سِیَر
س: «سِیَر» چیست؟
ج: «سِیَر»: جمع «سیرۀ» است؛ و در لغت به معنای «طریقه و روش» در تمامی امور میباشد؛ و در اصطلاح صاحب نظران فقهی، «سیرۀ»: به راه و روش پیامبر جدر غزواتش اختصاص دارد.
و علماء و صاحب نظران فقهی در کتاب «سیر»، به بیان احکام جهاد و آنچه به جهاد تعلّق و ارتباط دارند از قبیل: تقسیم غنائم، تعیین جزیه، قضاوت امام در مورد اُسرای جنگی و ... میپردازند.
س: در شریعت مقدّس اسلام، جهاد دارای چه حکمی میباشد؟
ج: جهاد (مقابله با دشمنان دین و نظام اسلامی و آنهایی که جنگ را علیه مسلمانان آغاز میکنند،) فرض کفایی است؛ بدین معنی که هرگاه به اندازهی کافی برای رویارویی با دشمنان و بدخواهان اسلام، افراد و امکانات فراهم شد، مسئولیّت آن از دوش بقیّهی مردم ساقط میشود.
و اگر چنانچه هیچ یک از مسلمانان برای رویارویی با دشمنان و بدخواهان اسلام برنخواست، در آن صورت همه به خاطر ترک جهاد گنهکار میشوند.
و جهاد بر کودک، برده، زن، نابینا، فرد فلج و زمین گر، و فردی که دست یا پایش قطع است، واجب نمیباشد.
و اگر چنانچه دشمن بر سرزمینی از سرزمینهای اسلامی هجوم آورد، در آن صورت جهاد و مقابلهی همه جانبه با آنها بر همهی مسلمانان فرض عین میباشد؛ و در این صورت زن میتواند بدون اجازهی شوهر و برده نیز میتواند بدون اجازهی خواجه، به سوی جهاد و مقابله با دشمنان و بدخواهان اسلام بیرون شود.
[«جِهاد»: از «جهد» گرفته شده و به معنای «طاقت و مشقت» است. گفته میشود: «جاهَدَ یُجاهِدُ جِهاداً ومُجاهَدَةً»؛ یعنی تمام تلاش و توانایی خود را به کار برد و در جنگ با دشمن و دفاع از خود، مشقّات زیادی را تحمل کرد.
جهاد تنها زمانی جهاد حقیقی نامیده میشود که هدف از آن: کسب رضای خدا و اعلای کلمۀ الله و به اِهتزاز در آوردن پرچم حق، و از بین بردن باطل و بذل جان در راه رضامندی خدا باشد؛ و اگر هدف از جهاد، اهداف دنیوی دیگر غیر از موارد ذکر شده باشد، جهاد حقیقی نامیده نمیشود.
پس هر کس به منظور کسب مقام یا به دست آوردن غنیمت یا نشان دادن شجاعت یا رسیدن به شهرت بجنگد، هیچ اجر و پاداشی نزد خدا ندارد.
ابوموسی اشعری سگوید: مردی نزد پیامبر جآمد و گفت: کسی به خاطر غنیمت میجنگد و دیگری به خاطر شهرت، و کسی دیگر به خاطر نشان دادن مقامش؛ کدام یک از آنان در راه خدا است؟ پیامبر جفرمود: «من قاتل لتکون کلمة الله هی العلیا، فهو فی سبیل الله»؛ «کسی که به خاطر اعلای کلمۀ الله بجنگد او در راه خدا جهاد کرده است». بخاری و مسلم.
و بر اساس آیات قرآن و سنّت و عملکرد رسول خدا ج، جهاد یکی از مهمترین عبادتها و اسباب قُرب و نزدیکی به خداوند است و زمینه ساز سربلندی در دنیا و سعادت در آخرت میباشد.
و پیرامون منزلت و فضیلت جهاد و فضیلت شهادت در راه خدا، آیات و احادیث فراوانی در گنجینهی آیات و روایات وجود دارد که علاقهمندان میتوانند به کتابهای حدیث مراجعه نمایند.
و فراهم نمودن تدارکات و امکانات لازم برای رویارویی با دشمنان و دفاع از مظلومان و محرومان، همچون خود جهاد، واجب است؛ زیرا خداوند بلند مرتبه میفرماید:
﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ وَمِن رِّبَاطِ ٱلۡخَيۡلِ تُرۡهِبُونَ بِهِۦ عَدُوَّ ٱللَّهِ وَعَدُوَّكُمۡ﴾[الأنفال: ۶۰].
