ویرانگری ها و خیانت های مدعیان تشیع در اسلام

فهرست کتاب

رد بر مسیح دجال یهود

رد بر مسیح دجال یهود

ادعاء یهود مبنى بر اینکه مسیح موعود مبعوث خواهد شد دروغى بیش نیست، چون مسیحى که بشارت به او در کتبشان آمده همان حضرت عیسى بن مریم÷ می‌باشد که یهودیان به او ایمان نیاورده و کافر گشته و او را متهم به جنون و سحر و ارتداد می‌نمایند [٧۱۱].

صوموئیل/ که از آگاهان به منابع و مصادر دینى یهود می‌باشد می‌گوید که: «انبیاء راجع به جلالت دین مسیح برایشان مثال‌ها زده‌اند و اینکه جباران مطیع اهل ملتش می‌گردند، از آنجمله اشعیا در نبوت خود می‌گوید که: (گرگ و بره باهم می‌چرند و باهم می‌خوابند و گرگ و گاو باهم چریده و شیر مثل گاو کاه خواهد خورد) آنها از این مثال‌ها جز ظاهر آن را نفهمیده و از معانى عقلى آن غفلت نموده‌اند و لهذا در وقت بعثت عیسى از ایمان به او سر باز زده و منتظر این بودند که شیر کاه بخورد تا علامت ظهور مسیح درست باشد» [٧۱۲]!

شیخ الإسلام ابن تیمیه می‌گوید: «سه امت (مسلمان و نصارى و یهود) راجع به اخبار مسیح هدایت از نسل داود و مسیح ضلالت متفق می‌باشند و اینکه مسیح ضلالت هنوز نیامده و خواهد آمد، و بعد از آن مسلمانان و نصارى بر این اتفاق دارند که مسیح هدایت همان عیسى بن مریم÷ می‌باشد و یهود با اعتراف به اینکه حضرت مسیح از نسل داود است منکر این هستند که مسیح هدایت عیسى بن مریم باشد، و می‌گویند که: مسیحى که بشارت بر او آمده است همۀ امت‌ها به او ایمان خواهند آورد، و می‌پندارند که مسیح بدین نصرانیت مبعوث گشته که باطل‌بودن این دین روشن است، و لهذا وقتى که مسیح دجال ظهور می‌کند به او ایمان آورده و هفتاد نفر کلاه پوش از یهود اصفهان همراه او خواهد بود» [٧۱۳]. و قرآن کریم از حضرت عیسى بن مریم در مقابل افتراءهاى دفاع و او و مادرش را تبرئه نموده است [٧۱۴].

و هرچقدر یهود لجاجت نموده و منکر نبوت حضرت عیسى باشند لیکن بعضى از احبار و روحانیون یهود به این حقیقت اعتراف نموده‌اند که موعد معین مسیح تمام شده است و خاخام راو می‌گوید که: موعد مقرر آمدن مسیح از مدت‌هاى طولانى به پایان رسیده است [٧۱۵].

[٧۱۱] الکنز الرصود د. روهلنج ص٩٩. [٧۱۲] إفحام الیهود: صموئیل ص ۱۲۶-۱۲٧. [٧۱۳] الجواب الصحیح لمن بدل دین المسیح: ابن تیمیه ۳/۳۲۴. [٧۱۴] سوره‌هاى نساء /۱۵۶ و تحریم /۱۲ و انبیاء/٩۱ و آل عمران /۵٩ و بقره/۸٧. [٧۱۵] التلمود وتاریخه وتعالیمه: ظفرالإسلام خان ص ۵٩.