اَیمان (سوگندها) و نذور
س: «اَیمان» چیست؟
ج: «اَیمان» [به فتح همزه]: جمع «یمین» است؛ و اصل «یمین» در لغت به معنای «دست و قوّت» است؛ و در اصطلاح شرع مقدّس اسلام عبارت از: تقویت یکی از دو طرف خبر (انجام وترک)، به وسیلهی «مُقسم به» [۴۳].
و سوگند را از آن جهت «یمین» نام نهادند، چون فرد سوگند یاد کننده، به وسیلهی قسم، انجام یا ترک کار را تقویت میکند.
[به هر حال؛ «قسم» و «یمین»، به معنی سوگند یاد نمودن به ذات و نامها و صفات خداوند است. به عنوان مثال: کسی میگوید: سوگند به خداوند! فلان کار را انجام میدهم؛ یا سوگند به آفریدگار انسانها! فلان کار را انجام نمیدهم.
به دیگر سخن، اصل یمین در لغت به معنی «دست» است؛ و بر سوگند اطلاق شده؛ چون وقتی دو نفر سوگند میخورند، هر کدام از آنها دست دیگری را میگیرد. و در شرع مقدس اسلام، یعنی تأکید بر چیزی با ذکر نام یا صفتی از صفات خداوند بلند مرتبه.
و سوگند منعقد نمیشود مگر با ذات یا با اسمی از اسماء، یا صفتی از صفات خداوند متعال؛ عبدالله بن عمر سگوید: پیامبر جعمر بن خطاب سرا در حالی دید که در میان کاروانی حرکت میکرد و به پدرش سوگند میخورد؛ پیامبر جفرمود: «آگاه باشید! که خداوند شما را از سوگند خوردن به پدرانتان نهی کرده است؛ کسی که سوگند میخورد باید یا به خدا سوگند بخورد و یا سکوت کند». بخاری و مسلم.
و انس بن مالک سگوید: پیامبر جفرمود: «پیوسته دوزخ میگوید: آیا باز هم بیشتر هست؟ تا وقتی که خداوند صاحب عزّت پایش را در جهنّم قرار میدهد، جهنّم میگوید: به عزّتت قسم! کافی است. و قسمتی از جهنّم به قسمتی دیگر جمع میشود». بخاری و مسلم].
س: اقسام سوگند را بیان کنید؟
ج: سوگند بر سه نوع است:
سوگند «غموس».
سوگند «منعقده».
سوگند «لغو».
امّا «سوگند غموس»: سوگندی دروغین است که کسی به عمد نسبت به انجام یا ترککاری در گذشته، به دروغ سوگند یادکند. مثل این که بگوید: «به خدا سوگند! من این کار را انجام ندادهام»، و در عین حال آن کار را انجام داده است.
این سوگند از بزرگترین گناهان کبیره است؛ و از آن جهت به «غموس» (فروبرنده) نامگذاری شده، چون باعث فرو رفتن صاحبش در گناه و سپس در آتش سوزان دوزخ میگردد.
پیامبر جمیفرماید: «الکبائر: الاشراک بالله، وعقوق الوالدین وقتل النّفس، والیمین الغموس» [۴۴]؛ «گناهان کبیره عبارتند از: شریک قرار دادن برای خدا؛ اذیّت کردن والدین؛ کشتن کسی (به ناحق) و سوگند غموس».
و کسی که به عمد و دروغ، به اسماء و صفات خداوند سوگند یاد کند (سوگند غموس)، به خاطر سنگینی بار گناهش، کفاره برای جبران آن لازم و ضروری نیست، بلکه بر وی واجب است تا از آن توبه و استغفار نماید.
[به هر حال، «سوگند غموس»: سوگندی دروغین است که با آن حقوق پایمال میشود؛ یا سوگندی است که با آن قصد فسق و خیانت کنند؛ و یا سوگندی است که کسی عمداً و به دروغ سوگند یاد کند. برای مثال بگوید: به خدا قسم! این جنس را به هزار تومان خریدهام، و در عین حال آن را کمتر از آن قیمت خریده باشد؛ این گونه سوگند خوردن گناه است و موجب آلودگی انسان میگردد.
