افرادی که شهادتشان پذیرفته میشود و کسانی که گواهیشان قابل قبول نمیباشد.
س: آیا در میان مردمان، افرادی وجود دارد که شهادتشان قابل قبول نباشد؟
ج: آری؛ در موضوع شهادت، افرادی وجود دارند که شهادتشان قابل قبول نمیباشد؛ و این افراد عبارتند از:
فرد نابینا.
برده.
فردی که «حدّ قذف» (تهمت زنا) بر او جاری گشته است؛ اگر چه توبه نیز کرده باشد.
شهادت فرزند برای پدر، مادر، پدر بزرگ و مادر بزرگ؛ و شهادت پدر برای فرزندان و نواسهها.
شهادت زن و شوهر برای یکدیگر.
شهادت خواجه برای برده و مکاتبش.
شهادت شریک برای شریک در آنچه که میانشان مشترک میباشد.
شهادت مردی که حالات و اطوار زنان را از خود بروز بدهد. (مخنّث= زن صفت).
شهادت زن نوحهگر (مویهگر حرفهای).
شهادت زنِ خواننده و ترانه خوان (مُطرب).
شهادت فردی که از روی عیّاشی و سرمستی، به نوشیدن مشروبات الکلی میپردازد و به نوشیدن آن معتاد است. [۱۲۳]
فردی که با پرندگان (همچون کبوتر) بازی میکند.
فردی که برای مردم ترانه میخواند و به مُطربی میپردازد.
فردی که مرتکب یکی از گناهان کبیره میگردد؛ به ویژه گناهانی که حدّ بدانها تعلّق میگیرد.
فردی که بدون ازار به حمّام وارد میشود.
فرد سودخوار.
کسی که با تختهی نَرد و شطرنج، به قمار بازی میپردازد [۱۲۴].
فردی که با انجام کارهای حقیر آمیز و پست، خودش را کوچک و حقیر میگرداند؛ همانند: پیشاب کردن در راه، و یا خوردن در حال راه رفتن.
فردی که آشکار به سبّ و دشنام «سَلف صالح» (صحابه و دیگر بزرگان دین)میپردازد.
شهادت کافر حَربی برای کافر ذمّی پذیرفته نمیشود [۱۲۵].
شهادت دشمن، علیه دشمن زمانی پذیرفته نمیشود که دشمنی آنان به خاطر مسائل دنیوی باشد [۱۲۶].
س: هم اکنون نوبت آن رسیده تا بدانیم که شهادت چه افرادی پذیرفته میشود و ردّ نمیگردد؟
ج: شهادت افراد ذیل پذیرفته میشود؛ پس آنها را خوب به خاطر بسپار:
شهادت فرد در مورد برادر و عمویش.
شهادت فرقهها و مذاهب [۱۲۷](اهل اَهواء) به جز فرقهی «خطابیّۀ» [۱۲۸]، قابل قبول میباشد.
شهادت کافر ذمّی در مورد دیگر کافران ذمّی پذیرفته میباشد [۱۲۹].
شهادت فردی که نیکیهایش بر بدیهایش غلبه داشته باشد، پذیرفته میشود؛ مشروط بر آن که از گناهان کبیره اجتناب بورزد؛ و در صورتی که از گناهان کبیره اجتناب بورزد (و نیکیهایش بر بدیهایش غلبه داشته باشد، شهادتش پذیرفته میشود)، اگر چه مرتکب گناهان (صغیره) نیز بشود.
شهادت ختنه نشده، اَخته شده و «ولد الزنا» (کسی که از نتیجهی زنا پا به عرصهی وجود گذاشته باشد) پذیرفته میشود.
شهادت خُنثی (آن که مرد بودن یا زن بودنش معلوم نباشد) پذیرفته میگردد.
شهادت کافر ذمّی در مورد کافری که از حکومت اسلامی، امان و زنهار خواسته است (کافر مستأمن)، پذیرفته میشود؛ همچنان که شهادت مسلمان در مورد کافر حَربی و کافر ذمّی قابل قبول میباشد.
