پیشگویی کعبالأحبار در مورد ترور عمر فاروق س
کعبالأحبار به عمر گفته بود که زمان مرگ او نزدیک شده و او در تورات خوانده است که اجل او فرا رسیده است!؟
سعدالجاری خدمتکار حضرت عمرسمیگوید: عمربن خطاب وارد منزل همسرش امکلثوم دختر علیبن ابیطالب شد او را گریان دید!.
از او سبب گریهاش را سؤال کرد؟
امکلثوم گفت: کعبالأحبار در مورد تو گفت است که: عمر در جلو یکی از درهای دوزخ قرار گرفته (اما چیزی به پایان عمر او باقی نمانده است).
عمر فاروق به امکلثوم گفت: هر چه خداوند بخواهد همان میشود، امیدوارم که خداوند مرا سعادتمند (و اهل بهشت) آفریده باشد!.
پس از آن او کسی را به دنبال کعبالأحبار فرستاد، وقتی آمد به حضرت عمر گفت: یا امیرالمؤمنین! در مورد من با شتاب داوری مکن! سوگند به خداوندی که جان من در اختیار اوست پیش از پایان ماه ذیالحجه به بهشت خواهی رفت!!؟
عمر فاروق به او گفت: این چه حرفی است که تو میزنی؟! یک بار مرا به جهنم و بار دیگر به بهشت میبری؟!.
کعبالأحبار گفت: یا امیرالمؤمنین! سوگند به خداوند درکتاب تورات در مورد تو خواندهام که بر یکی از درهای دوزخ ایستادهای و از وارد شدن مردم به آن جلوگیری مینمایی؟! اما وقتی عمر تو به پایان رسید بسیاری با شتاب به طرف آن هجوم میبرند!؟
سپس به حضرت عمر گفت: یا امیرالمؤمنین! وصیت خود را آماده نما و کارهای خود را روبراه کن، قطعاً پس از سه روز خواهی مرد!!؟
عمر فاروق با تعجب از او پرسید: از کجا میدانی چنین میشود؟!.
کعبالأحبار گفت: این را در کتاب تورات دیدهام!.
حضرت عمر گفت: سبحان الله! مگر میشود نام عمر در تورات وجود داشته باشد؟
کعبالأحبار گفت: نه اسم تو نیامده، ولی عملکرد تو را در آن میبینم و متوجه شدهام که عمرت به پایان رسیده و کارت تمام است!!؟
روز بعد کعبالحبار نزد حضرت عمر فاروق آمد و گفت: یا امیرالمؤمنین یک روز دیگر رفت و تنها دو روز از عمر تو باقی مانده؟!.
دو روز پس از آن برای بار دوم نزد حضرت عمر آمد و گفت: دو روز تمام شد و فقط یک روز عمر برایت باقی مانده است!؟
در بامداد روز چهارشنبه در حالی که در محراب بود، ضربت خورد و به شهادت رسید!.
این تعیین زمان تدریجی و چند روزه توسط کعبالأحبار بیانگر این حقیقت بود که او از توطئه ترور حضرت عمر فاروق مطلع بوده و در آن دست داشته، و از زمان دقیق اجرای آن مطلع بوده، و با این پیشگویی خود میخواسته آگاهی و غیبگویی خود را به رخ حضرت عمر و مسلمانان بکشد، و گمان کنند که واقعاً چنین چیزی در تورات وجود دارد!؟