قیامت صغری و علایم قیامت کبری

فهرست کتاب

گفتار نهم: ظهور مهدی ÷

گفتار نهم: ظهور مهدی ÷

مطلب اول: نصوصی که مهدی ÷ را معرفی می‌کنند

در احادیث صحیح آمده است که الله متعال در پایان دنیا و نزدیکی رستاخیز، خلیفه‌ی عادلی را به سوی مردم جهان می‌فرستد تا اداره‌ی امت اسلام را به عهده گیرد. او از اهل بیت رسول‎الله ص و از فرزندان زهراء ل می‌باشد. نام او و پدرش با نام رسول‎الله ص و نام پدرشان یکی است. دارای پیشانی روشن و بینی عقابی‌شکل می‌باشد. زمین پُر از ستم را به دادگری آراسته می‌کند و بساط ستم را برای همیشه بر می‌چیند و به جای آن نهال عدل و داد را می‌کارد. احادیثی که در این‌باره آمده‌اند، به‌شرح زیر روایت شده‌اند:

۱- از عبدالله ‌بن ‌مسعود س روایت شده است که رسول‎الله ص فرمود:

‏«‏لاَ تَذْهَبُ الدُّنْيَا حَتَّى يَمْلِكَ الْعَرَبَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي يُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِي»‏ [۲۷۴].

‏«‏دنیا به پایان نمی‌رسد مگر آن‌که مردی از اهل بیت من بر عرب حکومت کند. نامش با نام من یکی است».‏

در روایتی دیگر از ابوداود چنین آمده است:

‏«‏لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلا يَوْمٌ، لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ، حَتَّى يَبْعَثَ اللَّهُ فِيهِ رَجُلا مِنِّي، أَوْ مِنْ أَهْلِي أَهْلِ بَيْتِي، يُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِي، وَاسْمُ أَبِيهِ اسْمَ أَبِي يَمْلأُ الأَرْضَ قِسْطًا وَعَدْلا كَمَا مُلِئَتْ جَوْرًا وَظُلْمًا»‏ [۲۷۵].

‏«‏اگر از عمر دنیا فقط یک روز باقی بماند، الله آن روز را طولانی می‌کند تا این‌که مردی از اهل بیت من برانگیخته شود. نام او با نام من و نام پدرش با نام پدرم یکی است. او زمین را پر از عدل و داد می‌کند. همان‌طور که پیش از آمدن او پر از ظلم و ستم بوده است».‏

۲- از ام‌سلمهل روایت شده است که رسول‎الله ص فرمود:

‏«‏الْمَهْدِيُّ مِنْ عِتْرَتِي مِنْ وَلَدِ فَاطِمَةَ‏»‏ [۲۷۶]. ‏«‏مهدی از اولاد من و از فرزندان فاطمه است».‏

۳- از علی س روایت شده است که رسول‎الله ص فرمود:

‏«‏الْمَهْدِيُّ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ يُصْلِحُهُ اللَّهُ فِي لَيْلَةٍ‏»‏ [۲۷۷]. «‏مهدی از اهل بیت من است که الله او را در شبی اصلاح می‌کند [۲۷۸].‏»‏

۴- از علی س روایت شده است که رسول‎الله ص فرمود:

‏«‏لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنْ الدُّنْيَا إِلَّا يَوْمٌ لَبَعَثَ اللَّهُ رَجُلًا مِنَّا يَمْلَؤُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْرًا» [۲۷۹].

‏«‏اگر از دنیا فقط یک روز باقی بماند، الله مردی از اهل بیت مرا مبعوث می‌کند، تا دنیا را پس از ظلم و ستم، از عدل و انصاف پُر کند‏».‏

۵- از ابوسعید خدری س روایت شده است که رسول‎الله ص فرمود:

‏«‏الْمَهْدِيُّ مِنِّي أَجْلَى الْجَبْهَةِ أَقْنَى الْأَنْفِ يَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطًا وَعَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْرًا وَظُلْمًا يَمْلِكُ سَبْعَ سِنِينَ‏»‏ [۲۸۰].