«برای مبارزه با آنان تا آنجا که میتوانید، نیروی (مادی و معنوی) و (از جمله) اسبهای ورزیده و (پیشرفتهترین ابزار جنگی) را آماده سازید تا به وسیلهی آنها دشمن خدا و دشمن خودتان را بترسانید».
و رسول خدا جمیفرماید: «خداوند متعال به خاطر یک تیر سه نفر را به بهشت میبرد: سازندهی آن که در صنعت خود قصد خیر و خدمت را داشته است، و تیرانداز و خریدار آن؛ تیراندازی و سوارکاری و نیزه اندازی را بیاموزید و من تیراندازی را برای شما بیشتر از سوارکاری دوست میدارم؛ زیرا سه چیز جزء لهو و لعب و کارهای بیهوده به حساب نمیآیند: آموزش دادن اسبسواری، بازی و سرگرمی با خانواده، تمرین تیراندازی و به کاری گیری اسلحه». ترمذی و ابوداود.
بر این اساس، بر همهی حکومتهای اسلامی واجب است که برای رویارویی با دشمنان دین و غاصبان سرزمینهای اسلامی و گسترش خیر و عدالت و رسالت اسلام، همهی تواناییهای اقتصادی، علمی و آموزشی خود را برای تهیه و ساختن اسلحههای پیشرفته و امروزی، و آموزش نیروهای متخصّص و کار آزموده و آموزشهای نظامی همه جانبه به کار گیرند. و بر همهی جوانان و کسانی که توانایی حمل اسلحه را دارند، آموزشهای علمی و نظامی و آمادگی جسمی و معنوی، واجبی حیاتی و سرنوشتساز است.
جهاد و مقابله با دشمنان دین و نظام اسلامی و آنهایی که جنگ را علیه مسلمانان آغاز میکنند، فرض کفایی است؛ بدین معنی که هرگاه به اندازهی کافی برای رویارویی با آنها، افراد و امکانات فراهم شد، مسئولیّت آن از دوش بقیّهی مردم ساقط میشود.
خداوند بلند مرتبه میفرماید:
﴿وَمَا كَانَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةٗۚ فَلَوۡلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرۡقَةٖ مِّنۡهُمۡ طَآئِفَةٞ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي ٱلدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوۡمَهُمۡ إِذَا رَجَعُوٓاْ إِلَيۡهِمۡ لَعَلَّهُمۡ يَحۡذَرُونَ١٢٢﴾ [التوبة: ۱۲۲].
«شایسته نیست که همهی مؤمنان (برای جهاد نظامی، علمی و فرهنگی) بیرون بروند؛ باید از هر قومی عدّهای بروند تا با آموزشهای اسلامی آشنا شوند و هنگامی که به میان قبیله و مردم خویش باز گشتند، آنان را از (نافرمانی خدا) هشدار دهند تا شاید پرهیز کنند».
امّا اگر پیشوای مسلمانان، یا فرماندهان نظامی مسلمانان، افراد به خصوصی را برای جهاد فرا بخوانند، بر آنان واجب است که اطاعت نمایند. همچنین در صورتی که سرزمین مسلمانان مورد تهاجم دشمنان قرار گیرد، مقابلهی همه جانبه با آنها بر همه، حتی بر زنان هم واجب میشود.
به دیگر سخن؛ جهاد در چند صورت «فرض عین» میشود:
فرد مکلّف، در میدان جنگ و کارزار حاضر شده باشد؛ خداوند متعال میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا لَقِيتُمۡ فِئَةٗ فَٱثۡبُتُواْ﴾[الأنفال: ۴۵].
«ای مؤمنان! هنگامی که با گروهی (از دشمنان در میدان جنگ) روبرو شدید، پایداری نمائید».
و نیز میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا لَقِيتُمُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ زَحۡفٗا فَلَا تُوَلُّوهُمُ ٱلۡأَدۡبَارَ١٥﴾[الأنفال: ۱۵].
«ای مؤمنان! هنگامی که با انبوه کافران (در میدان نبرد) روبرو شدید، به آنان پشت نکنید».
هرگاه دشمن، قسمتی از سرزمین مسلمانان را اشغال کند.
هرگاه حاکم به کسی از مکلّفین دستور خروج دهد؛ به دلیل فرمودهی پیامبر ج: «لا هجرة بعد الفتح ولکن جهادٌ ونیّةٌ واذا استنفرتم فانفروا»؛ «بعد از فتح مکّه هجرتی نیست بلکه هر چه هست جهاد و نیت است؛ هرگاه حاکم دستور خروج برای جهاد صادر کرد، خارج شوید». بخاری و مسلم.
