جنگ صفین
دو سپاه حضرت علی و معاویه در صفین در کنار رود فرات با یکدیگر روبرو شدند! جنگ صفین به راستی جنگی وحشتناک و دردآور بود که چند هفته به طول انجامید و در آن هزاران نفر از طرفین کشته و زخمی شدند!.
رویارویی میان دو سپاه در ماه ذیالحجه سال سی و شش هجری با درگیریهای متفرقه و جنگهایی فردی ادامه یافت و گاهی روزی دو بار با هم به نبرد میپرداختند! [۱۴۳].
پس از آنکه ماه محرم آغاز شد هر دو سپاه از نبرد دست برداشتند، و همه ماه را آتشبس اعلام نمودند! به این امید که میان آنها جو آرامش و گفتگو و تفاهم پدید آید و زمینه برای صلح و آشتی و جلوگیری از خونریزی هر چه بیشتر فراهم شود!
در ماه محرم بود که حضرت علیسهئیتی را به ریاست عَدِیّ بن حاتم طایی نزد معاویه که همراه با سپاهیانش در صفین بود، فرستاد!.
عدّی معاویه را به بیعت با حضرت علی فراخواند، تا زمینه وحدت هر چه بیشتر مسلمانان فراهم شود، و جنگ و خونریزی پایان یابد! و راه صلح و آشتی در پیش گرفته شود!.
معاویه در پاسخ به فراخوانی عدی گفت: ما با علی سر مخالفت و ناسازگاری نداریم و در مورد مقام خلافت با او در نمیافتیم، و او را به دست داشتن در شورش علیه عثمان و اشغال مدینه و کشته شدن او متهم نمیکنیم، اما شورشین قاتل بسیاری در میان سپاه او خزیدهاند! تمام خواستۀ ما این است که آن قاتلان شورشی را به ما تسلیم کند، پس از آن ما با او به عنوان امیرالمؤمنین و خلیفه مسلمین بیعت میکنیم و از او اطاعت مینماییم! [۱۴۴].
سخن و دیدگاه معاویه واضح و روشن بود، اما حضرت علی سدر شرایطی قرار نداشت که بتواند خواستۀ او را برآورده فرماید!.
در نهایت مأموریت عدی بن حاتم با شکست روبرو شد.
معاویه نیز در مقابل هیئتی را به ریاست حبیببن مسلمه نزد حضرت فرستاد، تا او را برای تسلیم قاتلین حضرت عثمان و پایان دادن به جنگ و خونریزی بیشتر راضی کنند، اما آن هیئت نیز بدون نتیجه بازگشتند [۱۴۵].
ماه محرم نیز بدون آنکه تلاشهای مسالمتآمیز به نتیجهای بیانجامد، پایان یافت و ماه صفر آغاز شد، ظاهراً مرحله دیگری از جنگ همه جانبه و سخت صفین نزدیک شده بود!.
روز چهارشنبه اول ماه صفر مرحله دوم جنگ آغاز شد و تا روز جمعه دهم صفر ادامه پیدا کرد!.
در آن ده روز شوم، سپاهیان دو طرف به سختی یکدیگر را مورد حمله قرار میدادند و در بین صفوف یکدیگر نفوذ نموده و جنگ و گریزهای بسیاری صورت گرفت که در نهایت به کشته و زخمی شدن هزاران نفر انجامید!.
خشنترین و سختترین رویارویی میان سپاهیان دو طرف در روز پنجشنبه نهم و شب جمعه دهم ماه صفر روی داد، که آن شب «شب زوزه» نام نهادند، زیرا از سپاهیان دو طرف از شدت خستگی و کوفتگی سخن و کلامی شنیده نمیشد و تنها صدای سگها و گرگها به گوش میرسید و بس!.
در آن شب به اندازهای جنگ و درگیری سخت بود که نیزهها و شمشیر و سپرهای بسیاری از سربازان درهم شکست [۱۴۶].
در عصر روز جمعه دهم ماه صفر بود که سربازان شام قرآنها را بر سر نیزههای خود بسته و آنها را برافراشتند، و مرحله جدیدی از رویارویی میان حضرت علی و معاویه آغاز گردید!.
در جنگ صفین عمار یاسر که در برابر شامیان از حضرت علیسحمایت میکرد کشته شد!.
عبدالله بن سلمه میگوید: عمار را که پیرمرد بلند قامتی بود در روز جنگ صفین دیدم، او نیزهای را در دست گرفته و در حالی که دستانش میلرزید، میگفت: سوگند به خداوندی که جان من در اختیار اوست، با این پرچم سه بار همراه با رسول خدا جنگیدهام و این چهارمین بار است که آن را به دست میگیرم!. سوگند به خداوند اگر ما را هم شکست بدهند و تا بحرین تعقیب کنند و مورد ضرب و شتم قرار بدهند، در این مورد که ما بر حقیم و آنان بر باطل تردیدی ندارم!.
قیسبن عباد در صفین از عمار یاسر پرسید: آیا فکر نمیکنید که جنگ در کنار علی رأی و دیدگاهی اجتهادی است و رأی امکان خطا و اصابه دارد و این را خود شما از رسول خدا دیده و آموختهاید!؟
عمار گفت: هر چیزی را که رسول خدا جبه ما فرموده و یا از او دیدهایم، به خاطر خیر و مصلحت همه مردم بوده است [۱۴۷].
عماربن یاسر به این حقیقت اذعان داشت که اقدام او به حمایت از حضرت علی بر اساس رأی و اجتهاد بوده و اجتهاد نیز احتمال صواب و خطا دارد!.
از طرف دیگر رسول خدا جپیشبینی فرموده بود که: گروه شورشیان و سرکشان عمار بن یاسر را خواهند کشت!.
[۱۴۳] البدایة والنهایة: ج ۷ ص ۲۵۶ – ۲۵۸. [۱۴۴] البدایة والنهایة: ج ۷ ص ۲۵۸. [۱۴۵] البدایة والنهایة: ج ۷ ص ۲۵۶ – ۲۵۸. [۱۴۶] برای تفصیل بیشتر در مورد جنگ صفین به البدایة والنهایة: ج ۷ ص ۲۷۳ – ۲۶۲ مراجعه شود. [۱۴۷] البدایة والنهایة: ج ۷ ص ۲۶۷ – ۲۶۸.