گفتار هشتم: فایدهی گفتگو دربارهی اشراط و امور غیبی مربوط به آینده
شاید برخی تصور کنند که بحث و گفتگو در مورد اشراط و رخدادهای آینده، نفع چندانی ندارد؛ آنان معتقدند که بهتر آن است که به جای پرداختن به رویدادهای آینده، به حل مشکلات و مسایل مبهمی که مسلمانان در حال حاضر با آن روبرو هستند، پرداخته شود. شاید اینگونه افراد بگویند: شما با این کار، از واقعیتهایی که در آن زندگی میکنید، میگریزید و به جهانی دیگر که احتمال زیستن در آن را در سر میپرورانید، پناه میبرید. این کار فرار از واقعیتها و مشکلات است.
پاسخ: ما در صحبت کردن یا نکردن پیرامون رخدادهای آینده، مختار نیستیم. آگاهی دربارهی این موارد و ایمان بدانها، از جمله پایههای دینی و اعتقادی ما هستند که رسولالله ص آن را برای امت اسلام آورده و قرآن هم به برخی از آنها اشاره دارد. صحابه ش نیز آنها را فرا گرفته و به آنها توجه نمودهاند. ایمان به نادیدنیها، نخستین ویژگی و خصلتی است که الله ﻷ پرهیزگاران و راهیافتگان را بدان ستوده است؛ آنجا که میفرماید:
﴿الٓمٓ١ ذَٰلِكَ ٱلۡكِتَٰبُ لَا رَيۡبَۛ فِيهِۛ هُدٗى لِّلۡمُتَّقِينَ٢ ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡغَيۡبِ وَيُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ٣﴾ [البقرة: ۱-۳]
«الف. لام. میم. این کتاب که هیچ گمانی در آن نیست، راهنمایی برای پرهیزگاران است. آنانکه به دنیای نادیده ایمان دارند و نماز را به جا میآورند و از آنچه بهرهی آنان ساختهایم، میبخشند».
درست است که برخیها خود را به آن دسته از اخبار غیب که هیچگونه اساسی از قرآن و سنت ندارند، مشغول کردهاند و حتی برخی عالمنمایان در اینباره اغراق کردهاند، اما پرداختن به نصوص صحیح، از جمله ارکان دین میباشد که الله أ آن را نازل فرموده است.
آن گروه از مسلمانان که به بهانهی انتظار رویدادهای وعده داده شده توسط رسولالله ص، نشسته و دست از کار کشیدهاند، باید مورد ملامت قرار گیرند؛ همچون کسانی که به بهانهی انتظار مهدی، جهاد را رها کردهاند. این کار اشتباه و نیازمند اصلاح است. راه چاره و نجات، رها کردن نصوص صحیح نیست؛ زیرا گذشتگان نیک ما با وجود ایمان راستین به غیب، از جهاد و اصلاح جامعه دست بر نداشتند.
برخی، مفهوم اصلی نصوص صحیح پیامبر ص در مورد رستاخیز و غیب را دگرگون کردهاند. اینان نیز باید ملامت شوند؛ زیرا نصوص را در قالبها و معانی ناجایز خود ریختهاند و سخنانی میگویند که بندگان را به گمراهی میکشانند. مانند کسانی که در گذر تاریخ ادعای مهدویت داشتهاند. کسی منکر این اشتباهات نیست؛ اما راه چاره، اصلاح اشتباهات است نه رها کردن نصوص صحیح. حقیقت بر حقانیت خودش باقی میماند و باطل هم تا رستاخیز در لباس زیبای خود ماندگار است. ما نباید باطل را به قیمت انکار حق نفی کنیم.
کسانی که پرداختن به نصوص صحیح را نادرست میدانند، توجه آنان را به فعالیتهای بسیاری که دانشمندان معاصر برای کشف چیزهای مجهول در گذشته، حال و آینده، انجام داده و میدهند، جلب میکنیم. آنان دربارهی آثار باقیمانده از گذشتگان، -کتاب و دست ساخته و …- به تحقیق میپردازند و به آنچه که مدعیان دروغین نبوت، کاهنان و فالگیران میگویند، توجه میکنند، در حالیکه بیشتر گفتههای این افراد دروغ است. حتی برای دانستن آنچه که نمیدانند، رصدخانههای بزرگ و ماهوارههای بسیاری میسازند و از این طریق میخواهند فضا را تسخیر کنند. وقتی میبینیم که بشر امروزی، همواره برای شناختن آنچه که نمیشناسد، گرایش و علاقه نشان میدهد و در صدد شناسایی گذشته و آینده و فضا بر آمده است، آیا آگاهی از حقایقی که امکان دروغ در آنها وجود ندارد، بهتر و شایستهتر نیست؟! بیتردید معلوماتی که در این خصوص از نصوص بهدست میآید، بسیار ارزندهاند. آری، بشریت وقتی اخبار صحیح وحی را نمیپذیرد، دچار خود برتر بینی میشود و هرگاه از این علوم پاکیزه رو بر میگرداند، با زیانهای جبرانناپذیری روبهرو میشود. برخی میخواهند که ما از پرداختن به این موضوع، در پوتو نصوص وحی دست برداریم و حال آنکه خود آنان به شدت فریفته و دلباختهی اخبار و مطالبی هستند که دانشمندان غربی در این زمینه فراهم کردهاند. هر چند که این اخبار، آمیخته با دروغ و سخنان بیاساس هم باشد.