«‏مهدی از من است،. او پیشانی روشن و بینی عقابی‌شکل دارد. زمین را پُر از عدل و داد می‌کند؛ همان‌طور که پیش از او پُر از جور و ستم شده بود. او هفت سال حکومت می‌کند».‏

۶ - از ابوسعید خدری س روایت شده است که رسول‎الله ص فرمود:

‏«‏لَتُمْلأَنَّ الأَرْضُ جَوْرًا وَظُلْمًا، فَإِذَا مُلِئَتْ جَوْرًا وَظُلْمًا بَعَثَ اللَّهُ رَجُلًا مِنِّي اسْمُهُ اسْمي‌أَوِ اسْمُهُ اسْمُ أَبِي، يَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَقِسْطًا، كَمَا مُلِئَتْ جَوْرًا وَظُلْمًا‏» [۲۸۱].

‏«‏زمین پر از جور و ستم می‌شود. وقتی چنین شد، الله مردی را از اهل بیت من که همنام من است، می‌فرستد. او زمین را پُر از عدل و انصاف می‌کند؛ همان‌طور که پُر از ستم بوده است‏».‏

بزاز، ابن‌عدی در «الکامل»، أبونعیم در «اخبار اصبهان» و «الحلیة»، حاکم، امام احمد، و ابن‌حبان، حدیث را با این لفظ از أبوسعید س روایت کرده‌اند:

‏«‏تُمْلَأُ الْأَرْضُ ظُلْمًا وَجَوْرًا ثُمَّ يَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ عِتْرَتِي فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطًا وَعَدْلًا، كَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَعُدْوَانًا».‏

حاکم می‌گوید: براساس شرط شیخین، حدیث صحیح است. ذهبی و أبونعیم دیدگاه حاکم را تأیید کرده‌اند.

حاکم، حدیث یادشده را از أبوسعید س به صورت مرفوع با این الفاظ نقل می‌کند:

‏«‏يخرج في أمتي المهدي، يسقيه الله الغيث و تخرج الأرض نباتها و يعطي المال صحاحا و تكثر الماشية و تعظم الأمة، يعيش سبعا أو ثمانيا يعني حججا‏».‏

‏«‏مهدی در امت من ظهور می‌کند. الله در دوران حکومت او باران می‌فرستد و زمین سرسبز می‌شود. دام زیاد می‌گردد. امت عظمت پیدا می‌کند و او هفت یا هشت سال زندگی می‌کند. ‏«‏حاکم، ذهبی و ابن‌خلدون حدیث را تصحیح کرده‌اند‏»‏

اصحاب سنن و طبری در کتاب «الاوسط الکبیر» و حاکم و ابن‌حبان این حدیث را نقل کرده‌اند. اصل حدیث را با لفظ ابوداود بیان می‌کنیم:

‏«‏لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيَا إِلا يَوْمٌ، لَطَوَّلَ اللَّهُ ذَلِكَ الْيَوْمَ، حَتَّى يَبْعَثَ اللَّهُ فِيهِ رَجُلا مِنِّي، أَوْ مِنْ أَهْلِي أَهْلِ بَيْتِي، يُوَاطِئُ اسْمُهُ اسْمِي، وَاسْمُ أَبِيهِ اسْمَ أَبِي يَمْلأُ الأَرْضَ قِسْطًا وَعَدْلا‏» [۲۸۲].

‏«‏اگر از عمر دنیا بیش از یک روز باقی نمانده باشد، الله آن روز را طولانی می‌کند تا این‌که مردی از اهل بیت من برگزیده شود، نام او با نام من و نام پدرش با نام پدرم یکی است. او زمین را پر از عدل و داد می‌کند‏».‏

مطلب دوم: درجه‌ی‌‌‌‌‌‌‌‌ صحت احادیث مهدی ÷

شیخ عبدالعزیز‌ بن ‌باز می‌فرماید: جریان مهدی ÷ معلوم و احادیثش واضح هستند. حتی متواتر بوده و یکدیگر را تأیید می‌کنند. برخی از اهل حدیث، آن‌ها را از نظر معنا متواتر می‌دانند؛ زیرا از راه‌های بسیار و با الفاظ گوناگون روایت شده‌اند. این احادیث بیان می‌کنند که قضیه‌ی مهدی ثابت است و مبعوث شدنش حقیقت دارد و از نوادگان علی ‌بن ‌أبوطالب س است. ظهور این امام در آخر زمان، از نمونه‌های رحمت الله متعال می‌باشد تا عدل و انصاف را اجرا کند و در برابر جور و ستم بایستد و الله به‌وسیله ایشان، پرچم خیر را بر این امت به اهتزاز در می‌آورد.