فایده:
شهادت در صورتی قابل قبول میباشد که با دعوا، موافق و سازگار و منطبق و هماهنگ باشد، از این رو اگر شهادت با دعوا، مخالف و معارض باشد در آن صورت قابل قبول نخواهد بود.
امام ابوحنیفه /بر این باور است که شاهدان باید در «لفظ» و «معنی»، با همدیگر موافق و هماهنگ باشند [۱۳۰].
[۱۲۳] - مراد این است که به نوشیدن غیر شراب ـ از دیگر نوشیدنیهای مست کننده و نشهآور ـ بپردازد؛ زیرا فردی که شراب مینوشد، عدالتش با نوشیدن آن ساقط میگردد؛ اگر چه شراب را از روی سر مستی و عیّاشی نیز ننوشد. (به نقل از الجوهرة) [۱۲۴] - در کتاب «کنز الدقائق» این عبارت نیز افزوده شده است: «یا نمازش فوت گردد». [۱۲۵] - مراد از کافر حربی: کافری است که از حکومت اسلامی امان و زنهار بخواهد (کافر مستأمن)؛ و شهادت کافرانِ مستأمن در مورد یکدیگر، در صورتی که از یک سرزمین و کشور باشند، پذیرفته میشود؛ ولی اگر از دو کشور و سرزمین بودند، همانند: روم و ترک؛ در آن صورت گواهیشان در مورد یکدیگر پذیرفته میشود. (به نقل از الجوهرة) [۱۲۶] - زیرا دشمنی کردن به خاطر مسائل دنیوی حرام میباشد؛ و فردی که مرتکب آن شود، از تهمت و افترا بستن در مورد دشمنش در امان نخواهد بود. ولی اگر دشمنی فرد به خاطر دین باشد، در آن صورت شهادت دشمن علیه دشمن وی پذیرفته میباشد؛ زیرا دشمنی ورزیدن وی بیانگر دین داری و نشانگر قوّت دین وعدالت او میباشد. (به نقل از شرح زیلعی بر کنز الدقائق ۴/۲۲۱). [۱۲۷] - در کتاب «الذخیرة» چنین آمده است: در صورتی شهادت اهل اَهواء پذیرفته میشود که خواسته و گرایش آنان کفرآمیز نباشد؛ بدین موضوع، زیلعی در شرح کنز الدقائق اشاره کرده است. [۱۲۸] - «خطابیّة»: گروهی از روافضاند که به «ابوالخطاب» (محمد بن وهب اجدع) منسوب میباشند. و محمد بن وهب اجدع: مردی از کوفه بود که معتقد بود: علی سخدای بزرگ و جعفر صادق سخدای کوچک است؛ و سرانجام امیر عیسی بن موسی او را به قتل رساند و به دار مجازات آویخت. (به نقل از الجوهرة) [۱۲۹] - اگر چه آیین و دینشان متفاوت باشد؛ و کافران ذمّی عبارتند از: یهودیان، مسیحیان و مجوسیان، که از طرف حکومت اسلامی، مالیاتی بر آنان تعیین میگردد و آنان ناچارند که جزیه را به حکومت اسلامی بپردازند؛ و شهادت آنان در مورد فرد مسلمان پذیرفته نمیشود، ولی شهادت مسلمان در مورد کافر ذمّی قابل قبول میباشد؛ زیرا مسلمانان در دشمنیشان در مورد کافران ذمّی، بر حق میباشند؛ از این رو شهادتشان در مورد آنان پذیرفتنی میباشد؛ ولی دشمنی کافران ذمّی در مورد مسلمانان باطل میباشد؛ از این رو شهادتشان در مورد آنان قابل قبول نمیباشد. (به نقل از الجوهرة) [۱۳۰] - امام ابویوسف /وامام محمد /گویند: لازم است که شاهدان تنها در «معنی» با همدیگر موافق و هماهنگ باشند. (زیلعی در شرح کنز الدقائق، به بیان این موضوع پرداخته است).