فوایدی که از پرداختن به اخبار مربوط به رستاخیز و غیب آینده به دست میآیند، به بیان زیر است:
۱- ایمان به این اخبار ـ اگر صحت آنها برای ما ثابت شودـ ایمان به الله متعال و پیامبر ص است؛ چگونه ممکن است کسی به الله ﻷ و رسولش ایمان بیاورد، ولی سخنانشان را باور نکند؟
﴿ذَٰلِكَ ٱلۡكِتَٰبُ لَا رَيۡبَۛ فِيهِۛ هُدٗى لِّلۡمُتَّقِينَ٢ ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡغَيۡبِ﴾ [البقرة: ۲-۳].
«این کتاب که هیچ گمانی در آن نیست، راهنمای پرهیزگاران است. آنانکه به دنیای نادیده ایمان دارند».
۲- تحقق امور مربوط به غیب، به نحوی که در حدیث آمده است، موجب تثبیت و تقویت ایمان میگردد. مسلمانان در هر عصر و زمانی، شاهد وقوع رخدادهایی هستند که با نصوص صحیح مطابقت دارد. مثلاً صحابه ش شاهد پیروزی رومیان در برابر ایرانیان بودند و سپس مسلمانان بر رومیان و ایرانیان چیره شدند. در نتیجه، دین اسلام بر تمام ادیان پیروز شد. همچنین، صحابه ش شاهد اختلاف امت اسلامی در تاریخ تعین شدهی پیامبر ص بودند. علاوه بر این، مسلمانان شاهد بسیاری از حوادثی که در نصوص آمده است بوده و خواهند بود. بدون تردید، اینگونه رویدادها در تثبیت و تقویت ایمان، نقش بسیار مؤثری دارند و گاهی این رویدادها بهانهای برای دعوت دیگران به دین مبین اسلام میگردد.
۳- تثبیت ایمان به رستاخیز: رستاخیز و رویدادهای تکاندهندهی آن، از جمله امور غیبی هستند که الله ﻷ و رسولش ص دربارهی آنها خبر دادهاند؛ از طرف دیگر، باور داشتن رستاخیز، از ارکان ایمان است. وقوع رویدادها بر طبق حدیث، دلیل روشنی بر درستی و راستی تمام اخبار غیب است و از آنجمله، اخباری که مربوط به رستاخیز میباشذ. تمامی این اخبار، از جانب الله أ نازل شدهاند.
۴- الله پیامبرش را فرستاد تا مردم را به کارهای نیک دعوت کند و از بدی ها هشدار دهد. رسولالله ص و یارانش ش به بهترین وجه دربارهی رویدادهایی که در زمان ایشان رخ داد، مردم را راهنمایی کردند. خبر دادن از رویدادهای آینده، در واقع راهنمایی آن عده از افراد امت است که در زمانهای بعدی میآیند؛ تا آنها نیز بدانند که در برابر رویدادهایی که بر آنها نهفته است، چه کنند و چگونه عمل نمایند. از عبدالله بن عمر بن عاص روایت شده است که: در سفری همراه رسولالله ص بودیم. در محلی توقف کردیم. برخی مشغول درست کردن خیمههای خود شدند، برخی هم مشغول تیر اندازی، شخصی اعلام کرد که: نزد رسولالله ص جمع شوید. ما نیز در نزد رسولالله ص گرد هم آمدیم. پیامبر ص فرمود:
«إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ نَبِيٌّ قَبْلِي إِلَّا كَانَ حَقًّا عَلَيْهِ أَنْ يَدُلَّ أُمَّتَهُ عَلَى مَا يَعْلَمُهُ خَيْرًا لَهُمْ وَيُنْذِرَهُمْ مَا يَعْلَمُهُ شَرًّا لَهُمْ وَإِنَّ أُمَّتَكُمْ هَذِهِ جُعِلَتْ عَافِيَتُهَا فِي أَوَّلِهَا وَإِنَّ آخِرَهُمْ يُصِيبُهُمْ بَلَاءٌ وَأُمُورٌ يُنْكِرُونَهَا ثُمَّ تَجِيءُ فِتَنٌ يُرَقِّقُ بَعْضُهَا بَعْضًا فَيَقُولُ الْمُؤْمِنُ هَذِهِ مُهْلِكَتِي ثُمَّ تَنْكَشِفُ ثُمَّ تَجِيءُ فِتْنَةٌ فَيَقُولُ الْمُؤْمِنُ هَذِهِ مُهْلِكَتِي ثُمَّ تَنْكَشِفُ فَمَنْ سَرَّهُ أَنْ يُزَحْزَحَ عَنْ النَّارِ وَيُدْخَلَ الْجَنَّةَ فَلْتُدْرِكْهُ مَوْتَتُهُ وَهُوَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَأْتِ إِلَى النَّاسِ الَّذِي يُحِبُّ أَنْ يَأْتُوا إِلَيْهِ وَمَنْ بَايَعَ إِمَامًا فَأَعْطَاهُ صَفْقَةَ يَمِينِهِ وَثَمَرَةَ قَلْبِهِ فَلْيُطِعْهُ مَا اسْتَطَاعَ فَإِنْ جَاءَ آخَرُ يُنَازِعُهُ فَاضْرِبُوا عُنُقَ الْآخَرِ» [۱۷۷].