و مهمترین حکمتهای واجب شدن جهاد، پاسداری از دین، جان، مال، نسل و نفس بشری و محافظت از سرزمین و نظام اسلامی، و آزاد سازی انسانها از بردگی و بندگی انسانها و اندیشهها و حکومتهای گمراه و ستم پیشه و ایجاد عدالت و برادری و گسترش خیر و فضیلت در میان بشریّت است: زیرا خداوند بلند مرتبه میفرماید:
﴿وَقَٰتِلُوهُمۡ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتۡنَةٞ وَيَكُونَ ٱلدِّينُ كُلُّهُۥ لِلَّهِ﴾[الأنفال: ۳۹].
«با (دشمنان دین و حق ناپذیران) تا زمانی که فتنه و فسادی نباشد و همهی قوانین و رهنمودهای دین خداوند حاکم شود، به مبارزه و جنگ ادامه دهید».
و جهاد بر هر مسلمانِ بالغ، عاقل، آزاد و مردی که توانایی جنگیدن، و مقدار مالی که برای نفقهی خود و خانوادهاش کفایت کند، داشته باشد، واجب است.
وجوب جهاد بر مسلمان و عدم وجوب آن بر کافر واضح است؛ چون جهاد: جنگ با کافران است.
امّا وجوب آن بر بالغ و عدم وجوب آن بر کودک، به دلیل گفتهی ابن عمر ساست که گوید: «روز جنگ اُحد در حالی که چهارده سال داشتم، مرا نزد پیامبر جبردند و به من اجازهی جهاد نداد؛ سپس در پانزده سالگی در روز جنگ خندق مرا نزد او بردند و به من اجازهی شرکت در جهاد را داد». بخاری و مسلم.
دلیل وجوب جهاد بر عاقل و عدم وجوب آن بر غیر عاقل حدیث: «رفع القلم عن ثلاثة: عن الصبیّ حتی یبلغ، وعن المجنون حتّی یفیق وعن النائم حتی یستیقظ»؛ «تکلیف از سه دسته برداشته شده است: کودک تا بالغ شود؛ دیوانه تا به هوش آید، و خوابیده تا بیدار شود». ابن ماجه
دلیل وجوب جهاد بر مردان و عدم وجوب آن بر زنان، حدیث عایشه لاست: «یا رسول الله! هل علی النساء جهاد؟ قال: جهاد لا قتال فیه، الحج والعمرة»؛ «ای رسول خدا! آیا جهاد بر زنان واجب است؟ فرمود: جهادی که در آن جنگ نیست، حج و عمره است». ابن ماجه.
و دلیل عدم وجوب جهاد بر مریض و نادار، این فرمودهی خداوند بلند مرتبه است:
﴿لَّيۡسَ عَلَى ٱلضُّعَفَآءِ وَلَا عَلَى ٱلۡمَرۡضَىٰ وَلَا عَلَى ٱلَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُواْ لِلَّهِ وَرَسُولِهِ﴾[التوبة: ۹۱].
«بر ناتوانان و بیماران و کسانی که چیزی ندارند تا آن را صرف جهاد کنند، گناهی نیست هرگاه اینان با خدا و پیامبرش خالص باشند».
امّا دلیل عدم وجوب جهاد بر برده این است که برده مِلک سیّدش است و بدون اجازهی او نمیتواند جهاد کند].
س: شما پیشتر بیان نمودید که جهاد و مقابله با دشمنان و بدخواهان اسلام، فرض کفایی میباشد؛ مگر آن که سرزمین مسلمانان مورد تهاجم دشمنان قرار گیرد که در آن صورت مقابلهی همه جانبه با آنها بر همهی مسلمانان فرض عین میباشد؛ حال سؤال اینجاست: جهادی که فرض کفایه است، چگونه در هر عصر و زمانی عملی میگردد؟
ج: ما مسلمانان نخست به جنگ و پیکار با دشمنان و بدخواهان اسلام و مسلمین میپردازیم، اگر چه آنها نخست ما را مورد تهاجم و تاخت و تاز خویش قرار ندهند؛ و پیوسته با آنها مقابله و پیکار و کارزار خواهیم کرد تا زمانی که اسلام را گردن نهند، و یا این که خاضعانه به اندازهی توانایی، جزیه را بپردازند (که یک نوع مالیات سرانه است و از اقلیّتهای مذهبی به خاطر معاف بودن از شرکت در جهاد و تأمین امنیّت جان و مال آنان گرفته میشود).
