سوره یوسف
سوره يوسف آيه ۱
متن آیه:
﴿الٓرۚ تِلۡكَ ءَايَٰتُ ٱلۡكِتَٰبِ ٱلۡمُبِينِ ١﴾
ترجمه:
الف. لام. را. این، آیههای کتاب روشن و روشنگری است (برای کسانی که از آن راهنمائی و هدایت طلبند).
توضيحات:
«الر»: (نگا: بقره / ۱). «تِلْكَ»: آن. در اینجا به معنی (این) و اشاره به آیات سوره یوسف است که انتظار نزول آنها میرود و متأخّر به منزله متقدّم در نظر گرفته شده است. یا این که حضور آنها در ذهن به منزله وجود خارجی است. «الْكِتَابِ»: مراد سوره یوسف یا قرآن مجید است.
سوره يوسف آيه ۲
متن آیه:
﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ قُرۡءَٰنًا عَرَبِيّٗا لَّعَلَّكُمۡ تَعۡقِلُونَ ٢﴾
ترجمه:
ما آن را (به صورت) کتاب خواندنی (و به زبان) عربی فرو فرستادیم تا این که شما (آن را) بفهمید (و آنچه را در آن است به دیگران برسانید).
توضيحات:
«قُرْءَاناً»: خواندنی. مصدر است و به معنی اسم مفعول، یعنی مقروء به کار رفته است و حال ضمیر (ه) است. «عَرَبِيّاً»: حال دوم یا صفت (قُرْءَاناً) است.
سوره يوسف آيه ۳
متن آیه:
﴿نَحۡنُ نَقُصُّ عَلَيۡكَ أَحۡسَنَ ٱلۡقَصَصِ بِمَآ أَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡكَ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ وَإِن كُنتَ مِن قَبۡلِهِۦ لَمِنَ ٱلۡغَٰفِلِينَ ٣﴾
ترجمه:
ما از طریق وحی این قرآن، نیکوترین سرگذشتها را برای تو بازگو میکنیم و (تو را بر آنها مطّلع میگردانیم) هرچند که پیشتر از زمره بیخبران (از احوال گذشتگان) بودهای.
توضيحات:
«أَحْسَنَ الْقَصَصِ»: نیکوترین سرگذشتها. زیباترین بیان و راستترین و درستترین وجه. «الْقَصَصِ»: سرگذشتها. بیان سرگذشت. مصدر یا اسم مصدر است (نگا: آلعمران / ۶۲، اعراف / ۱٧۶). «بِمَآ أَوْحَيْنَا»: به سبب وحی ما.
سوره يوسف آيه ۴
متن آیه:
﴿إِذۡ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَٰٓأَبَتِ إِنِّي رَأَيۡتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوۡكَبٗا وَٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ رَأَيۡتُهُمۡ لِي سَٰجِدِينَ ٤﴾
ترجمه:
(ای پیغمبر! به یاد دار) آن گاه را که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من در خواب دیدم که یازده ستاره، و همچنین خورشید و ماه در برابرم سجده میکنند.
توضيحات:
«يآ أَبَتِ»: ای پدرم! اصل آن، یا أَبی است و عربها در نداء یاء متکلّم را به تاء تبدیل میکنند. «رَأَيْتُهُمْ»: استعمال ضمیر (هُمْ) و واژه (ساجِدينَ) برای ستارگان و خورشید و ماه، بدان خاطر است که سجده بردن مخصوص ذویالعقول است و چنین کراتی به منزله ذویالعقول فرض شدهاند. «سَاجِدِينَ»: حال است.
سوره يوسف آيه ۵
متن آیه:
﴿قَالَ يَٰبُنَيَّ لَا تَقۡصُصۡ رُءۡيَاكَ عَلَىٰٓ إِخۡوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيۡدًاۖ إِنَّ ٱلشَّيۡطَٰنَ لِلۡإِنسَٰنِ عَدُوّٞ مُّبِينٞ ٥﴾
ترجمه:
(پدرش) گفت: فرزند عزیزم! خواب خود را برای برادرانت بازگو مکن، (چرا که مایه حسد آنان میشود، و اهریمن ایشان را بر آن میدارد) که برای تو نیرنگ بازی و دسیسهسازی کنند. بیگمان اهریمن دشمن آشکار انسان است.
توضيحات:
«فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْداً»: درباره تو به مکر و کید عظیم متوسّل میشوند.
سوره يوسف آيه ۶
متن آیه:
﴿وَكَذَٰلِكَ يَجۡتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأۡوِيلِ ٱلۡأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَيۡكَ وَعَلَىٰٓ ءَالِ يَعۡقُوبَ كَمَآ أَتَمَّهَا عَلَىٰٓ أَبَوَيۡكَ مِن قَبۡلُ إِبۡرَٰهِيمَ وَإِسۡحَٰقَۚ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٞ ٦﴾
ترجمه:
همانگونه (که در خواب خویشتن را سرور و برتر دیدی) پروردگارت تو را (به پیغمبری) برمیگزیند و تعبیر خوابها را به تو میآموزد (و با خلعت نبوّت تو را مفتخر میسازد) و بر تو و خاندان یعقوب نعمت خود را کامل میکند، همان طور که پیش از این بر پدرانت ابراهیم و اسحاق کامل کرد. بیگمان پروردگارت بسیار دانا و پرحکمت است (و میداند چه کسی را برمیگزیند و خلعت نبوّت را به تن چه کسی میکند).
توضيحات:
«يَجْتَبِيكَ»: تو را برمیگزیند و برای نبوّت انتخاب میکند. «تَأْويلِ»: تعبیر. تفسیر. «الأحَادِيثِ»: سخنان. مراد خوابها و رؤیاها است. «أَبَوَيْكَ»: پدرانت. مراد جدّ او اسحاق و جدّ پدرش ابراهیم است.
سوره يوسف آيه ٧
متن آیه:
﴿لَّقَدۡ كَانَ فِي يُوسُفَ وَإِخۡوَتِهِۦٓ ءَايَٰتٞ لِّلسَّآئِلِينَ ٧﴾
ترجمه:
در (سرگذشت) یوسف و برادرانش دلائل و نشانههائی (بر قدرت خدا و مرحمت او به بندگان باایمانش) است برای کسانی که پرسندگان (و مشتاقان آگاهی) از آن میباشند.
توضيحات:
«فِي يُوسُفَ»: در سرگذشت یوسف. مضاف محذوف است.
سوره يوسف آيه ۸
متن آیه:
﴿إِذۡ قَالُواْ لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَىٰٓ أَبِينَا مِنَّا وَنَحۡنُ عُصۡبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٍ٨﴾
ترجمه:
هنگامی که (برادران پدری یوسف) گفتند: یوسف و برادرش (بنیامین که از یک مادرند) در پیش پدرمان از ما محبوبترند، در حالی که ما گروه نیرومندی هستیم (و از آن دو برای پدر سودمندتر میباشیم). مسلّماً پدرمان در اشتباه روشنی است.
توضيحات:
«عُصْبَةٌ»: گروه متّحد و نیرومند. «ضَلالٍ»: خطای در اندیشه و عدم رعایت مساوات در محبّت.
سوره يوسف آيه ٩
متن آیه:
﴿ٱقۡتُلُواْ يُوسُفَ أَوِ ٱطۡرَحُوهُ أَرۡضٗا يَخۡلُ لَكُمۡ وَجۡهُ أَبِيكُمۡ وَتَكُونُواْ مِنۢ بَعۡدِهِۦ قَوۡمٗا صَٰلِحِينَ ٩﴾
ترجمه:
یوسف را بکشید، یا او را به سرزمینی (دور دست) بیفکنید، تا توجّه پدرتان فقط با شما باشد (و تنها و تنها شما را دوست داشته باشد و به شما مهر ورزد) و بعد از آن (از گناه خود پشیمان میشوید و توبه میکنید و) افراد صالحی خواهید گشت (چرا که خدا توبهپذیر است و پدر هم عذرتان را قبول مینماید).
توضيحات:
«إطْرَحُوهُ»: بیندازید. «يَخْلُ لَكُمْ»: خالصانه از آن شما میشود. تنها متوجّه شما میگردد. «وَجْهُ»: چهره. ذات. کنایه از خوشروئی و توجّه به احوال و اوضاع ایشان است.
سوره يوسف آيه ۱۰
متن آیه:
﴿قَالَ قَآئِلٞ مِّنۡهُمۡ لَا تَقۡتُلُواْ يُوسُفَ وَأَلۡقُوهُ فِي غَيَٰبَتِ ٱلۡجُبِّ يَلۡتَقِطۡهُ بَعۡضُ ٱلسَّيَّارَةِ إِن كُنتُمۡ فَٰعِلِينَ ١٠﴾
ترجمه:
گویندهای از آنان گفت: یوسف را مکشید (که کشتن جرمی عظیم و گناهی نابخشودنی است) و بلکه او را به ژرفای چاه بیندازید تا قافلهای او را برگیرد (و به سرزمین دورافتادهای ببرد)، اگر (برای دورکردن او و رسیدن به هدف خود) میخواهید کاری بکنید.
توضيحات:
«غَيَابَةِ»: نهآن گاه. مراد ژرفای چاه است. «الْـجُبِّ»: چاه. «السَّيَّارَةِ»: جمع سَیار، قافلهها. کاروانیان.
سوره يوسف آيه ۱۱
متن آیه:
﴿قَالُواْ يَٰٓأَبَانَا مَالَكَ لَا تَأۡمَ۬نَّا عَلَىٰ يُوسُفَ وَإِنَّا لَهُۥ لَنَٰصِحُونَ ١١﴾
ترجمه:
(پس از اتّفاق آنان بر دور داشتن یوسف، به پدرشان) گفتند: پدر جان! چرا نسبت به یوسف به ما اطمینان نمیکنی؟ در حالی که ما خیرخواه او میباشیم (و جز محبّت و خلوص از ما ندیده است و راهنما و دلسوز وی بوده و هستیم).
توضيحات:
«نَاصِحُونَ»: خیرخواهان. راهنمایان به کار نیک.
سوره يوسف آيه ۱۲
متن آیه:
﴿أَرۡسِلۡهُ مَعَنَا غَدٗا يَرۡتَعۡ وَيَلۡعَبۡ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ١٢﴾
ترجمه:
فردا او را با ما بفرست (تا در میان چمنزارها و گلزارها) بخورد و بازی کند و ما مراقب و نگهبان وی خواهیم بود.
توضيحات:
«يَرْتَعْ»: بچرد. مراد خوردن و آشامیدن و بهرهمندی از میوهها و چیزهای خوشمزه است.
سوره يوسف آيه ۱۳
متن آیه:
﴿قَالَ إِنِّي لَيَحۡزُنُنِيٓ أَن تَذۡهَبُواْ بِهِۦ وَأَخَافُ أَن يَأۡكُلَهُ ٱلذِّئۡبُ وَأَنتُمۡ عَنۡهُ غَٰفِلُونَ١٣﴾
ترجمه:
گفت: اگر او را از پیش من دور کنید و ببرید، ناراحت و غمگین میگردم. میترسم که شما از او غافل شوید و گرگ وی را بخورد.
توضيحات:
سوره يوسف آيه ۱۴
متن آیه:
﴿قَالُواْ لَئِنۡ أَكَلَهُ ٱلذِّئۡبُ وَنَحۡنُ عُصۡبَةٌ إِنَّآ إِذٗا لَّخَٰسِرُونَ ١٤﴾
ترجمه:
گفتند: اگر گرگ او را بخورد، در حالی که ما گروه نیرومندی هستیم (و از او محافظت میکنیم) در این صورت ما زیانمندانی بیش نخواهیم بود (و جز ننگ و عار بهرهای نخواهیم داشت).
توضيحات:
«عُصْبَة»: (نگا: یوسف / ۸، نور / ۱۱، قصص / ٧۶).
