تفویضِ کیفیت، مذهب و روش سلف صالح است نه تفویضِ معنا. چرا که تفویض معنا در آخر منجر به تعطیل و ابطال اسماء و صفات الهی میگردد.
علامه خلیل محمد هراس/در مورد تفویض در بحث اسماء و صفات میگوید: اعتقاد به اینکه تفویض در معنای اسماء و صفات، روشِ سلف است، باوری نادرست و اشتباه است. چنانکه متأخرین اشعری و دیگران بر این باورند. چرا که سلف معنا را تفویض نمیکنند و کلامی که معنایش را ندانند، نمیخواندند. بلکه معانیِ نصوص را از قرآن و سنت میفهمیدند و آن را برای الله أثابت میدانستند؛ سپس حقیقت و کیفیّت صفات را به الله ﻷواگذار میکردند. مثلاً وقتی از امام احمد /در مورد قرار گرفتن الله متعال بر عرش سوال شد، چنین پاسخ داد: استواء معلوم است و کیفیت مجهول و ناپیدا.
اللهأمیفرماید: ﴿كِتَٰبٌ أَنزَلۡنَٰهُ إِلَيۡكَ مُبَٰرَكٞ لِّيَدَّبَّرُوٓاْ ءَايَٰتِهِ﴾[ص: ۲۹]. «[این] کتابى مبارک است که آن را به سوى تو نازل کردهایم تا در آیاتش بیندیشند». این آیه هرگز در اندیشیدن و تدبّر، بین آیات متشابه و غیر متشابه استثنا قایل نشده است.