و از وقتی که مسلمانان پیکار و کارزار با دشمنان و بدخواهان اسلام و مسلمین را رها کردند، خوار و زبون شدند و بازیچهی دشمنان قرار گرفتند. [۱۴۴]
[خداوند بلند مرتبه در وعید عذاب، برای کسانی که جهاد را ترک کنند، میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَا لَكُمۡ إِذَا قِيلَ لَكُمُ ٱنفِرُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ ٱثَّاقَلۡتُمۡ إِلَى ٱلۡأَرۡضِۚ أَرَضِيتُم بِٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا مِنَ ٱلۡأٓخِرَةِۚ فَمَا مَتَٰعُ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا فِي ٱلۡأٓخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ٣٨ إِلَّا تَنفِرُواْ يُعَذِّبۡكُمۡ عَذَابًا أَلِيمٗا وَيَسۡتَبۡدِلۡ قَوۡمًا غَيۡرَكُمۡ وَلَا تَضُرُّوهُ شَيۡٔٗاۗ وَٱللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٌ٣٩﴾[التوبة: ۳۸-۳۹].
«ای مؤمنان! چرا هنگامی که به شما گفته میشود برای جهاد در راه خدا حرکت کنید، سستی میکنید و دل به دنیا میدهید؟ آیا به زندگی این جهان به جای زندگی آن جهان خشنودید؟ تمتّع و کالای این جهان در برابر تمتّع و کالای آن جهان، چیز کمی بیش نیست؛ اگر برای جهاد بیرون نروید، خداوند شما را عذاب دردناکی میدهید و قومی دیگر را جایگزینتان میکند و هیچ زیانی به خدا نمیرسانید و خدا بر هر چیزی توانا است».
و نیز میفرماید:
﴿وَأَنفِقُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَلَا تُلۡقُواْ بِأَيۡدِيكُمۡ إِلَى ٱلتَّهۡلُكَةِ﴾[البقرة: ۱۹۵].
«و در راه خدا انفاق کنید و خود را با دست خویش به هلاکت نیافکنید».
ابن کثیر گوید: «لیث بن سعد از یزید بن حبیب، از اسلم ابی عمران روایت کرده که گفت: مردی از مهاجرین در قسطنطنیه به صف دشمنان حمله کرد به طوری که صف آنان را شکافت؛ ابوایوب انصاری سهم با ما بود؛ جماعتی گفتند: این مرد با دست خود خودش را به هلاکت انداخت؛ ابوایوب سگفت: ما بهتر این آیه را میدانیم این آیه در شأن ما نازل شد: ما پیامبر جرا همراهی کردیم و با او در بسیاری از غزوات شرکت کردیم و او را یاری دادیم. وقتی اسلام گسترش پیدا کرد و آشکار شد، ما جماعت انصار، از روی مهربانی گردهم آمدیم و گفتیم: خداوند به وسیلهی نصرت پیامبرش و یاری او، ما را عزّت بخشید تا این که اسلام گسترش پیدا کرد و مسلمانان زیاد شدند و پیامبر جرا بر اهل و مال فرزندان ترجیح دادیم؛ اکنون جنگ تمام شده است و به میان اهل و اولادمان بر میگردیم و در میان آنان میمانیم. خداوند این آیه را در شأن ما نازل فرمود:
﴿وَأَنفِقُواْ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ وَلَا تُلۡقُواْ بِأَيۡدِيكُمۡ إِلَى ٱلتَّهۡلُكَةِ﴾[البقرة: ۱۹۵].
پس هلاکت در ماندن میان اهل و مال و ترک جهاد است». ترمذی.
و ابن عمر سگوید: پیامبر جفرمود: «هرگاه به صورت عینه معامله کردید و دم گاوها را گرفتید و به کشاورزی پرداختید و به کشت و زرع مشغول شدید و جهاد را ترک کردید، خداوند ذلتی را بر شما چیره میکند که تا به دینتان بازنگردید، آن را از شما بر نمیدارد» ابن ماجه].