سوره يوسف آيه ۱۵
متن آیه:
﴿فَلَمَّا ذَهَبُواْ بِهِۦ وَأَجۡمَعُوٓاْ أَن يَجۡعَلُوهُ فِي غَيَٰبَتِ ٱلۡجُبِّۚ وَأَوۡحَيۡنَآ إِلَيۡهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمۡرِهِمۡ هَٰذَا وَهُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ ١٥﴾
ترجمه:
هنگامی که او را بردند و تصمیم گرفتند که او را به ژرفای چاه بیندازند (و عاقبت هم نقشه خود را اجرا کردند)، در همین حال بدو پیام دادیم که در آینده آنان را به این کاری که (در حق تو) کردند آگاه خواهی ساخت، در حالی که نخواهند فهمید (که تو برادر ایشان یوسف هستی. همان برادری که بر نیرنگ او همداستان شدند و گمان بردند که از دست او آسوده گشتند).
توضيحات:
«لَـمّـَا»: جواب (لَـمـّا) محذوف است و تقدیر چنین است: «فَلَمـّا ذَهَبُوا بِهِ»، «نَفَذُوهُ فَحَفِظْنَاهُ». «أَوْحَيْنَا»: وحی کردیم. مراد الهام قلبی است (نگا: مریم / ۱٧، قصص / ٧). «وَ أَوْحَيْنا»: حرف واو زائد است.
سوره يوسف آيه ۱۶
متن آیه:
﴿وَجَآءُوٓ أَبَاهُمۡ عِشَآءٗ يَبۡكُونَ ١٦﴾
ترجمه:
شبانگاه گریهکنان پیش پدرشان برگشتند (و شیون سر دادند).
توضيحات:
«يَبْكُونَ»: میگریستند. حال است.
سوره يوسف آيه ۱٧
متن آیه:
﴿قَالُواْ يَٰٓأَبَانَآ إِنَّا ذَهَبۡنَا نَسۡتَبِقُ وَتَرَكۡنَا يُوسُفَ عِندَ مَتَٰعِنَا فَأَكَلَهُ ٱلذِّئۡبُۖ وَمَآ أَنتَ بِمُؤۡمِنٖ لَّنَا وَلَوۡ كُنَّا صَٰدِقِينَ ١٧﴾
ترجمه:
گفتند: ای پدر! ما رفتیم و سرگرم مسابقه (دو و تیراندازی) گشتیم و یوسف را نزد اثاثیه خود گذاردیم و گرگ (آمد و) او را خورد. تو هرگز (سخنان) ما را باور نمیداری، هرچند هم راستگو باشیم (چرا که یوسف را بسیار دوست میداری و ما را بدخواه او میانگاری).
توضيحات:
«نَسْتَبِقُ»: مسابقه میدادیم. «مُؤْمِنٍ»: باورکننده. تصدیقکننده.
سوره يوسف آيه ۱۸
متن آیه:
﴿وَجَآءُو عَلَىٰ قَمِيصِهِۦ بِدَمٖ كَذِبٖۚ قَالَ بَلۡ سَوَّلَتۡ لَكُمۡ أَنفُسُكُمۡ أَمۡرٗاۖ فَصَبۡرٞ جَمِيلٞۖ وَٱللَّهُ ٱلۡمُسۡتَعَانُ عَلَىٰ مَا تَصِفُونَ ١٨﴾
ترجمه:
پیراهن او را آلوده به خون دروغین بیاوردند (و به پدرشان نشان دادند. پدر) گفت: (چنین نیست. یوسف را گرگ نخورده است و او زنده است) بلکه نفس (امّاره) کار زشتی را در نظرتان آراسته است و (شما را دچار آن کرده است. این کار شما، و امّا کار من،) صبر جمیل است، (صبری که جزع و فزع، زیبائی آن را نیالاید، و ناشکری و ناسپاسی اجر آن را نزداید و به گناه تبدیل ننماید.) و تنها خدا است که باید از او یاری خواست در برابر یاوه رسواگرانهای که میگوئید.
توضيحات:
«قَمِيص»: پیراهن. «عَلَيا قَميصِهِ»: حال مقدّم برای (دَم) است. «كَذِبٍ»: دروغین. مصدر است و برای مبالغه به معنی اسم فاعل، یعنی کاذب به کار رفته است. «سَوَّلَتْ»: زینت داده است و خوشایند کرده است. آراسته و دوستداشتنی نموده است (نگا: محمّد / ۲۵). «أَمْراً»: کار عظیم. مراد کار زشت است. «فَصَبْرٌ جَمِيلٌ»: صبر جمیل، آن است که سخنانی که نشان دهنده ناسپاسی و شِکوه و بیتابی باشد بر زبان جاری نشود. واژه صَبْرٌ خبر مبتدای محذوف است. «الـْمُسْتَعَانُ»: کسی که از او کمک و یاری خواسته میشود. «تَصِفُونَ»: بیان میدارید. در اینجا مراد بیان دروغ و گفتن سخنان یاوه و ناروا است (نگا: انعام / ۱۰۰)
سوره يوسف آيه ۱٩
متن آیه:
﴿وَجَآءَتۡ سَيَّارَةٞ فَأَرۡسَلُواْ وَارِدَهُمۡ فَأَدۡلَىٰ دَلۡوَهُۥۖ قَالَ يَٰبُشۡرَىٰ هَٰذَا غُلَٰمٞۚ وَأَسَرُّوهُ بِضَٰعَةٗۚ وَٱللَّهُ عَلِيمُۢ بِمَا يَعۡمَلُونَ ١٩﴾
ترجمه:
(بعدها) قافلهای (بدانجا) آمد و آبآور خود را فرستادند (تا از چاه آب برای آنان بیاورد. هنگامی که) سطل خود را به پائین انداخت (و از چاه بالا کشید، دید که پسری بدان آویخته است! فریاد برآورد و) گفت: مژده باد! این پسری (بس زیبا و دوستداشتنی) است، و او را به عنوان کالائی (برای فروش، از دیگران) پنهان داشتند (و عازم مصر شدند). و خداوند آگاه از هر آن چیزی بود که میکردند (و به دل میگرفتند).
توضيحات:
«وارِدَ»: آبدار. آبآور. مأمور تهیه آب کاروان. «أَدْلَيا»: سرازیر کرد. فرو انداخت. «دَلْو»: سطل. ظرفی از پوست. «يَا بُشْرَيا»: مژده باد! ترکیبی است که به هنگام سُرور و شادمانی گفته میشود، در مقابل (يا حَسْرَتا) که به هنگام جزع و فزع بیان میگردد. «غُلامٌ»: پسر بچّه، از روز تولّد تا آغاز جوانی. «أَسَرُّوهُ»: او را پنهان کردند. او را به دل جای دادند. «بِضَاعَة»: کالا. دارائی. حال است از ضمیر (ه) در فعل (أَسَرُّوهُ). «أَسَرُّوهُ بِضَاعَة»: او را کالائی برای فروش انگاشتند و به دل راه دادند. او را به عنوان متاعی نهان داشتند.
سوره يوسف آيه ۲۰
متن آیه:
﴿وَشَرَوۡهُ بِثَمَنِۢ بَخۡسٖ دَرَٰهِمَ مَعۡدُودَةٖ وَكَانُواْ فِيهِ مِنَ ٱلزَّٰهِدِينَ ٢٠﴾
ترجمه:
و او را به پول ناچیزی، تنها به چند درهم فروختند، و (نسبت بدو چندان سختگیری نکردند، چرا که از ترس خانواده یوسف) از (نگهداری) او پرهیز داشتند.
توضيحات:
«شَرَوْهُ»: او را فروختند. «بَخْسٍ»: ناقص. مراد بهای کمتر از بهای افراد مثل او است. «دَرَاهِمَ»: درهمها. بدل از (ثَمَنٍ) است. «مَعْدُودَة»: اندک. کم. «الزَّاهِدِينَ»: افراد بیعلاقه و بیمبالات. مراد این است که هرچه زودتر میخواستند شر او را از سر خود کم کنند. به دو جهت: یکی این که او را مُفت به دست آورده بودند. دیگر این که میترسیدند خانوادهاش سر برسند.
سوره يوسف آيه ۲۱
متن آیه:
﴿وَقَالَ ٱلَّذِي ٱشۡتَرَىٰهُ مِن مِّصۡرَ لِٱمۡرَأَتِهِۦٓ أَكۡرِمِي مَثۡوَىٰهُ عَسَىٰٓ أَن يَنفَعَنَآ أَوۡ نَتَّخِذَهُۥ وَلَدٗاۚ وَكَذَٰلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلِنُعَلِّمَهُۥ مِن تَأۡوِيلِ ٱلۡأَحَادِيثِۚ وَٱللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰٓ أَمۡرِهِۦ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ ٢١﴾
ترجمه:
کسی که او را در مصر خریداری کرد، به همسر خود گفت: او را گرامی دار (و کاری کن که مکان مناسبی برای او تهیه کنی تا احساس کند یکی از افراد خانواده ما است). شاید برای ما سودمند افتد، یا اصلاً او را به فرزندی بپذیریم. بدین منوال ما یوسف را در سرزمین (مصر استقرار بخشیدیم و) مکانت و منزلت دادیم، تا (در آنجا) تعبیر برخی از خوابها را بدو بیاموزیم. خدا بر کار خود چیره و مسلّط است، ولی بیشتر مردم (خفایای حکمت و لطف تدبیرش را) نمیدانند.
توضيحات:
«مَثْوَيا»: اقامتگاه. اقامت. اسم مکان یا مصدر میمی است. «أَكْرِمِي مَثْوَاهُ»: آنچه به اقامتگاه او یا ماندگاری او مربوط میشود فراهم آور و در احترام و بزرگداشت او کوتاهی مکن. «مَكَّنَّا»: مکانت و منزلت بخشیدیم. استقرار دادیم. «وَلِنُعَلِّمَهُ»: واو زائد است (نگا: بقره / ۱۴۳). «الأحَادِيثِ»: جمع حدیث، خوابها.
سوره يوسف آيه ۲۲
متن آیه:
﴿وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُۥٓ ءَاتَيۡنَٰهُ حُكۡمٗا وَعِلۡمٗاۚ وَكَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلۡمُحۡسِنِينَ ٢٢﴾
ترجمه:
و هنگامی که یوسف به رشد و کمال خود رسید (و به نهایت قوّت جسمانی و عقلانی دست یافت، نیروی) داوری و دانائی بدو دادیم، و ما این چنین (که پاداش یوسف را دادیم) پاداش (همه) نیکوکاران را میدهیم.
توضيحات:
«أَشُدّ»: رشد جسمانی و عقلانی. «حُكْمـاً»: حکمت. داوری. نبوّت. «عِلْمـاً»: دانش تعبیر خواب. تفقّه در دین. آگاهی از مصالح امور.
سوره يوسف آيه ۲۳
متن آیه:
﴿وَرَٰوَدَتۡهُ ٱلَّتِي هُوَ فِي بَيۡتِهَا عَن نَّفۡسِهِۦ وَغَلَّقَتِ ٱلۡأَبۡوَٰبَ وَقَالَتۡ هَيۡتَ لَكَۚ قَالَ مَعَاذَ ٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ رَبِّيٓ أَحۡسَنَ مَثۡوَايَۖ إِنَّهُۥ لَا يُفۡلِحُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٢٣﴾
ترجمه:
زنی که یوسف در خانهاش بود، آرام آرام نیرنگ آغازید و به گولزدن او پرداخت، و درها را بست و گفت: بیا جلو و دست به کار شو، با تو هستم! یوسف گفت: پناه بر خدا! او که خدای من است، مرا گرامی داشته است (چگونه ممکن است دامن عصمت به گناه بیالایم و به خود ستم نمایم؟!) بیگمان ستمکاران رستگار نمیگردند.