رسول خدا جدر فرمودهی زیر همین نوع سوگند را مورد نظر داشتهاند که فرمودهاند: «هر کس به دروغ سوگند یاد کند، تا مال و پول بیشتری را از مردم بگیرد، در روز قیامت مورد خشم خداوند قرار خواهد گرفت». بخاری و مسلم
و کسی که به عمد و دروغ به اسماء و صفات خداوند سوگند یاد کند، به خاطر سنگینی بار گناهش، کفّاره برای جبران آن کافی نیست و بایستی ضمن توبه و استغفار، حقّی را که به وسیلهی قسم دروغ از مردم ضایع گردانیده به آنان باز گرداند.
بنابراین، این سوگند، از بزرگترین گناهان کبیره است و هیچ کفّارهای ندارد؛ چون خداوند متعال میفرماید:
﴿وَلَٰكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا عَقَّدتُّمُ ٱلۡأَيۡمَٰنَ﴾[المائدة: ۸۹].
«ولی شما را در برابر سوگندهایی که از روی قصد و اراده خوردهاید، مؤاخذه میکند».
و این سوگند منعقد نمیشود؛ چون سوگند منعقده، سوگندی است که امکان دادن کفّاره در آن وجود داشته باشد؛ و در سوگند غموس، وفا به سوگند اصلاً امکان ندارد و بر کار خوب یاد نمیشود.
خداوند بلند مرتبه میفرماید:
﴿وَلَا تَتَّخِذُوٓاْ أَيۡمَٰنَكُمۡ دَخَلَۢا بَيۡنَكُمۡ فَتَزِلَّ قَدَمُۢ بَعۡدَ ثُبُوتِهَا وَتَذُوقُواْ ٱلسُّوٓءَ بِمَا صَدَدتُّمۡ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ وَلَكُمۡ عَذَابٌ عَظِيمٞ٩٤﴾[النحل: ۹۴].
«سوگندهایتان را در میان خود وسیلهی نیرنگ و فساد نسازید (و مردمان را به قسمهای دروغ گول نزنید و از راه راست بدر نکنید. اگر سوگند یاد کنید و بدان وفا نکنید، این امر) سبب میشود که گامهای ثابت، از جای بلغزد و به سبب جلوگیری از راه خدا دچار بلا و بدی شوید و در آخرت عذاب بزرگی داشته باشید».
و ابوهریره سگوید: پیامبر جفرمود: «پنج گناه کفّاره ندارد: شریک قرار دادن برای خدای عزّوجل، کشتن کسی به ناحق، غارت کردن مال مؤمن، فرار از میدان جنگ و سوگند غموسی که با آن مالی به ناحق گرفته شود». ابن ماجه.
و عبدالله بن عمر سگوید: پیامبر جفرمود: «گناهان کبیره عبارتند از: شریک قرار دادن برای خدا، اذیّت کردن والدین، کشتن کسی به ناحق و سوگند غموس». بخاری، نسایی و ترمذی].
و «سوگند منعقده»: سوگندی دروغین است که کسی نسبت به انجام یا ترک کاری در آینده، سوگند یاد کند؛ و در صورت عمل ننمودن به مورد سوگند خود، مورد مؤاخذه و پرداخت کفّاره قرار میگیرد.
[به هر حال؛ اگر کسی به خداوند سوگند یاد کند که فلان کار را در آینده انجام خواهم داد، یا فلان کار را انجام نخواهم داد؛ در صورت عمل ننمودن به مورد سوگند خود، مورد مؤاخذه و پرداخت کفّاره قرار میگیرد؛ و کسی که به سوگند منعقده وفا ننماید، مرتکب گناه شده و کفّارهی قسم بر او واجب میشود. به دیگر سخن، سوگند منعقده: سوگندی است که شخص برای تأکید انجام یا ترک کاری، آن را با قصد یاد میکند و بر آن مصمّم است. اگر به سوگندش وفا کرد، گناهی بر او نیست، ولی اگر وفا نکرد، باید کفّاره بدهد، به دلیل فرمودهی خداوند متعال:
﴿وَلَٰكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا كَسَبَتۡ قُلُوبُكُمۡ﴾[البقرة: ۲۲۵].
«ولی شما را در برابر آنچه دلهایتان کسب کرده و از روی اراده و اختیار بوده، مؤاخذه میکند».
و میفرماید:
﴿وَلَٰكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا عَقَّدتُّمُ ٱلۡأَيۡمَٰنَ﴾[المائدة: ۸۹].
