مقدمه
إن الحمد لله، نحمده ونستعینه ونتوب إلیه ونستغفره، ونعوذ بالله من شرور أنفسنا، ومن سیئات أعمالنا، من یهد الله فلا مضل له، ومن یضلل فلا هادي له. وأشهد أن لا إله إلا الله، وحده لا شريك له، وأشهد أن محمداً عبده ورسوله، صلوات الله وسلامه علیه، وعلی آله وصحبه أجمعین.
بررسی تاریخ و تحقیق در حوادث و رویدادهای آن هم مفید است و هم مؤثر. و برای کسی که به آن اقدام مینماید فواید و درس و عبرتهای بسیاری را در پی دارد. از طرفی خداوند انسانها را به تحقیق و بررسی سرگذشت و رویدادهای زندگی گذشتگان دستور فرموده و آنان را به توجه به پیامهای و درس عبرتها و فواید آنها فراخوانده است.
تحقیق در چهارده قرن تاریخ اسلامی که عصر حاضر را هم شامل میشود به آن پیام و درست و عبرتها و فواید تحقق میبخشد.
این تاریخ طولانی چهارده قرن، عبارت است از تاریخ مسلمانان به اعتبار افراد و ملتهایی که علیرغم جوانب مثبت و منفی و خوبیها و بدیها بر روی زمین زندگی نموده و مینمایند.
آری، چهارده قرنی که تاریخ مسلمانان است، نه تاریخ اسلام! حقیقتی که میخواهیم آن را مورد تأکید قرار بدهیم، حقیقتی که تعدادی از کینهتوزان یا فریبخوردگان ازآن غفلت کرده و یا به مغالطهکاری پرداختهاند!.
تمامی تاریخ مسلمانان ضرورتاً تاریخ اسلام به شمار نمیآید، و نمیتوان تاریخ مسلمانان را در مورد اسلام حکم و داور گردانید!.
تاریخ اسلام با تاریخ مسلمانان فرق و تفاوت دارد.
تاریخ مسلمانان همان حیات و زندگی خاصی است که مسلمانان داشتهاند و رویدادهایی است که افراد و جماعتها و حکومتها و مردم آنها را پدید آوردهاند.
این که مسلمانان در فلان مقطع از تاریخ خود چگونه میزیستهاند و زندگی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و علمی ایشان چگونه بوده است؟ و در آن مدت وضع حکومتها و مردم به چه صورتی بوده و تعامل ایشان با دیگر ملتها بر اساس دوستی انجام میگرفته و توانایی و ناتوانی، وحدت و تفرقه، اطاعت و معصیت و دوری و نزدیکیشان از خداوند و التزام و عدم التزام ایشان به اسلام در چه حال و وضعی قرار داشته است؟.
این بدان معنی است که چهارده قرن تاریخ مسلمانان خوب و بد، خطا و صواب و صفحات سیاه و تاریک و صفحات سفید و تابناک وجود داشته است. همچنین در لابلای آن اموری شرم آور و دردناک و اندوهبار و مسایلی افتخارآمیز و خوشایند بوده و بسیاری از مظاهر قدرت و کرامت و حاکمیت مسلمین و از طرف دیگر صحنههایی از خواری و درماندگی و درد و رنج وجود داشته است.
آشکارترین نمونه جوانب سیاه در تاریخ مسلمانان، تاریخ و واقعیت رسمی مسلمانان در عصر حاضر است!!.
وجود این همه تناقضها و ناهماهنگیها در تاریخ مسلمانان به هیچوجه غریب و تعجببرانگیز نیست، زیرا آنان نیز انسانند و به سان دیگر انسانها در معرض خطا و صواب و نافرمانی و فرمانبرداری و ضعف و قوت و صعود و سقوط قرار دارند. ممکن است در مسیر حرکت و زندگی خودگاهی به سویی و در مواردی به سویی دیگر متمایل شوند.
خداوند حکیم چگونگی ارتباط مسلمانان با اسلام خویش را مقیاسی برای سنجش تاریخ ایشان قرار داده و تاریخ درخشان و روشنیبخش آنان را با قوت ارتباط افراد و جماعتها و ملتها و حکومتهای آنان با اسلام پیوند داده است. هر گاه ارتباطشان با اسلام سست گردیده و از قلههای عزت و سربلندی فرود آمده و در دامن خوف و خواری و خردی درافتادهاند. و تنها زمانی به آن منزلت بلند بازگشتهاند که بار دیگر پیوند خود را با اسلام استوار نمودهاند.
خداوند عمربن خطاب را مورد رحمت واسعۀ خویش قرار دهد که این معیار را در این سخنان خویش به ما ارایه نموده و میفرماید:
«ما مردمی بودیم که خداوند به وسیله اسلام به ما عزت بخشید، و هر گاه عزت خود را در راهی دیگر جستجو کنیم، خداوند ما را خوار و درمانده میگرداند».
تاریخ مسلمانان علیرغم زشتیها و زیباییهایش همین است. به درستی کسانی که همه آن بازماندهها را تاریخ اسلام به شمار میآورند، در اشتباه بزرگی قرار دارند و در این میان این اسلام است که مظلوم واقع گردیده است!.
اسلام تمامی تاریخ مسلمانان را مورد اعتراف و اذعان قرار نمیدهد و بر روی صفحات سیاه آن که برخی از مسلمانان آنها را نوشتهاند و کم هم نیستند، مهر تأکید نمیگذارد و آنها را مردود میشمارد و از آنها اعلان برائت مینماید!.
