ذبح شرعی (حیوانات)
[«ذبح»: به معنی سربریدن حیواناتی میباشد که مصرف گوشت آنها مباح است. و گوسفند، بز، بز کوهی و ... و انواع پرندگان به صورت ذبح برای مصرف گوشت آنها کشته میشوند.
امّا گاو را هم به صورت «ذبح» و هم به صورت «نحر» میتوان کشت؛ و شتر، هم تنها به صورت «نحر» کشته میشود. و «ذبح» آن است که حلقوم و مری و دو شاهرگ گردن حیوان، با آلتی برنده قطع شوند؛ و «نحر»: فرو بردن آلتی تیز و باریک در حد فاصل گردن و سینهی شتر است که به خاطر پاره کردن قلب آن، سریع جان میدهد.
و برای ذبح، حیوان را بر روی طرف چپ و رو به قبله بر روی زمین میخوابانند و هم زمان با استفاده از آلتی تیز و برنده، ذبحکننده، «بسم الله الرحمن الرحیم» میگوید، و سعی میکند که با یک حرکت سریع، حلقوم و مری و شاهرگهای حیوان را قطع کند.
امّا برای نحر شتر، ایستاده پای چپ او را میبندند و سپس نحر کننده، ضمن گفتن: «بسم الله الرحمن الرحیم»، آلت تیز و باریک را در پایین گردن به طرف قلب او فرو میبرد و تا جان دادن حیوان، آن را تکرار میکند.
و برای صحّت ذبح، مراعات شرایط زیر ضروری است:
برنده بودن آلت ذبح.
گفتن، بسم الله الرحمن الرحیم.
قطع کردن و جدا نمودن حلقوم و مری و شاهرگها حتی الامکان در یک حرکت سریع.
مسلمان و عاقل و بالغ بودن ذبح کننده؛ زن مسلمان و مسیحی و یهودی جایز است حیوان را ذبح نمایند.
چنانچه حیوان در چاهی افتاده یا از پرتگاهی پرت شده باشد، و دسترسی سریع برای ذبح آن امکان نداشته باشد، در صورت امکان میتوان به وسیلهی تیر و گلوله برای جاری شدن خونش، او را زخمی نمود.
ناگفته نماند که برای ذبح شرعی، واژهی «ذکات» را نیز اطلاق میکنند. «ذکات»: در اصل به معنای خوشبو کردن است. به عنوان مثال میگویند: «رائحة ذکیّة»؛ «بوی خوش». و دلیل این که ذبح، ذکات نامیده میشود این است که اباحهی شرعی، آن را پاک میکند.
و منظور از «ذکات» در اینجا، ذبح حیوان است، چون خوردن گوشت هیچ حیوان حلال گوشتی، به جز ماهی و ملخ، بدون ذبح جایز نیست.
و ذبح مسلمان و اهل کتاب حلال است؛ مرد باشد یا زن. خداوند بلند مرتبه میفرماید:
﴿وَطَعَامُ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ حِلّٞ لَّكُمۡ﴾[المائدة: ۵].
«و ذبیحهی اهل کتاب برای شما حلال است».
بخاری میگوید: ابن عباس سگوید: «مراد از طعام اهل کتاب، همان ذبح شدهی آنها میباشد»؛ بخاری.
کعب بن مالک سگوید: «زنی گوسفندی را با سنگ تیز ذبح کرد؛ از پیامبر جدر این باره سؤال شد؟ پیامبر جبه خوردن آن دستور داد». بخاری.
و ذبح به هر وسیلهی برندهای جایز است، به جز دندان و ناخنی که در مکانشان قرار داشته باشند؛ عبایۀ بن رفاعۀ از جدش روایت میکند که وی گفت: به رسول خدا جگفتم: ای فرستادهی خدا! گاهی اوقات کارد نداریم؟ پیامبر جفرمود: «اگر با آن چه خون حیوان را بریزد، ذبح و اسم خدا برده شد، بخور، غیر از ناخن و دندان، چون ناخن، چاقوی اهل حبشه و دندان، استخوان است». بخاری و مسلم.