س: اگر مسلمانان برای پیکار و کارزار با دشمنان و بدخواهان اسلام رفتند و در سرزمین دشمن وارد شدند و شهر یا قلعهای را محاصره نمودند؛ در آن صورت نخست چه باید بکنند؟
ج: در آن صورت، نخست دشمنان و کافران را به سوی اسلام فرا خوانند؛ اگر دعوت آنها را پذیرفتند و به اسلام گردن نهادند، در آن صورت با آنها وارد پیکار و کارزار نشوند؛ ولی اگر چنانچه از پذیرش اسلام امتناع ورزیدند، آنها را به پرداخت «جزیه» فرا بخوانند؛ و اگر به پرداخت جزیه راضی شدند، در آن صورت (امنیّت مالی و جانی آنان تأمین میگردد و) به سان مسلمانان از امکانات کشور اسلامی برخوردار میشوند. (ناگفته نماند که «جزیه»: مالیاتی است که از طرف حکومت اسلامی تعیین و از مردان بالغ و سالم و عاقلِ ثروتمندِ اهل کتاب به اندازهی توانایی آنها، دریافت میشود؛ و از افراد فلج، کور، بنده، فقیر، حقیر، زن، کودک و راهبانِ گوشهگیر، جزیه گرفته نمیشود.
و حکومت اسلامی از اهل کتاب جزیه میگیرد و از مسلمانان، خمس غنائم، زکات مال، فطریّه، کفّارات مختلفه و غیره.
در ضمن اهل کتاب را از جهاد معاف میکند وامنیّت مالی و جانی آنان را تأمین مینماید و از امکانات کشور بر خوردارشان میسازد؛ لذا جزیه یک نوع کمک مالی برای دفاع از موجودیّت و استقلال و امنیّت کشور اسلامی است).
و اگر چنانچه از پرداخت جزیه امتناع ورزیدند، در آن صورت مسلمانان با استعانت از خداوند، با آنها وارد پیکار و کارزار گردند و برای هلاکت و نابودی آنان، منجنیقها را نصب گردانند و آنها را به آتش بکشند؛ آب را بر آنها روان سازند؛ درختانشان را قطع نمایند و کشتزارهایشان را ویران نمایند.
و بر مسلمانان لازم است که نباید غَدر و خیانت ورزند؛ در غنائم خیانت نمایند؛ دشمنان را مُثله [۱۴۵]کنند؛ زنان، کودکان، دیوانهها، سالمندان، و افراد کور و فلج را به قتل برسانند؛ مگر آن که یکی از این افراد از زمرهی کسانی باشد که در مسائل جنگی و نظامی، صاحب رأی و نظر باشد؛ و یا زن، ملکه و پادشاه آنها باشد.
و زن مسلمان، نباید بدون اجازهی شوهرش وارد پیکار و کارزار گردد؛ و برده نیز نباید بدون اجازهی خواجهاش به جهاد برود، مگر در صورتی که (سرزمینی از سرزمینهای مسلمانان)، مورد تهاجم و تاخت و تاز دشمنان قرار گیرد که در آن صورت مقابلهی همه جنبه با آنها بر همه ـ حتّی بر زنان و بردگان ـ فرض عین میباشد. همچنان که پیشتر به بیان این مسئله پرداختیم.
[به هر حال، جهادِ مشروع، برای دست یابی به یکی از دو آرزوی بزرگ و ارزشمند: حاکمیّت رسالت اسلام یا شهادت در راه خدا، دارای پایهها و ارکان زیر است:
نیّت پاک و بیشائبه، یکی از ارکان اساسی جهاد است؛ و جهادگر و رزمنده باید قصد او از جهاد، گسترش نور رسالت اسلام و برتری دین خداوند باشد، و هدف نامشروعی را دنبال نکند. از رسول خدا جدر مورد کسی که به خاطر تعصّب قومی و یا جمع اموال و یا ظاهر سازی به جهاد میرود سؤال شد که آیا آنها اهل جهاد میباشند؟ رسول خدا جفرمود: «کسی که برای برتری دین خدا مبارزه نماید، تنها کار او جهاد در راه خدا است». بخاری و مسلم.
پایهی دوّم جهاد آن است که با اجازهی امام و پیشوای مسلمانان و پشت سر او جهاد انجام پذیرد؛ همچنان که مسلمانان هر چند اندک هم باشند، باز هم جایز نیست که بدون امام و پیشوا زندگی کنند.
از این رو جهاد بدون تأیید و تصمیم گیری ارگانهای قانون گذاری و اجرایی و نظامی و تأیید پیشوای جامع الشرایط مسلمانان روا نیست؛ خداوند بلند مرتبه میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡ﴾[النساء: ۵۹].
«ای مؤمنان! از خداوند و پیامبر و کاربدستان اموری که از خود شماست اطاعت کنید».
