خلفای راشدین از خلافت تا شهادت

فهرست کتاب

برخورد با مانعین زکات

برخورد با مانعین زکات

تعدادی از اصحاب خواستار نشان دادن نرمش در مقابل آنانی بودند که زکات نمی‌دادند. و نظرشان این بود که لازم است با پیشنهاد آنها مبنی بر اقامۀ نماز و خودداری از دادن زکات موافقت شود. زیرا پس از آنکه ایمان در دلهایشان قوّت گرفت، اقدام به دادن زکات هم خواهند کرد.

آنان به ابوبکر گفتند: بگذار تا زمانی که ایمانشان استوار شود، زکات ندهند، بعد از آن خود اقدام به دادن زکات خواهند کرد، اقامۀ نماز را از آنان بپذیر! و با آنها با الفت و مهربانی رفتار کن!.

اما ابوبکر صدیق با توجه به پایداری و تعهدش به اجرای حق و حقیقت به پیشنهاد

اصحاب پاسخ منفی داد و حاضر به معامله و سازش با آنان نشد و فرمود:

«سوگند به خداوند چنانچه از دادن ریسمانی که قبلاً به عنوان زکات به رسول خدا می‌داده‌اند، خودداری کنند، با ایشان با مقابله خواهم پرداخت، زیرا زکات حقی است که بر اموال واجب گردیده، سوگند به خدا با کسانی که قائل به تفاوت میان نماز و زکات باشند خواهم جنگید!.

وقتی ابوبکر صدیق عزم خود را برای جنگ با آنهایی که زکات نمی‌دهند، جزم نمود، عمربن خطاب در این مورد با او به گفتگو نشست، که نهایتاً ابوبکر توانست عمر را نیز به قبول دیدگاه خویش قانع نماید!.

ابوهریره سمی‌گوید:

عمربن خطاب به ابوبکر صدیق گفت: به چه دلیل با آنان بجنگیم؟ در حالی که رسول خدا فرموده‌اند: به من دستور داده شده با مردمی باید جنگید که به الوهیت خداوند و رسالت محمد شهادت نمی‌دهند اما هنگامی که به آن اقرار کردند، جان و مال آنان برایم محترم است، مگر آنکه حقی بر آنها تعلق گیرد.

ابوبکر صدیق فرمود: سوگند به خداوند اگر از دادن ریسمانی که قبلاً به عنوان زکات به رسول خدا می‌داده‌اند خودداری کنند، به خاطر آن با ایشان خواهم جنگید! زکات حقی است که بر دارایی تعلق می‌گیرد سوگند به خداوند با کسی که قائل به تفاوت میان اقامه‌ی نماز و دادن زکات باشد، خواهم جنگید!.

عمربن خطاب گفت: پس از اصرار ابوبکر متوجه شدم خداوند قلب ابوبکر را متوجه جنگ با آنان نموده و دریافتم که حق همان است!.

حضرت عمربن خطاب به ظاهر حدیث که به آن استدلال نموده متوسل گردیده بود. که پس از اقرار به شهادتین جان و مال مصون خواهند بود، اما به نکته ظریف و دقیقی که ابوبکر در ارتباط میان نماز و زکات و عدم تفاوت میان آنها دریافته بود و استواری او بر حق و خودداری از سازش و کوتاه آمدن، توجه ننموده بود:

در مورد مقابله با کسانی که زکات نمی‌دادند حق به جانب ابوبکر بود. به همین خاطر خداوند دل عمربن خطاب و دیگر اصحاب را به رأی او متمایل گردانید و با جنگ با آنها – هر چند با مرتدین همراهی ننمایند – خداوند متعال فرموده‌اند:

﴿فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّكَوٰةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمۡ[التوبة: ۵].

«اگر توبه کردند و نماز را اقامه نموده و زکات را پرداخت کردند، راه را برایشان باز گذارید»!.

ابن عمر از رسول خدا جروایت می‌کند که فرموده‌اند:

«اسلام بر روی پنج پایه نهاده شده است: شهادت به الوهیت و وحدانیت خداوند و اینکه محمد فرستاده خداوند است و اقامه نماز، و دادن زکات و رفتن به حج و روزۀ ماه رمضان».

می‌بینیم که در آیه‌ای که بیان شد و این حدیث نماز و روزه در کنار هم قرار گرفته و میان آنها تفاوتی قائل نشده است!.

حتی در روایت دیگری از حدیثی که عمربن خطاب سبه آن استدلال نموده و شهادتین و نماز و روزه در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند!.

عبدالله بن عمر شاز رسول خدا جروایت نموده است: که فرموده‌اند:

«به من فرمان داده شده با مردمی بجنگم، تا وقتی که به الوهیّت خداوند و رسالت محمد شهادت داده و نماز را خوانده و زکات دهند، هر گاه چنان کردند، جان و دارایی آنان در امان خواهد بود، مگر آنکه حقی اسلامی بر آنها تعلق بگیرد، که پس از آن حسابشان با خداوند خواهد بود».

هرگاه آن موضع‌گیری ابوبکر را نسبت به کسانی که زکات نمی‌دادند، و تعهد و پایداری و استواری او را در اجرای حق و حقیقت به یاد می‌آوریم بیشتر به صحت و درستی آن پی می‌بریم! و برای ما این سؤال مطرح است که اگر ابوبکر در برابر آنان کوتاه می‌آمد و با آنها به سازش می‌پرداخت و در دفاع از حق پایداری نمی‌نمود، وضع و حال اسلام و مسلمانان به کجا می‌انجامید!؟