«ولی شما را در برابر سوگندهایی که از روی قصد و اراده خوردهاید مؤاخذه میکند»].
و «سوگند لغو»: سوگندی است که شخص در خبر دادن از گذشته، گمان خویش را بر مبنای وقوع مفاد آن خبر قرار دهد و بر وقوع آن امر پنداری، سوگند یاد نماید، در حالی که واقعیّت امر بر خلاف آن میباشد.
در سوگند لغو، امید آن است که خداوند بلند مرتبه شخص حالف را مورد مؤاخذه و کیفر قرار ندهد [۴۵].
[سوگند لغو: در نزد امام شافعی /سوگندی است که شخص در اثنای سخن گفتن خویش، از روی عادت و بیاختیار ـ نه به قصد سوگند خوردن ـ بر زبان میآورد، همچنان در شوخیها و مزاحها و ... چون گفتن: آری والله! نه والله! که چنین سوگندی لغو و بیهوده است؛ یعنی: نه گناهی بر آن مترتّب است، نه حکم سوگند شکنی و نه کفّارهای؛ زیرا این در حقیقت سوگند نیست. ولی در رأی امام ابوحنیفه /، امام مالک /و امام احمد بن حنبل /، سوگند لغو: آن است که شخص بر چیزی سوگند میخورد، به این گمان که آن چیز رخ داده است؛ سپس در واقع امر، خلاف آن آشکار میشود؛ پس چنین سوگندی کفّاره ندارد، امّا آنچه که بدون قصد سوگند خوردن بر زبان جاری میشود، در نزد آنان کفّاره دارد].
س: شما پیشتر بیان نمودید که اگر کسی در سوگند منعقده، به سوگندش وفا نکرد، در آن صورت پرداخت کفّاره بر وی واجب میگردد؛ حال سؤال اینجاست که آیا این کفّاره وقتی واجب میگردد که از روی قصد به مورد سوگندش وفا نکند، یا وجوب کفّاره در تمامی صورتها (عمد، فراموشی و اِکراه و اجبار) میباشد؟
ج: اگر کسی در سوگند منعقده، از روی قصد، یا فراموشی، یا اجبار، آنچه را که سوگند خورده ترک کند، انجام بدهد؛ یا آنچه را که سوگند یاد نموده انجام دهد، ترک کند؛ در آن صورت پرداخت کفّاره بر وی واجب میگردد؛ (و پرداخت کفّاره در تمامی این صورتها ـ قصد، فراموشی، خطا، اشتباه و اِجبار ـ واجب میباشد).
س: اگر کسی ناخواسته و از روی اجبار، سوگند خورد که کاری را انجام ندهد یا کاری را انجام بدهد؛ سپس به مورد سوگندش وفا نکرد و آنچه را که از روی اجبار سوگند خورده ترک کند، انجام داد یا آنچه را که سوگند یاد نموده انجام دهد، ترک کرد، در آن صورت حکم آن چیست؟
ج: در این صورت نیز بر وی پرداخت کفّاره واجب میباشد.
[۴۳] - این تعریف را نویسندهی «کنزالدقائق» اختیار کرده است. نویسندهی کتاب «بحر الرائق» گوید: نویسندهی کتاب «الکافی»، یمین را چنین تعریف کرده است: یمین عبارت است از آن که: فردی سوگند به خداوند بخورد که در آینده فلان کار نیک را انجام بدهد، یا آن را انجام ندهند. و نویسندهی کتاب «التبین» یمین را چنین تعریف نموده است: «یمین»، عبارت است از عقدی که عزم حالف را بر انجام یا ترک کاری، تقویت و تأکید میکند. [۴۴] - بخاری، کتاب الایمان؛ باب «الیمین الغموس». [۴۵] - دلیل «عدم بازخواست و مؤاخذه بر سوگند لغو»، این آیه است: ﴿لَّا يُؤَاخِذُكُمُ ٱللَّهُ بِٱللَّغۡوِ فِيٓ أَيۡمَٰنِكُمۡ﴾[بقرة:۲۲۵]. «خداوند شما را به خاطر سوگندهایی که بدون توجه یاد میکنید، نه از روی قصد و نیّت، مؤاخذه نخواهد کرد». و چون دربارهی تفسیر «لغو» اختلاف وجود دارد، نویسندهی کتاب آن را به «امید و رجاء» معلّق نموده است. (به نقل از هدایه)