توضيحات:
«رَاوَدَتْهُ... عَنْ...»: خواست او را نیرنگ کند و گولش بزند. مراد این است که با انواع حیلهها از او کام خواست و مکارانه و متضرّعانه کامجوئی طلبید. «هَيْتَ»: بیا جلو. بفرما. اسمالفعل است. «لَكَ»: با تو هستم. «إِنَّهُ رَبِّي»: خدا پروردگار من است. عزیز مصر ولی نعمت من است. مرجع ضمیر (ه) میتواند خدا باشد، یا این که عزیز مصر. استعمال (رَبّي) در معنی دوم، با توجّه به عرف ظاهر مردم است که میگویند: صَاحِبُ الدّارِ (نگا: یوسف / ۴۲ و ۵۰). «إِنَّهُ لا يُفْلِحُ...»: واژه (ه) ضمیرشأن است. یعنی: به هر حال.
سوره يوسف آيه ۲۴
متن آیه:
﴿وَلَقَدۡ هَمَّتۡ بِهِۦۖ وَهَمَّ بِهَا لَوۡلَآ أَن رَّءَا بُرۡهَٰنَ رَبِّهِۦۚ كَذَٰلِكَ لِنَصۡرِفَ عَنۡهُ ٱلسُّوٓءَ وَٱلۡفَحۡشَآءَۚ إِنَّهُۥ مِنۡ عِبَادِنَا ٱلۡمُخۡلَصِينَ ٢٤﴾
ترجمه:
زن (که چنین دید به پرخاشگری پرداخت و برای تنبیه عبد خود) قصد (زدن) یوسف کرد، و یوسف (برای دفاع از خود) قصد (طرد) او کرد، امّا برهان خدای خود را دید (و از دفاع دست کشید و فرار را بر قرار ترجیح داد). ما این چنین کردیم (و در حفظ وی در همه مراحل کوشیدیم) تا بلا و زنا را از او دور سازیم. چرا که او از بندگان پاکیزه و گزیده ما بود.
توضيحات:
«هَـمَّتْ بِهِ»: زلیخا قصد زدن و تنبیهکردن یوسف کرد. «هَمَّ بِهَا»: یوسف قصد انتقام از او و دفاع از خود کرد. «بُرْهَان»: مراد راه نجاتی است که پروردگارش بدو الهام کرد. «السُّوءَ»: زشتیها و پلشتیها. بلاها و بدیها. «الْفَحْشَآء»: زنا. «الـْمُخْلَصِينَ»: گزیدگان. پاکان.
سوره يوسف آيه ۲۵
متن آیه:
﴿وَٱسۡتَبَقَا ٱلۡبَابَ وَقَدَّتۡ قَمِيصَهُۥ مِن دُبُرٖ وَأَلۡفَيَا سَيِّدَهَا لَدَا ٱلۡبَابِۚ قَالَتۡ مَا جَزَآءُ مَنۡ أَرَادَ بِأَهۡلِكَ سُوٓءًا إِلَّآ أَن يُسۡجَنَ أَوۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ ٢٥﴾
ترجمه:
(از پی هم) بهسوی در (دویدند و) بر یکدیگر پیشی جستند، (یوسف میخواست زودتر از در خارج شود و زلیخا میخواست از خروج او جلوگیری کند. در این حال و احوال،) پیراهن یوسف را از پشت بدرید، دم در به آقای زن برخوردند، (زن خطاب به شوهر خود) گفت: سزای کسی که به همسرت قصد انجام کار زشتی کند، جز این نیست که یا زندانی گردد یا شکنجه دردناکی ببیند.
توضيحات:
«إسْتَبَقَا»: با یکدیگر مسابقه دادند و بر همدیگر پیشی گرفتند. «قَدَّتْ»: پاره کرد. چاک زد. «أَلْفَيَا»: یافتند. برخوردند. «لَدَيا»: نزد. دم.
سوره يوسف آيه ۲۶
متن آیه:
﴿قَالَ هِيَ رَٰوَدَتۡنِي عَن نَّفۡسِيۚ وَشَهِدَ شَاهِدٞ مِّنۡ أَهۡلِهَآ إِن كَانَ قَمِيصُهُۥ قُدَّ مِن قُبُلٖ فَصَدَقَتۡ وَهُوَ مِنَ ٱلۡكَٰذِبِينَ ٢٦﴾
ترجمه:
یوسف گفت: او مرا با نیرنگ و زاری به خود میخواند (و میخواست مرا گول بزند! جدال و دفاع به اوج خود رسید. در این وقت) حاضری از (حاضران) اهل (خانه آن) زن گفت: اگر پیراهن یوسف از جلو پاره شده باشد، زن راست میگوید و یوسف از زمره دروغگویان خواهد بود.
توضيحات:
«شَهِدَ شَاهِدٌ»: گواهی، گواهی داد. داوری، داوری کرد. حاضری از حضّار گفت. «قَمِيص»: پیراهن. «قُبُلٍ»: جلو.
سوره يوسف آيه ۲٧
متن آیه:
﴿وَإِن كَانَ قَمِيصُهُۥ قُدَّ مِن دُبُرٖ فَكَذَبَتۡ وَهُوَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ ٢٧﴾
ترجمه:
و اگر پیراهن یوسف از پشت پاره شده باشد، زن دروغ میگوید و یوسف از زمره راستگویان خواهد بود.
توضيحات:
«دُبُرٍ»: پشت سر.
سوره يوسف آيه ۲۸
متن آیه:
﴿فَلَمَّا رَءَا قَمِيصَهُۥ قُدَّ مِن دُبُرٖ قَالَ إِنَّهُۥ مِن كَيۡدِكُنَّۖ إِنَّ كَيۡدَكُنَّ عَظِيمٞ ٢٨﴾
ترجمه:
هنگامی که (عزیز مصر) دید پیراهن یوسف از پشت پاره شده است، گفت: این کار از نیرنگ شما زنان سرچشمه میگیرد. واقعاً نیرنگ شما بزرگ است.
توضيحات:
«كَيْد»: مکر. نیرنگ.
سوره يوسف آيه ۲٩
متن آیه:
﴿يُوسُفُ أَعۡرِضۡ عَنۡ هَٰذَاۚ وَٱسۡتَغۡفِرِي لِذَنۢبِكِۖ إِنَّكِ كُنتِ مِنَ ٱلۡخَاطِِٔينَ ٢٩﴾
ترجمه:
ای یوسف! از این (موضوع) چشمپوشی کن و (آن را پنهان و پوشیده دار و تو ای زن) از گناهت استغفار کن (و آمرزش آن را از خدا بخواه)، بیگمان تو از بزهکاران بودهای.
توضيحات:
«أَعْرِضْ»: صرف نظر کن. از آن سخن مگو و پنهانش کن.
سوره يوسف آيه ۳۰
متن آیه:
﴿وَقَالَ نِسۡوَةٞ فِي ٱلۡمَدِينَةِ ٱمۡرَأَتُ ٱلۡعَزِيزِ تُرَٰوِدُ فَتَىٰهَا عَن نَّفۡسِهِۦۖ قَدۡ شَغَفَهَا حُبًّاۖ إِنَّا لَنَرَىٰهَا فِي ضَلَٰلٖ مُّبِينٖ ٣٠﴾
ترجمه:
(خبر این موضوع در شهر پیچید و) گروهی از زنان در شهر گفتند: همسر عزیز (مصر) خواسته است که خادم خویش را بفریبد و به خود خواند. عشق جوان، به اندرون دلش خزیده است. ما او را در گمراهی آشکاری میبینیم.
توضيحات:
«الْعَزِيز»: والا مقام. مراد شاه مصر، یا وزیر اعظم است. «قَدْ شَغَفَهَا حُبّاً»: عشق یوسف به اندرون دل او خزیده است و وی را شیفته و شیدای خود کرده است. واژه (حُبّاً) تمییز است.
سوره يوسف آيه ۳۱
متن آیه:
﴿فَلَمَّا سَمِعَتۡ بِمَكۡرِهِنَّ أَرۡسَلَتۡ إِلَيۡهِنَّ وَأَعۡتَدَتۡ لَهُنَّ مُتَّكَٔٗا وَءَاتَتۡ كُلَّ وَٰحِدَةٖ مِّنۡهُنَّ سِكِّينٗا وَقَالَتِ ٱخۡرُجۡ عَلَيۡهِنَّۖ فَلَمَّا رَأَيۡنَهُۥٓ أَكۡبَرۡنَهُۥ وَقَطَّعۡنَ أَيۡدِيَهُنَّ وَقُلۡنَ حَٰشَ لِلَّهِ مَا هَٰذَا بَشَرًا إِنۡ هَٰذَآ إِلَّا مَلَكٞ كَرِيمٞ ٣١﴾
ترجمه:
هنگامی که (همسر عزیز) نیرنگ ایشان را شنید، (کسانی را) دنبال آنان فرستاد (و ایشان را به خانه خود دعوت کرد) و بالشهائی برایشان فراهم ساخت (و مجلس را با پشتیهای گرانبها و دیگر وسائل رفاه و آسایش بیاراست)، و به دست هر کدام کاردی (برای پوست کندن میوه) داد، سپس (به یوسف) گفت: وارد مجلس ایشان شو. هنگامی که چشمانشان بدو افتاد، بزرگوارش دیدند و (به دهشت افتادند و سراپا محو جمال او شدند و به جای میوه) دستهایشان را بریدند و گفتند: ماشاءالله! این آدمیزاد نیست، بلکه این فرشته بزرگواری است.
توضيحات:
«مَكْر»: نیرنگ. مراد سخنان ناجور و بدگوئیهای زنان از زلیخا است. «أَعْتَدَتْ»: آماده کرد. از ریشه (عتد). «مُتَّكَئاً»: بالش. پشتی. «سِكِّيناً»: کارد. «حَاشَ لِلّهِ»: عبارتی است که مراد از آن تنزیه خدا و شگفت از آفریدگان او است. برخی واژه (حاشَ) را اسمالفعل و برخی آن را فعل ماضی و مخفّف از (حاشی) دانستهاند.
سوره يوسف آيه ۳۲
متن آیه:
﴿قَالَتۡ فَذَٰلِكُنَّ ٱلَّذِي لُمۡتُنَّنِي فِيهِۖ وَلَقَدۡ رَٰوَدتُّهُۥ عَن نَّفۡسِهِۦ فَٱسۡتَعۡصَمَۖ وَلَئِن لَّمۡ يَفۡعَلۡ مَآ ءَامُرُهُۥ لَيُسۡجَنَنَّ وَلَيَكُونٗا مِّنَ ٱلصَّٰغِرِينَ ٣٢﴾
ترجمه:
(همسر عزیز) گفت: این همان کسی است که مرا به خاطر (عشق) او سرزنش کردهاید. (آری!) من او را به خویشتن خواندهام ولی او خویشتنداری و پاکدامنی کرده است. اگر آنچه بدو دستور میدهم انجام ندهد، بیگمان زندانی و تحقیر میگردد.
توضيحات:
«إِسْتَعْصَمَ»: سرپیچی و خودداری کرد. پاکدامنی نمود. «الصَّاغِرِينَ»: افراد پست. توهین و تحقیرشدگان.
سوره يوسف آيه ۳۳
متن آیه:
﴿قَالَ رَبِّ ٱلسِّجۡنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدۡعُونَنِيٓ إِلَيۡهِۖ وَإِلَّا تَصۡرِفۡ عَنِّي كَيۡدَهُنَّ أَصۡبُ إِلَيۡهِنَّ وَأَكُن مِّنَ ٱلۡجَٰهِلِينَ ٣٣﴾
ترجمه:
(یوسف که این تهدید همسر عزیز و اندرز زنان مهمان برای فرمانبرداری از او را شنید) گفت: پروردگارا! زندان برای من خوشایندتر از آن چیزی است که مرا بدان فرا میخوانند، و اگر (شرّ) نیرنگ ایشان را از من باز نداری، بدانان میگرایم و (دامن عصمت به معصیت میآلایم و خویشتن را بدبخت مینمایم و آن وقت) از زمره نادان میگردم.
