گفتار سوم: فتنهها
مطلب اول: دوری از فتنهها
مسلمان شایسته آن است که بر آیین الله ﻷ استوار و پابرجا بماند و امت شایسته، همان امتی است که این دین را پذیرفته و به آن پایبند باشد. اما فرد مسلمان و امت اسلامی، با انواع گرفتاری و سختی آزمایش میشود. گاهی این گرفتاریها و بلاها، بهخاطر پیروی از هوا و هوس، دشمنی و تفرقهافکنی در درون امت است. گاهی بلا از طرف دشمن کینهتوز متوجه امت اسلامی میشود. گاهی فتنهها به جایی میرسد که مسلمانان بر یکدیگر شمشیر میکشند. در نتیجه، حرمتها پایمال و اموال به غارت برده میشود.
الله ﻷ، پیامبر بزرگوارش را از این فتنهها که در آینده دامنگیر امت اسلامی میشود، آگاه ساخته است. رسولالله ص دربارهی این فتنهها و راههای نجات از آنها سخنانی طولانی با صحابه ش داشته است. أبوزید عمروبناخطب س میگوید: همراه با رسولالله ص نماز فجر را خواندیم. ایشان برای خطبه به بالای منبر رفت. سخن میگفت تا اینکه وقت ظهر رسید. از منبر پایین آمد. نماز ظهر را اقامه کرد و دوباره بالای منبر رفت و تا هنگام عصر به سخنانش ادامه داد. پس از نماز عصر، بالای منبر رفت تا هنگام مغرب سخن گفت و دربارهی فتنههایی که در آینده بروز میکنند، ما را آگاه ساخت. هر کس از ما داناتر بود، آنها را بهخاطر سپرد [۲۰۹].
شاید منظور حذیفه س این سخنرانی رسولالله ص است که میفرماید: رسولالله ص برای ایراد خطبه بلند شد و همه فتنههای آینده را برای اصحاب ش بیان کرد و حتی یک مساله را باقی نگذاشت. برخی این سخنان را حفظ و برخی هم فراموش کردند. من هم برخی از سخنان را فراموش کردهام؛ اما وقتی کسی از همراهانم را میبینم، بیاد آن سخنان میافتم، همان طور که با گذشت زمان چهرهی افراد از ذهن پاک میشود ولی با دیدن دوبارهی آن شخص، آن چهره به ذهن باز میگردد. [۲۱۰]
برخی از این فتنهها، بسیار سهمگین و بزرگ هستند و برخی دیگر آسان و کوچک. در حدیث حذیفهبنیمان س ، در صحیح مسلم، دربارهی این فتنهها چنین آمده است:
«مِنْهُنَّ ثَلَاثٌ لَا يَكَدْنَ يَذَرْنَ شَيْئًا وَمِنْهُنَّ فِتَنٌ كَرِيَاحِ الصَّيْفِ مِنْهَا صِغَارٌ وَمِنْهَا كِبَارٌ» [۲۱۱].
«سه فتنه هستند که هیچ چیزی را باقی نمیگذارند. برخی فتنهها مانند بادهای تابستانی هستند، برخی کوچک و برخی بزرگ».
شدت این فتنهها بهحدی است که ممکن است مسلمان از دین و ایمانش برگردد. در حدیثی از ابوهریره س از رسولالله ص چنین آمده است:
«بَادِرُوا بِالْأَعْمَالِ فِتَنًا كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ يُصْبِحُ الرَّجُلُ مُؤْمِنًا وَيُمْسِي كَافِرًا أَوْ يُمْسِي مُؤْمِنًا وَيُصْبِحُ كَافِرًا يَبِيعُ دِينَهُ بِعَرَضٍ مِنْ الدُّنْيَا» [۲۱۲].
«پیش از فرا رسیدن فتنههایی که مانند شب تاریک هستند، به انجام اعمال صالح بشتابید. انسانی که وقت صبح مومن است، در اثر این فتنهها، هنگام شب کافر میشود. یا شب مؤمن است و صبح کافر. و این بدان خاطر است که دینش را در برابر کالای اندک دنیا میفروشد».
در حدیث انس بن مالک س آمده است که رسولالله ص فرمود:
«تَكُونُ بَيْنَ يَدَيْ السَّاعَةِ فِتَنٌ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ يُصْبِحُ الرَّجُلُ فِيهَا مُؤْمِنًا وَيُمْسِي كَافِرًا وَيُمْسِي مُؤْمِنًا وَيُصْبِحُ كَافِرًا يَبِيعُ أَقْوَامٌ دِينَهُمْ بِعَرَضٍ مِنْ الدُّنْيَا».
«پیش از فرا رسیدن رستاخیز، فتنههایی بهسان شب تاریک خواهند آمد. انسان بههنگام صبح مؤمن است و هنگام شب کافر میشود یا شب مؤمن و صبح کافر. برخی از اقوام، دین و ایمان خود را در برابر کالای اندک دنیا میفروشند».
این فتنهها، چنان بر مؤمنان سنگینی میکند که آنها مرگ را آرزو میکنند. از ابوهریره س روایت شده است که رسولالله ص فرمود:
«لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَمُرَّ الرَّجُلُ بِقَبْرِ الرَّجُلِ فَيَقُولُ: يَا لَيْتَنِي مَكَانَهُ» [۲۱۳].
