سوگند در دخول، خروج و سکونت گزیدن
س: اگر فردی سوگند خورد که به منزلی (داری) وارد نشود؛ سپس به منزلی ویران، وارد شد؛ در آن صورت آیا حانث میگردد؟
ج: در این صورت حانث نمیگردد.
س: اگر فردی سوگند خورد که به این منزل (دار) وارد نشود؛ سپس آن منزل ویران شد و به زمینی خالی و بیسکنه تبدیل شد، و فرد سوگند خورنده در آن وارد شد؛ در آن صورت آیا حانث میگردد؟
ج: در این صورت حانث نمیگردد [۷۷].
س: اگر فردی سوگند خورد که به این خانه (بیت) وارد نشود؛ سپس آن خانه ویران شد، و فرد سوگند خورنده در آن وارد شد؛ در آن صورت آیا حانث میگردد؟
ج: در این صورت حانث نمیگردد [۷۸].
س: اگر فردی سوگند خورد که در این منزل (دار) وارد نشود؛ و این در حالی است که خود وی در درون آن منزل میباشد؛ سپس پیوسته به حالت ایستاده یا نشسته در آن خانه باقی ماند؛ در آن صورت آیا حانث میگردد؟
ج: در این صورت حانث نمیگردد؛ بلکه زمانی حانث میشود که پس از سوگند از منزل بیرون و دوباره در آن وارد گردد.
س: اگر فردی سوگند خورد که به خانهای («بیت»ی) وارد نشود؛ سپس به خانهی کعبه یا مسجد یا کلیسا و یا معبد وارد شد؛ در این صورت آیا حانث میگردد؟
ج: در این صورت حانث نمیگردد [۷۹].
س: اگر فردی سوگند خورد که بدین منزل (دار) وارد نشود؛ سپس بر بالای بام آن ایستاد؛ یا در دهلیز و دالانش وارد شد (دهلیز: مکانی که میان درِ خانه و صحن آن باشد)؛ در آن صورت آیا حانث میگردد؟
ج: آری؛ در این صورت حانث میگردد. ولی اگر در طاقِ دروازهی آن منزل ایستاد به طوری که اگر دروازه بسته گردد، وی بیرون دروازه باقی خواهد ماند، در آن صورت حانث نمیگردد.
س: اگر فردی سوگند خورد که در این منزل (دار) سکونت نکند؛ سپس خودش از آن خانه بیرون شد، ولی خانواده و متاع خویش را در آن گذاشت؛ در این صورت آیا حانث میگردد؟
ج: در این صورت حانث میگردد [۸۰].
[۷۷] - نویسندهی کتاب «درالمختار» گوید: اگر فردی چنین سوگند خورد: «به منزلی وارد نخواهم شد» (لا ادخل داراً)؛ در آن صورت اگر به خرابهای وارد شد، حانث نمیگردد؛ و اگر چنانچه چنین بگوید: «در این منزل داخل نمیشود» (لا ادخل هذه الدار)؛ در آن صورت اگر به منزلی ویران شده، یا منزلی که پس از ویرانی، دوباره ساخته شده است داخل شد، حانث میگردد؛ زیرا واژهی «دار»، اسم همان عرصه و حیاط است؛ و بناء (ساختمان)، صفت آن است؛ و صفت در نکره اعتبار داده میشود نه در معرفه؛ مگر آن که صفت، شرط یا سبب سوگند باشد. ابن عابدین شامی گوید: این که نویسندهی «در المختار» گفت که: «بناء» (ساختمان) وصف «دار» است؛ بیان وجه فرق میان «دارِ» نکره و معرفه است؛ ولی در نکره یا معرفه بودن واژهی «بیت» فرقی وجود ندارد؛ و این که گفته است: «صفت (ساختمان = بناء) در نکره (داراً) اعتبار دارد»؛ بدان خاطر است که صفت معرّف آن میباشد. [۷۸] - زیرا در آن صورت اسم «بیت» از بین رفته است، و کسی شب را در آنجا نمیگذراند. تا جایی که اگر دیوارهایش باقی مانده بود و سقفش فرو تپیده بود، حانث میگردد؛ زیرا شب در آنجا گذرانده میشود و سقف نیز صفت «بیت» میباشد. (به نقل از هدایه). [۷۹] - زیرا فلسفه و حکمت ساخت خانه برای آن است که شب در آن سپری گردد، و چنین اماکنی برای شب گذراندن ساخته نشدهاند. (به نقل از هدایه). [۸۰] - در این صورت با باقی ماندن خانواده و متاعش در آن منزل، عرفاً ساکن آن منزل به شمار میآید؛ زیرا فرد بازاری، بیشتر روزش را در بازار سپری میکند و با وجود این میگوید: «در فلان کوچه سکونت دارم». و خانه (بیت) و محلّه همانند منزل (دار) است ... و برای این فرد مناسب است که بدون تأخیر به منزلی دیگر نقل مکان بکند، تا سوگندش راست گردد؛ و اگر به کوچه یا مسجد نقل مکان کرد، در آن صورت فقهاء میگویند که: سوگندش راست و درست در نیامده است. (به نقل از هدایه)