قیامت صغری و علایم قیامت کبری

فهرست کتاب

گفتار دوم: سکرات مرگ

گفتار دوم: سکرات مرگ

مرگ، شرایط و حالات ویژه‌ای دارد که هر انسان با آن روبرو می‌شود؛ الله می‌فرماید:

﴿وَجَآءَتۡ سَكۡرَةُ ٱلۡمَوۡتِ بِٱلۡحَقِّۖ ذَٰلِكَ مَا كُنتَ مِنۡهُ تَحِيدُ١٩ [ق: ۱۹].

«‏و سختی مرگ به‌راستی فرا می‌رسد. -ای انسان!- این همان چیزی است که از آن می‌گریختی».‏

منظور از سکرات مرگ، دشواری و سختی‌های آن ‌هنگام است. امام راغب در مفردات القرآن می‌فرماید:

«سُکر حالتی است که انسان در آن عقلش را از دست می‌دهد.» واژه‌ی «سُکر» بیشتر برای شراب به‌کار می‌رود؛ ولی بر خشم، عشق، درد، خواب، چُرت و بی‌هوشی ناشی از درد و ناراحتی نیز اطلاق می‌گردد و منظور از سکرات مرگ، بی‌هوشی ناشی از درد و رنج بیرون آمدن روح از بدن است [۲۰].

رسول‎الله ص نیز با این حالت روبرو شد و درد آن را تحمل فرمود. در روایات آمده است که در بیماری مرگ، ظرف آبی را در جلوی رسول‎اللهص قرار داده بودند و رسول‎الله ص دست مبارکش را در آن داخل می‌نمود و بر پیشانی می‌کشید و می‌فرمود:

‏«‏لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ إِنَّ لِلْمَوْتِ سَكَرَاتٍ‏» [۲۱].

‏«‏هیچ معبودی شایسته ی پرستش جز الله أ نیست. بی‌تردید مرگ سختی‌هایی دارد».‏

مادرمان عایشه ل درباره‌ی بیماری مرگ رسول‎الله ص می‌فرماید: هیچ ناراحتی‌ای را شدیدتر از نارحتی رسول‌الله‌ ص در بیماری مرگش ندیده‌ام [۲۲].

عایشهل هنگام مرگ پدرش ابوبکر س، به دیدارش آمد. هنگامی‌که بیماری و سکرات مرگ شدت گرفت، این بیت را خواند:

لَعَمرِكَ مَا يُغنِي الثَرَاءُ عَنِ الفَتَي
إذَا حَشرَجَت يَوماً وَ ضَاقَ بِهَا الصَّدرُ

«به جان تو قسم، زمانی‌که روح به حلقوم انسان برسد و سینه تنگ شود، ثروت برای جوان‌مرد سودی ندارد».

ابوبکر س روانداز را از چهره‌اش برداشت و فرمود: چنین نیست؛ بلکه کلام زندگی‌بخش الهی را زمزمه کن که می‌فرماید:

﴿وَجَآءَتۡ سَكۡرَةُ ٱلۡمَوۡتِ بِٱلۡحَقِّۖ ذَٰلِكَ مَا كُنتَ مِنۡهُ تَحِيدُ١٩ [ق: ۱۹].

‏«‏و سختی مرگ، به‌راستی فرا می‌رسد. -ای انسان!- این، همان چیزی است که از آن می‌گریختی».‏

بی‌گمان، سکرات مرگ کافر، دشوارتر و بیشتر از مؤمن است. در سطرهای گذشته، گوشه‌ای از حدیث براء ‌بن ‌عازب س را که به این اصل اشاره داشت، بازگو کردیم: به هنگام مرگ انسان کافر، فرشته‌ی مرگ می‌آید و بر بالین او می‌نشیند و می‌گوید: ای نفس ناپاک، به‌سوی ناخشنودی و خشم الله بیرون بیا. آن روح در جسم کافر پراکنده می‌شود. فرشته‌ی مرگ مانند بیرون کشیدن شاخه‌ی خاردار از پشم خیس، روح را از جسم او بیرون می‌کشد و با این کار رگ‌ها و روده‌ها‌یش پاره‌پاره می‌شود.

قرآن کریم شدت ناراحتی کافران به‌هنگام مرگ را این‌گونه به تصویر می‌کشد:

﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًا أَوۡ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمۡ يُوحَ إِلَيۡهِ شَيۡءٞ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثۡلَ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُۗ وَلَوۡ تَرَىٰٓ إِذِ ٱلظَّٰلِمُونَ فِي غَمَرَٰتِ ٱلۡمَوۡتِ وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ بَاسِطُوٓاْ أَيۡدِيهِمۡ أَخۡرِجُوٓاْ أَنفُسَكُمُۖ ٱلۡيَوۡمَ تُجۡزَوۡنَ عَذَابَ ٱلۡهُونِ بِمَا كُنتُمۡ تَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ غَيۡرَ ٱلۡحَقِّ وَكُنتُمۡ عَنۡ ءَايَٰتِهِۦ تَسۡتَكۡبِرُونَ٩٣ [الأنعام: ۹۳].