با بسیاری از احادیث وارد شده در مورد مهدی ÷ آشنا شدم و همان‌طور که امام شوکانی و ابن‌قیم فرمود: در این احادیث، صحیح، حسن، ضعیف تأیید شده و اخبار دروغ وجود دارند و از میان این احادیث، آن‌چه را که از لحاظ سند صحیح است، برای اثبات عقیده‌ی ظهور مهدی کفایت می‌کنند. خواه خودش صحیح باشد یا به کمک احادیث دیگر، صحیح بودنش اثبات شود. خواه خودش حسن باشد یا به کمک احادیث دیگر، حسن بودنش اثبات شود. علاوه بر این، اگر احادیث ضعیف، ضعفشان به دلایلی جبران شود و همدیگر را تقویت کنند، نزد اهل علم قابل استناد هستند. واقعیت این است که جمهور علما، بلکه تمامی آن‌ها معتقد به اثبات و صحت عقیده‌ی ظهور مهدی ÷ هستند. مهدی ÷ در پایان کار دنیا ظهور می‌کند. افرادی که این عقیده را رد کرده‌اند و به ظهور مهدی ÷ ایمان ندارند، چون دلیلی ارائه نمی‌کنند و یا دلایلشان مستند نیست، قابل اعتنا نیستند [۲۸۳].

عبدالمحسن‌ بن‌ حمد العباد می‌گوید: تعداد اصحابی که احادیث مهدی ÷ را نقل کرده‌اند، به ۲۶ نفر می‌رسند و کتب حدیثی که احادیث مهدی ÷ را تخریج کرده‌اند، به ۳۶ کتاب می‌رسند. در میان آن‌ها، امام احمد در «مسند»، ابن‌حبان در صحیح خود، حاکم در «مستدرک» و دیگران نیز این احادیث را نقل کرده‌اند [۲۸۴].

بسیاری از علما در تالیفاتی ویژه، با بیان طُرُق و مورد مناقشه قرار دادن اسناد، این احادیث را جمع کرده‌اند. ابوبکر‌ بن ‌ابی خیثمه، حافظ أبونعیم و حافظ سیوطی در کتاب «العرف الوردی فی اخبار المهدی» از جمله‌ی این علما هستند. حافظ ابن‌کثیر بخش مستقلی از کتاب «الفتن و الملاحم» را به بحث مهدی ÷ اختصاص داده است. ابن‌حجر مکی نیز کتابی به‌نام «القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر» و ملا علی قاری کتابی به ‌نام «المشرب الوردی فی مذهب المهدی» نوشته‌اند.

مطلب سوم: دیدگاه‌های فرق اسلامی ‌درباره‌ی مهدی ÷

۱- عقیده‌ی اهل سنت و جماعت موافق و برگرفته از احادیثی است که در مباحث گذشته بیان نمودیم. حاصل احادیث این بود که مهدی ÷ حاکمی‌صالح و نیکوکار است. الله ایشان را به عنوان مُجدِّد این دین مبعوث می‌کند و این دین را توسط ایشان، بر تمام ادیان پیروز می‌کند.

ابن خلدون می‌گوید: بدان که عقیده‌ی همه‌ی مسلمانان تمام قرون و اعصار، این است که ظهور شخصی از اهل بیت در آخر زمان، ضروری و قطعی است. با آمدنش دین را تایید و تقویت می‌کند، عدل را برپا می‌دارد، مسلمانان از وی پیروی می‌کنند. وی قدرت را در سرزمین‌های اسلامی‌به دست می‌گیرد. نامش مهدی است. ظهور دجال و پیروی مردم از وی، که در احادیث ثابت شده است، از جمله نشانه‌های رستاخیز است. عیسی÷ پس از ایشان نازل می‌شود و دجال را می‌کشد. یا این‌که عیسی ÷ همزمان با مهدی ÷ نازل می‌شود و او را در کشتن دجال یاری و در نماز به مهدی ÷ اقتدا می‌نماید [۲۸۵].