و شداد بن اوس سگوید: دو چیز از پیامبر جحفظ کردم؛ پیامبر جفرمود: «خداوند نیکی کردن بر هر چیز را واجب کرده است؛ پس هرگاه میکُشید به بهترین شیوه بکُشید، و هرگاه ذبح میکنید به بهترین شیوه ذبح کنید، و هر کدام از شما چاقویش را تیز و ذبیحهاش را راحت نماید». مسلم، ترمذی، ابوداود، نسایی و ابن ماجه.
و حیوانات دو دستهاند: دستهای از آنها، ذبحشان مقدور است و دستهای دیگر غیر مقدور.
حیوانی که ذبحش مقدور است: از حلق و گودی زیر گلو ذبح میشود؛ و حیوانی که سر بریدنش مقدور نیست، ذبح آن عبارت است از ریختن خون آن به هر طریقی که ممکن باشد.
و شرط حلال بودن حیوان، گفتن بسم الله الرحمن الرحیمهنگام ذبح آن است؛ لذا هر کس به طور عمد آن را ترک کرد، ذبیحهاش حلال نیست. خداوند بلند مرتبه میفرماید:
﴿فَكُلُواْ مِمَّا ذُكِرَ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَيۡهِ إِن كُنتُم بَِٔايَٰتِهِۦ مُؤۡمِنِينَ١١٨﴾[الأنعام: ۱۱۸].
«پس از گوشت چهار پایانی بخورید که به هنگام ذبح، نام خدا را بر آن بردهاند؛ اگر به آیات خدا ایمان دارید».
و نیز میفرماید:
﴿وَلَا تَأۡكُلُواْ مِمَّا لَمۡ يُذۡكَرِ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَيۡهِ وَإِنَّهُۥ لَفِسۡقٞۗ وَإِنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ لَيُوحُونَ إِلَىٰٓ أَوۡلِيَآئِهِمۡ لِيُجَٰدِلُوكُمۡۖ وَإِنۡ أَطَعۡتُمُوهُمۡ إِنَّكُمۡ لَمُشۡرِكُونَ١٢١﴾[الأنعام: ۱۲۱].
«از گوشت حیوانی نخورید که به هنگام ذبح، عمداً نام خدا بر آن برده نشده است؛ چرا که خوردن از چنین گوشتی نافرمانی (از دستور خدا) است؛ بیگمان شیاطین مطالب وسوسه انگیزی را به طور مخفیانه به دوستان خود القا میکنند تا این که با شما منازعه و مجادله کنند و اگر از آنان اطاعت کنید، بیگمان شما مثل ایشان مشرک خواهید بود».
و رافع بن خدیج گوید: پیامبر جبه او فرمود: «مَا اَنهر الدم وذکر اسم الله علیه فکل»؛ «اگر با وسیلهای که خون را جاری کند، ذبح شد، و اسم خدا نیز بر آن برده شد، از آن بخور». ابن ماجه.
و مستحب است که هنگام ذبح، حیوان را رو به قبله قرار دهند و دعای مذکور در حدیث زیر را بخواند:
جابر بن عبدالله سگوید: «پیامبر جدر روز عید قربان دو قوچ شاخدار و سیاه مائل به سفیدی و اَخته شده را ذبح کرد؛ وقتی آنها را رو به قبله کرد، گفت:
«اِنِّی وَجَّهتُ وَجهی للذی فطر السموات والارض علی ملة ابراهیم حنفیاً وما انا من المشرکین، ان صلاتی ونسکی ومحیای ومـماتی لله رب العالمین، لا شریك له وبذالك امرت وانا من الـمسلمین؛ اللهم منك ولك عن محمد وامته، بسم الله والله اکبر»].
س: «ذبح» چیست؟ و با مراعات چه شرایطی، حیوانِ ذبح شده برای مسلمان حلال میگردد؟
ج: «ذبح» عبارت است از: بریدن رگهایی که در میان قسمت جلوی میانهی سینه [۳۳]و گودی زیر گلو (استخوان فک) وجود دارد.