توضيحات:
«السِّجْن»: زندان. «أَصْبُ»: عشق میورزم. میگرایم. از ماده (صبو).
سوره يوسف آيه ۳۴
متن آیه:
﴿فَٱسۡتَجَابَ لَهُۥ رَبُّهُۥ فَصَرَفَ عَنۡهُ كَيۡدَهُنَّۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ ٣٤﴾
ترجمه:
پروردگارش دعای او را اجابت کرد و (شرّ) کید و مکرشان را از او بازداشت. تنها خدا است که شنوای (دعاهای پناهبرندگان به خود است و) آگاه (از احوال بندگان و مصالح ایشان) میباشد.
توضيحات:
«صَرَفَ عَنْهُ»: از او برگرداند. از او دور داشت. از او بگردانید.
سوره يوسف آيه ۳۵
متن آیه:
﴿ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّنۢ بَعۡدِ مَا رَأَوُاْ ٱلۡأٓيَٰتِ لَيَسۡجُنُنَّهُۥ حَتَّىٰ حِينٖ ٣٥﴾
ترجمه:
بعد از آن که نشانهها (و علائم پاکدامنی یوسف) را دیدند، تصمیم گرفتند او را تا مدّتی زندانی کنند. (برای این که سر و صداها بخوابد و بلکه زن عزیز نیز بر سر عقل بیاید).
توضيحات:
«بَدَا لَـهُمْ»: چنین به نظرشان رسید. عزیز مصر و مردان او چنین صلاح دیدند. «الآيَاتِ»: نشانههای پاکدامنی. دلائل عصمت و پاکی. «إِلَيا حِينٍ»: تا مدّت نامعلوم و نامحدودی.
سوره يوسف آيه ۳۶
متن آیه:
﴿وَدَخَلَ مَعَهُ ٱلسِّجۡنَ فَتَيَانِۖ قَالَ أَحَدُهُمَآ إِنِّيٓ أَرَىٰنِيٓ أَعۡصِرُ خَمۡرٗاۖ وَقَالَ ٱلۡأٓخَرُ إِنِّيٓ أَرَىٰنِيٓ أَحۡمِلُ فَوۡقَ رَأۡسِي خُبۡزٗا تَأۡكُلُ ٱلطَّيۡرُ مِنۡهُۖ نَبِّئۡنَا بِتَأۡوِيلِهِۦٓۖ إِنَّا نَرَىٰكَ مِنَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ٣٦﴾
ترجمه:
دو جوان (از خدمتگزاران شاه) همراه یوسف زندانی شدند. یکی از آن دو گفت: من در خواب دیدم (که انگور برای) شراب میفشارم. و دیگری گفت: من در خواب دیدم که نان بر سر دارم و پرندگان از آن میخورند. (ای یوسف)! ما را از تعبیر آن بیاگاهان که تو را از زمره نیکوکاران میبینیم.
توضيحات:
«أَرَانِي»: خود را میدیدم. «أَعْصِرُ»: میفشارم. شیره آن را میگیرم. «خُبْزاً»: نان. «نَبِّئْنَا»: ما را مطلع ساز.
سوره يوسف آيه ۳٧
متن آیه:
﴿قَالَ لَا يَأۡتِيكُمَا طَعَامٞ تُرۡزَقَانِهِۦٓ إِلَّا نَبَّأۡتُكُمَا بِتَأۡوِيلِهِۦ قَبۡلَ أَن يَأۡتِيَكُمَاۚ ذَٰلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّيٓۚ إِنِّي تَرَكۡتُ مِلَّةَ قَوۡمٖ لَّا يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ كَٰفِرُونَ ٣٧﴾
ترجمه:
(یوسف) گفت: پیش از آن که جیره غذائی شما به شما برسد، شما را از تعبیر خوابتان آگاه خواهم ساخت. این (تعبیر رؤیا و خبر از غیب) که به شما میگویم از چیزهائی است که پروردگارم به من آموخته است (و به من وحی فرموده است)، چرا که من از (ورود به) کیش گروهی دست کشیدهام که به خدا نمیگروند و به روز بازپسین ایمان ندارند.
توضيحات:
«مِلَّةَ»: کیش. آئین. «تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ...»: مراد این است که از دخول به کیش گروهی خودداری کردهام و به دنبال آنان نرفتهام که...
سوره يوسف آيه ۳۸
متن آیه:
﴿وَٱتَّبَعۡتُ مِلَّةَ ءَابَآءِيٓ إِبۡرَٰهِيمَ وَإِسۡحَٰقَ وَيَعۡقُوبَۚ مَا كَانَ لَنَآ أَن نُّشۡرِكَ بِٱللَّهِ مِن شَيۡءٖۚ ذَٰلِكَ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ عَلَيۡنَا وَعَلَى ٱلنَّاسِ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَشۡكُرُونَ ٣٨﴾
ترجمه:
و من از آئین پدران (و نیاکان) خود ابراهیم و اسحاق و یعقوب پیروی کردهام (و به دنبال ایشان رفتهام). ما (انبیاء) را نسزد که چیزی را انباز خدا کنیم. این (توحید و یگانهپرستی)، لطف خدا است در حق ما (انبیاء که افتخار تبلیغ آن را پیدا کردهایم) و در حق همه مردمان (که با پذیرش آن راه بهشت را میسپرند) ولیکن بیشتر مردمان سپاسگزاری (چنین لطفی را) نمیکنند (و چیزهائی را انباز خدا مینمایند که کاری از آنها ساخته نیست).
توضيحات:
«مَا كَانَ لَنَا»: ما را نرسد و نسزد. «مِن شَيْءٍ»: چیزی را، اعم از فرشته و پری و انسان و بت و غیره. حرف (مِنْ) زائد و واژه (شَيْءٍ) مفعولبه است. یا معنی چنین است: چیزی از شرک، کم باشد یا زیاد. «ذلِكَ»: این توحیدی که از نفی شرک مستفاد است.
سوره يوسف آيه ۳٩
متن آیه:
﴿يَٰصَٰحِبَيِ ٱلسِّجۡنِ ءَأَرۡبَابٞ مُّتَفَرِّقُونَ خَيۡرٌ أَمِ ٱللَّهُ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّارُ ٣٩﴾
ترجمه:
ای دوستان زندانی من! آیا خدایان پراکنده (و گوناگونی که انسان باید پیرو هر یک از آنها شود) بهترند یا خدای یگانه چیره (بر همه چیز و کس)؟.
توضيحات:
«يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ»: ای دو دوست من در زندان! ای دو ساکن زندان. همانگونه که گویند: «أَصْحَابُ الْـجَنَّة»، «وأَصْحابُ النّارِ». «مُتَفَرِّقُونَ»: خدایان پراکنده. مراد متعدّد و متنوّع در ذات و صفات است. «الْقَهَّار»: بسیار چیره و غالب. صیغه مبالغه (قاهر) است.
سوره يوسف آيه ۴۰
متن آیه:
﴿مَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِهِۦٓ إِلَّآ أَسۡمَآءٗ سَمَّيۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُكُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٍۚ إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُۚ ذَٰلِكَ ٱلدِّينُ ٱلۡقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ ٤٠﴾
ترجمه:
این معبودهائی که غیر از خدا میپرستید، چیزی جز اسمهائی (بیمسمّی) نیست که شما و پدرانتان آنها را خدا نامیدهاید. خداوند حجّت و برهانی برای (خدا نامیدن) آنها نازل نکرده است (و وحی و پیامی برای معبود بودن آنها ارسال ننموده است). فرمانروائی از آن خدا است و بس. (این، او است که بر کائنات حکومت میکند و از جمله عقائد و عبادات را وضع مینماید). خدا دستور داده است که جز او را نپرستید. این است دین راست و ثابتی (که ادلّه و براهین عقلی و نقلی بر صدق آن رهبرند) ولی بیشتر مردم نمیدانند (که حق این است و جز این پوچ و ناروا است).
توضيحات:
«سُلْطَانٍ»: دلیل و برهان. حجّت و مدرک. «الْـحُكْمُ»: حکومت و فرمانروائی. حکم و فرمان. «الْقَيِّمُ»: راست و درست. ثابت و پابرجا.
سوره يوسف آيه ۴۱
متن آیه:
﴿يَٰصَٰحِبَيِ ٱلسِّجۡنِ أَمَّآ أَحَدُكُمَا فَيَسۡقِي رَبَّهُۥ خَمۡرٗاۖ وَأَمَّا ٱلۡأٓخَرُ فَيُصۡلَبُ فَتَأۡكُلُ ٱلطَّيۡرُ مِن رَّأۡسِهِۦۚ قُضِيَ ٱلۡأَمۡرُ ٱلَّذِي فِيهِ تَسۡتَفۡتِيَانِ ٤١﴾
ترجمه:
ای دوستان زندانی من! (اینک تعبیر خواب خود را بشنوید) امّا یکی از شما (که در خواب دیده است که انگور برای شراب میفشارد، آزاد میگردد و دوباره ساقی مجلس میشود و) به سرور خود شراب میدهد، و امّا دیگری (که در خواب دیده است که نان بر سر دارد و مرغان از آن میخورند، آزاد نمیگردد و) به دار زده میشود و پرندگان از (گوشت) سر او میخورند. این، چیزی است که از من درباره آن نظر خواستید و قطعی و حتمی است.
توضيحات:
«رَبَّهُ»: مراد از (رَبّ) سرور و آقا و مالک اصطلاحی است. «يُصْلَبُ»: بر دار میشود. به دار زده میشود. «قُضِيَ الأمْرُ»: کار قطعی و حتمی و شدنی است. تعبیر همین است و بس. «تَسْتَفْتِيَانِ»: درباره آن فتوا و نظر میخواهید.
سوره يوسف آيه ۴۲
متن آیه:
﴿وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُۥ نَاجٖ مِّنۡهُمَا ٱذۡكُرۡنِي عِندَ رَبِّكَ فَأَنسَىٰهُ ٱلشَّيۡطَٰنُ ذِكۡرَ رَبِّهِۦ فَلَبِثَ فِي ٱلسِّجۡنِ بِضۡعَ سِنِينَ٤٢﴾
ترجمه:
(یوسف خطاب) به یکی از آن دو که میدانست آزاد میگردد گفت: مرا در پیش سرور خود (یعنی شاه مصر) یادآور شو (و شرح حال مرا بدو بگو. باشد که از زندان رهایم کند). امّا اهریمن آن را از یادش ببرد که در پیش سرورش بازگو کند. لذا یوسف چند سالی در زندان بماند.
توضيحات:
«ظَنَّ»: یقین داشت (نگا: بقره / ۴۶ و ۲۴٩، حاقّه / ۲۰). «نَاجٍ»: رها. رستگار. «أَنسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ»: اهریمن یوسف را از یاد ساقی ببرد و او شرح حال یوسف را به شاه نگفت. ضمیر (ه) در فعل (أَنسَاهُ) به ساقی برمیگردد. به عبارت دیگر (ه) مفعول به اوّل، و (ذِكْرَ) مفعولبه دوم است. ذکر این نکته نیز ضروری است که اهریمن جز وسوسه و اغفال، کاری نمیتواند بکند. با وسوسههای دائم خود، انسانها را به لذائذ و شهوات و کارهای بیهوده مشغول میدارد و چه بسا خدا و حقائق را از یاد آنان میبرد (نگا: نحل / ٩٩ و ۱۰۰، ابراهیم / ۲۲، حجر / ۴۲). «لَبِثَ»: ماند. «بِضْعَ»: چند. عدد مبهمی میان سه تا نه است.
