اِکراه (کسی را به زور و ستم به کاری واداشتن. کسی را خلاف میل او به کاری مجبور کردن)
س: با چه چیزی حکم «اِکراه» (اِعمال زور. تحمیل. اِجبار. وادار کردن)ثابت میگردد؟
ج: حکم «اِکراه» وقتی ثابت میگردد که اِکراه و اِجبار از ناحیهی فردی به وجود آید که توان انجام آنچه که فرد را بدان تهدید کرده، دارا باشد؛ و فرقی نمیکند که آن فرد تهدید کننده، سلطان باشد یا دزد.
س: اگر چنانچه فردی به فروختن مالش، یا خریداری نمودن کالایی مجبور گردید؛ یا وادار گردید که به هزار درهم برای فردی اقرار نماید؛ یا مجبور شد که منزلش را به اجاره بدهد؛ و این اِجبار و اِکراه با قتل یا کتک خوردن شدید و یا زندانی شدن بود؛ و در نتیجه فردِ وادار شده، مالش را فروخت یا کالا را خریداری نمود؛ سپس اِجبار و اِکراه زائل شد؛ در این صورت حکم آن چیست؟
ج: در این صورت فرد مجبور شده (مُکرَه)، مختار است؛ این طور که اگر خواست میتواند خرید و فروش را امضاء کند و اگر هم خواست میتواند آن را فسخ نماید و کالایش را باز گرداند؛ ناگفته نماند که این حکم در صورتی است که قیمت کالا را به زور و اجبار دریافت نموده باشد؛ ولی اگر چنانچه قیمت آن را با کمال میل دریافت کرد، و یا از روی میل، کالا را به فروشنده تحویل داد، در آن صورت این کار وی، اجازه به شمار میآید.
س: اگر فردی به فروختن مالش مجبور شد و از روی اجبار، قیمت آن را دریافت کرد؛ در آن صورت چه چیزی بر وی لازم میباشد؟
ج: در این صورت بر وی لازم است که اگر قیمت کالا در اختیارش است، آن را به صاحبش باز گرداند.
س: اگر فردی، کالای خویش را از روی اجبار فروخت؛ ولی فرد خریدار، آن کالا را از روی میل از او خریداری نمود؛ سپس کالای مورد معامله در دست خریدار تلف گردید؛ در این صورت آیا ضامن قیمت کالا میگردد؟
ج: آری؛ در این صورت ضامن قیمت کالای مورد معامله برای فروشنده میگردد.
س: آیا فرد وادر شده، میتواند فرد وادار کننده را ضامن گرداند؟
ج: آری؛ اگر فرد وادر شده خواست، میتواند فرد وادار کننده را ضامن نماید.
س: اگر فردی، کسی را وادار کرد که گوشتِ حیوانِ خود مرده را بخورد یا شراب را بنوشد؛ در غیر آن صورت او را با حَبس، کتک زدن، یا غُلّ و زنجیر شکنجه خواهد نمود؛ در این صورت تکلیف وی چیست؟
ج: در این صورت برای او حلال نیست که گوشت حیوان خود مرده را بخورد یا شراب را بنوشد؛ مگر به گونهای به خوردن و نوشیدن آنها وادار گردد که در صورت نخوردن یا ننوشیدن، بیم تلف شدن جان، یا تلف شدن عضوی از اعضای خویش را داشته باشد؛ و اگر چنانچه این بیم و ترس را داشت، در آن صورت میتواند گوشت حیوان خود مرده را بخورد و شراب را بنوشد.
س: (در مسئلهی پیشین،) آیا فرد وادر شده میتواند در برابر تهدیدات فرد وادار کننده، صبر و شکیبایی پیشه کند و در مقابل نخوردن گوشت حیوان خود مرده و ننوشیدن شراب، قتل یا تلف شدن عضوی از اعضایش را تحمّل نماید؟
ج: انجام این کار برایش درست نیست، تا جایی که اگر گوشت حیوان خود مرده را نخورد یا شراب را ننوشید، و فرد اجبار کننده، تهدیدات خویش را بر وی اِعمال نمود، در آن صورت گنهکار میباشد.
س: اگر فردی وادار گردد که به خدا کافر شود، یا پیامبر جرا دشنام دهد؛ در غیر آن صورت او را با حبس، یا کتک زدن شکنجه خواهد نمود؛ در آن صورت آیا این اِکراه، معتبر و قابل قبول میباشد؟
ج: چنین اِکراه و اجباری معتبر نمیباشد. و اِکراه معتبر و قابل قبول آن است که فرد وادار شده از تلف شدن جانش یا نابودشدن عضوی از اعضایش بیم داشته باشد.
س: اگر فرد وادار شده از ناحیهی فرد وادارکننده، بیم آن داشت که جانش یا عضوی از اعضایش تلف گردد؛ و بازور و اِجبار وادار به اظهار کفر گردید، در آن صورت آیا میتواند (در ظاهر) به خدا کافر گردد؟
ج: آری؛ در این صورت میتواند چیزی را بر زبان جاری کند که خلاف آن را در قلبش پنهان میدارد؛ از این رو اگر در تحت فشار و اِجبار وادار به اظهار کفر گردید و در همان حال دلش ثابت بر ایمان و ماندگار بر آن بود، هیچ گناهی بر او نیست؛ همان طور که خداوند بلند مرتبه در سورهی «نحل» ذکر نموده است. [۱۴۰]ولی فرد وادار شده سعی کند تا در چنین حالتی از «توریه» [۱۴۱]استفاده نماید، و الفاظی را به کار ببرد که بیانگر معنایی غیر از مرادِ فرد وادار کننده باشد.