۲- شیعه‌ی امامیه بر این عقیده‌اند که مهدی ÷ آخرین امام آن‌هاست. او امام دوازدهم است و به محمد ‌بن ‌حسن عسکری شناخته می‌شود. از فرزندان حسین ‌بن ‌علی ‌بن ‌ابی طالب س می‌باشد. شیعه‌ی امامیه بر این عقیده‌اند که مهدی از هزار و یکصد سال پیش در سن پنج سالگی در سرداب سامرا پنهان می‌شود. او هر چند از نظرها پنهان است، اما در شهرها حضور دارد و مردم منتظر بازگشت او هستند.

۳- گروهی منکر وجود مهدی ÷ هستند. این‌ها هر چند که خود را اهل سنت می‌دانند، اما در تحقیق نصوص مهارت ندارند و در علم اسناد نیز ضعیف هستند. بسیاری از علما در نوشته‌های خود، شبهات و اشکالات آن‌ها را پاسخ داده‌اند. طبق اطلاعات ما، آخرین کتابی که در رد این گروه نوشته شده است، کتاب علامه عبدالمحسن عباد با نام «الرد علی من کذب بالاحادیث الصحیحه الوارده فی المهدی» [۲۸۶] و کتاب «الاحتجاج بالاثر علی من انکر المهدی المنتظر» اثر محمود ‌بن‌ عبدالله‌ بن ‌حمد التویجری، می‌باشد [۲۸۷].

۴- برخی از حکام گذشته، ادعای مهدویت کردند یا برخی از اقوام برای آن‌ها را مهدوی دانسته‌اند. برخی از آنان، انسان‌های نیک و شایسته‌ای بودند و اگر فردی یا افرادی از آنان بر خود نام مهدی گذاشت، به‌خاطر ادعای مهدویت نبود؛ بلکه هدف فال نیکو زدن به مهدی بود تا در شمار پیشوایان راه‌یافته، که حق می‌گویند و براساس حق قضاوت می‌کنند، قرار گیرند. مهدی خلیفه عباسی از آن جمله‌ بود. اما برخی از حکام مدعی مهدویت، انسان‌های ستمگری بودند. مانند عبدالله‌بن‌میمون القداح، ملحد معروف، -۲۵۹ - ۳۲۲ هـ.ق- از مدعیان مهدویت بود. پدر بزرگ او یهودی است و به دروغ خود را از اهل بیت رسول‎الله ص معرفی کرد. او مدعی شد که مهدی موعود است. به قدرت رسید و فرزندانش بر کشور مغرب، مصر، حجاز و سوریه سلطه پیدا کردند. اسلام به‌خاطر این حکام، با مشکلات بسیاری روبرو گردید. این‌ها مدعی الوهیت شدند و گفتند: شریعت یک باطن و یک ظاهر دارد.

پادشاهان رافضی، قرامطه باطنی و دشمنان دین از این گروه بودند. زیر پرده‌ی روافض خود را با دروغ به اهل بیت رسول‎الله ص نسبت می‌دادند. در واقع دین‌شان بیی‌دینی و کفر بود و در ترویح آن، سعی و تلاش بسیار می‌کردند. این گروه، همواره بر سر قدرت بودند تا این‌که سلطان صلاح الدین ایوبی قدرت را به دست گرفت و تار و پود حکومت قرامطه و ملاحده را از هم گسیخت.

مهدی مغاریه، محمد‌بن‌تومرت، -۴۸۵ ، ۵۲۴ هـ.ق- از این ملحدان بود. او مردی دروغ‌گو، ستم‌گر و حیله‌گر بود و ادعا می‌کرد که مهدی موعود است. گروهی از پیروان خود را در قبرها می‌گذاشت و به آنان امر می‌کرد تا درباره‌ی مهدی بودنش میان مردم تبلیغ کنند. باز در شب قبرها را پر می‌کرد تا حقیقت حال‌شان برای مردم روشن نشود.