سوره يوسف آيه ۴۳
متن آیه:
﴿وَقَالَ ٱلۡمَلِكُ إِنِّيٓ أَرَىٰ سَبۡعَ بَقَرَٰتٖ سِمَانٖ يَأۡكُلُهُنَّ سَبۡعٌ عِجَافٞ وَسَبۡعَ سُنۢبُلَٰتٍ خُضۡرٖ وَأُخَرَ يَابِسَٰتٖۖ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡمَلَأُ أَفۡتُونِي فِي رُءۡيَٰيَ إِن كُنتُمۡ لِلرُّءۡيَا تَعۡبُرُونَ ٤٣﴾
ترجمه:
شاه (مصر) گفت: من در خواب هفت گاو چاق را دیدم که هفت گاو لاغر آنها را میخورند، و هفت خوشه سبز و (نارس، و هفت) خوشه خشک (و رسیده) را دیدم (که خشکها بر سبزها میپیچند و آنها را نابود میکنند). ای بزرگان! (علماء و حکماء) اگر خوابها را تعبیر میکنید (و در این فنّ سررشته دارید) نظر خود را درباره خوابم برایم بیان دارید.
توضيحات:
«بَقَرَاتٍ»: جمع بقرۀ، گاوها. «سِمَـانٍ»: جمع سَمین، چاق. فربه. «عِجَافٍ»: «جمع أَعْجَف و عَجْفاء ، لاغر». «سُنبُلات»: «جمع سُنْبُلَة»، خوشه گندم. «خُضْرٍ»: جمع أَخْضَر و خَضْراء، سبز و نارس. «يَابِسَاتٍ»: جمع یابِس، خشک. رسیده. «أَفْتُونِي»: برایم فتوا و نظر دهید. «تَعْبُرُونَ»: تعبیر میکنید. سرانجام خوابها را بیان میدارید. از معنی خیالی میگذرید و به معنی حقیقی میپردازید.
سوره يوسف آيه ۴۴
متن آیه:
﴿قَالُوٓاْ أَضۡغَٰثُ أَحۡلَٰمٖۖ وَمَا نَحۡنُ بِتَأۡوِيلِ ٱلۡأَحۡلَٰمِ بِعَٰلِمِينَ ٤٤﴾
ترجمه:
گفتند: (این خواب از زمره) خوابهای پریشان و پراکنده است (و جزو اوهام و خیالات آشفتهای است که معنی ندارند) و ما از تعبیر (این گونه) خیال پردازیها آگاه نیستیم.
توضيحات:
«أضْغَاثُ»: جمع ضِغْث، بستهای از چوب. دستهای از گیاهان مختلف خشکیده. در اینجا مراد آمیزهای از خاطرهها و خیالهای بی سر و ته است. «أَحْلام»: جمع حُلُم، رؤیا. خواب. «أَضْغَاثُ أَحْلام»: مجموعهای از خوابهای درهم و آشفته و بیجا و بیمعنی.
سوره يوسف آيه ۴۵
متن آیه:
﴿وَقَالَ ٱلَّذِي نَجَا مِنۡهُمَا وَٱدَّكَرَ بَعۡدَ أُمَّةٍ أَنَا۠ أُنَبِّئُكُم بِتَأۡوِيلِهِۦ فَأَرۡسِلُونِ ٤٥﴾
ترجمه:
کسی که از میان آن دو (نفر زندانی، از زندان) نجات یافته بود و بعد از مدّتها (سفارش یوسف را) به یاد آورد، گفت: من شما را از تعبیر چنین خوابی مطّلع میگردانم. مرا بفرستید (تا آن جوان یوسف نام را ببینم که او در این کار ماهر و استاد است).
توضيحات:
«إِدَّكَرَ»: متذکر شد. به یاد آورد. «أُمَّةٍ»: مدّتی از زمان (نگا: هود / ۸). «وَادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ...»: حرف واو، حالیه است.
سوره يوسف آيه ۴۶
متن آیه:
﴿يُوسُفُ أَيُّهَا ٱلصِّدِّيقُ أَفۡتِنَا فِي سَبۡعِ بَقَرَٰتٖ سِمَانٖ يَأۡكُلُهُنَّ سَبۡعٌ عِجَافٞ وَسَبۡعِ سُنۢبُلَٰتٍ خُضۡرٖ وَأُخَرَ يَابِسَٰتٖ لَّعَلِّيٓ أَرۡجِعُ إِلَى ٱلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ يَعۡلَمُونَ ٤٦﴾
ترجمه:
ای یوسف! ای بسیار راستگو! از تعبیر خواب، ما را آگاه کن که (شاه دیده است:) هفت گاو لاغر، هفت گاو چاق را خوردهاند، و هفت خوشه خشک، و هفت خوشه سبز (به هم پیچیدهاند و رسیدهها نارسها را تباه کردهاند)، تا این که من بهسوی مردم برگردم (و تعبیر تو را برای ایشان بیان دارم). امید است که آنان (تعبیر خواب را) بدانند و (با علم و فضل تو آشنا شوند).
توضيحات:
«الصِّدِّيقُ»: بسیار راستگو و راستکار.
سوره يوسف آيه ۴٧
متن آیه:
﴿قَالَ تَزۡرَعُونَ سَبۡعَ سِنِينَ دَأَبٗا فَمَا حَصَدتُّمۡ فَذَرُوهُ فِي سُنۢبُلِهِۦٓ إِلَّا قَلِيلٗا مِّمَّا تَأۡكُلُونَ ٤٧﴾
ترجمه:
(یوسف) گفت: باید هفت سال پیاپی (با تلاش هرچه بیشتر، گندم و جو) بکارید، و آنچه را که درو میکنید - جز اندکی که میخورید - در خوشه خود نگاه دارید.
توضيحات:
«دَأْباً»: پیاپی. حال و به معنی (دَآئِبينَ) است، یا به معنی رنج و زحمت کشیدن است و مفعول مطلق فعل محذوف (تَدْأَبُونَ) است. «حَصَدْتُمْ»: درو کردید. «ذَرُوهُ»: رهایش کنید. باقی بگذارید.
سوره يوسف آيه ۴۸
متن آیه:
﴿ثُمَّ يَأۡتِي مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِكَ سَبۡعٞ شِدَادٞ يَأۡكُلۡنَ مَا قَدَّمۡتُمۡ لَهُنَّ إِلَّا قَلِيلٗا مِّمَّا تُحۡصِنُونَ٤٨﴾
ترجمه:
پس از آن (سالهای خوش) هفت سال سخت در میرسد و (قحطی میشود و این سالهای سخت) آنچه را که به خاطرشان اندوختهاید از میان برمیدارند، مگر مقدار کمی را (که برای بذر) محفوظ مینمائید.
توضيحات:
«شِدَادٌ»: جمع شدید، سخت. مراد خشکسالیها و قحطیها است. «قَدَّمْتُمْ»: اندوختهاید. پیشاپیش آماده کردهاید. «يَأْكُلْنَ مَا...»: سالها اندوختهها را میخورند. نسبت فعل به (سِنينَ) برای مبالغه است والاّ اصل این است که مردم در آن سالها اندوختهها را میخورند. «تُحْصِنُونَ»: حفظ میکنید. محکم نگاه میدارید. مراد حفظ بذر برای کشت آینده است.
سوره يوسف آيه ۴٩
متن آیه:
﴿ثُمَّ يَأۡتِي مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِكَ عَامٞ فِيهِ يُغَاثُ ٱلنَّاسُ وَفِيهِ يَعۡصِرُونَ ٤٩﴾
ترجمه:
سپس، بعد از آن (سالهای خشک و سخت)، سالی فرا میرسد که بارانهای فراوان برای مردم بارانده و به فریادشان رسیده میشود و در آن شیره (انگور و زیتون و دیگر میوهها و دانههای روغنی) را میگیرند (و به نعمت و خوشی میافتند).
توضيحات:
«يُغَاثُ»: بارانده میشود. از واژه (غَيْث) به معنی باران. یاری و مدد میگردند. از مصدر (غَوْث) یا (إِغاثَه) به معنی کمک کردن و به فریاد رسیدن. «يَعْصِرُونَ»: میفشارند. شیره میوهها و دانههای روغنی را میگیرند، که نشانه وفور نعمت و رحمت ایزد تعالی است.
سوره يوسف آيه ۵۰
متن آیه:
﴿وَقَالَ ٱلۡمَلِكُ ٱئۡتُونِي بِهِۦۖ فَلَمَّا جَآءَهُ ٱلرَّسُولُ قَالَ ٱرۡجِعۡ إِلَىٰ رَبِّكَ فَسَۡٔلۡهُ مَا بَالُ ٱلنِّسۡوَةِ ٱلَّٰتِي قَطَّعۡنَ أَيۡدِيَهُنَّۚ إِنَّ رَبِّي بِكَيۡدِهِنَّ عَلِيمٞ ٥٠﴾
ترجمه:
شاه گفت: یوسف را به پیش من آورید. هنگامی که فرستاده (شاه) نزد او رفت، گفت: بهسوی سرور خود باز گرد و از او بپرس: ماجرای زنانی که دستهای خود را بریدهاند چه بوده است؟ بیگمان پروردگار من بس آگاه از نیرنگ ایشان است.
توضيحات:
«بَالُ»: حال و وضع. کار و بار. مراد حقیقت حال و سبب کاری است که زنان با یوسف داشتند.
سوره يوسف آيه ۵۱
متن آیه:
﴿قَالَ مَا خَطۡبُكُنَّ إِذۡ رَٰوَدتُّنَّ يُوسُفَ عَن نَّفۡسِهِۦۚ قُلۡنَ حَٰشَ لِلَّهِ مَا عَلِمۡنَا عَلَيۡهِ مِن سُوٓءٖۚ قَالَتِ ٱمۡرَأَتُ ٱلۡعَزِيزِ ٱلۡـَٰٔنَ حَصۡحَصَ ٱلۡحَقُّ أَنَا۠ رَٰوَدتُّهُۥ عَن نَّفۡسِهِۦ وَإِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ ٥١﴾
ترجمه:
(شاه، زنان را احضار کرد و بدیشان) گفت: جریان کار شما - بدان گاه که یوسف را به خود خواندید - چگونه میباشد؟ (آیا به شما گرائید و خواسْتِ شما را پاسخ گفت؟). گفتند: خدا منزّه (از آن) است (که بنده نیک خود را رها کند که دامن طهر او به لوث گناه آلوده گردد)! ما گناهی از او سراغ نداریم. زن عزیز (مصر) گفت: هم اینک حق آشکار میشود. این من بودم که او را به خود خواندم (ولی نیرنگ من در او نگرفت) و از راستان (در گفتار و کردار) است.
توضيحات:
«خَطْب»: پیشامد. کار بزرگی که درباره آن گفتگو میشود. «حَصْحَصَ»: روشن و نمایان شد. جلوهگر گردید.
سوره يوسف آيه ۵۲
متن آیه:
﴿ذَٰلِكَ لِيَعۡلَمَ أَنِّي لَمۡ أَخُنۡهُ بِٱلۡغَيۡبِ وَأَنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي كَيۡدَ ٱلۡخَآئِنِينَ ٥٢﴾
ترجمه:
این (اعتراف من) بدان خاطر است که (یوسف) بداند من در غیاب (او، جز حق نمیگویم و نبودن او را برای خود مغتنم نمیشمرم و) بدو خیانت نمیکنم، و خداوند بیگمان نیرنگ نیرنگبازان را (بهسوی هدف) رهنمود نمیکند (و به هدف نمیرساند، و بلکه باطل و بیهوده میگرداند).
توضيحات:
«بِالْغَيْبِ»: در غیاب یوسف از این مجلس. «لا يَـهـْدِي كَيْدَ...»: مراد از هدایت کید، تنفیذ آن است.