«پیامبران پیش از من، امتشان را بهسوی آنچه که از چیزهای سودمند خبر میدادند و به آنچه که به زیان آن امت بود، هشدار میدادند. همانا عافیت این امت در آغاز آن است و پایان آن گرفتار بلاها و اموری که نمیدانید، میشود. فتنههایی خواهد آمد که تحمل یکی، تحمل دیگری را آسان میکند. فتنهای میآید و مومن آنرا موجب هلاکت خود میداند و سپس آن فتنه میرود. سپس فتنهی دیگری می اید و مؤمن می گوید: این فتنه مرا نابود میکند. آن نیز میرود. هر کس دوست دارد که از دوزخ دور شود و به بهشت برود، باید با ایمان به از الله و روز رستاخیز از دنیا برود و با مردم چنان رفتار کند که دوست دارد با وی رفتار شود. هر کس با امامی بیعت کند و دست در دست او نهد و با او مخلص باشد، باید در حد توان از او اطاعت کند. اگر امام دیگر آمد و با امام پیشین بجنگد و نزاع کند، گردن اینرا بزنید».
از رهنمودهای مفید برای یک مسلمان در دست یافتن به حق، بشارت به عثمان س بود. به ایشان بشارت داده شد که در برابر مصیبتی که بر ایشان وارد میشود، به بهشت میرود. دیگری بشارت به عمار س بود به اینکه او بهوسیلهی گروهی سرکش به قتل میرسد و دیگری دستور کنارهگیری از فتنهها به ابوذر س بود و اینکه جنگ نکند، حتی اگر کشته شود.
میتوان این مفاهیم را از حدیث حذیفه س برگرفت. وی در مورد بدیها و خطرها از پیامبر ص چیزهایی میپرسید تا از آنها بپرهیزد. حذیفه س میگوید: یاران پیامبر ص در مورد خیر و نیکی از ایشان میپرسیدند، ولی من به خاطر ترس و هراس از شر، همیشه در مورد بدیها سؤال میکردم. از شرهایی که در حدیث حذیفه بدان اشاره شده و مسلمانان را از آن نهی فرموده است، موارد زیر میباشد: برداشتن از کوه طلایی است که در رود فرات ظاهر میشود، حقیقت دجال، شبهاتی که دامنگیر امت میشود و حوادث دیگری که رسول ص با درک عمیق خویش، بدان پی برده بود.
۵- گاهی در زمان آینده حوادثی برای مسلمانان روی میدهد که نیازمند حکم شرعی هستند. اگر امور دین به اجتهاد مسلمانان سپرده شود، گاهی به حقیقت دست پیدا نمیکنند و حال آنکه صدور حکم شرعی برای اینگونه حوادث لازم و ضروری است و عدم بیان آن، منجر به نقصی میگردد که حکم شرعی آن نقص را ندارد.