۵- گروه کیسانیه: این گروه بر این عقیده هستند که مهدی، محمد‌بن‌حنیفه است و او زنده و در «جبل رضوی» زندگی می‌کند. دو شیر او را در میان خود گرفته و از ایشان محافظت می‌کنند. دو چشمه، یکی از آب و دیگری از عسل، همیشه برای آن‌ها جوشان است. گروه کیسانیه بر این باورند که او داخل این چشمه می‌باشد و چهل نفر از یارانش او را همراهی می‌کنند و هیچ‌گونه اطلاعی به همراهان خود نمی‌دهد. کیسانیه معتقد‌ند که او و همراهانش زنده هستند و روزی می‌خورند. محمد‌بن‌حنیفه پس از غیبت، ظهور و زمین را پر از عدل و داد می‌کند، همان‌طور که پُر از جور و ستم بوده است. به‌خاطر شورش بر عبدالملک‌بن‌مروان یا یزید‌بن‌معاویه، به حبس محکوم شد.

این دو بیت شعر به چنین عقیده‌ای اشاره می‌کند:

وسبط لا یذوق الـموت حتی یقود الخیل یقدمها اللـــواء
تغیب لا یری فیهم زمانـــاً برضوی عنده عسل و ماء

* فرزندی است که طعم مرگ را نمی‌چشد تا این‌که سوار بر اسب می‌شود و پرچم آن را به پیش می‌برد.

* او در کوه رضوی پنهان است و تا مدت زمانی دیده نمی‌شود. نزد او آب و عسل است.

مطلب چهارم: زمان ظهور مهدی ÷

شیخ عبدالعزیز ابن‌باز به نقل از علامه ابن‌کثیر می‌گوید: گمان من بر این است که مهدی در زمان نزول عیسی مسیح ÷ ظهور می‌کند. حدیثی که از حارث‌بن‌ابی اسامه روایت شده است به همین مطلب اشاره دارد [۲۸۸]. او می‌گوید: «امیرهم المهدی» این جمله بدان اشاره دارد که ظهور امام مهدی در زمان ظهور عیسی÷ خواهد بود. برخی از روایات مسلم و روایاتی دیگر، نیز بدین مطلب اشاره‌ای دارند. این قوی‌ترین دیدگاه است؛ ولی قطعی و یقین‌بخش نیست.

امام مسلم از سه تن از امهات المومنین: ام‌سلمه ل، حفصه ل و عایشه ل روایت می‌کند که رسول‎الله ص فرمود: لشکری برای پناه بردن به خانه‌ی الله ، عازم مسجد الحرام می‌شود و الله این لشکر را در بیابانی نرسیده به مکه، در زمین فرو می‌برد.

در روایت ام‌سلمهل چنین آمده است که رسول‎الله ص فرمود:

‏«‏يَعُوذُ عَائِذٌ بِالْبَيْتِ فَيُبْعَثُ إِلَيْهِ بَعْثٌ فَإِذَا كَانُوا بِبَيْدَاءَ مِنْ الْأَرْضِ خُسِفَ بِهِمْ فَقُلْتُ يَا رسول‌الله‌فَكَيْفَ بِمَنْ كَانَ كَارِهًا قَالَ يُخْسَفُ بِهِ مَعَهُمْ وَلَكِنَّهُ يُبْعَثُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى نِيَّتِهِ‏»‏ [۲۸۹].