«رستاخیز برپا نمیشود تا اینکه انسانی از قبر انسانی دیگر میگذرد و میگوید: ای کاش من به جای او در قبر بودم».
در روایتی دیگر از امام مسلم چنین آمده است:
«وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَا تَذْهَبُ الدُّنْيَا حَتَّى يَمُرَّ الرَّجُلُ عَلَى الْقَبْرِ فَيَتَمَرَّغُ عَلَيْهِ وَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَكَانَ صَاحِبِ هَذَا الْقَبْرِ وَلَيْسَ بِهِ الدِّينُ إِلَّا الْبَلَاءُ».
«سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، رستاخیز برپا نمیشود تا اینکه یک انسان از کنار قبری میگذرد و روی آن قبر میغلطد و میگوید: ای کاش من بهجای مردهی این قبر میبودم. و دین برای او بلایی است».
بزرگترین عامل وقوع فتنهها، ناآگاهی، رها کردن قوانین دین، ارتکاب گناه و هتک حرمتهاست. از عبدالله بن مسعود س و ابوموسی اشعری س روایت شده است که رسولالله ص فرمود:
«إِنَّ بَيْنَ يَدَيِ السَّاعَةِ أَيَّامًا يَنْزِلُ فِيهَا الْجَهْلُ ، وَيُرْفَعُ فِيهَا الْعِلْمُ ، وَيَكْثُرُ فِيهَا الْهَرْجُ ، قُلْنَا : وَمَا الْهَرْجُ ؟ قَالَ : الْقَتْلُ» [۲۱۴].
«پیش از رستاخیز روزهایی میآید که نادانی زیاد میشود و علم از بین میرود و هرج زیاد میگردد. گفتیم: هرج چیست؟ فرمود: کشتار است».
از انس س روایت شده است که رسولالله ص فرمود:
«إِنَّ مِنْ أَشْرَاطِ السَّاعَةِ أَنْ يُرْفَعَ الْعِلْمُ وَيَكْثُرَ الْجَهْلُ وَيَكْثُرَ الزِّنَا وَيَكْثُرَ شُرْبُ الْخَمْرِ وَيَقِلَّ الرِّجَالُ وَيَكْثُرَ النِّسَاءُ حَتَّى يَكُونَ لِخَمْسِينَ امْرَأَةً الْقَيِّمُ الْوَاحِدُ» [۲۱۵].
«از نشانههای رستاخیز، رفتن علم، زیاد شدن زنا و شرابخواری و کم شدن مردان و زیاد شدن زنان است. آنگونه که یک مرد سرپرست پنجاه زن خواهد بود.»
علت زیاد شدن زنان و کم شدن مردان، آنطور که در برخی روایات دیگر آمده است، جنگهایی است که پیش از رستاخیز روی میدهند. در احادیث رسولالله ص، از زیاد شدن کشتار در پایان دنیا یاد شده است و منظور از این کشتارها، کشتن کفار و بهدست مسلمانان نیست؛ بلکه منظور کشتن مسلمانان توسط دیگر مسلمانان است. در بسیاری اوقات، اسباب و اهداف این کشتارها نامعلوم است. در حدیثی از ابوموسی اشعری س روایت شده است که رسولالله ص فرمود:
«إِنَّ بَيْنَ يَدَيْ السَّاعَةِ الْهَرْجَ قَالُوا: وَمَا الْهَرْجُ؟ قَالَ: الْقَتْلُ. قَالُوا: أَكْثَرُ مِمَّا نَقْتُلُ إِنَّا لَنَقْتُلُ فِي الْعَامِ الْوَاحِدِ أَكْثَرَ مِنْ سَبْعِينَ أَلْفًا قَالَ: إِنَّهُ لَيْسَ بِقَتْلِكُمْ الْمُشْرِكِينَ وَلَكِنْ قَتْلُ بَعْضِكُمْ بَعْضًا قَالُوا: وَمَعَنَا عُقُولُنَا يَوْمَئِذٍ! قَالَ: إِنَّهُ لَيُنْزَعُ عُقُولُ أَكْثَرِ أَهْلِ ذَلِكَ الزَّمَانِ وَيُخَلَّفُ لَهُ هَبَاءٌ مِنْ النَّاسِ يَحْسَبُ أَكْثَرُهُمْ أَنَّهُ عَلَى شَيْءٍ وَلَيْسُوا عَلَى شَيْءٍ» [۲۱۶].
«پیش از رستاخیز، هرج زیاد میشود. پرسیدند: هرج چیست؟ فرمود: کشتار. پرسیدند: یعنی بیشتر از کشتار ما؟ ما در یک سال، هفتادهزار کافر را میکشیم. فرمود: منظور از کشتار، کشته شدن کفار به دست مسلمانان نیست؛ بلکه کشتن مسلمانان توسط مسلمانان دیگر است. –تا آنجا که انسان، همسایه، برادر، عمو و پسر عمویش را میکشد.- سوال شد: آیا عقل ما در آن روز با ماست؟ فرمود: عقل انسانهای آن روزگار گرفته میشود و انسانهای بیهودهای جایگزین میشوند. آنها گمان میکنند که چیزی هستند، اما در واقع آنها انسانهای بیارزشی میباشند».