سوره يوسف آيه ۵۳
متن آیه:
﴿وَمَآ أُبَرِّئُ نَفۡسِيٓۚ إِنَّ ٱلنَّفۡسَ لَأَمَّارَةُۢ بِٱلسُّوٓءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّيٓۚ إِنَّ رَبِّي غَفُورٞ رَّحِيمٞ٥٣﴾
ترجمه:
من نفس خود را تبرئه نمیکنم (و خویشتن را بیگناه نمیدانم) چرا که نفس (سرکش طبیعةً به شهوات میگراید و زشتیها را تزیین مینماید و مردمان را) به بدیها و نابکاریها میخواند، مگر نفس کسی که پروردگارم بدو رحم نماید (و او را در کنف حمایت خود مصون و محفوظ فرماید). بیگمان پروردگارم دارای مغفرت و مرحمت فراوانی است.
توضيحات:
«مآ أُبَرِّئُ»: تبرئه نمیکنم. بیگناه نمیدانم. «أمَّارَةٌ»: بسیار فرماندهنده. صیغه مبالغه امر است. «إِلاّ مَا»: مگر نفسی که. مگر زمانی که. یادآوری: آیههای ۵۲ و ۵۳، یعنی از (ذلِكَلِيَعْلَمَ... تا غَفُورٌرَحِيمٌ) را میتوان سخن یوسف بشمار آورد که بعد از سخنان زنان، قاصد به پیش او برگشته باشد و او به عنوان تعلیقی بر کشف حقیقت، آن را فرموده باشد. معنی دو آیه مذکور چنین میشود: این، بدان خاطر است که (شاه) بداند من در غیاب (او) بدو خیانت نکردهام. بیگمان ترفند خیانتکاران راه به جائی نمیبرد. من نفس خود را تبرئه نمیکنم که نفس، (انسان را) به بدیها میخواند مگر زمانی که پروردگارم رحم نماید. بیگمان پروردگارم غفور و رحیم است.
سوره يوسف آيه ۵۴
متن آیه:
﴿وَقَالَ ٱلۡمَلِكُ ٱئۡتُونِي بِهِۦٓ أَسۡتَخۡلِصۡهُ لِنَفۡسِيۖ فَلَمَّا كَلَّمَهُۥ قَالَ إِنَّكَ ٱلۡيَوۡمَ لَدَيۡنَا مَكِينٌ أَمِينٞ ٥٤﴾
ترجمه:
(هنگامی که پاکی یوسف در پیش شاه مسلّم گردید) شاه گفت: او را به نزد من بیاورید تا وی را (از افراد مقرّب و) خاصّ خود کنم. وقتی که (یوسف را آوردند و شاه) با او صحبت نمود (بر محبّتش افزود و بدو) گفت: از امروز تو در پیش ما بزرگوار و مورد اطمینان و اعتمادی.
توضيحات:
«اَسْتَخْلِصْهُ»: او را از مقرّبان و خاصّان کنم. «كَلَّمَهُ»: با یوسف سخن گفت. با شاه سخن گفت. فاعل (كَلَّمَ) میتواند شاه یا یوسف باشد. «لَدَيْنَا»: نزد ما. در پیش ما. « مَكِينٌ»: دارای مکانت و منزلت. محترم و ارجمند.
سوره يوسف آيه ۵۵
متن آیه:
﴿قَالَ ٱجۡعَلۡنِي عَلَىٰ خَزَآئِنِ ٱلۡأَرۡضِۖ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٞ ٥٥﴾
ترجمه:
یوسف گفت: مرا سرپرست اموال و محصولات زمین کن، چرا که من بسیار حافظ و نگهدار (خزائن و مستغلاّت، و) بس آگاه (از مسائل اقتصادی و کشاورزی) میباشم.
توضيحات:
«خَزَآئِنِ الأرْضِ»: فرآوردههای زمین. گنجینههای اموال و دارائی.
سوره يوسف آيه ۵۶
متن آیه:
﴿وَكَذَٰلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي ٱلۡأَرۡضِ يَتَبَوَّأُ مِنۡهَا حَيۡثُ يَشَآءُۚ نُصِيبُ بِرَحۡمَتِنَا مَن نَّشَآءُۖ وَلَا نُضِيعُ أَجۡرَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ ٥٦﴾
ترجمه:
(شاه پیشنهاد یوسف را پذیرفت و او وزیر اقتصاد و دارائی شد) و بدین منوال یوسف را در سرزمین (مصر بالا بردیم و جاه و جلال و) نعمت و قدرت دادیم. در آنجا هرکجا که میخواست منزل میگزید (و هرگونه که میخواست دخل و تصرّف میکرد. آری)! ما نعمت خود را به هرکس که بخواهیم (و شایسته بدانیم) میبخشیم و پاداش نیکوکاران را ضائع نمیگردانیم.
توضيحات:
«مَكَّنَّا»: سلطه و قدرت و جاه و نعمت دادیم. مسلّط و متصرّف در امور کردیم. «يَتَبَوَّأُ»: منزل و مأوی میگزید. «حَيْثُ»: هرجا. هرگونه.
سوره يوسف آيه ۵٧
متن آیه:
﴿وَلَأَجۡرُ ٱلۡأٓخِرَةِ خَيۡرٞ لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ ٥٧﴾
ترجمه:
و پاداش آخرت، برای کسانی که (در دنیا) ایمان میآورند و پرهیزگاری میکنند، بهتر (و والاتر از پاداش دنیوی ایشان) است.
توضيحات:
«ءَامَنُوا وَ كَانُوا يَتَّقُونَ»: ذکر این عبارت در قالب ماضی و مضارع بیانگر ثبات و استمرار بر ایمان و تقوا است.
سوره يوسف آيه ۵۸
متن آیه:
﴿وَجَآءَ إِخۡوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُواْ عَلَيۡهِ فَعَرَفَهُمۡ وَهُمۡ لَهُۥ مُنكِرُونَ ٥٨﴾
ترجمه:
(قحطی و خشکسالی در اطراف مصر به غایت رسید و مردم از هر سو بدانجا سرازیر شدند) و برادران یوسف (نیز همچون دیگران از کنعان شام عازم مصر گشتند) و به پیش یوسف آمدند، و او ایشان را شناخت، ولی آنان وی را نشناختند.
توضيحات:
«إِخْوَةُ»: جمع اخ، برادران. «وَهُمْلَهُمُنكِرُونَ»: جمله حالیه است. «مُنكِرُونَ»: ناشناسندگان. یعنی او را نمیشناختند.
سوره يوسف آيه ۵٩
متن آیه:
﴿وَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمۡ قَالَ ٱئۡتُونِي بِأَخٖ لَّكُم مِّنۡ أَبِيكُمۡۚ أَلَا تَرَوۡنَ أَنِّيٓ أُوفِي ٱلۡكَيۡلَ وَأَنَا۠ خَيۡرُ ٱلۡمُنزِلِينَ ٥٩﴾
ترجمه:
(یوسف به گونه شایسته از آنان پذیرائی کرد و بار و بنه ایشان را چنان که میخواستند آماده نمود) و هنگامی که بار و بنه و توشه ایشان را آماده ساخت، گفت: (از سخنان شما فهمیدم که برادر دیگری از پدر دارید. دفعه آینده) برادر پدری خود را نزد من آورید (و از چیزی نترسید) مگر نمیبینید که من پیمانه را به تمام و کمال میدهم (و حق آن را اداء میکنم) و بهترین میزبانم؟
توضيحات:
«جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ»: ساز و برگ و بار و بنه و نیازمندیهای ایشان را آماده کرد. «جَهَاز»: ساز و برگ. بار و بنه. اسباب و لوازم. «أُوفِي»: به تمام و کمال میدهیم. وفا و اداء میکنم. «الْـمُنزِلِين»: میزبانان. «اَنَاخَيْرُالْـمـُنزِلِينَ»: مراد تشویق به آوردن بنیامین، برادر پدریشان است؛ نه منّت نهادن بر آنان.
سوره يوسف آيه ۶۰
متن آیه:
﴿فَإِن لَّمۡ تَأۡتُونِي بِهِۦ فَلَا كَيۡلَ لَكُمۡ عِندِي وَلَا تَقۡرَبُونِ ٦٠﴾
ترجمه:
و اگر او را نزد من نیاورید (بدانید که چیزی به شما داده نمیشود و) هیچگونه گندم و حبوباتی (از غلّه و محصولات) به شما نمیدهم، و دیگر به پیش من نیائید.
توضيحات:
«كَيْل«: پیموده. مصدر است و به معنی اسم مفعول، یعنی (مکیل) است. در این آیه و آیههای ۶۳ و ۶۵ همین سوره به معنی گندم و حبوباتی است که پیموده میگردد.
سوره يوسف آيه ۶۱
متن آیه:
﴿قَالُواْ سَنُرَٰوِدُ عَنۡهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَٰعِلُونَ ٦١﴾
ترجمه:
(برادران یوسف پاسخ دادند و) گفتند: ما با پدرش راجع بدو با لطائف حیل گفتگو مینمائیم، و حتماً (برای جلب موافقت پدر میکوشیم و) این کار را خواهیم کرد.
توضيحات:
«سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ»: با پدرش درباره او به نیرنگ مینشینیم و هوشیارانه سعی خود را میکنیم.
سوره يوسف آيه ۶۲
متن آیه:
﴿وَقَالَ لِفِتۡيَٰنِهِ ٱجۡعَلُواْ بِضَٰعَتَهُمۡ فِي رِحَالِهِمۡ لَعَلَّهُمۡ يَعۡرِفُونَهَآ إِذَا ٱنقَلَبُوٓاْ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِمۡ لَعَلَّهُمۡ يَرۡجِعُونَ ٦٢﴾
ترجمه:
(سپس هنگامی که آهنگ کوچیدن کردند، یوسف) به کارگزاران خود گفت: (پول) کالائی را که پرداختهاند در میان بارهایشان بگذارید، شاید پس از مراجعت به خانواده خویش، بدان پی ببرند و بلکه (بر وفای به عهد ما اطمینان یابند و بر برادر خود بنیامین نترسند و همراه او به پیش ما) برگردند.
توضيحات:
«فِتْيَان«: جمع فَتی، غلامان. کارگزاران. «بِضَاعَتَهُمْ»: مراد کالای مورد نظر است. برخی معتقدند که یوسف چیزی بدیشان نداد تا مجبور به بازگشت شوند. بلکه کالاهائی را که آورده بودند بدون این که متوجّه شوند مجدّدا به جای غلّات در بارهایشان جای داد و به خودشان برگرداند (نگا: فيظلالالقرآن). «رِحال»: جمع رَحْل، کالا و متاع سوار. کیف و ساک و چیزی که مسافر کالای خود را در آن میگذارد. «إنقَلَبُوا»: بازگشتند (نگا: زخرف / ۱۴).
سوره يوسف آيه ۶۳
متن آیه:
﴿فَلَمَّا رَجَعُوٓاْ إِلَىٰٓ أَبِيهِمۡ قَالُواْ يَٰٓأَبَانَا مُنِعَ مِنَّا ٱلۡكَيۡلُ فَأَرۡسِلۡ مَعَنَآ أَخَانَا نَكۡتَلۡ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٦٣﴾
ترجمه:
هنگامی که به پیش پدرشان برگشتند (داستان خود را با عزیز مصر بازگو کردند و از مراحم و الطاف او بسی سخن راندند و) گفتند: (اگر بنیامین را با خود نبریم این دفعه چیزی به ما داده نخواهد شد و) از گندم و حبوبات محروم میشویم، پس برادرمان را با ما بفرست تا کیل و پیمانهای دریافت داریم و (خوراک مورد نیاز خانواده را با خود بیاوریم. قول میدهیم که) ما نگهبان و حافظ او باشیم.
