مقدمه
إنّ الحمد للّه، نحمده ونستعينه ونستهديه، ونعوذ بالله من شرور أنفسنا ومن سيّئات أعمالنا، من يهده الله فلا مضلّ له، ومن يضل له فلن تجد له وليّاً مرشداً.
اکنون [۲] بیست و چهار سال از انقلاب ایران مىگذرد و مذهبی که خودش را در مدت بیش از هزار سال مذهب حقّه مینامید امتحانش را در میدان عمل پس دادهاست. و این دودههی سیاهی که بر کشور و ملّت ایران گذشتهاست، بیانگر شکست این مذهب مخرب در میدان عمل میباشد. لیکن معدود کسانی هستند که در میدان تئوری و اندیشه به بررسی و ریشهیابی آراء و اندیشههای مذهبی و تاریخی این مذهب پرداخته باشند، مذهبی که به مکر و دروغ و فریب خود را به آل بیت رسول اکرم ج نسبت داده است و اگر کسانی هم در این باره قلمفرسایی کردهاند متأسّفانه بعضى از آنها دچار عکسالعمل منفی گشته و بکلّی بر روی دین قلم بطلان کشیدهاند که در واقع خود از چاله به چاه افتادهاند و مقلّد طوطىوار غرب و شرق گشتهاند.
البته نباید زحمات و رنجها و گامهای بلند اصلاحگرانهی علمای بزرگی از شیعیان ایران را که برای اصلاح تشیع همّت گماشته و چه بسا جان و مال و نام خود را دراین راه گذاشتهاند از یاد برد که از جملهی این مصلحان آیت الله سید اسدالله خرقانی و آیت الله شریعت سنگلجی [۳] و آیت الله علامه سید ابوالفضل ابن الرّضا برقعی [۴] و استاد سید مصطفی حسینی طباطبائی محقّق نامدار و شهیر و نیز دکتر موسی الموسوی و احمد کاتب و سید حسین موسوی صاحب کتاب: برای خدا و تاریخ (لله ثمّ للتّاریخ) [۵] و نیز آقای حیدرعلی قلمداران صاحب تألیفات متعدّد (که از آن جمله است: شاهراه اتّحاد یا بررسی نصوص امامت) مىباشد.
و اینجانب سعی دارم که برای ریشهیابی مذهبی که اکنون به عنوان تشیع یا مذهب جعفری امامی اثنی عشری در مقابل ما میباشد و بر کشور ما حکومت نموده و دمار از روزگار ملّت در آوردهاست، راه دیگری بپیمایم و از خداوند متعال آرزوی توفیق مینمایم که برای روشن شدن پژوهشگران و طالبان حقّ و حقیقت و اداء واجب دینی کمکم نماید که خداوند فرموده: بر هرمسلمان و مخصوصاً عالمی که حقّ را شناخت فرض است که آن را بیان نماید:
﴿وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِيثَٰقَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ لَتُبَيِّنُنَّهُۥ لِلنَّاسِ وَلَا تَكۡتُمُونَهُۥ فَنَبَذُوهُ وَرَآءَ ظُهُورِهِمۡ وَٱشۡتَرَوۡاْ بِهِۦ ثَمَنٗا قَلِيلٗاۖ فَبِئۡسَ مَا يَشۡتَرُونَ ١٨٧﴾ [آل عمران: ۱۸٧]. «و چون خدا از اهل کتاب پیمان گرفت که کتاب خدا را برای مردم آشکار سازید و پنهانش مکنید، آنها آن را پیش سر افکندند و در مقابل، بهای اندکی گرفتند، چه بد معاملهای کردند».