و شرایط حلال شدن ذبیحهی مسلمان، عبارتند از:
حیوانی که ذبح میشود، باید از حیواناتی باشد که گوشتشان خورده میشود.
ذبح کننده، مسلمان یا از اهل کتاب [۳۴]باشد.
به هنگام ذبح، بسم الله الرحمن الرحیمبگوید.
و به ذبحی که در آن، این شرائط مراعات گردد، «ذکات» (ذبح شرعی) میگویند.
س: به بیان «رگهایی» بپردازید که به هنگام ذبح، بریده میشوند؟
ج: به هنگام ذبح، چهار رگ قطع میشوند که عبارتند از: حلقوم (گلوگاه) [۳۵]؛ مری [۳۶]؛ و هر یک از دو رگی که در گردن وجود دارد. [۳۷]پس هرگاه این چهار رگ بریده شوند، مصرف گوشت حیوان، حلال میباشد؛ و اگر چنانچه بیشتر آنها بریده شد، از دیدگاه امام ابوحنیفه /، مصرف گوشت حیوان حلال است؛ ولی امام ابویوسف /و امام محمد /بر این باورند که به هنگام ذبح حیوان، لازم است که حلقوم، مری و یکی از دو رگ گردن قطع گردد.
[به هر حال؛ حیوانات دو دستهاند: دستهای از آنها ذبحشان مقدور است و دستهای دیگر غیر مقدور. حیوانی که ذبحش مقدور است، از حلق و گودی زیر گلو ذبح میشود.
و حیوانی که سربریدنش مقدور نیست، ذبح آن عبارت است از ریختن خون آن به هر طریقی که ممکن باشد. ابن عباس سگوید: «محل ذبح: حلق و گودی زیر گلو است». ابن عمر س، ابن عباس سو انس سگویند: «هرگاه سر قطع شود، خوردن اشکالی ندارد».
رافع بن خدیج سگوید: «خطاب به پیامبر جگفتم: ای رسول خدا! فردا با دشمن روبرو خواهیم شد، و از آنان حیوان به غنیمت میگیریم و کارد به همراه نداریم، در آن صورت چه کنیم؟ پیامبر جفرمود: «با هر وسیلهای که خون را جاری کند، آن را ذبح کن، ـ به جز دندان و ناخن ـ و به شما خواهم گفت که دندان استخوان است و ناخن چاقوی اهل حبشه. و اگر اسم خدا بر آن برده شد، از آن بخور».
صحابی گوید: شتران و گوسفندانی را به غنیمت گرفتیم، شتری از آنها فرار کرد؛ مردی آن را با تیر زد و گرفت. پیامبر جفرمود: «این شترها ترسی همانند ترس حیوانات وحشی دارند که از انسان فرار میکنند؛ پس هرگاه شتری از دست شما فرار کرد با آن، این طور عمل کنید». ابن ماجه].
س: اگر چنانچه ذبح کننده به هنگام ذبح حیوان، «بسم الله الرحمن الرحیم» را نگوید، حکم ذبیحهی وی چیست؟
ج: اگر از روی قصد، بسم الله را ترک کند، ذبیحهاش مردار میباشد و گوشتش خورده نمیشود؛ و اگر چنانچه آن را به فراموشی ترک نماید، در آن صورت گوشت ذبیحهاش به مصرف میرسد. [شرط حلال بودن حیوان، گفتن «بسم الله» هنگام ذبح آن است؛ لذا هر کس به طور عمد آن را ترک کند، ذبیحهاش حلال نیست.
خداوند بلند مرتبه میفرماید:
﴿فَكُلُواْ مِمَّا ذُكِرَ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَيۡهِ إِن كُنتُم بَِٔايَٰتِهِۦ مُؤۡمِنِينَ١١٨﴾[الأنعام: ۱۱۸].
«پس از گوشت چهار پایانی بخورید که به هنگام ذبح، نام خدا را بر آن بردهاند، اگر به آیات خدا ایمان دارید».