توضيحات:
«نَكْتَلْ»: از مصدر اکتیال، به معنی دریافت داشتن چیزی با کیل و پیمانهاست (نگا: مطفّفین / ۲). «الْكَيْلُ»: (نگا: یوسف / ۶۰ و ۶۵).
سوره يوسف آيه ۶۴
متن آیه:
﴿قَالَ هَلۡ ءَامَنُكُمۡ عَلَيۡهِ إِلَّا كَمَآ أَمِنتُكُمۡ عَلَىٰٓ أَخِيهِ مِن قَبۡلُ فَٱللَّهُ خَيۡرٌ حَٰفِظٗاۖ وَهُوَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِينَ ٦٤﴾
ترجمه:
(یعقوب به یاد گذشتهها افتاد و) گفت: آیا من درباره او به شما اطمینان کنم همانگونه که درباره برادرش (یوسف) قبلاً به شما اطمینان کردم؟! (نه من شما را امین نمیدانم و فرزند خود را به شما نمیسپارم. حافظ و نگهبان فقط خدا است و) خدا بهترین حافظ و نگهدار است و از همه مهربانان مهربانتر است. (او مرا و فرزند مرا کافی است).
توضيحات:
«هَلْءَامَنُكُمْ»: آیا شما را امین بدانم و به شما اطمینان کنم؟ فعل (ءَامَنُ) مضارع متکلّم وحده است از باب چهارم. «فَاللهُخَيْرٌحَافِظاً»: واژه (حافِظاً) تمییز است مانند (لِلّهِ دَرُّهُ فارِساً).
سوره يوسف آيه ۶۵
متن آیه:
﴿وَلَمَّا فَتَحُواْ مَتَٰعَهُمۡ وَجَدُواْ بِضَٰعَتَهُمۡ رُدَّتۡ إِلَيۡهِمۡۖ قَالُواْ يَٰٓأَبَانَا مَا نَبۡغِيۖ هَٰذِهِۦ بِضَٰعَتُنَا رُدَّتۡ إِلَيۡنَاۖ وَنَمِيرُ أَهۡلَنَا وَنَحۡفَظُ أَخَانَا وَنَزۡدَادُ كَيۡلَ بَعِيرٖۖ ذَٰلِكَ كَيۡلٞ يَسِيرٞ ٦٥﴾
ترجمه:
هنگامی که بارهای خود را باز کردند، دیدند که (پول) کالای ایشان (در داخل بارهایشان گذارده شده و) بدیشان برگشت داده شده است. گفتند: ای پدر! ما دیگر (بیش از این از الطاف عزیز مصر) چه میخواهیم؟! این (بهای) کالای ما است که به ما پس داده شده است. (پس بهتر است برادرمان را با ما بفرستی) و ما برای خانواده خود موادّ غذائی (بیشتری) بیاوریم و از برادر خود محافظت کنیم و بار شتری را (بر مقدار قبلی) بیفزائیم که آن (چیزی که با خود آوردهایم با توجّه به جود و لطف عزیز مصر) اندک است.
توضيحات:
«مَتَاعَهُمْ»: کالای خود را. بار و بنه خویش را. «مَا نَبْغِي»: مگر چه میخواهیم؟ مگر چه انتظاری داریم؟ «نَمِيرُ»، غذا و خوراک حمل میکنیم. از واژه (ميرَة) به معنی طعام و خوراکی که از جاهای دیگر وارد کنند. «كَيْل»: (نگا: یوسف / ۶۰). «كَيْلٌيَسِيرٌ»: گندم و غلّه اندکی است. گندم و غلّهای است که ساده و آسان به دست میآید.
سوره يوسف آيه ۶۶
متن آیه:
﴿قَالَ لَنۡ أُرۡسِلَهُۥ مَعَكُمۡ حَتَّىٰ تُؤۡتُونِ مَوۡثِقٗا مِّنَ ٱللَّهِ لَتَأۡتُنَّنِي بِهِۦٓ إِلَّآ أَن يُحَاطَ بِكُمۡۖ فَلَمَّآ ءَاتَوۡهُ مَوۡثِقَهُمۡ قَالَ ٱللَّهُ عَلَىٰ مَا نَقُولُ وَكِيلٞ ٦٦﴾
ترجمه:
(سرانجام یعقوب گول سخنان فرزندان را خورد. ولی برای اطمینان خاطر) گفت: من هرگز او را با شما نخواهم فرستاد تا این که عهد و پیمان مؤکد و استوار با سوگند به خدا، با من نبندید که او را (سالم) به من برمیگردانید، مگر که (بر اثر مرگ و یا غلبه دشمن و یا عامل دیگر) قدرت از شما سلب گردد. (فرزندانش پیمانش را پذیرفتند و خدای را به شهادت طلبیدند). هنگامی که با پدر پیمان بستند، گفت: خداوند آگاه و مطلع بر آن چیزی است که (به همدیگر) میگوئیم.
توضيحات:
«مَوْثِقاً»: عهد و پیمان مؤکد. «مَوْثِقاًمِّنَاللهِ»: عهد و پیمانی که با سوگند خوردن به خدا مؤکد گردد. «أَن يُحَاطَ بِكُمْ»: از طرف دشمن احاطه شوید. مرگ بر شما چیره شود. «وَكِيلٌ»: حافظ. مراقب. مطلع.
سوره يوسف آيه ۶٧
متن آیه:
﴿وَقَالَ يَٰبَنِيَّ لَا تَدۡخُلُواْ مِنۢ بَابٖ وَٰحِدٖ وَٱدۡخُلُواْ مِنۡ أَبۡوَٰبٖ مُّتَفَرِّقَةٖۖ وَمَآ أُغۡنِي عَنكُم مِّنَ ٱللَّهِ مِن شَيۡءٍۖ إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِۖ عَلَيۡهِ تَوَكَّلۡتُۖ وَعَلَيۡهِ فَلۡيَتَوَكَّلِ ٱلۡمُتَوَكِّلُونَ ٦٧﴾
ترجمه:
(یعقوب به عهد و پیمان مؤکد فرزندان خود دل بست و شفقت پدری او را بر آن داشت که آنان را راهنمائی و نصیحت کند) و گفت: ای فرزندانم! از یک در (به مصر) داخل نشوید، بلکه از درهای گوناگون وارد شوید (تا از حسادت حسودان و چشم زخم پلیدان در امان بمانید. ولی بدانید که من با این تدبیر) نمیتوانم چیزی را که خدا مقرّر کرده باشد از شما به دور سازم. (یقیناً آنچه باید بشود میشود، و راهی برای دفع بلا جز رعایت اسباب و عللِ پیدا و توسّل به خدا سراغ ندارم). تنها حکم و فرمان از آن یزدان است. (دافع شر و جالب خیر جهان فقط ایزد سبحان است). بر او توکل میکنم (و از او استمداد میجویم و کارم را بدو واگذار میکنم) و باید که توکلکنندگان بر او توکل کنند و بس (و کار خویش را بدو حوالت دارند).
توضيحات:
«مَآأُغْنَياعَنكُمْ»: شما را بینیاز نمیگردانم و قدرت دفع شر و جلب خیر برایتان ندارم. «إِنْ»: نیست.
سوره يوسف آيه ۶۸
متن آیه:
﴿وَلَمَّا دَخَلُواْ مِنۡ حَيۡثُ أَمَرَهُمۡ أَبُوهُم مَّا كَانَ يُغۡنِي عَنۡهُم مِّنَ ٱللَّهِ مِن شَيۡءٍ إِلَّا حَاجَةٗ فِي نَفۡسِ يَعۡقُوبَ قَضَىٰهَاۚ وَإِنَّهُۥ لَذُو عِلۡمٖ لِّمَا عَلَّمۡنَٰهُ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ ٦٨﴾
ترجمه:
(سفارش پدر را پذیرفتند) و هنگامی که از همان طریق و به همان شیوه (به مصر) وارد شدند که پدرشان بدیشان دستور داده بود، چنین ورودی آنان را از آنچه خدا خواسته بود به دور نداشت و (حذَر با قدَر برنیامد و در مصر به دزدی متّهم شدند و برادرشان بنیامین به گروگان گرفته شد و غمها و اندوهها یکی پس از دیگری ایشان را در برگرفت) ولیکن حاجتی را برآورده کرد که در اندرون یعقوب بود (و آن پیدا شدن یوسف و شناسائی او توسّط بنیامین و سرانجام بهم رسیدن پدر و پسر بعد از مدّتها فراق و هجران بود). بیگمان یعقوب (در پرتو وحی) آگاه از چیزهائی بود که ما بدو آموخته بودیم. (از جمله میدانست که یوسف زنده است و عاقبت خواب او تحقّق پیدا میکند) امّا بسیاری از مردم نمیدانند (که یعقوب چنین آگاهی و اطّلاعی در پرتو وحی داشته است).
توضيحات:
«مِن شَيْءٍ»: چیزی را. حرف (مِنْ) زائد است و واژه (شَيْءٍ) در اصل منصوب و مفعول است. «إِلاّ»: لیکن. امّا. «حاجَةً»: نیازی. مستثنی منقطع است. این نیاز، دیدار دوباره یوسف است که پیوسته در اندرون یعقوب غوغا میکرد. زیرا برابر وحی آسمانی میدانست که یوسف را گرگ نخورده است و روزی باید خواب او تحقّق یابد. امّا سوز فراق و درد انتظار و دلهره ناگوار، به آتش درون او دامن میزد (نگا: یوسف / ۱۸، ۸۳ - ۸٧، ٩۴). بسیاری از تفاسیر میگویند: چنین نیازی عبارت بوده است از سفارش فرزندان به رعایت اسباب و مسبّبات جهان، و توکل کردن بر یزدان، و مراقبت از خود در حدّ توان؛ و این که یعقوب خواسته است که با این سفارش به فرزندان پندی دهد و اضطراب قلب خود را نیز اندکی فرو نشاند. «قَضَاهَا»: نیاز را برآورده کرد. فاعل فعل (قَضا) دُخُول حاصل از کلام قبلی، یا یعقوب است. «إِنَّهُ»: مرجع ضمیر (هُ) یعقوب است. «لِـمـَاعَلَّمْنَاهُ»: چیزی که بدو آموخته بودیم. بر اثر تعلیمی که ما بدو داده بودیم. واژه (ما) میتواند موصول و یا مصدریه باشد.
سوره يوسف آيه ۶٩
متن آیه:
﴿وَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَىٰ يُوسُفَ ءَاوَىٰٓ إِلَيۡهِ أَخَاهُۖ قَالَ إِنِّيٓ أَنَا۠ أَخُوكَ فَلَا تَبۡتَئِسۡ بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ٦٩﴾
ترجمه:
و وقتی که به (سرای) یوسف داخل شدند، برادرش (بنیامین) را نزد خود جای داد (و پنهانی بدو) گفت: من برادر تو (یوسف) هستم، و از کارهائی که آنان کردهاند ناراحت مباش.
توضيحات:
«ءَاوَيا»: جای داد. «لاتَبْتَئِسْ»: محزون و غمگین مشو. بدحال و ناراحت مشو.
سوره يوسف آيه ٧۰
متن آیه:
﴿فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمۡ جَعَلَ ٱلسِّقَايَةَ فِي رَحۡلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا ٱلۡعِيرُ إِنَّكُمۡ لَسَٰرِقُونَ ٧٠﴾
ترجمه:
هنگامی که بار و بنه آنان را آماده کرد، پیمانه (قیمتی شاه را) در بارِ برادرش (بنیامین) نهاد. پس (از رهسپار شدن و پیمودن مسافتی) ندادهندهای (از اطرافیان یوسف) فریاد برآورد: ای کاروانیان! شما دزدید، (بایستید و تکان مخورید).