این حکم بدون شک با علّتش همراه است همچنانکه علماء اصول فقه میگویند: «الحكم يدور مع علّته حيثما دار» و شامل هر کسی که حق را پنهان کند میشود، یعنی هر چند آیه در مورد اهل کتاب است، و لی خداوند این داستان را برای مسلمانان نقل میکند که خود دچار آن نگردند. علاوه بر این، حکم امر به معروف و نهی از منکر در اسلام که یک حکم طلایی است شامل هرکجی و ناراستی میباشد و هر مسلمان وظیفه دارد از راههای گوناگون، از جمله روزنامهها و وسائل ارتباط جمعی، به انتقاد از کجیها پرداخته و دراصلاح آنها بکوشد و بنا براین ما از خداوند درخواست توفیق نموده و ازخوانندهی محترم این کتاب که در واقع مختصر و برگزیدهاى ازچندین کتاب متخصص در این مورد میباشد، و منبع اصلى هر فصل را در جاى خودش ذکر نمودهایم، از خوانندهی مکرم تقاضا داریم که مطالبش را دلیل بر تعصّب مذهبی نویسنده نیانگارد، و از پیشداوری و قضاوت قبل از خواندن بپرهیزد، چرا که دوست و صدیق صادق، شخصى است که حقایق دینى و تاریخى را آن چنانکه هست براى عزیزانش نمایان سازد، نه اینکه با بازى با عواطف مردم و سخن از وحدت اسلامى حقایق را در مسلخ مصالح پوشیده و یا فدا نماید.
اینجانب با تمام انتقادى که از باورهایى که بنام تشیع وارد مذهب شده دارم ولى عموم شیعیان را به خاطر اینکه مقلد بوده و از اساس توطئه خبر ندارند و در ضمن شهادتین میگویند، اهل قبله و مسلمان میدانم و خواستار نصیحت و بیدارى و خیرخواه و ناصح آنها میباشم و اگر در بیان من شدت و حدَتى میبینند آن را به حساب صراحت و غیرت دینى بگذارند، و طرف انتقاد من روحانیان مذهب و کسانى هستند که ملت مسلمان را چون میمون مقلد خود در و رده و از این راستا جیب آنها را به اسم دین و امام و اهل بیت خالى میکنند، و اینجانب در صدد نجات این تودهی سربزیر و مقلد میمون وار میباشم و هدفم از نوشتن این کتاب روشنى این گروه میباشد، اما روحانیان تاجر صفت و عمامه پوشان غالبا مکار را که هیچ امیدى به آنها نیست بخدا واگذار میکنم که یا آنها را هدایت کرده و یا شرشان را از سر مردم دور کند.
شایان ذکر است که اینجانب خود سالهاى اول جوانیم فریب شعارهاى وحدت اسلامی و عدم اختلاف مذاهب را خورده بودم، لیکن انقلاب ایران و عملکردها و اندیشههای سردمداران حکومتش مرا به تجدیدنظر واداشت، و این تجربهی تلخ به من آموخت که اینها سخن حقّی را دستآویز باطل خود قرار داده و قصد و هدف باطل از این شعار زیبا دارند و بقول حضرت علىس: «كلمة حقّ يراد بها الباطل».
به هر حال اکنون بعد از گذشت دو دهه وقت آنست که تئوریها و آراء و اندیشههایی را که روحانیت شیعی در مدت بیش از هزار سال بافته و به تشیع حقیقی که یک حزب بوده نه مذهب نسبت دادهاست، یا بهتر بگویم: تشیع را ویران و دگرگون ساختهاست، در محک بررسی قرار دهیم تا مخالفت آنها با قرآن و اسلام آشکار گردد.
بىتردید سعی و کوشش در نزدیکى دلهاى بین آحاد و افراد امّت اسلامی و اصلاح ذاتالبین و تقریب بین آراء بر اساس حقّ و بر مبنای کتاب خدا و سنّت رسول الله، از بزرگترین خواستههای اسلام و از ابواب خیر میباشد چون حاصل تفرقه را جز دشمنان این امّت نچیدهاند و همچنانکه امام ابن حزم اندلسى میگوید: و قتی که دشمنان این دین دیدند که آنها را یارای مقابله با اسلام نیست، از راه مکر و فریب وارد شدند و توطئهچینی را آغاز کردند و گروهی از آنها تظاهر به اسلام نموده و با اظهار محبّت به اهل بیت، شیعیان را به خود جذب نمودند و بعد از آن، چنان برخی از آنها را فریفتند که به کلّی از دین اسلام خارجشان نمودند [۶].
