قیامت صغری و علایم قیامت کبری

فهرست کتاب

گفتار چهارم: پرده برداشتن فرات از کوه طلا

گفتار چهارم: پرده برداشتن فرات از کوه طلا

بخاری و مسلم در صحیح خود از أبوهریره س نقل می‌کنند که رسول‎الله ص فرمود:

‏«‏لَا تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّى يَحْسِرَ الْفُرَاتُ عَنْ جَبَلٍ مِنْ ذَهَبٍ يَقْتَتِلُ النَّاسُ عَلَيْهِ فَيُقْتَلُ مِنْ كُلِّ مِائَةٍ تِسْعَةٌ وَتِسْعُونَ وَيَقُولُ كُلُّ رَجُلٍ مِنْهُمْ لَعَلِّي أَكُونُ أَنَا الَّذِي أَنْجُو‏»‏ [۲۶۴].

‏«‏رستاخیز برپا نمی‌شود مگر آن‌که فرات از یک کوه طلایی پرده بر دارد و آن‌را نمایان کند. مردم برای به‌دست آوردن آن می‌جنگند. از هر ۱۰۰ نفر، ۹۹ نفر کشته می‌شوند و هر شخصی چنین می‌اندیشد که: من نجات پیدا می‌کنم‏».‏

در روایت دیگری چنین آمده است:

‏«‏نزدیک است که فرات پرده از گنجینه‌ی طلا کنار بزند. هر کس در آن هنگام حاضر باشد، از آن طلا چیزی بر نمی‌دارد‏».‏

در بعضی روایات آمده است:

‏«‏از کوهی طلایی پرده بر می‌دارد‏».‏

امام مسلم از أبی‌بن‌کعب با این الفاظ حدیث را روایت کرده است:

‏«‏يُوشِكُ الْفُرَاتُ أَنْ يَحْسِرَ عَنْ جَبَلٍ مِنْ ذَهَبٍ فَإِذَا سَمِعَ بِهِ النَّاسُ سَارُوا إِلَيْهِ فَيَقُولُ مَنْ عِنْدَهُ لَئِنْ تَرَكْنَا النَّاسَ يَأْخُذُونَ مِنْهُ لَيُذْهَبَنَّ بِهِ كُلِّهِ قَالَ فَيَقْتَتِلُونَ عَلَيْهِ فَيُقْتَلُ مِنْ كُلِّ مِائَةٍ تِسْعَةٌ وَتِسْعُونَ‏»‏ [۲۶۵].

‏«‏دیری نپاید که فرات از کوهی از طلا پرده بردارد و آن‌را ظاهر کند. هرگاه مردم درباره‌ی آن آگاه شوند، به‌سوی آن می‌شتابند. کسانی که آن‌جا هستند، می‌گویند: اگر مردم را بگذاریم که از آن بردارند، همه را بر می‌دارند. مردم برای گرفتن طلا جنگ می‌کنند و از هر ۱۰۰ نفر ۹۹ نفر کشته می‌شود‏».‏

منظور از «پرده برداشتن»، خشک شدن آب است. امام نووی می‌فرماید: انحسار یعنی ظاهر شدن طلا به خاطر از بین رفتن آّب [۲۶۶]. گاهی پرده برداشتن به‌دلیل تغییر مسیر آب روی می‌دهد؛ زیرا ممکن است این کوه یا خزانه‌ی طلایی، زیر خاک پنهان شده باشد و وقتی که مجرای آب تغییر کند و از کنار کوه بگذرد، گنج طلا ظاهر شود.

آنان‌که طلاها را می‌بینند، از آن‌ها برنمی‌دارند؛ زیرا گرفتار فتنه شده و با همدیگر به جنگ و جدال می‌پردازند.

[۲۶۴] بخاری، کتاب الفتن. فتح الباری: (‏۱۳/۷۸‏)‏ - مسلم: (‏۴/۲۲۱۹‏)‏ شماره: (‏۲۸۹۴).‏ [۲۶۵] صحیح مسلم (‏۴/۲۲۲۰‏)‏ شماره: (‏۲۲۹۵).‏ [۲۶۶] شرح نووی علی المسلم (‏۱۸/۹‏)‏ .