از ابوهریره س روایت شده است که رسولالله ص فرمود:
«وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَيَأْتِيَنَّ عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَدْرِي الْقَاتِلُ فِي أَيِّ شَيْءٍ قَتَلَ وَلَا يَدْرِي الْمَقْتُولُ عَلَى أَيِّ شَيْءٍ قُتِلَ» [۲۱۷].
«سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، زمانی فرا میرسد که قاتل نمیداند که چرا کشته است و مقتول نمیداند که چرا کشته شده است».
مطلب دوم: نمونههایی از این فتنهها
یکم: شهادت عثمان س و ایجاد دو دستگی در میان مسلمانان
از بزرگترین فتنههایی که رسولالله ص از آن خبر داد، فتنهای است که منجر به کشته شدن خلیفهی راشد، عثمان بن عفان س و دودستگی در امت اسلامی شد. برخی بر برخی دیگر شمشیر کشیدند و خونهای پاکی از هر دو طرف ریخته شد. روشنترین توصیف از این فتنه، این بود که مانند امواج خروشان و متلاطم دریا، موج میزند.
در حدیث حذیفه بن یمان س، زمانیکه در محضر عمر فاروق س نشسته بود، آمده است که: عمر بن خطاب س از حاضران پرسید: چه کسی از شما سخنان رسولالله ص در مورد فتنه را به یاد دارد؟ حذیفه س میگوید: من. عرض کردم: فتنهی اهل، مال و فرزند که مانع نماز و صدقه و امر به معروف و نهی از منکر میشوند. عمر س فرمود: از اینگونه فتنهها سوال نمیکنم یا درباره فتنههایی میپرسم که مانند امواج خروشان دریا موج میزنند. حذیفه س گفت: آن فتنهها زیانی به تو نمیرسانند؛ زیرا میان شما و این فتنهها، دروازهی قفل شدهای وجود دارد. عمر س پرسید: آیا این دروازه شکسته میشود یا باز میگردد؟ حذیفه س گفت: شکسته میشود. عمر س فرمود: اگر شکسته شود، دوباره قفل نمیشود. عرض کردم: آری. راوی میگوید: از حذیفه س پرسیدیم: آیا عمر س میدانست که منظور از دروازه چیست؟ حذیفه س گفت: کاملاً. همانگونه که یقین داشت پیش از این روز، شبی وجود داشته است. چون من حدیث رسولالله ص را برایش نقل کرده بودم. هیچ شکی در آن حدیث وجود ندارد. پس بهتر آن است که دربارهی «دروازه» از وی سوال کنیم. به مسروق س گفتیم تا دربارهی «دروازه» سوال کند. مسروق پرسید: منظور از دروازه چه کسی است؟ فرمود: عمر س [۲۱۸].
رسول الله ص سال و تاریخ وقوع فتنه را مشخص نمود. در حدیث عبدالله بن مسعود س آمده است که رسولالله ص فرمود:
«تَدُورُ رَحَى الْإِسْلَامِ بِخَمْسٍ وَثَلَاثِينَ، فَإِنْ يَهْلَكُوا فَسَبِيلُ مَنْ قَدْ هَلَكَ وَإِنْ يَقُمْ لَهُمْ دِينُهُمْ يَقُمْ لَهُمْ سَبْعِينَ عَامًا قُلْتُ أَمِمَّا مَضَى اممِمَّا بَقِيَ قَالَ مِمَّا مَضَي».
«آسیاب اسلام پس از ۳۵ سال به گردش در میآید. اگر کسی هلاک شود، در راه کسانی است که پیشتر هلاک شدند و اگر دین برایشان بماند، تا هفتاد سال ادامه خواهد داشت. پرسیدم –و در روایتی آمده است که عمر س پرسید:- ای رسول خدا! از آنچه گذشته یا آنچه مانده است؟ رسولالله ص فرمود: از آنچه گذشت» [۲۱۹].
جنگ اسلام به آسیاب تشبیه شده است؛ زیرا جنگ سربازان را میکشد و خرد میکند؛ همانگونه که آسیاب دانههای گندم را به آرد تبدیل مینماید. در پایان حدیث، رسولالله ص به مدت زمان حکومت بنی امیه که هفتاد سال بود، اشاره فرمود.
در برخی روایات، بهروشنی به اوضاع و احوال امت اسلامی در این فتنهها اشاره شده است. در حدیث روایت شده از ابوهریره س چنین آمده است که رسولالله ص فرمود:
«لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى تَقْتَتِلَ فِئَتَانِ عَظِيمَتَانِ يَكُونُ بَيْنَهُمَا مَقْتَلَةٌ عَظِيمَةٌ دَعْوَتُهُمَا وَاحِدَةٌ» [۲۲۰].
«رستاخیز برپا نمیشود تا اینکه دو گروه بزرگ با یک ادعا، به جنگ هم بروند».
