خلفای راشدین از خلافت تا شهادت

فهرست کتاب

وفات ابوبکر صدیق

وفات ابوبکر صدیق

خلافت ابوبکر صدیق زمان زیادی طول نکشید، زیرا پس از دو سال و سه ماه و ده روز – یعنی در روز سه‌شنبه ۲۲ جمادی‌الآخر سال سیزدهم هجری در عمر ۶۳ سالی – یعنی درست به اندازه عمر رسول خدا – وفات یافت!.

حضرت ابوبکر به خاطر وفات رسول خدا همیشه اندوهگین بود!.

عبدالله بن عمر سمی‌گوید: وفات حضرت ابوبکر به سبب حزن و اندوه بسیار او برای وفات رسول خدا بود که بعد از وفات او روز‌به روز و ضعیف و ضعیف‌تر می‌شد که نهایتاً به دنبال تبی کوتاه وفات یافت.

عایشه لمی‌گوید: در روزی سرد پدرم (ابوبکر) حمام کرد که دچار تب و لرز گردید، و مدت پانزده روز، بیمار و خانه‌نشین شد و نتوانست برای امامت نماز به مسجد برود که در آن مدت عمر بن خطاب پیشنماز مردم بود.

مردم دسته دسته به عیادت او می‌آمدند، بعضی گفتند: اجازه می‌دهی طبیبی را بر بالین تو بیاوریم؟

فرمود: طبیب مرا دیده است!.

گفتند: در مورد بیماری تو چه گفت؟

گفت: به من گفت «انی فعال لـما اُرید»من خواست خود را قطعاً عملی می‌کنم!.

عایشه لمی‌گوید: وقتی ابوبکر بیمارشد، که بر اثر آن بیماری وفات یافت، گفت: بیینید از وقتی که مسئولیت امر مسلمانان، به عهدۀ من نهاده شده چه چیزی بر اموالم افزوده شده است؟ آن را به خلیفه پس از من اطلاع داده و به بیت‌المال مسلمانان بازگردانید، نباید چیزی از بیت‌المال در میان دارایی من باشد!.

پس از وفات او دریافتیم که از خود تنها برده‌ای اهل «نوبه» و شتری برای آوردن آب و وسیله‌ای برای تیز کردن شمشیر و رواندازی که پنج درهم هم نمی‌ارزید! بر جای نهاده است!.

آنها را نزد عمر بن خطاب سفرستادیم تا در بیت‌المال قرار دهد!.

عمر وقتی آنها را دید گریست و گفت: خداوند ابوبکر را مورد رحمت۰ خویش قرار دهد که مسئولیت سنگینی را برای مسئولین بعد از خود برجای نهاده است!.

عایشه لمی‌فرماید: وقتی پدرم در آخرین لحظات عمر خویش قرار داشت، سر از بالین برداشت و نشست و شهادتین راگفت، و سپس به من فرمود:

دختر عزیزم! محبوب‌ترین بازمانده‌ام در بی‌نیازی تویی و سخت‌ترین کس در نیازمندی بعد از من تویی، اگر چه بیست نهال خرما را از دارایی خود – که از درختان نخل به دست می‌آورند – به تو داده‌ام، اما برادران و خواهرانی داری که آنان هم وارث من هستند.

گفتم: پدر آنان برادرم هستند، اما کدام دو خواهر را می‌فرمایی!؟ (یکی از آنها اسماء و دیگری) حمل همسرم حبیبه، زیرا فکر می‌کنم که حمل او دختر باشد!.

وقتی او وفات یافت، همسرش حبیبه بنت خارجه دختری را به دنیا آورد، که او را ام کلثوم نام نهادیم!.

این یکی از کرامت‌های حضرت ابوبکر صدیق است، که پیش‌بینی نمود همسرش حبیبه دختری را به دنیا خواهد آورد.

منظور حضرت ابوبکر از دو برادر و دو خواهر عایشه، عبدالرحمن محمد و اسماء و ام‌کلثوم بود.

عایشه لمی‌گوید: همان روزی که پدرم وفات یافت از من پرسید: رسول خدا با چند تکه پارچه کفن شد؟

گفتم: با سه لایه!.

پدرم گفت: این دو پیراهنم را خوب بشورید، و پیراهن دیگری را برایم خریداری کنید!.

گفتم: پدر وضع مالی ما که خوب است چرا اجازه نمی‌دهی سه پیرهن تازه برای تو خریداری کنیم؟

پدرم گفت: «زنده‌ها بیشتر به پوشیدن لباس تازه نیاز دارند، تا مرده‌ها آن پیراهن‌هایی را هم که بر تن من می‌کنید پوسیده و از بین می‌روند».