٧- تأثیر تشیع در ادبیات عرب
ادبیات و مملکت شعر و نثر هم از تحریفات و لوثهاى تشیع جان بسالم بدر نبرده است، و آثار سیاه و شوم انگشتان آنها در ادبیات عرب هویدا است، و نوحه خوانان و شعراء و روضه خوانان و خطباء شیعه از آنچه که بنام مصائب اهل بیت نامیده شده سوء استفاده نموده تا عواطف مردم را به جوش آورده و بر ضد امت اسلامى آن را بکار گیرند، در بعضى از کتب ادبیات تصویرهاى بسیار مبالغهآمیزى از طرف شیعیان راجع به اهل بیت و مشکلاتشان شده است، و مبلغان و پردهداران تشیع در زمینه نشر خرافات و افسانهها در لباس داستان و قصه و روایت یا بزبان خطبه و شعر راجع به ائمه چنان به افراط رفته و مبالغه نمودهاند که باورهاى آنها به توحید راستین خدشه وارد شده و ائمه را اربابى غیر از رب العالمین گرفتهاند، که مراجعه به فهرست اصول کافى فقط بعنوان مثال براى اثبات مدعاء ما بسنده مینماید.
آقاى محمد سید کیلانى میگوید:
شیعیان نوعى از ادبیات ساختهاند که سبب عقبافتادگى و انحطاط مسلمانان شده است و وهابىها فقط توانستند که بر بسیارى از این خرافات در داخل کشور خود فائق آیند، اما در بقیۀ شهرهاى اسلامى حتى در میان تحصیلکردگان وضعیت به همان منوال میباشد [٧٩۸].
و صدها قصیده به عربى و فارسى که علىس را به مثابۀ خدا قرار دادهاند شاهد و دلیل ما بر این مدعا میباشد.
و از سلاح ادبیات وسیلهاى براى انتقاد از امت اسلامى و بدنامکردن خلفاء آن و تحریف تصویر جامعه مسلمانان استفاده نمودهاند، مثلا در جانب انحراف جامعه چنان مبالغه نموده که خلیفهاى چون هارون الرشید را که یک سال حج میرفت و یک سال به جهاد، به شکلى منحرف و بسیار زشت ترسیم نمودهاند، و در دنیاى ادبیات و عاطفه و خیال پردۀ تقیه برداشته شده و تمام کینههاى خود را بر امت و خلفاء در قالب شعر و داستان و خطبه پیاده نمودهاند، و کتاب «الأغانى» از ابوالفرج اصفهانى شیعى رافضى در این مورد بهترین مثال است.
[٧٩۸] أثر التشیع فی الأدب العربی محمد سید کیلانى ص ۴۳.