دوم: فتنهی خوارج
از جمله نتایج فتنه، اختلاف و دودستگی است. رسولالله ص خبر داده است که در پایان دنیا، گروهی ظهور میکند که سبب ایجاد دو دستگی میان مسلمانان میشود. این گروه، مدعی علماند و تلاشگران عرصهی عبادت و داعیان بهسوی کتاب الله. اما در واقع جاهلند، احکامشان ستمگرانه و دیدگاهشان ناقص است و خون مسلمانان دگراندیش را میریزند و صحابه ش و سایر علما را به جهل نسبت میدهند. در حدیثی متفق علیه از علی س در اینباره چنین روایت شده است که رسولالله ص فرمود:
«سَيَخْرُجُ فِي آخِرِ الزَّمَانِ قَوْمٌ أَحْدَاثُ الْأَسْنَانِ سُفَهَاءُ الْأَحْلَامِ يَقُولُونَ مِنْ خَيْرِ قَوْلِ الْبَرِيَّةِ يَقْرَءُونَ الْقُرْآنَ لَا يُجَاوِزُ حَنَاجِرَهُمْ يَمْرُقُونَ مِنْ الدِّينِ كَمَا يَمْرُقُ السَّهْمُ مِنْ الرَّمِيَّةِ فَإِذَا لَقِيتُمُوهُمْ فَاقْتُلُوهُمْ فَإِنَّ فِي قَتْلِهِمْ أَجْرًا لِمَنْ قَتَلَهُمْ عِنْدَ اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» [۲۲۱].
«در آخر کار دنیا، گروهی جوان نادان ظهور میکنند. سخنان بهترین آفریدهی الله ﻷ را میگویند، قرآن میخوانند؛ اما قرآن از گلوی آنها پایینتر نمیرود. همانگونه که تیر از کمان بیرون میرود، آنها هم از دین خارج میشوند. هرگاه این گروه را دیدید، با آنها بجنگید. کشتن آنها، در روز رستاخیز نزد پروردگار موجب اجر و پاداش است».
در سنن ابوداود، ابنماجه، مستدرک حاکم و مسند امام احمد، از انس س روایت شده است که رسولالله ص فرمود:
«سَيَكُونُ فِي أُمَّتِي خِلَافٌ وَفُرْقَةٌ قَوْمٌ يُحْسِنُونَ الْقِيلَ وَيُسِيئُونَ الْفِعْلَ يَقْرَءُونَ الْقُرْآنَ لَا يُجَاوِزُ تَرَاقِيَهُمْ يَحْقِرُ أَحَدُكُمْ صَلَاتَهُ مَعَ صَلَاتِهِمْ وَصِيَامَهُ مَعَ صِيَامِهِمْ يَمْرُقُونَ مِنْ الدِّينِ مُرُوقَ السَّهْمِ مِنْ الرَّمِيَّةِ لَا يَرْجِعُونَ حَتَّى يَرْتَدُّوا عَلَى فُوقِهِ هُمْ شَرُّ الْخَلْقِ وَالْخَلِيقَةِ طُوبَى لِمَنْ قَتَلَهُمْ وَقَتَلُوهُ يَدْعُونَ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ وَلَيْسُوا مِنْهُ فِي شَيْءٍ مَنْ قَاتَلَهُمْ كَانَ أَوْلَى بِاللَّهِ مِنْهُمْ قَالُوا: يَا رسولاللهمَا سِيمَاهُمْ؟ قَالَ: التَّحْلِيقُ» [۲۲۲].
«در امت من دودستگی ایجاد میشود. گروهی ظهور میکنند که سخنان زیبا میگویند؛ اما کارهای ناشایست انجام میدهند. قرآن را میخوانند، ولی از گلوی آنها نمیگذرد. از دین چنان بیرون میروند که تیر از گمان میگذرد. بهسوی دین بر نمیگردند، مگر زمانیکه تیر رهاشده به کمان برگردد. آنها بدترین آفریدهی روی زمین هستند. خوشا به حال کسی که آنها را بکشد یا بهوسیله آنها کشته شود. آنان مردم را به کتاب الله دعوت میدهند و حال آنکه هیچ پیوندی با قرآن ندارند. هر کس آنها را بکشد، نزد الله از آنان بهتر است. صحابه ش پرسیدند: ای رسول خدا! نشانهی آنها چیست؟ فرمود: تراشیدهی موی سر است».
این گروه، در زمان صحابهش ظهور کردند. صحابه ش را تکفیر کرده و خون مسلمانان را مباح قرار دادند و فتنهی بزرگی در امت اسلامی به وجود آوردند.
مطلب سوم: چگونکی رهایی از فتنهها
بسیاری از صحابه ش برای شناخت فتنهها و راه نجات از آنها، زحمت و تلاش زیادی به خرج دادند. در پیشاپیش این گروه از صحابه ش، حذیفه بن یمان س قرار دارد. در روایات صحیح از این صحابی بزرگوار چنین نقل شده است: من از هر کسی به این فتنهها آگاهترم.