تهیهی تدارکات لازم از قبیل: امکانات حمل و نقل، اسلحه، افراد، در حدّ توان؛ و به کارگیری همهی سعی و تلاش برای هر چه بهتر آنها ضروری است؛ زیرا خداوند میفرماید:
﴿وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا ٱسۡتَطَعۡتُم مِّن قُوَّةٖ﴾[الأنفال: ۶۰].
رضایت پدر و مادر برای رفتن به جهاد ضروری است؛ مگر آن که امام و مسئولین امور، رفتن او را به جهاد لازم بدانند؛ یا دشمن، محل سکونت و وطن آنها را مورد تهاجم قرار داده باشد؛ در آن صورت جلب رضایت پدر و مادر لازم نیست.
اطاعت و فرمانبرداری از پیشوا و کارگزاران صادق و پرهیزگار نظام اسلامی، ضروری است. و چنانچه کسی بدون تصمیمگیری و بررسی همه جانبهی امکانات مسلمانان و همچنین تواناییهای دشمن، عواقب و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی و انسانی جنگ واثرات داخلی و خارجی آن، توسط کارشناسان و متخصّصان و مسئولین درجه اوّل، خودسرانه اقدام به جنگ و جهاد بنماید، مرتکب گناه و نافرمانی گردیده است؛ زیرا پیامبر گرامی اسلام جمیفرماید: «کسی که چیزی را از امیر و فرمانده و فرمانروای خود نپسندد، صبر و شکیبایی را در پیش گیرد؛ زیرا اگر کسی یک وجب از دستورات پیشوا و مسئولین امور سرپیچی کند و بمیرد، مرگ او در حال جاهلیّت بوده است». بخاری و مسلم.
و هنگامی که کسی به میدان جهاد و مبارزه میرود، لازم است از حالات و روحیّات زیر برخوردار باشد:
بر اساس احساس مسئولیت و داشتن انگیزهی عبادت و دستیابی به پیروزی یا شهادت و داشتن روحیّهی ثبات و استقامت به جهاد برود؛ زیرا خداوند متعال عقب نشینی و هراس در مقابله با دشمن را حرام و ممنوع گردانیده است، مگر آن که تعداد مسلمانان کمتر و امکاناتشان محدودتر باشد که در آن صورت عقب نشینیِ تاکتیکی، برای فریب دشمن و نجات جان مجاهدان و ... مانعی ندارد.
به وسیلهی ذکر و یاد قلبی و زبانی، خداوند را فراموش ننماید، و به وسیلهی آن از قدرت خداوند در مورد نصرت دوستانش استمداد جوید؛ زیرا ذکر و یاد خداوند، آرامش و اطمینان را به دل انسان باز میگرداند.
در همه حال و احوال به ویژه در عرصههای جهاد، از گناه و نافرمانی و شکستن قوانین خداوند و پیامبر او پرهیز شود.
برای حفظ وحدت و هماهنگی و دچار نگردیدن به شکاف و چند دستگی، از هر گونه نزاع لفظی و عملی پرهیز شود، و همهی مجاهدان و رزمندگان همچون دیوار محکم و پولادین، یار و پشتیبان یکدیگر باشند.
صبر و شکیبایی را پیشه کنند و دیگران را به شکیبایی فرا بخوانند، و تا دستیابی به پیروزی از پای نایستند و دچار سستی نشوند. [انفال/۴۵ و ۴۶]
و مراعات کردن آداب جهاد که اسباب و عوامل پیروزی هستند، لازم و ضروری است؛ واین آداب عبارتند از:
عدم افشای اسرار جنگی و میزان امکانات و نیروی انسانی و اسلحهها و طرحها و برنامههای نظامی.
به کارگیری رمزهای مختلف و علائم و نشانههای گوناگون در مکالمات و حرکات برای شناسایی افراد خودی از غیر خودی، بسیار ضروری است؛ زیرا رسول خدا جفرموده است: «اگر شب هنگام با دشمن درآمیختید، شما کلمهی رمزتان «ثم لا یُنصَرون» باشد، و کلمهی رمز یکی از جنگهایی که ابوبکر صدیق سدر آن حضور داشت، «اَمِت، اَمِت» بود» بخاری و مسلم.
پرهیز از کلام و سخن گفتن غیر ضروری به هنگام درگیر شدن با دشمن، به ویژه در جنگهای خیابانی و تن به تن، زیرا داد و فریاد و سخن گفتن سبب پریشانی و حواس پرتی سربازان میشود.