س: (در مسئلهی پیشین،) اگر فرد وادار شده در برابر تهدیدات و فشارهای فرد وادار کننده، صبر و شکیبایی پیشه کرد، و در نتیجه، به قتل رسید و کفر به خدا را اظهار نکرد؛ در این صورت آیا گنهکار میباشد؟
ج: در این صورت، گنهکار نیست؛ بلکه مأجور (صاحب پاداش) نیز میباشد.
س: اگر فردی وادار گردید که مال مسلمانی را تلف گرداند، در غیر آن صورت جانش یا عضوی از اعضایش را از دست خواهد داد؛ در این صورت آیا میتواند مال مسلمان را تلف نماید؟
ج: در این صورت میتواند مال مسلمان را (از روی اجبار و فشار) تلف نماید.
س: (در مسئلهی پیشین،) آیا صاحب مال میتواند فرد وادار کننده را ضامن نماید؟
ج: در این صورت وی میتواند شخص اجبار کننده را ضامن گرداند. [۱۴۲]
س: اگر فردی وادار گردید که شخص مسلمانی را به قتل برساند، در غیر آن صورت اگر آن کار را انجام ندهد، خودش به قتل خواهد رسید؛ در آن صورت آیا میتواند به جهت حفظ جان خویش آن شخص مسلمان را به قتل برساند؟
ج: در این صورت وی حق ندارد که شخص مسلمان را به قتل برساند، بلکه بر وی لازم است که در برابر تهدیدات و فشارهای فرد وادار کننده، صبر و شکیبایی پیشه نماید، اگر چه خودش به قتل برسد [۱۴۳].
س: (در مسئلهی پیشین،) اگر چنانچه فرد وادار شده از روی اجبار و فشار، فرد مسلمان را به قتل رساند؛ در آن صورت تکلیف چیست؟
ج: در آن صورت با کشتن او گنهکار میگردد.
س: (در مسئلهی پیشین،) اگر چنانچه قتل عمدی باشد، در آن صورت بر چه کسی قصاص واجب میگردد؟ فرد وادار شده یا شخص اجبار کننده؟
ج: در آن صورت قصاص بر فردی واجب میباشد که فرد را وادار و امر به قتل نموده است؛ یعنی فرد وادار کننده.
س: اگر فردی وادار گردید که همسرش را طلاق بدهد یا بردهاش را آزاد بکند؛ و او نیز از روی اجبار و فشار، همسرش را طلاق و بردهاش را آزاد نمود؛ در این صورت آیا طلاق و آزادی برده واقع میگردد؟
ج: در این صورت اگر چنانچه فرد وادار شده، همسرش را طلاق داد یا بردهاش را آزاد نمود، طلاق همسرش و آزادی بردهاش واقع میشود.
س: (در مسئلهی پیشین، هرگاه همسرش طلاق گردد و بردهاش آزاد شود، در آن صورت) فرد وادار شده، قیمت برده و مهریّهی همسرش را چگونه باید به دست آورد؟
ج: در آن صورت فرد وادار شده برای مطالبه و وصول قیمت بردهاش، به شخص وادار کننده مراجعه نماید؛ و اگر چنانچه طلاق همسرش پیش از دخول (جماع و نزدیکی با او) بود، در آن صورت نصف مهریّه را از فرد اجبار کننده مطالبه نماید؛ و اگر چنانچه طلاق همسرش، پس از دخول (جماع و نزدیکی با او) بود، در آن صورت فرد وادار کننده، ضامن پرداخت چیزی نمیباشد.
س: اگر فردی به زناکاری وادار گردید و وی (از روی اجبار و فشار) مرتکب زنا شد؛ در آن صورت آیا حدّ زنا بر وی جاری میگردد؟
ج: امام ابوحنیفه / بر این باور است که در این صورت، اجرای حدّ زنا بر وی واجب میگردد، مگر آن که سلطان (حاکم) او را به زناکاری وادار نماید. ولی امام ابویوسف /و امام محمد /میگویند: اجرای حدّ زنا بر وی واجب نمیباشد؛ اگر چه غیر سلطان (حاکم) او را به زناکاری وادار نماید.
س: اگر فردی وادار گردید که از دین اسلام دست بشوید و مرتد گردد؛ از این رو او نیز (از روی اجبار و فشار)، کلمات کفر را اظهار کرد؛ در آن صورت آیا همسرش از وی جدا میگردد؟
ج: در این صورت همسرش از او جدا نمیگردد، مگر آن که از تَه دل و از صمیم قلب مرتد گردد؛ که در آن صورت همسرش از وی جدا میگردد.
[۱۴۰] - آنجا که خداوند بلند مرتبه میفرماید: ﴿أُكۡرِهَ وَقَلۡبُهُۥ مُطۡمَئِنُّۢ بِٱلۡإِيمَٰنِ﴾[النحل: ۱۰۶]. «به جز آنان که تحت فشار و اجبار وادار به اظهار کفر میگردند و در همان حال دلهایشان ثابت بر ایمان است». [۱۴۱] - «توریه»: استعمال لفظی که دو معنی داشته باشد؛ (یکی نزدیک و دیگری دور و منظور داشتن معنی دور). [۱۴۲] - زیرا شخص وادار شده، آله و وسیلهای برای فرد وادار کننده به شمار میآید و تلف کردن مال نیز از همین قبیل میباشد. (به نقل از هدایه) [۱۴۳] - زیرا به قتل رساندن مسلمان، با هیچ نوع از ضرورتها مباح قرار داده نمیشود؛ واین ضرورت نیز (ضرورت اِجبار و اِکراه)، مباح کنندهی قتل مسلمان نمیباشد. (به نقل از هدایه)