حذیفه س به خاطر اینکه در فتنهها گرفتار نشود، دربارهی آنها از رسولالله ص بسیار سوال میکرد. در صحیح بخاری از حذیفه س روایت شده است که: مردم دربارهی چیزهای خیر و خوبیها از رسولالله ص سوال میکردند؛ ولی من دربارهی بدیها سوال میکردم تا بتوانم خود را از آنها نجات دهم. عرض کردم: ای رسولخدا! ما در نادانی و بدی میزیستیم. الله این خیر -دین مبین اسلام- را برای ما فرستاد، آیا پس از این خیر و خوبی، چیز بدی ایجاد میشود؟ فرمود:
«نَعَمْ. قُلْتُ وَهَلْ بعد ذَلِكَ الشَّرِّ مِنْ خَيْرٍ؟ قَالَ: نَعَمْ وَفِيهِ دَخَنٌ. قُلْتُ: وَمَا دَخَنُهُ؟ قَالَ: قَوْمٌ يَهْدُونَ بِغَيْرِ هَدْيِي تَعْرِفُ مِنْهُمْ وَتُنْكِرُ قُلْتُ: فَهَلْ بعد ذَلِكَ الْخَيْرِ مِنْ شَرٍّ؟ قَالَ: نَعَمْ دُعَاةٌ عَلَى أَبْوَابِ جَهَنَّمَ مَنْ أَجَابَهُمْ إِلَيْهَا قَذَفُوهُ فِيهَا. قُلْتُ: يَا رسولاللهصِفْهُمْ لَنَا. قَالَ: هُمْ مِنْ جِلْدَتِنَا وَيَتَكَلَّمُونَ بِأَلْسِنَتِنَا. قُلْتُ: فَمَا تَأْمُرُنِي إِنْ أَدْرَكَنِي ذَلِكَ؟ قَالَ: تَلْزَمُ جَمَاعَةَ الْمُسْلِمِينَ وَإِمَامَهُمْ. قُلْتُ: فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُمْ جَمَاعَةٌ وَلا إِمَامٌ؟ قَالَ: فَاعْتَزِلْ تِلْكَ الْفِرَقَ كُلَّهَا وَلَوْ أَنْ تَعَضَّ بِأَصْلِ شَجَرَةٍ حَتَّى يُدْرِكَكَ الْمَوْتُ و أَنْتَ عَلَى ذَلِكَ» [۲۲۳].
«آری. پرسیدم: آیا بعد از آن شر، خیری هم هست؟ فرمود آری ولی در آن ناپاکی وجود دارد. عرض کردم: ناپاکی آن کدام است؟ فرمود: گروهی است که خلاف رهنمودهای من مردم را راهنمایی میکند. شما بعضی از اعمال آنها را میپسندید ولی برخی دیگر را رد میکنید. عرض کردم: آیا پس از این خیر، شری هست؟ فرمود: آری، دعوتگرانی بر دروازههای دوزخ هستند؛ هر کس دعوت آنان را بپذیرد، او را به دوزخ پرتاب میکنند. عرض کردم: ای رسول خدا! آنان را به ما معرفی کن. فرمود: آنها از نژاد ما هستند و با زبان ما سخن میگویند. عرض کردم: اگر من تا آن زمان زنده ماندم، چه کنم؟ چه دستوری به من میدهی؟ فرمود: به جماعت مسلمانان و پیشوایشان ملحق شو. پرسیدم: اگر جماعت و پیشوایی نداشتند چه کنم؟ فرمود: از تمام این گروهها دوری کن. اگر چه خود را ملزم بدانی که زیر یک درخت بمانی و در همان حال، مرگ به سراغت بیاید».
عبدالرحمن بن عمرو السلمی از عرباضبنساریه س روایت میکند که رسولالله ص سخنان بسیار زیبا و بلیغی در جمع ما بیان فرمود؛ سخنانی که اشکها را سرازیر و دلها را نرم کرد. عرض کردیم: ای رسول خدا! این سخنان مانند سخنان کسی است که با دوستان و یارانش خداحافظی میکند، به چه چیز ما را وصیت میفرمایی؟ فرمود:
«لَقَدْ تَرَكْتُكُمْ عَلَى الْبَيْضَاءِ لَيْلُهَا كَنَهَارِهَا، لا يَزِيغُ عَنْهَا بَعْدِي إِلا هَالِكٌ، وَمَنْ يَعِشْ مِنْكُمْ فَسَيَرَى اخْتِلافًا كَثِيرًا، فَعَلَيْكُمْ بِمَا عَرَفْتُمْ مِنْ سُنَّتِي، وَسُنَّةِ الْخُلَفَاءِ الرَّاشِدِينَ، وَعَلَيْكُمْ بِالطَّاعَةِ، وَإِنْ عَبْدًا حَبَشِيًّا، عَضُّوا عَلَيْهَا بِالنَّوَاجِذِ، فَإِنَّمَا الْمُؤْمِنُ كَالْجَمَلِ الأَنِفِ حَيْثُمَا قِيدَ انْقَادَ» [۲۲۴].
«برای شما روشی روشن به جا میگذارم که شب آن همچون روزش روشن است -همهی ابهامها برطرف شدهاند-. پس از من هیچکس از آن منحرف نمیشود مگر اینکه هلاک شود. هر کدام از شما که پس از من زنده بماند، شاهد اختلافات زیادی خواهد بود. بر شما لازم است که به روش من و خلفای راشدین چنگ بزنید و اطاعت کنید، اگر چه حاکم شما یک غلام سیاه حبشی باشد. مثال مرد مؤمن، مانند شتری است که مهار شده است؛ به هر جا رانده شود، میرود».