اسلام و قرآن خود راه وحدت این امّت را روشن نمودهاست و خداوند میفرماید: ﴿وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِيعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْۚ﴾ [آل عمران: ۱۰۳]. «و همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرّق نگردید» و راه و روش رفع اختلاف را نیز ذکر کرده و میفرماید: ﴿فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ﴾ [النساء: ۵٩]. «اگر در چیزی نزاع نمودید آن را به خدا و رسول بازگردانید» یعنی کتاب خدا و سنّت رسول الله مرجع حلّ اختلاف میباشد. این اسلوب و روش ویژهی مسلمین است که سرمشق آنها هدایت الهی است، امّا کسانی که تظاهر به اسلام نموده و در واقع با آن مخالفت میکنند باید پردهی آنها را درید تا مسلمانان دشمنان و اقعی، و نفاق و دورنگی آنها را بشناسند.
و در پایان این مقدمه این را متذکر میشوم که در شمارهگذارى فصول و حواشى کتاب اندک اشتباهى رخ داده است که مخل موضوع نیست و مشکل فنى کمپیوتر بود که با تمام سعى، نتوانستیم آن را برطرف کنم و از این بابت عذر مرا بپذیرید و از طرفى دیگر حد اکثر سعى خود را نمودهام که این کتاب با سهلترین روش ممکن در اختیار خواننده قرار بگیرد، تا کمکى به روشنگرى مردم ما مخصوصا نسل جوان و خرافات زدایى جامعهی دین باور ایران باشد،
و این نوشته در واقع گلچینى از چند کتاب و تحقیق میباشد که این قلم آنها را به عنوان منابع اساسى یاد نموده و درحاشیهی هر موضوعى بدان اشاره شده است، که در حقیقت فضل و بزرگوارى و رنج و زحمت حقیقى تحقیق و مراجعه به منابع و مصادر متعدد به آن محققان باز میگردد و اینجانب فقط تا توانستهام درهاى گرانقدر آنها را در یک رشته جمع نموده و چون دانههاى یک تسبیح در نزد هم چیدهام تا خوانندهی محترم بزبان فارسى بدانها دسترسى داشته باشد تا که اگر توفیق الهى نصیبش شده باشد از آنها استفاده نماید، والله ولی التوفیق.
[۲] یعنى در وقت آغاز نوشتن این کتاب. [۳] کتب ایشان از آن جمله: ای شیعیان جهان بیدار شوید و شیعه و تصحیح، در سایت ما به زبان فارسی و عربی موجود میباشد. [۴] کسی که کتاب توحید شیخ محمّدبن عبدالوهاب را به فارسی ترجمه و در زمان شاه به چاپ رساند. صاحب تألیفهای متعدّد که اینجانب بعضی از آنها را به عربی ترجمه و چاپ کردهام، و نیز ایشان یکی از شاهکارهای شیخالإسلام احمدبن تیمیه را که «منهاج السّنّة» باشد و ذهبی آن را خلاصه کرده و «المنتقی» نام گذاشتهاست به فارسی به عنوان «رهنمود سنّت در ردّ اهل بدعت» ترجمه کرده و چاپ شدهاست. [۵] دو نویسنده اخیر عراقی هستند که کتاب «لله ثمّ للتّاریخ» نیز در سایت ما میباشد و همچنین کتابهای آقای قلمداران. و کتاب لله ثم للتاریخ به فارسى بعنوان اهل بیت از خود دفاع میکنند بوسیله جواد منتظرى ترجمه شده است. [۶] الفصل فی الملل والأهواء والنّحل، ابن حزم: ۲/۱۰۸-۱۰٩.