تاریخ اسلام همان صفحات سفید و درخشانی است که مسلمانان آنها را ترسیم نموده و تبلور قوت و عزت و حاکمیت آنها در شرایطی بوده که به راستی در راه هدایت اسلام گام برمیداشتهاند.
اسلام تنها به آن مقطع پرافتخار اعتراف مینماید که مسلمانان در آن به خاطر التزام و ارتباط با دین خود زندگی همراه با عزت و سربلندی داشتهاند. و تنها به رویدادهایی اعتراف مینماید، خود آنها را برای مسلمانان به وجود آورده و افتخاراتی که برای آنان آفریده و عزت و سربلندیهایی که به ایشان ارایه داده است!.
اما در شرایطی که به رهنمودها و ساز و کارها و راه حلهای اسلام برای دستیابی به سعادت و سربلندی بیتوجهی نموده و به دنبال سرابی فریبنده و در راهی ناهموار و هلاککننده سرگردان شدند، اسلام بر نوع زندگی و دستآوردهای مختلف آنها مهر تأیید نمینهد و نسبت به داده شدن آن امور را به خود نمیپسندد!.
این موضوع ما را به حقیقتی دیگر راهنمایی میکند و آن این است که تمامی تاریخ مسلمانان دارای تقدّس نیست و همۀ رویدادها و حوادث آن پذیرفتنی نمیباشند. بر همین اساس بر پایه تعصب و یا تقدیس با حوادث تاریخی خویش برخورد نمینماییم. و برای توجیه هم آنچه که گذشتگان انجام دادهاند خود را به زحمت نمیاندازیم و بار مسئولیت همۀ آنچه را که آنها عملی نمودهاند بردوش نمیگیریم!.
تنها امور درست و نیک و مطلوبی که گذشتگان ما انجام دادهاند برای ما پذیرفتنی میباشند. اما اشتباهات و به بیراهه رفتنهای آنان برای ما قبول نمیباشند، و تنها به خاطر آنکه ایشان آنها را انجام میدادهاند، بر رویشان مهر تأیید نمینهیم. بلکه آنها را ناصواب دانسته و از آنها اعلان برائت مینماییم!.
برای تحقق این هدف و ارایه این خدمت این گزینههای تاریخی را از گذشتۀ خویش انتخاب و به خوانندگان گرامی تقدیم مینماییم.
در تاریخ خویش تأملی مینماییم و اوقات و ساعاتی را با آن به سر میبریم، و صفحاتی از آن را ورق میزنیم وگزیدههایی از آن را برمیگزینیم، و خوشههایی از باغ آن را برمیچینیم.
در لابلای این گزیدههای تاریخ صفحات سفید و درخشن و نقاط سیاه و تاریکی وجود دارند. همچنین در ضمن آن اموری افتخارآمیز و شادیبخش و مسایلی شرمآور که مایه سرافکندگی و شرمساری است خودنمایی میکنند
در آن آلام و آرزوها و سلبیات و ایجابیات بسیاری وجود دارند!.
اما از همۀ آنها میتوان بهره گرفت و عبرت آموخت!.
ما در برابر خوانندگان خود را به این تعهد پایبند دانستهایم، که همۀ صحنهها و بخشهای این گزیدههای تاریخی را از صحیحترین و راست و درست و پاکترین اخبار تاریخی و گفتهها و روایتها انتخاب نماییم.
کتابهای تاریخی خود را گشودهایم و از رویدادهای آن اطلاع پیدا نموده و ورق ورق آن را مورد بررسی قرار داده و پس از آن این گزیدههای تاریخی را به خوانندگان محترم ارایه نمودهایم!.
هدف ما از بیان این اسرار و گزیدههای تاریخی تسلی خاطر و داستانسرایی برای تفریح و سرگرمی نیست و نمیخواهیم که برای خوانندگان به صورت قصه و حکایتهایی برای پرکردن اوقات دربیاید.
بلکه در پی آنیم که در موردشان بیندیشیم و مورد بررسی و تحقیق و پژوهش قرار دهیم و از آنها پند و عبرت بگیریم!.
خواست خداوند بود که اولین حلقه از این گزیدههای تاریخی در مورد بهترین انسانها پس از رسول خدا جیعنی خلفای راشدین ششکل بگیرد.
صحنههای موجود پس از خلافت تا مرگ و شهادت و هر یک از آنها را برای خوانندگان گرامی ارایه میکنیم. این که مسلمانان رهبر خویش را چگونه برمیگزیدند؟ و چگونه جانیان جان خویش را میگرفتند. و شهیدشان میکردند و به خداوند خویش میپیوستند!؟.
نمیدانم حلقه و زنجیرۀ دوم از این گزیدههای تاریخی کی آماده خواهد شد و در ارتباط با چه مسایلی سخن خواهیم گفت؟ زیرا گزیدههای بسیاری نزد ما وجود دارند. اما این خداوند است که با خواست خویش امور را ترتیب میدهد و مقدّرات را معین میفرماید.
و صلیالله علی سیّدنا محمد و علی آله و صحبه وسلّم.
دکتر صلاح عبدالفتاح خالدی
پنجشنبه ۲۸/۱/۱۴۱۵ ه. ق
۷/۷/۱۹۹۴ م
خلفای راشدین
از خلافت تا شهادت