وظیفهی مؤمن هنگام کشتار مسلمانان
رسولالله ص، امت را در فتنههایی که میان مسلمانان رخ میدهند، راهنمایی فرموده است. در فتنههایی که جانب حق مبهم است و تشخیص امور مشکل، رسولالله ص مسلمانان را از وارد شدن در جنگ بر حذر داشته و توصیه میفرماید که بهترین راه در اینگونه فتنهها، دوری از جنگ و درگیری است؛ گوشه نشینی کند و به قلهی کوهها رفته و با چرانیدن گوسفند روزهای زندگیاش را سپری کند؛ یا اینکه در قلمرو حکومت اسلامی با دشمنان دین بجنگد. اگر شمشیر دو گروه درگیر، دامنگیر او شد، از خود دفاع نکند؛ هر چند جانش را از دست بدهد. از ابوبکر س روایت شده است که رسولالله ص فرمود:
«إِنَّهَا سَتَكُونُ فِتَنٌ أَلَا ثَمَّ تَكُونُ فِتْنَةٌ الْقَاعِدُ فِيهَا خَيْرٌ مِنْ الْمَاشِي فِيهَا وَالْمَاشِي فِيهَا خَيْرٌ مِنْ السَّاعِي إِلَيْهَا أَلَا فَإِذَا نَزَلَتْ أَوْ وَقَعَتْ فَمَنْ كَانَ لَهُ إِبِلٌ فَلْيَلْحَقْ بِإِبِلِهِ وَمَنْ كَانَتْ لَهُ غَنَمٌ فَلْيَلْحَقْ بِغَنَمِهِ وَمَنْ كَانَتْ لَهُ أَرْضٌ فَلْيَلْحَقْ بِأَرْضِهِ. قَالَ: فَقَالَ رَجُلٌ: يَا رَسُولَ الله ص أَرَأَيْتَ مَنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ إِبِلٌ وَلَا غَنَمٌ وَلَا أَرْضٌ؟ قَالَ: يَعْمِدُ إِلَى سَيْفِهِ فَيَدُقُّ عَلَى حَدِّهِ بِحَجَرٍ ثُمَّ لِيَنْجُ إِنْ اسْتَطَاعَ النَّجَاءَ اللَّهُمَّ هَلْ بَلَّغْتُ اللَّهُمَّ هَلْ بَلَّغْتُ اللَّهُمَّ هَلْ بَلَّغْتُ قَالَ: فَقَالَ رَجُلٌ: يَا رَسُولَ الله أَرَأَيْتَ إِنْ أُكْرِهْتُ حَتَّى يُنْطَلَقَ بِي إِلَى أَحَدِ الصَّفَّيْنِ أَوْ إِحْدَى الْفِئَتَيْنِ فَضَرَبَنِي رَجُلٌ بِسَيْفِهِ أَوْ يَجِيءُ سَهْمٌ فَيَقْتُلُنِي؟ قَالَ: يَبُوءُ بِإِثْمِهِ وَإِثْمِكَ وَيَكُونُ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ» [۲۲۵].
«فتنههایی در آینده روی میدهند و در میان آنها، فتنهای روی میدهد که کسی که در اوج آن، نشسته است، بهتر از کسی است که در آن راه میرود و کسی که در فتنه راه میرود، بهتر از کسی است که در آن شرکت میکند. آگاه باشید که هرگاه فتنهها نازل شدند، هر کس شتری دارد، به شترش ملحق شود و هر کس گوسفندی دارد، به گوسفندش ملحق شود. هر کس زمینی دارد، به زمینش ملحق شود. شخصی پرسید: ای رسول خدا! کسی که شتر، گوسفند و زمین نداشته باشد، چه کند؟ رسولالله ص فرمود: شمشیرش را گرفته، لبهی آن را بر سنگ بزند تا بشکند و اگر توانست، خودش را نجات دهد. بارالها! وظیفه خودم را انجام دادهام. دیگری پرسید: ای رسول خدا! اگر مجبور شدم به جنگ بروم یا به یکی از دو گروه بُرده شدم و کسی بر من شمشیر زد یا تیری به من خورد و کشته شدم، چه میشود؟ رسولالله ص فرمود: قاتل تو گناهان خود و گناهان تو را بر دوش میکشد و دوزخی است».
از ابوسعید خدری س روایت شده است که رسولالله ص فرمود:
«يُوشِكُ أَنْ يَكُونَ خَيْرَ مَالِ الْمُسْلِمِ غَنَمٌ يَتْبَعُ بِهَا شَعَفَ الْجِبَالِ وَمَوَاقِعَ الْقَطْرِ يَفِرُّ بِدِينِهِ مِنْ الْفِتَنِ» [۲۲۶].
«در آیندهی نزدیک بهترین دارایی یک مسلمان، گوسفندی است که آنرا در قلهی کوهها و چراگاهها برده و بهخاطر حفاظت از دینش، از فتنهها فرار کند».
رسولالله ص به أبوذر س نشان داد که در فتنهها چگونه عمل کند و فرمود:
«يَا أَبَا ذَرٍّ أَرَأَيْتَ إِنْ قَتَلَ النَّاسُ بَعْضُهُمْ بَعْضًا يَعْنِي حَتَّى تَغْرَقَ حِجَارَةُ الزَّيْتِ مِنْ الدِّمَاءِ كَيْفَ تَصْنَعُ؟ قَالَ: اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ. قَالَ: اقْعُدْ فِي بَيْتِكَ وَأَغْلِقْ عَلَيْكَ بَابَكَ قَالَ فَإِنْ لَمْ أُتْرَكْ قَالَ فَأْتِ مَنْ أَنْتَ مِنْهُمْ فَكُنْ فِيهِمْ قَالَ: فَآخُذُ سِلَاحِي قَالَ: إِذَنْ تُشَارِكَهُمْ فِيمَا هُمْ فِيهِ وَلَكِنْ إِنْ خَشِيتَ أَنْ يَرُوعَكَ شُعَاعُ السَّيْفِ فَأَلْقِ طَرَفَ رِدَائِكَ عَلَى وَجْهِكَ حَتَّى يَبُوءَ بِإِثْمِهِ وَإِثْمِكَ» [۲۲۷].
