تحکیم (بر طرف ساختن نزاع و درگیری از میان دو گروه به وسیلهی یک نفر یا یک هیأت. داور گردانیدن کسی در کاری یا امری. کسی را داور کردن و امری را بدو واگذار ساختن).
س: دو نفرند که در بینشان خصومت و نزاعی رخ داده است؛ آن دو نفر (برای رفع خصومت و درگیری خویش)، فردی را به عنوان داور و حَکَم بر میگزینند و هر دو به حکم و فیصلهی او راضی میشوند؛ در آن صورت آیا این کارشان درست است؟
ج: چنین کاری در صورتی درست است که داورِ برگزیده شده، متّصف به صفات و ویژگیهای یک حَکَم و داور (واقعی و راستین) باشد؛ از این رو داور گردانیدن فرد کافر، برده، کافر ذمّی، کسی که بر او «حد قذف» (تهمت زنا) جاری گشته است، فاسق و کودک درست نیست.
س: اگر چنانچه دو نفر، فردی را به عنوان داور و حَکَم برگزیدند؛ سپس یکی از آن دو یا هر دو نفر خواستند که از داور گردانیدن خویش منصرف شوند؛ آیا انجام این کار برای آنها درست است؟
ج: این کار تا زمانی درست است که آن فرد داور، بر آنها حکمی را فیصله نکرده باشد؛ از این رو اگر چنانچه در مورد آنها، حکمی را صادر نموده بود، در آن صورت بر آنها لازم است که به حکم او گردن بنهند.
س: اگر فیصلهی داور را به قاضی ارائه دادند؛ در آن صورت آیا قاضی میتواند حکم او را به مرحلهی اجرا درآورد؟
ج: اگر چنانچه فیصلهی داور، موافق و هماهنگ با اعتقاد و باور قاضی بود، در آن صورت میتواند آن را اجرا نماید؛ و اگر چنانچه فیصلهی او مخالف با باور قاضی بود، در آن صورت باید آن را اِبطال و فسخ نماید.
س: آیا شخص حَکَم و داور میتواند بر اساس بیّنه و گواه (مدّعی)، و امتناع ورزیدن (مدّعی علیه از سوگند خوردن)، فیصله کند؟
ج: آری؛ انجام چنین کاری برایش جایز است.
س: اگر چنانچه دو نفر، فردی را در قتل خطا، به عنوان داور و حَکَم برگزیدند؛ و شخص داور نیز فیصله کرد که خون بها را باید عاقلهی قاتل بپردازد؛ در این صورت آیا حکمش اجرا میگردد؟
ج: در این صورت حکمش اجرا نمیگردد.