‏«‏پناهنده‌ای به قصد پناه بردن به بیت الله می‌رود. گروهی برای سرکوبی او مأمور می‌شوند. وقتی آن لشکر به بیابانی می‌رسد، الله آنان را در زمین فرو می‌برد. ام ‌سلمه ل می‌فرماید: عرض کردم: ای رسول خدا! حال کسانی که نا‌فرمانی نمی‌کنند، اما کار لشکر را ناپسند می‌دانند، چه می‌شود؟ رسول‎الله ص فرمود: آنان نیز فرو می‌روند. اما در روز رستاخیز بر حسب نیت خود زنده می‌شوند و به سوی الله می‌شتابند‏».‏

در روایت حفصه ل چنین آمده است:

‏«‏لَيَؤُمنَّ هَذَا الْبَيْتَ جَيْشٌ يَغْزُونَهُ حَتَّى إِذَا كَانُوا بِبَيْدَاءَ مِنْ الْأَرْضِ يُخْسَفُ بِأَوْسَطِهِمْ وَيُنَادِي أَوَّلُهُمْ آخِرَهُمْ ثُمَّ يُخْسَفُ بِهِمْ فَلَا يَبْقَى إِلَّا الشَّرِيدُ الَّذِي يُخْبِرُ عَنْهُمْ‏»‏

‏«‏لشکری جنگ‌زده به خانه‌ی الله پناه می‌برد. زمانی‌که دشمن آن‌ها به بیابانی می‌رسد، در میان لشکر، زمین شکاف بر می‌دارد و افرادی که گرفتار شده‌اند، دیگران را برای نجات فریاد می‌زنند؛ ولی همه‌ی لشکر نابود می‌شود. اما شخصی از آنان زنده می‌ماند تا جریان را برای مردم تعریف کند. ...‏».‏

در حدیثی دیگر آمده است:

‏«‏گروهی بی‌سلاح که به بیت پناه می‌برد...‏»‏ [۲۹۰].

در روایت عایشه ل آمده است که رسول‎الله ص در عالم خواب حرکات نامفهومی انجام می‌داد. عرض کردیم: ای رسول خدا! در خواب حرکاتی انجام می‌دادی که پیشتر چنین چیزی ندیده بودیم؟ فرمود: عجیب بود؛ گروهی از امت من به رهبری مردی از قریش، به بیت الله پناه می‌برند. وقتی به بیابانی می‌رسند، در زمین فرو می‌روند. عرض کردیم: ای رسول خدا! همه فرو رفتند؟ فرمود: آری، میان آن‌ها انسان‌های پاک و مسافر نیز وجود دارد. همه نابود می‌شوند؛ ولی هنگام زنده شدن، هر کس براساس نیت خود زنده می‌شود. ‏«‏مرگ‌شان یکسان است ولی زنده شدن‌شان پس از مرگ، یکسان نیست‏»‏ [۲۹۱].

آیا این مرد قریشی که به بیت الله پناه می‌برد و الله دشمنانش را نابود می‌کند و یار و یاور او است، همان مهدی موعود می‌باشد که در احادیث درباره‌ی او خبر داده شده است؟ هیچ دلیل صریحی بر این ادعا وجود ندارد.

مطلب پنجم: آیا مهدی همان خلیفه‎ای است که در عهد او مال و ثروت زیاد می‌شود؟

در احادیث گذشته صحبت از خلیفه‌ای به میان آمد که در زمان او مال و ثروت زیاد می‌شود؛ به‌گونه‌ای که اموال را بی‌حساب بین مردم تقسیم می‌کند. آیا این خلیفه همان مهدی است؟

امام مسلم در صحیح خود، از جابر‌بن‌عبدالله س روایت می‌کند که رسول‎الله ص فرمود:

‏«‏يَكُونُ فِي آخِرِ أُمَّتِي خَلِيفَةٌ يَحْثِي الْمَالَ حَثْوًا‏»‏ [۲۹۲].

‏«‏در پایان امت من، خلیفه‌ای خواهد آمد که با دست‌هایش ثروت را جارو می‌کند».‏

از ابوسعید خدری س روایت شده است که رسول خدا ص فرمود:

‏«‏يَكُونُ فِي آخِرِ أُمَّتِي خَلِيفَةٌ يَحْثُو الْمَالَ حَثْيًا لَا يَعُدُّهُ عَدَدًا‏»‏ [۲۹۳].