«ای ابوذر! اگر جنگی میان مسلمانان رخ داد و یکدیگر را کشتند، بهگونهای که حجاره الزیت [۲۲۸] غرق در خون شد، آنگاه چه میکنی؟ ابوذر گفت: الله و رسولش بهتر میدانند. فرمود: در خانهات بنشین و درب منزلت را ببند. ابوذر گفت: اگر نتواننستم چه؟ رسولالله ص فرمود: همراه کسی باش که در گذشته با وی بودهای. گفتم: اسلحهام را حمل کنم؟ فرمود: آنگاه شریک آنها هستی. اما اگر بیم آن داشتی که شمشیری، تو را تهدید کند، عبایت را بر چهرهات بینداز. -مقاومت نکن- تا قاتل تو با بار گناهان خود و گناهان تو، به سوی الله ﻷ برگردد و وارد دوزخ شود».
اصحابی مانند سعدبنابی وقاص، عبداللهبنعمر، محمدبنسلمه، ابوبکر ش، که در جنگ میان مسلمانان، در دوران علی س و معاویه س شرکت نکردند، به این احادیث استدلال نمودند. این بزرگان بر این باور بودند که وارد شدن در فتنه، جایز نیست؛ حتی اگر کسی به کشتن آنها اقدام کند، از خود دفاع نکنند.
برخی بر این باور بودند که انسان در فتنه داخل نشود؛ اما اگر کسی به آنها حمله کرد، باید از خود دفاع کند.
جمهور صحابهش و تابعین بر این باور بودند که حمایت از حق و سرکوب سرکشان لازم است. صاحبان این دیدگاه، احادیث یادشده را در مورد کسانی میدانند که توان جنگیدن ندارند و یا اینکه قادر به تشخیص حق از باطل نیستند [۲۲۹].
طبری میگوید: فتنه به معنی ابتلا و آزمایش است. مبارزه با منکر، بر کسانی که میتوانند، واجب است. هر کس اهل حق را حمایت کند، درست عمل کرده است و هر کس خطاکار را حمایت کند، مرتکب اشتباه شده است. اگر حق مبهم باشد و تشخیص آن ممکن نباشد، در آنصورت احادیث نهی از جنگ و درگیری صدق پیدا میکنند [۲۳۰].
بیگمان، در چنین شرایطی که هوا و هوس حاکم است و فتنهها بر پا میشوند، تشخیص حق از باطل بسیار دشوار است. بهترین راه، دوری کردن و گوشهگیری است تا مسلمان موجب آزار مسلمان دیگری نشود و خون ناحقی را نریزد. والله اعلم.
مطلب چهارم: محل انتشار فتنهها
رسولالله ص جهت وزش باد فتنهها به سوی کشورهای اسلامیرا برای ما روشن کرده است. در بخاری، مسلم و موطا مالک، از ابوهریره س چنین آمده است که رسولالله ص فرمود:
«رَأْسُ الْكُفْرِ نَحْوَ الْمَشْرِقِ وَالْفَخْرُ وَالْخُيَلاَءُ فِى أَهْلِ الْخَيْلِ وَالإِبِلِ الْفَدَّادِينَ أَهْلِ الْوَبَرِ وَالسَّكِينَةُ فِى أَهْلِ الْغَنَمِ» [۲۳۱].
«رأس کفر، سمت شرق است و غرور و تکبر در میان صاحبان اسب و شتر و کشاورزان و بادیهنشینان است و سکون و تواضع در میان گوسفندداران است».
روایات بسیاری شبیه به این روایت نقل شدهاند که برای پرهیز از تکرار، آنها را بیان نمیکنیم.
البته در روایتی از ابنعمر س چنین آمده است که رسولالله ص فرمود:
«إِنَّ الْفِتْنَةَ هَاهُنَا إِنَّ الْفِتْنَةَ هَاهُنَا مِنْ حَيْثُ يَطْلُعُ قَرْنُ الشَّيْطَانِ». «فتنه از اینجاست از جایی که شاخ شیطان نمایان میشود».
بخاری و مسلم از عائشهل روایت میکنند که پیامبر ص فرموده است: مرکز فتنه جایی است که شاخ شیطان نمایان میشود [۲۳۲].
پیامبر ص در پایان حدیث میفرماید:
«اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي شَامِنَا اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِي يَمَنِنَا. قَالُوا: وَفِي نَجْدِنَا، قَالَ: هُنَاكَ الزَّلَازِلُ وَالْفِتَنُ وَبِهَا أَوْ قَالَ مِنْهَا يَخْرُجُ قَرْنُ الشَّيْطَانِ» [۲۳۳].
«پروردگارا در شام و یمن ما برکت عنایت بفرما. حاضران گفتند: و در نجد ما. رسولالله ص فرمود: آنجا محل زلزله و فتنههاست و شاخ شیطان در آنجا نمایان میشود».