و نیز میفرماید:
﴿وَلَا تَأۡكُلُواْ مِمَّا لَمۡ يُذۡكَرِ ٱسۡمُ ٱللَّهِ عَلَيۡهِ وَإِنَّهُۥ لَفِسۡقٞۗ وَإِنَّ ٱلشَّيَٰطِينَ لَيُوحُونَ إِلَىٰٓ أَوۡلِيَآئِهِمۡ لِيُجَٰدِلُوكُمۡۖ وَإِنۡ أَطَعۡتُمُوهُمۡ إِنَّكُمۡ لَمُشۡرِكُونَ١٢١﴾[الأنعام: ۱۲۱].
«از گوشت حیوانی نخورید که به هنگام ذبح، عمداً نام خدا بر آن برده نشده است؛ چرا که خوردن از چنین گوشتی نافرمانی (از دستور خدا) است؛ بیگمان شیاطین مطالب وسوسه انگیزی را به طور مخفیانه به دوستان خود القا میکنند تا این که با شما منازعه و مجادله کنند و اگر از آنان اطاعت کنید، بیگمان شما مثل ایشان مشرک خواهید بود».
و رافع بن خدیج گوید: پیامبر جخطاب بدو فرمود: «اگر حیوان با وسیلهای که خون را جاری کند، ذبح شد، و نام خدا نیز بر آن برده شد، از آن بخور». ابن ماجه]
س: آیا در ذبح حیوان، لازم است که تنها با چاقو (کارد) ذبح گردد؟
ج: در ذبح حیوان لازم نیست که تنها از چاقو استفاده شود؛ از این رو اگر حیوان را با پوست نَی، سنگ تیز و هر وسیلهای که خون را جاری کند، ذبح نمود، در آن صورت ذبح درست است؛ و تنها ذبح به وسیلهی دندان و ناخنی درست نیست که در جایشان پا برجا و مستقر هستند و از مکانشان جدا نشدهاند.
س: اگر فردی، گوسفند یا گاو و یا شتری را ذبح (یا نحر) کرد، و در شکم آنان، جنینی به صورت مرده پیدا شد؛ در آن صورت حکم این جنین چیست؟
ج: اگر جنین به صورت مرده از شکم مادر خارج شد، در آن صورت گوشتش خورده نمیشود؛ و فرقی نمیکند که آفرینش این جنین، کامل شده و مویش روییده باشد یا ناقص الخلقۀ و ناکامل و نابسامان باشد.
و اگر چنانچه جنین به صورت زنده از شکم مادر خارج گردد، باید ذبح شود و در آن صورت گوشتش خورده میشود؛ و اگر چنانچه پیش از ذبح مرد، در آن صورت خورده نمیشود.
س: اگر گوسفند از پشت سر ذبح شد؛ در آن صورت آیا گوشتش خورده میشود؟
ج: چنانچه گوسفند تا زمان بریده شدن رگهایش زنده باشد، در آن صورت مصرف گوشتش درست میباشد؛ ولی ذبح کردن از پشت سر حیوان، مکروه میباشد؛ و اگر چنانچه پیش از بریده شدن رگهایش مرد، در آن صورت مُردار میباشد و گوشتش خورده نمیشود.
س: حکم ذبح صیدی که اهلی شده، و حیوان اهلی که وحشی شده چیست؟
ج: اگر صیدی، اهلی شد، در آن صورت باید به صورت شرعی، ذبح گردد؛ (یعنی از حلق و گودی زیر گلو باید ذبح شود)؛ و حیواناتی که وحشی شدهاند و از انسان گریزانند، ذبحشان عبارت است از: ریختن خون آنان به هر طریقی که ممکن باشد. و بدین نوع از ذبح، «ذبح اضطراری» میگویند.
[به هر حال، حیوانات دو دستهاند: دستهای از آنان ذبحشان مقدور است و دستهای دیگر غیر مقدور. حیوانی که ذبحش مقدور است، از حلق و گودی زیر گلو ذبح میشود و حیوانی که سربریدنش مقدور نیست، ذبح آن عبارت است از ریختن خون آن به هر طریقی که ممکن باشد.