‏«‏در پایان امت من، خلیفه‌ای می‌آید که مال را با دست‌ها جارو می‌زند و نمی‌شمارد‏».‏

[۲۷۴] (‏ترمذی و ابوداود).‏ [۲۷۵] مشكاة المصابيح: (‏۳/۲۴).‏ [۲۷۶] ابوداود، ابن‌ماجه و حاکم. [۲۷۷] صحیح جامع (‏۲/۲۶‏)‏ البانی در مورد آن حدیث می‌گوید: صحیح است. [۲۷۸] کارهایش را اصلاح می‌کند و جایگاهش را بالا می‌برد تا به خلافت برسد و اهل حق با او همراه شوند. [۲۷۹] مشكوة المصابيح: (‏۳/۲۴).‏ شماره (‏۵۴۵۴).‏ [۲۸۰] بزار و ابن‌عدی در کامل، أبونعیم درذاخبار اصفهان و حاکم. [۲۸۱] مشكوة المصابيح (‏۵۱۸۱‏)‏، شماره: (‏۳/۲۴‏)‏ . [۲۸۲] تحقیق ابن‌قیم را از کلام البانی مختصر کرده‌ام، اگر می‌خواهید به همه بیانات امام دست پیدا کنید به کتاب( سلسلة الاحادیث الصحیحة) البانی مراجعه کنید. (‏۴/۳۸‏)‏ شماره (‏۱۵۲۹‏)‏ و سلسلة احادیث صحیحة (‏۲/۳۳۶‏)‏ شماره (‏۷۱۱‏)‏. [۲۸۳] الرد علی من کذب بالاحادیث الصحیحه الوارده فی المهدی نوشته عد المحسن من حمد العباد، ‌ص (۱۵۷). [۲۸۴] (عقیده ی اهل سنت و اثر ) از عبد الحمید‌بن‌حمد العباد صفحه ی (‏۱۶۶ـ ۱۶۸).‏ [۲۸۵] مقدمه ابن‌خلدون ص۵۵۵. لازم است که بگویم: ابن‌خلدون بیشتر احادیث دال بر وجود مهدی را تعضیف کرده است، اما در این بینش راه صواب را نپیموده است، ولی نمی‌توان گفت: که ابن‌خلدون مهدی را قبول ندارد، چون برخی از احادیث را تصحیح کرده است. بعد از ذکر همه احادیث می‌گوید: همانگونه که گفتم تنها برخی احادیث از تیغ تیز نقد نجات یافتند، اما برای اثبات عقیده مهدی این مقدار کم کفایت می‌کند. [۲۸۶] مطبعه الرشید در مدینه آن را چاپ کرده است. [۲۸۷] در الرئاسة العامة لإدارات البحوث العلمية والإفتاء والإرشاد، عربستان به چاپ رسیده است. [۲۸۸] عبارت حدیث این است: «‏ینزل عیسى ابن‌ مریم فیقول أمیرهم المهدی: تعال صل بنا فیقول: لا إن بعضهم أمیر بعض تکرمة الله لهذه الأمة‏». «عیسی نازل می‌شود، امیر آنها مهدی خطاب به عیسی می‌گوید: بیا نماز را اقامه کن، عیسی می‌گوید: نه، یکی از شما باید امام باشد این احترامی‌است که الله از این امت گرفته است». ابن قیم در (المنار المنیف) می‌گوید: اسناد آن جید است. [۲۸۹] صحیح مسلم: (‏۴/۲۲۰۸‏)‏ شماره: (‏۲۸۸۲).‏ [۲۹۰] صحیح مسلم: (‏۴/۲۲۰۹‏)‏ شماره: (‏۲۸۸۳).‏ [۲۹۱] صحیح مسلم: (‏۴/۲۲۱۰‏)‏ شماره (‏۲۸۸۴‏)‏ . حدیث سابق با الفاظ مختلف در بسیاری از کتب سنن مانند: سنن امام احمد، ابی یعلی، مستدرک، ابن‌ماجه، ترمذی و طبرانی نقل شده است. [۲۹۲] صحیح مسلم: (‏۴/۲۲۳۴‏)‏ شماره (‏۲۹۱۳).‏ [۲۹۳] قبلی: (‏۴/۲۲۳۵‏)‏ شماره (‏۲۹۱۴).‏