تعریف راجح و برگزیده در معناى تشیع:
همانطور که شیخ ناصر القفاری میگوید، تعریف شیعه اساساً مرتبط به مراحل تحوّل عقیدتی آن بوده و بر اساس تحوّل و دگرگونی آن میباشد. و همچنانکه بر هر محقّقی هویداست عقاید شیعه همیشه دستخوش تغییر و تحوّل بوده است و لهذا تشیع در عصر اوّل نشأت خودش غیر از تشیع فیمابعد میباشد.
و بدینخاطر است که در صدر اوّل شیعه به کسانی اطلاق میشده است که علی را بر عثمان مقدّم میداشتهاند و بنا براین میگفتند: شیعی و عثمانی، و شیعی به کسی گفته میشد که علی را افضل بر عثمان میدانست، و عثمانی به کسی گفته میشد که عثمان را بر علی ترجیح میداد [۵۸].
و لهذا ابن تیمیه میگوید که: شیعیان اوّلیه که در عهد علی بودند ابوبکر و عمر را بر علی ترجیح میدادند [۵٩]. و شریک بن عبدالله که خود شیعی بود به خاطر نص متواتر از خود على از تفضیل علی بر شیخین منع مینمود، چون تشیع یعنى پیروى و نصرت نه مخالفت و دو دستگى.
ابن بطّه با اسناد خویش از شیخ معروف خود ابوالعبّاس بن مسروق روایت میکند که: ابواسحاق سبیعی کوفی وارد بغداد شد، شمر بن عطیه گفت که: برویم به جلسۀ او، پیش او رفتیم و ابواسحاق گفت: من وقتی که از کوفه خارج شدم هیچکس در تقدیم و أفضلیت ابوبکر و عمر تردید نداشت و الان که آمدهام مردم چنین و چنان میگویند [۶۰].
امام محب الدین خطیب میگوید که:
این متن تاریخى بسیار مهمى براى تحدید و مشخصنمودن تغییر و تحول در مسیر تشیع میباشد، چون ابواسحاق سبیعى که شیخ و عالم کوفه بوده است، در زمان خلافت امیرالمؤمنین عثمان و سه سال قبل از شهادتش متولد شده است و تاسال ۱۲٧هـ مىزیسته است، و در زمان خلافت امیرالمؤمنین على دوران کودکى را مىگذرانده است که دربارۀ خودش میگوید، پدرم مرا بلند نموده تا اینکه على بن ابى طالب را در حال خطبه خواندن میدیدم که موى سر و ریشش سفید بود، و اگر بدانیم که او چه زمانى کوفه را ترک نموده و کى دوباره بدانجا بازگشته است، به شناخت زمانى دست مىیابیم که اهل کوفه شیعۀ علوى بوده و رأى آنها رأى امام شان در تفضیل ابوبکر و عمر بر او بوده است، و چه وقت از راه امام خود بیرون رفته و مخالفت آراء او نمودهاند؟ چون على بربالاى منبر کوفه أفضلیت دو یار رسول خدا ص را و دو وزیر و دوخلیفهی او را بارها اعلام نموده است. و لیث بن ابراهیم گوید که: من شیعیان اولیه را دیدهام و به هیچ وجه على را بر ابوبکر و عمر ترجیح نمىدادند.
لیکن تشیع با این تفاوت و سلامت و بى آلایشى خود باقى نماند، بلکه مبدأ تشیع بکلى متحول شد و شیعه شیعهها گشت و خود تشیع بهانه و پردهاى شد براى هرکسى که در صدد کید و مکر و توطئه برعلیه اسلام و مسلمین میشد، و لهذا بعضى از ائمه کسانى را که از شیخین بدگویى کنند شیعه ننامیده و آنها را رافضى مىنامند چون شایستگى وصف تشیع را ندارند،
اگر کسی از مراحل دگرگونی و تحوّل تشیع مطلّع باشد، از اینکه به تعداد زیادی از محدّثین و غیر محدّثین سرشناس، شیعه گفته شدهاست تعجب نمیکند، اگرچه آنها از بزرگان اهل سنّت باشند، چون تشیع در زمان سلف مفهوم و معنایی غیر از تشیع در زمان خلف و متأخّر داشتهاست.
امام ذهبی گوید: شیعی غالی (تندرو) در زمان گذشته و در عرف آنها به کسانی اطلاق میشدهاست که از عثمان و زبیر و طلحه و معاویه و کسانی که با علی جنگیدند بدگویی کنند و امّا شیعۀ غالی و تندرو در زمان و عرف ما به کسانی گفته میشود که، این بزرگان را تکفیر نموده و از شیخین (ابوبکر و عمر) تبرّی جوید، که اینها گمراه و افتراگو هستند [۶۱].
پس تشیع دارای درجههای متعدّد و تحوّلات و دگرگونیهایی میباشد، همچنانکه دارای فرق و مذاهب متعدّد میباشد.
[۵۸] د. شیخ ناصر القفاری: أصول الشّیعة ج ۱ ص ۵۳ و نشوان الحمیری/ الحورالعین ص ۱٧٩. [۵٩] منهاج السّنّة ۲/۶۰، تحقیق د. رشاد سالم. [۶۰] المنتقی، ذهبی ص ۳۶۰.و ۳۶۱ این کتاب مهم را علامه برقعی به عنوان «رهنمود سنّت در ردّ أهل بدعت» ترجمه نموده که چاپ و منتشر شدهاست و در سایت ما موجود میباشد و خوانندگان محترم میتوانند در سایت ما بدان دسترسی پیدا کنند: (WWW.ISL.ORG.UK). و همچنان این کتاب در سایت عقیده موجود میباشد: (www.aqeedeh.com). [۶۱] ذهبی: میزان الاعتدال ۱/۵۰۶، ابن حجر: لسان المیزان ۱/٩/۱۰.