«نجد» در لغت به معنای زمین مرتفع است. خطابی میگوید: کسانی که در مدینه هستند، نجد آنها صحرای عراق و اطراف آن است و صحرای عراق، در شرق اهالی مدینه قرار دارد و نجد همانطور که عرض شد، به معنای زمین مرتفع و متضاد «غور» میباشد. «غور» به معنای زمین پست و نشیب است و تمامی سرزمین تهامه، میباشند. مکه نیز بخشی از سرزمین تهامه است [۲۳۴].
عراق در جهت شرق است و نسبت به مدینه، نجد -منطقه مرتفع- محسوب میشود. سالمبنعلامهبنعمر نیز این دیدگاه را داشت. وقتی مردم عراق مرتکب کارهای بزرگ میشدند و از کارهای حقیر و کوچک سوال میکردند، سالم به آنها میگفت: ای عراقیان! من دربارهی کارهای کوچک از شما سوال نمیکنم؛ بلکه کارهای بزرگ را به شما میسپارم. پدرم به نقل از رسولالله ص فرمود: همانا فتنهها از اینجا –با اشاره به طرف مشرق- میآیند؛ از جایی که شاخهای شیطان نمایان میشود و برخی از شما گردن برخی دیگر را میزنید.
یک پژوهشگر تاریخ بهخوبی میداند که فتنهها و باد زهرآگین آنها، از مشرق بر فضای جهان اسلام و امت اسلامی وزیدهاند. فتنهای که باعث کشتن عثمان س شد، از مشرق نشأت گرفته بود. گروه «حروریه» –خوارج- از شرق ظهور کرد. فتنهی خوارج ادامه پیدا کرد تا اینکه در دوران امویان، تار و پود امت اسلامی را از هم پاشید. شورش زنج در سال ۲۵۵ هـ.ق از بصره و شورش قرامطه نیز در سال ۲۷۸ هـ.ق از سرزمین عراق اغاز شد. جنایات قرامطه و زنجیها در حق امت اسلامی و جهان اسلام بر کسی پوشیده نیست.
فتنهی جهانسوز «تاتار» نیز از مشرق شروع شد و وضعیت چنین ادامه مییابد تا آنکه پرچمهای دجال از خراسان نمایان شود؛ همانطور که رسولالله ص خبر داده است.
[۲۰۹] صحیح مسلم، کتاب الفتن، باب إخبار النبي ص فيما يكون إلى قيام الساعة، (۴/۲۲۱۷) شماره: (۲۸۹۲) [۲۱۰] قبلی، همان. [۲۱۱] قبلی، (۴/۲۲۱۶) شماره: (۲۸۹۱) [۲۱۲] احمد، مسلم و ترمذی صحیح الجامع الصغیر: (۳/۴). [۲۱۳] صحیح بخاری کتاب الفتن، باب لا تقوم الساعة حتى یغبط أهل القبور، فتح الباری: (۱۳/۷۵). صحیح مسلم، کتاب الفتن، باب لا تقوم الساعة حتى یمر الرجل بقبر الرجل .. (۴/۲۲۳۱) [۲۱۴] جامع الاصول (۱۱/۴۰۸) شماره (۷۹۲۴) [۲۱۵] متفق علیه. [۲۱۶] احمد با سند صحیح – سلسله الاحادیث، آلبانی (۴/۲۴۸). [۲۱۷] مسلم، کتاب الفتن، باب لا تقوم الساعة حتى یمر الرجل بقبر الرجل (۲/۲۲۳۱)، شماره: (۲۹۰۸). [۲۱۸] صحیح بخاری، کتاب الفتن، باب الفتنة التی تموج کموج البحر، فتح الباری: (۱۳/۴۸). صحیح مسلم، کتاب الفتن، باب الفتنة التی تموج کموج البحر، (۴/۲۲۱۸). بیان از بخاری است. [۲۱۹] یعنی با آن سی و پنج سال، هفتاد سال است. [۲۲۰] صحبح بخاری، کتاب المناقب شماره: (۳۶۰۸ و ۳۶۰۹). [۲۲۱] صحیح الجامع: (۳/۲۱۳). [۲۲۲] قبلی: (۳/۲۱۷). [۲۲۳] صحیح بخاری، کتاب الفتن، فتح الباری (۱۳/۳۵). [۲۲۴] ابنماجه، ترمذی و احمد. [۲۲۵] صحیح مسلم، کتاب الفتن. باب نزول الفتن: (۴/۲۲۱۲). [۲۲۶] صحیح بخاری: فتح الباری:(۱۳/۴۰) شماره: (۲۸۸۷). [۲۲۷] حدیث صحیح، احمد، ابوداود، ابنحبان، حاکم، صحیح الصغیر (۶/۲۵۸). [۲۲۸] نام محلهای است در مدینه منوره. [۲۲۹] فتح الباری: (۱۳/۳۳). [۲۳۰] قبلی: (۱۳/۳۱). [۲۳۱] جامع الاصول (۱۰/۶۱) شماره (۷۵۲۸). [۲۳۲] بخاری کتاب الفتن، باب قول النبی ص: الفتنة من قبل المشرق. فتح الباری (۱۳/۴۵) و صحیح مسلم، کتاب الفتن) باب قول النبی ص: الفتنة من قبل المشرق(۴/۲۲۲۹) شماره (۲۹۰۵). [۲۳۳] صحیح بخاری، کتاب الفتن، باب قول النبی ص: الفتنة من قبل المشرق) فتح الباری (۱۳/۴۵) [۲۳۴] فتح الباری: (۱۳/۴۷).