‏«‏کیست ستمکارتر از کسی که بر الله دروغ ببندد یا بی‌آنکه بر او وحی شده باشد، ادعا کند بر من وحی شده است و کسی که بگوید: من نیز همانند آیات الهی نازل خواهم کرد. و چون ستمکاران را در سختی‌های مرگ ببینی و فرشتگان، دستانشان را -به سوی آنان- گشوده، -می‌گویند:- جان بِکَنید؛ امروز به سبب سخنان نادرستی که به الله می‌گفتید و بدان سبب که از تصدیق آیاتش سرکشی می‌کردید، با عذاب خوارکننده‌ای مجازات می‌شوید‏».

مصداق آیه ـ همان‌گونه که ابن‌کثیر می‌فرمایدـ و آن هنگامی‌ است که فرشتگانِ عذاب، کافر را به ناخشنودی، عقاب، طوق، دوزخ، آب داغ و سوزان و خشم الله مژده می‌دهند. روح کافر در جسمش پراکنده می‌شود و از بیرون آمدن سر باز می‌زند؛ فرشتگان، آن‌قدر به صورت و پشت کافر می‌زنند تا این‌که روح از بدنش بیرون می‌آید. فرشتگان به کفار می‌گویند:

﴿أَخۡرِجُوٓاْ أَنفُسَكُمُۖ ٱلۡيَوۡمَ تُجۡزَوۡنَ عَذَابَ ٱلۡهُونِ بِمَا كُنتُمۡ تَقُولُونَ عَلَى ٱللَّهِ غَيۡرَ ٱلۡحَقِّ [الأنعام: ۹۳].

ابن‌کثیر، آیه‌ی ﴿وَٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ بَاسِطُوٓاْ أَيۡدِيهِمۡ، را به زدن فرشتگان تفسیر می‌کند. همان‌گونه که در دو آیه‌یئ ﴿لَئِنۢ بَسَطتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقۡتُلَنِي [المائدة: ۲۸] «اگر دستت را به‌سوی من داراز کنی تا مرا بُکشی ...» و ﴿وَيَبۡسُطُوٓاْ إِلَيۡكُمۡ أَيۡدِيَهُمۡ وَأَلۡسِنَتَهُم بِٱلسُّوٓءِ [الممتحنة: ۲] «و دستان و زبان‌های خویش را به بدی به سوی شما می‌گشایند» نیز با همین مفهوم به کار رفته است.

برخی از کسانی که در حال مرگ قرار داشته‌اند، در مورد سکرات آن چیزهایی گفته‌اند؛ از آن‌جمله، عمرو ‌بن ‌العاص س است. وی در بستر بیماری مرگ قرار داشت، در آن‌ هنگام، فرزندش گفت: پدرجان، تو می‌گفتی: ای کاش انسان عاقل و خردمندی را در حال سکرات می‌دیدم تا حالش را برایم تعریف می‌کرد، آن انسان عاقل تو هستی، پس حالت را برایم بیان کن. عمروبن العاص گفت:

لَیتَنِی کُنتُ قَبلَ مَا قَد بَدَا لِی
فِی تِلَالِ الجِبَالِ أرعِی الوَعُولا [۲۳]

«ای کاش پیش از آشکار شدن این حالت، در بلندی کوه‌ها گوسفند می‌چراندم -تا آن تنگ نفسی که اکنون می‌چشم، احساس می‌کردم-.»

شهادت، از سکرات مرگ می‌کاهد

از ابوهریره س روایت شده است که رسول‎الله ص فرمود:

‏«‏مَا يَجِدُ الشَّهِيدُ مِنْ الْقَتْلِ إِلَّا كَمَا يَجِدُ أَحَدُكُمْ مِنْ الْقَرْصَةِ‏» [۲۴].

«‏شهید، درد کشته شدن را تنها مانند گزیدن مورچه احساس می‌کند‏».‏

[۲۰] فتح الباری (‏۱۱/۳۶۲‏)‏ [۲۱] صحیح بخاری، کتاب الرقاق، باب سکرات الموت. فتح الباری: (‏۱۱/۳۶۱‏)‏ شماره: (‏۶۵۱۰).‏ [۲۲] بخاری، مسلم و ترمذی آن‌را روایت کرده‌اند. ن.ک: جامع الأصول : (‏۱۱/۶۹).‏ [۲۳] التذكرة، قرطبی: ص(۱۹). [۲۴] مشکاة المصابیح (۲/۳۸۳) شماره: (۳۸۳۶) محقق مشکاة می‌گوید: سندش حسن است. ترمذی، نسائی و دارمی آن را روایت کرده‌اند. ترمذی می‌گوید: این حدیث، حسن غریب می‌باشد.