یکی از این موارد اجتهادی، بحث دجال است که رسولالله ص دربارهی او میفرماید: دجال به مدت چهل روز بر روی زمین میماند. روز نخست برابر یک سال است و روز دوم برابر یک ماه و روز سوم برابر یک هفته است و دیگر روزهایش مانند روزهای ما هستند. صحابه س از رسولالله ص درباره این روزهای طولانی پرسیدند: آیا نمازهای یک روز برای آن روز طولانی کفایت میکند؟ رسولالله ص فرمود: خیر، بلکه بسنجید و به اندازه ی هر روز کامل، پنج مرتبه نماز بخوانید. اگر این حکم به اجتهاد مردم سپرده میشد و آنان طبق اجتهاد خود عمل میکردند، یعنی به پنج نماز اکتفا داشتند، چه مشکلی به بار میآمد؟
رسولالله ص خبر داده است که عیسی ÷ پس از آمدن به زمین، جزیه را از یهود و نصارا نمیپذیرد و بهجز ایمان، چیز دیگری را قبول نمیکند. این بیان رسولالله ص برای امت ضروری است. زیرا عیسی ÷ پس از نزول، براساس شریعت اسلام حکومت میکند و شریعت اسلام تا زمان نزول عیسی ÷ جزیه را میپذیرد و پس از نزول او، نسخ میگردد. پس عیسی ÷ این حکم را اجرا نمیکند و کافران اهل کتاب را به قتل میرساند هر چند به پرداخت جزیه هم اقدام کنند.
۶- آگاهی از آنچه که در آینده رخ میدهد، یک امر فطری است. انسان در وجود خود نسبت به آنچه که در آینده بر ای همنوعانش روی میدهد، گرایش شدیدی دارد. اینجاست که رهبران و عامه مردم، برای آگاهی از حوادث آینده به جادوگران، کاهنان و ستاره پرستان مراجعه میکنند. الله ﻷ به خاطر اینکه مردم به این چپاولگران و یاوهگویان اطمینان نکنند، دین اسلام را نازل فرمود. دینی که همهی نیازهای مردم را پاسخ میگوید. علامه ابنخلدون با اشاره به این اصل در مقدمه تاریخش چنین میفرماید:
بدان که از جمله ویژگیهای نفس بشری، چشم دوختن به سرانجام انسانها و آگاهی از رویدادهایی مانند: زندگی و مرگ، و خیر و شر است که در زندگی انسانها بروز میکنند. به ویژه رویدادهای فراگیر مانند: دانستن عمر باقیماندهی دنیا و مدت زمان حکومتها و تفاوت میان آنها. آگاهی پیدا کردن از این موارد، از ویژگیهای فطرتی است که بشر براساس آن آفریده شده است. اینجاست که بسیاری از مردم، با دستآویزی به عالم خواب و رویا و روی آوردن به کاهنان، که با این یاوهگوییها زندگی میگذرانند، در پیِ آگاهی از مجهولات هستند.
در بسیاری از شهرهای بزرگ، افرادی دیده میشوند که صرفاً از همین راه امرار معاش میکنند؛ زیرا آنان میدانند که مردم به اینگونه اخبار علاقه شدیدی دارند. پس بر سر راه مردم حاضر میشوند، انسانهای ساده و ناآگاه را به راحتی به دام میاندازند و چپا.ل میکنند؛ حتی زنان و کودکان بسیاری، صبح و شام نزد آنان رفت و آمد میکنند و بسیاری از انسانهای نادان، همه ثروت و سامان خود را تاراج این کارها کردهاند تا دربارهی سرانجام کارها، کسب مقام، دوستی و دشمنی و...، از این عده کسب اطلاع کنند.
بیشتر کسانی که به این خرافات روی میآورند، پادشاهان و بزرگانی هستند که دربارهی مدت زمان سلطنت نگران هستند و این امر موجب شده است که توجه آنان از علما، بهسوی این دروغگویان معطوف گردد. هیچ امت و ملتی از این خرافات و بدبختی نجات نیافته است.
در میان عربها نیز همواره فالگیر و کاهن وجود داشته است و مردم نزد آنها میرفتهاند و آنها نیز پیرامون آنچه که در آینده احتمال وقوع آن هست، سخن گفتهاند. بارزترین نمونه در این زمینه، ماجرای تعبیر خواب «ربیعهبننصر» پادشاه یمن، توسط «شق و سطیح» بود. آندو ادعا کردند که خاک حبشه را به دست میگیرند ولی پس از آنها، عربها حمله میکنند و حبشه را به تصرف خود در میآورند.
«سطیح» و «عبد المسیح» از طرف کسری مأمور شدند تا خواب موبدان را تعبیر کنند. سطیح به آنها خبر داد که حکومت عربها در حال ظهور است. همچنین میان قوم «بربر» کاهنانی وجود داشتند که مشهورترینشان «موسیبنصالح» از قبیلهی بنی یفرن بود. وی به «غمرة» شهرت یافت و در قالب شعر، رویدادهای مهم را بیان میکرد. یکی از این رویدادها، دولت مغرب و زنان پادشاه بود که میان اقوام آن دوران متداول شده بود. مردم، آن مرد را پیامبر یا کاهن یا ولی میپنداشتند [۱۷۸].
[۱۷۷] مسلم و نسائی و ابنماجه. سلسله الاحادیث الصحیحه: (۲۴۱). [۱۷۸] مقدمهی ابنخلدون (۵۸۷. ۵۸۸)