استحلاف (طلب سوگند کردن. سوگند دادن. سوگند خواستن)
س: مدّعی علیه، چگونه باید سوگند داده شود؟
ج: در این مسئله، تفصیل وجود دارد؛ پس احکام و مسائل زیر را خوب به خاطر بسپار.
فرد مسلمان، تنها به (ذات، نام و صفات) «الله» سوگند داده میشود؛ و تأکید سوگند به ذکر صفات خداوند بلند مرتبه نیز درست است؛ و واجب نیست که برای سخت کردن سوگند بر مسلمان، زمان یا مکان (مشخّص و معیّنی) در نظر گرفته شود.
فرد یهودی، به پروردگاری سوگند داده شود که «تورات» را بر «موسی÷» فرو فرستاد.
فرد مسیحی، به پروردگاری سوگند داده شود که «انجیل» را بر «عیسی÷» فرو فرستاد.
فرد آتش پرست (مجوسی)، به پروردگاری سوگند داده شود که آتش را آفریده است.
یهودیان، مسیحیان و مجوسیان در عبادتگاهشان سوگند داده نمیشوند.
و اینک به برخی از صورتهای «استحلاف» میپردازیم که عبارتند از:
اگر فردی ادّعا کرد که بردهی فلانی را در مقابل هزار (درهم) از او خریداری نموده است؛ ولی آن شخص، موضوع خرید را انکار کرد؛ در آن صورت چنین سوگند داده میشود: «سوگند به خدا! در مورد این برده، میان ما داد و ستدی منعقد نگردیده است». و چنین سوگند داده نمیشود: «سوگند به خدا! این برده را بدو نفروختهام».
در مسئلهی «غصب»، مدّعی علیه چنین سوگند داده میشود: «سوگند به خدا! صاحب کالا نه مستحق ردّ این کالا است و نه مستحق ردّ قیمت آن». و چنین سوگند داده نمیشود: «سوگند به خدا! غصب نکردهام».
در مسئلهی نکاح، چنین سوگند داده میشود: «سوگند به خدا! هم اکنون در میان ما ازدواجی بر قرار نیست» [۱۲۱].
در دعوای طلاق، چنین سوگند داده میشود: «سوگند به خدا! این زن ـ در همین لحظه ـ به جهت آنچه که به بیان آن پرداخته، [۱۲۲]از من جدا نگردیده است»؛ و چنین سوگند داده نمیشود: «سوگند به خدا! این زن را طلاق ندادهام».
[۱۲۱] - این سوگند بر مبنای قول کسی است که در نکاح سوگند داده میشود. (به نقل از الجوهرة) [۱۲۲] - قید «به جهت آنچه که به بیان آن پرداخته»، احتراز از صورتی است که زن مرتد شود یا با پسر شوهرش نزدیکی نماید؛ سپس بعد از جماع (دخول)، به خاطر طلب نفقهی ایّام عدّه، ادّعای طلاق نماید؛ یا پیش از دخول، به خاطر طلب نصف مهریّه، مدّعی طلاق شود؛ و اگر چنانچه شوهر، موضوع جدایی را به طور مطلق نفی نماید، در آن صورت دروغگو به شمار میآید.