رافع بن خدیج سگوید: «شتران و گوسفندانی را به غنیمت گرفتیم، شتری از آنها فرار کرد و مردی آن را با تیر زد و گرفت؛ پیامبر جفرمود: «این شترها ترسی همانند ترس حیوانات وحشی دارند که از انسان فرا میکنند، پس هرگاه شتری از دست شما فرار کرد با آن، این طور عمل کنید» مسلم].
س: حکم ذبیحهی غیر مسلمان و غیر اهل کتاب چیست؟
ج: تنها ذبیحهی مسلمان و اهل کتاب حلال است؛ از این رو ذبیحهی مرتد، مجوسی، و بتپرست حلال نیست؛ اگر چه به هنگام ذبح، بسم الله نیز بگویند و بر ذبیحهشان نام خدا را ببرند.
س: ذبیحهی مُحرِم (کسی که در حالت احرامِ حج یا عمره به سر میبرد) چیست؟
ج: هرگاه مُحرم، نخجیری را ذبح نماید، ذبیحهاش مُردار میباشد و خوردن گوشتش درست نمیباشد؛ و پیشتر در «کتاب حجّ»، به توضیح و تبیین این مسئله پرداختیم.
و اگر چنانچه در حالت اِحرام، گاو، گوسفند و مرغی را ذبح نمود و یا شتری را نحر کرد، در آن صورت خوردن گوشت همهی آنها درست میباشد.
[۳۳] - یعنی جایی که گردن بند در آن بسته میشود. (به نقل از «القاموس»). [۳۴] - زیلعی در شرح «کنز الدقائق» (۵/۲۸۷) در ذیل آیهی ﴿وَطَعَامُ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ حِلّٞ لَّكُمۡ﴾[المائدة: ۵]. گوید: مراد از «طعام»: ذبیحهی اهل کتاب میباشد؛ زیرا مطلق طعام (غیر از ذبیحه)، از هر کافری حلال است و حلّت آن مشروط بر اهل کتاب بودن نیست. و در این زمینه در بین کافر ذمّی و کافر حربیِ اهل کتاب فرقی وجود ندارد؛ ولی برای حلّت ذبیحهی اهل کتاب، شرط است که نام غیر خدا را بر آن نبرند؛ و اگر چنانچه به هنگام ذبح، نام مسیح یا عُزیر را بردند، در آن صورت ذبیحهشان حلال نیست؛ زیرا خداوند بلند مرتبه میفرماید: ﴿وَمَآ أُهِلَّ بِهِۦ لِغَيۡرِ ٱللَّهِ﴾[البقرة: ۱۷۳]. «خداوند آن چه را که نام غیر خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شده باشد بر شما حرام کرده است». و در این زمینه، اهل کتاب به سان مسلمانان هستند؛ از این رو اگر مسلمان نیز به هنگام ذبح نام غیر خدا را ببرد، ذبیحهی وی حلال نخواهد بود. [۳۵] - حلقوم: همان مجرای نفس است. نویسندهی کتاب «هدایه» به نقل از کتاب «جامع الصغیر» گوید: اگر از وسط یا بالا و یا پایین حلقوم، ذبح نمود، مشکلی ندارد. و اصل در این زمینه این فرمودهی رسول خدا جاست: «الذکاة ما بین اللبة واللحیین»؛ «ذبح شرعی عبارت است از بریدن رگهایی که در میان قسمت جلوی میانهی سینه و گودی زیر گلو وجود دارد»؛ زیرا آنجا محل اجتماع مجرای طعام و مجرای نفس و رگها است؛ و با بریدن آن، خون به بهترین شکل جاری میگردد؛ و حکم همهی حلق یکسان و برابر میباشد. [۳۶] - مَری: عبارت است از مجرای طعام و شراب. [۳۷] - وَدَج: مجرای خون از رگهای گردن.