برای رویارویی با دشمن، زمان و مکان آن به طور همه جانبه مورد بررسی قرار گیرد و روی آنها کار علمی و کارشناسانه انجام گیرد؛ زیرا «رسول خدا جدر مورد زمان و مکان جنگها بسیار دقّت و بررسی میفرمودند». بخاری و مسلم.
پیش از وارد شدن به جنگ و رویارویی، کفّار و دشمنانی که مسلمانان و سرزمین آنها را مورد تهاجم قرار دادهاند، به عقبنشینی یا مسلمان شدن یا تسلیم گردیدن و دادن جزیه و مالیات فراخوانده شوند؛ چنانچه حاضر به هیچ یک از آنها نشدند، در زمان و مکان مناسب مورد هجوم قرار گیرند.
از خیانت در غنایم؛ کشتن زنان و کودکان و سالمندان و رهبران دینی که در جنگ شرکت نداشتهاند پرهیز شود؛ زیرا رسول خدا جبه فرماندهان خویش میفرمودند: «به نام خدا و در راه خدا و برای سربلندی ملّت رسول خدا جآماده باشید! سالمندان، کودکان، نوجوانان و زنان را نکشید! خیانت نکنید و همهی غنیمتها را یکجا جمع کنید! اصلاح و نیکوکاری نمایید؛ زیرا خداوند یار و پشتیبان نیکوکاران است». ابوداود.
از غَدر و خیانت و کشتن کسانی که خود را تسلیم کردهاند پرهیز شود؛ زیرا رسول خدا جفرموده است: «روز قیامت در کنار خیانتگر و غَدر کننده پرچمی نصب میشود و اعلام میگردد که این غدّار و خیانتکار، فلان فرزند فلان است». بخاری و مسلم.
از سوزاندن و مُثله کردن دشمن پرهیز شود؛ زیرا رسول خدا جفرمودهاند: «اگر فلانی را یافتید او را بکشید، امّا او را نسوزانید؛ زیرا به جز خداوند هیچ کس حق ندارد جانداری را با آتش عذاب بدهد». بخاری.
برای پیروزی و سربلندی مسلمانان، از دعا و درخواست یاری از خداوند، کوتاهی نشود].
س: آیا کارزار نمودن با دشمنان، پیش از عرضه کردن اسلام بر آنها درست نیست؟
ج: پیکار و کارزار نمودن با کسانی که دعوت اسلام بدانها نرسیده، درست نیست؛ و کارزار نمودن با چنین افرادی، زمانی درست است که آنها را پیش از آن، به سوی اسلام فرا بخوانیم؛ ولی کسانی که پیش از جنگ و پیکار، دعوت اسلام بدیشان رسیده است، باز هم مستحب است که پیش از جنگ، آنها را به سوی پذیرش اسلام فرا خوانیم؛ ولی این کار واجب نیست.
[امام محمد غزالی در تفسیر آیهی
﴿وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبۡعَثَ رَسُولٗا﴾[الإسراء: ۱۵].
گوید: «مراد این است که عذاب بدون بیان صحیح نیست، و این است که خداوند ستمگران و منحرفان را کیفر نمیدهد؛ مگر این که پیغمبری را به میانشان بفرستد تا راه و چاه را بدیشان بنمایاند».
ایشان در ادامه میگوید: «مردمان بعد از بعثت پیامبر اسلام جسه گروه شدهاند:
کسانی که از بعثت محمدی به طور کلّی بی خبرند؛ اینان رستگارند.
کسانی که به گونهی راستین، دعوت اسلام بدیشان میرسد، ولی بر اثر سهل انگاری یا عِناد، بدان نمیگروند؛ اینان گرفتار عذاب کردگارند.
کسانی که به گونهی راستین، دعوت اسلام بدیشان نمیرسد، و محمد جهمچون شخص نیرنگباز و جاه طلب و خوشگذرانی بدیشان معرّفی و شناسانده میشود؛ اینان نیز همچون گروه نخست، رستگار و از عذاب در امانند»].
س: اگر در سرزمین دشمن، اسرای مسلمان وجود داشت که آنها را کفّار و دشمنان به اسارت گرفته بودند؛ یا در سرزمین دشمن، تاجران و بازرگانانِ مسلمانان حضور داشتند؛ در این صورت اگر ما دشمنان را مورد هدف تیرهای خویش قرار دهیم، مطمئن نیستیم که از آن تیرها به مسلمانان اصابت نکند؛ در این صورت آیا میتوانیم از پرتاب تیر دست بشوئیم؟
و در اینجا سؤالی دیگر نیز در ذهن ایجاد میگردد و آن این که: اگر کفّار (برای حفاظت از حملهی مسلمانان، چند تن از)کودکان یا اسرای مسلمان را سپر خود قرار دادند؛ در آن صورت آیا رزمندگان اسلام میتوانند کودکان و اسرای مسلمان را هدف قرار دهند (تا بتوانند بر دشمن حمله کنند)؟
ج: در این صورتها، مسلمانانِ مجاهد و مبارز و رزمندگان اسلام، میتوانند به قصد کشتن دشمنان و بدخواهان تیراندازی کنند، نه به قصد کشتن مسلمانان. (به هر حال؛ اگر کفّار برای حفاظت از حملهی مسلمانان، چند تن از اسرای مسلمان را جلوی لشکر قرار دهند به نحوی که کشتن دشمن بدون هدف قرار دادن مسلمانان امکانپذیر نباشد؛ در این صورت امام مالک، امام شافعی و امام احمد حنبل میفرمایند: هدف قرار دادن مسلمانان در این صورت جایز نیست مگر این که نیاز شدید احساس شود؛ مثل این که دشمن با این حربه خساراتی بر مسلمانان وارد کند یا آنان را با شکست مواجه کند؛ و در صورت نیاز مجاهدین باید به قصد کشتن دشمن تیراندازی کنند و اگر در نتیجهی تیراندازی آنان، مسلمانی به قتل رسید، شرعاً گناه کار نخواهد بود. ولی احناف در مورد این مسئله میگویند که بدون نیاز شدید نیز هدف گرفتن مسلمانان جایز خواهد بود تا دشمن این را حیلهای برای متوقف کردن جنگ یا مجبور کردن مسلمانان به عقب نشینی نسازد).
س: آیا مسلمانان میتوانند زنان و قرآن را با خود به سرزمین دشمن (دار حرب) ببرند؟
ج: اگر چنانچه لشکر مسلمانان، عظیم و پُرشکوه و قدرتمند و توانمند بود و پشتوانهای برای امنیّت تلقّی میشد، در آن صورت به همراه بردن زنان و قرآن اشکالی ندارد.
ولی اگر چنانچه لشکر مسلمانان، کوچک و حاشیهی امنیّتش اندک بود؛ در آن صورت به همراه بردن زنان و قرآن به سوی سرزمین دشمن مکروه میباشد.
س: حکم فروش اسلحه به دشمنان و بدخواهان چیست؟
ج: برای مسلمانان درست نیست که به دشمنان و بدخواهان، اسلحه و ادوات جنگی و نظامی بفروشند؛ و همچنین برای بازرگانان مسلمان جایز نیست که برای دشمنان و بدخواهان اسلام و مسلمین، ادوات جنگی و غیره ببرند. [۱۴۶]
[۱۴۴] - ابوبکر صدّیق سگوید: پیامبر جفرمود: «ما ترک قوم الجهاد الا عمّهم الله العذاب»؛ «هیچ ملّتی پیکار و کارزار با دشمنان و بدخواهان را ترک نکرد مگر آن که خداوند بلند مرتبه عذاب و عقوبت را بر تمامی آنها مسلّط کرد». (معجم الاوسط طبرانی، به نقل از مجمع الزوائد۵/۲۸۴). و هم اکنون آنچه را که پیامبر جبدان خبر دادهاند، رونما و آشکار گردیده است؛ زیرا که مسلمانان از همان روزی که از جهاد غافل شدند و آن را رها نمودند، دچار مشکلات و مصائب بزرگ و چالشها و دغدغههای سترگ شدند. [۱۴۵] - اربابان لغت گفتهاند: وزن «مثل» (بدون تشدید) همانند باب «قتل یقتل قتلاً» است؛ یعنی کسی پس از کشتن انسان یا حیوان، اعضا یا بینی یا گوش یا آلت تناسلی و ... را قطع نماید. و واژهی «مثله» اسم است. و اربابان لغت گفتهاند: «مثل»: به تشدید، برای مبالغه است. (نووی در کتاب «تهذیب الاسمـاء واللغات» بدین موضوع پرداخته است). [۱۴۶] - یعنی نباید بازرگانانِ مسلمان، برای دشمنان، ادوات جنگی و غیره ببرند؛ زیرا با این کار، آنها را در برابر مسلمانان، تقویت میکنند.