توضيحات:
«السِّقَايَةَ»: پیمانهای که بدان آب میخورند. یا پیمانهای که بدان گندم و جو را میپیمایند. «رَحْلِ»: جُل و رختی که همچون زین بر پشت شتر میبندند و بر آن سوار میشوند. بر بار و کالای شتر نیز اطلاق میگردد. در اینجا معنی دوم مراد است. « أَذَّنَ»: صدا زد. فریاد برآورد. «مُؤَذِّن»: فریاد کننده. ندا دهنده. «الْعِيرُ»: شتران. اسم جمع است و از لفظ خود دارای مفرد نیست. در اینجا مراد اهل کاروان، یعنی کاروانیان است. «إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ»: بیان این جمله میتواند به خاطر دزدیدن یوسف از پدر باشد، یا ندادهنده آن را از پیش خود گفته باشد، یا برای دفع ضرری به ضرری خفیفتر از آن باشد، و یا این که راه چارهای بوده که خدا آن را برای یوسف مباح کرده باشد (نگا: ص / ۴۴).
سوره يوسف آيه ٧۱
متن آیه:
﴿قَالُواْ وَأَقۡبَلُواْ عَلَيۡهِم مَّاذَا تَفۡقِدُونَ ٧١﴾
ترجمه:
(برادران یوسف از این صدا به هم آمدند و) رو بدیشان کرده گفتند: چه چیز گم کردهاید؟
توضيحات:
«وَأَقْبَلُواعَلَيْهِمْ»: بدیشان رو کردند. بهسویشان رفتند. جمله حالیه است، و مرجع ضمیر (هم) جویندگان یا منادیان میباشد. «تَفْقِدُونَ»: گم کردهاید. به کار بردن فعل مضارع برای استحضار صورت ذهنی است.
سوره يوسف آيه ٧۲
متن آیه:
﴿قَالُواْ نَفۡقِدُ صُوَاعَ ٱلۡمَلِكِ وَلِمَن جَآءَ بِهِۦ حِمۡلُ بَعِيرٖ وَأَنَا۠ بِهِۦ زَعِيمٞ ٧٢﴾
ترجمه:
گفتند: پیمانه شاه را گم کردهایم و هرکس آن را برگرداند، بار شتری در برابر آن میگیرد. (رئیس آنان هم تأکید کرد و گفت): و من شخصاً این پاداش را تضمین میکنم.
توضيحات:
«صُوَاعَ»: پیمانه. به صورت مذکر و مؤنّث به کار میرود. «حِمْلُ»: بار. «زَعيمٌ»: ضامن.
سوره يوسف آيه ٧۳
متن آیه:
﴿قَالُواْ تَٱللَّهِ لَقَدۡ عَلِمۡتُم مَّا جِئۡنَا لِنُفۡسِدَ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَمَا كُنَّا سَٰرِقِينَ ٧٣﴾
ترجمه:
(برادران یوسف) گفتند: به خدا سوگند! شما (از روی رفتار و کردارِ دو سفری که بدینجا داشتهایم هر آینه) میدانید ما نیامدهایم تا در سرزمین (مصر) فساد و تباهی کنیم و ما هیچ گاه دزد نبودهایم.
توضيحات:
«لَقَدْعَلِمْتُمْ»: حتماً دانستهاید. باید دانسته باشید.
سوره يوسف آيه ٧۴
متن آیه:
﴿قَالُواْ فَمَا جَزَٰٓؤُهُۥٓ إِن كُنتُمۡ كَٰذِبِينَ ٧٤﴾
ترجمه:
(اطرافیان یوسف) گفتند: اگر شما دروغ بگوئید، سزای آن (کسی که دزدی کرده باشد در عرف شما) چیست؟
توضيحات:
«جَزَآؤُهُ»: سزای آن کسی که دزدی کرده باشد. جزای دزدیدن پیمانه.
سوره يوسف آيه ٧۵
متن آیه:
﴿قَالُواْ جَزَٰٓؤُهُۥ مَن وُجِدَ فِي رَحۡلِهِۦ فَهُوَ جَزَٰٓؤُهُۥۚ كَذَٰلِكَ نَجۡزِي ٱلظَّٰلِمِينَ ٧٥﴾
ترجمه:
(برادران یوسف) گفتند: سزای آن (کسی که دزدی کرده باشد، این است که) هرکس آن پیمانه در بارش یافته شود، خودش (بنده و گروگان به) سزای آن گردد. (آری)! ما این چنین، ستمکاران را کیفر میدهیم.
توضيحات:
«جَزَآؤُهُ»: سزای دزدیدن. واژه (جزاء) اوّل، مبتدا و بقیه آیه، خبر آن است. «كَذلِكَ نَجْزِي الظَّالِـمـِينَ»: این جمله میتواند دنباله سخن برادران یوسف بوده و برای تأکید کلام قبلی باشد، و یا این که سخن یوسف و یارانش باشد. یعنی: بلی ما هم همین سزای مقبول و مرسوم شما را مرعی میداریم.
سوره يوسف آيه ٧۶
متن آیه:
﴿فَبَدَأَ بِأَوۡعِيَتِهِمۡ قَبۡلَ وِعَآءِ أَخِيهِ ثُمَّ ٱسۡتَخۡرَجَهَا مِن وِعَآءِ أَخِيهِۚ كَذَٰلِكَ كِدۡنَا لِيُوسُفَۖ مَا كَانَ لِيَأۡخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ ٱلۡمَلِكِ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُۚ نَرۡفَعُ دَرَجَٰتٖ مَّن نَّشَآءُۗ وَفَوۡقَ كُلِّ ذِي عِلۡمٍ عَلِيمٞ ٧٦﴾
ترجمه:
(یوسف) نخست بارهای دیگران را پیش از بار برادرش (بنیامین) بازرسی کرد، و سپس پیمانه را از بار برادرش بیرون آورد. ما اینگونه برای یوسف چارهسازی کردیم (و نقشه و طرح انداختیم تا بتواند بنیامین را به گونهای نزد خود نگاه دارد که دیگر برادران متوجّه نشوند و تسلیم فرمان او گردند). چرا که یوسف طبق آئین شاه مصر نمیتوانست برادرش را بگیرد، مگر این که خدا میخواست. (ما هم که خدائیم خواستیم و یوسف را به زیور دانشی فراخور حال آراستیم و او در پرتو آن توانست راه بازداشت برادر را پیدا کند. بلی ما با اعطای دانش) هرکس را که بخواهیم درجاتی بالا میبریم (همان گونه که درجات یوسف را بالا بردیم. البتّه) بالاتر از هر فرزانهای، فرزانهتری است (و خداهم از همه فرزانهتر است).
توضيحات:
«أَوْعِيَة»: جمع وِعاء، ظروف. در اینجا مراد گونی و جوال و دیگر چیزهائی است که کالای خود را در آن جا دادهاند. «كِدْنَا»: چارهجوئی کردیم. چارهجوئی را مکر و کید نامیدن، بدان خاطر است که تدبیر نهان و چارهسازی پنهان از دیدِ مردمان، در میان ایشان، حیله و نیرنگ نامیده میشود. ماده (كَيْد) برای کار پسند و ناپسند به کار میرود و در اینجا در معنی پسندیده به کار رفته است (نگا: اعراف / ۱۸۳، انبیاء / ۵٧، طارق / ۱۵ و ۱۶). «دينِالْـمَلِكِ»: آئین و قانون شاه. گویا در قانون مصر آن زمان، جزای دزد، زدن او و اخذ غرامت معادل دو برابر اشیاء مسروقه از وی بوده است. «مَاكَانَلِيَأْخُذَ... إِلاّأنيَشَآءَاللهُ»: اگر خواست خدا نبود، یوسف نمیتوانست برابر قانون شاه، برادرش را بازداشت کند. یعنی: این خدا بود که برادران یوسف را واداشت که بگویند: سزای دزد بنده کردن او است. «إِلاّ أَن يَشَآءَ اللهُ»: این استثناء بیانگر این است که با وجود مقرّرات موجود، اگر خدا میخواست کار شدنی بود، و یا این که برابر مقرّرات موجود کار نشدنی بود، ولی خدا چارهسازی کرد و اراده او مشکل را برطرف نمود. «فَوْقَكُلِّذِيعِلْمٍعَلِيمٌ»: بالاتر از هر دانائی، داناتری است. بالاتر از هر فرزانهای، فرزانهتری وجود دارد که خدا است.
سوره يوسف آيه ٧٧
متن آیه:
﴿قَالُوٓاْ إِن يَسۡرِقۡ فَقَدۡ سَرَقَ أَخٞ لَّهُۥ مِن قَبۡلُۚ فَأَسَرَّهَا يُوسُفُ فِي نَفۡسِهِۦ وَلَمۡ يُبۡدِهَا لَهُمۡۚ قَالَ أَنتُمۡ شَرّٞ مَّكَانٗاۖ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا تَصِفُونَ ٧٧﴾
ترجمه:
(برادران یوسف) گفتند: اگر (بنیامین) دزدی کند (جای شگفت نیست، که آن را از سوی مادر به ارث برده است) و برادرش (یوسف نیز که هر دو از یک مادرند) قبلاً دزدی کرده است. یوسف (از این سخن سخت ناراحت شد، ولی) ناراحتی را در درون خود پنهان کرد و نگذاشت از آن مطلع شوند. (امّا در دل) گفت: شما مقام و منزلت بدی (در پیشگاه خدا) دارید (چرا که برادر خود را از پدر دزدیدید و او را به چاه انداختید و از پدرتان نافرمانی کردید و بدو دروغ گفتید و هنوز که هنوز است کینه او را به دل دارید و اینک هم وی را دزد مینامید) و خدا (از هرکسی) آگاهتر از چیزی است که بیان میدارید (و به من نسبت میدهید).
توضيحات:
«أَسَرَّهَا»: آن را به دل گرفت و پنهانش کرد. مرجع ضمیر (ها) واژه (مَقالَة، حَزازَة، نِسْبَةالسَّرِقَة...) مفهوم از مقام و کلام پیشین است. یا این که (إِجابَة) باشد. در این صورت معنی چنین میشود: پاسخ ایشان را نداد و آن را در دل نهان داشت، و یا این که ضمیر (ها) متوجّه جمله (أَنتُمْشَرٌّمَّكَاناً...) است. «لَـمْيُبْدِهَا»: آن را آشکار نکرد. « مَكاناً»: مکانت و منزلت. جاه و مقام. تمییز است. «تَصِفُونَ»: وصف میکنید. بر میشمرید.
سوره يوسف آيه ٧۸
متن آیه:
﴿قَالُواْ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡعَزِيزُ إِنَّ لَهُۥٓ أَبٗا شَيۡخٗا كَبِيرٗا فَخُذۡ أَحَدَنَا مَكَانَهُۥٓۖ إِنَّا نَرَىٰكَ مِنَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ ٧٨﴾
ترجمه:
گفتند: ای عزیز (مصر)!، او پدر پیر بزرگواری دارد، یکی از ما را به جای او بگیر (و به بندگی بپذیر، و بدین وسیله نیکی خود را در حق ما به اتمام برسان) که ما تو را از نیکوکاران میبینیم.
توضيحات:
«الْعَزِيز»: (نگا: یوسف / ۳۰). «شَيْخاً»: پیر. «كَبِيراً»: بزرگوار. ارجمند. کهنسال.
سوره يوسف آيه ٧٩
متن آیه:
﴿قَالَ مَعَاذَ ٱللَّهِ أَن نَّأۡخُذَ إِلَّا مَن وَجَدۡنَا مَتَٰعَنَا عِندَهُۥٓ إِنَّآ إِذٗا لَّظَٰلِمُونَ ٧٩﴾
ترجمه:
گفت: پناه بر خدا که ما (این کار را بکنیم و) غیر از آن کس را بگیریم که کالای خود را نزد او یافتهایم. ما (اگر چنین کنیم) در آن صورت (بیگناه را به جای گناهکار گرفته و) از زمره ستمکاران خواهیم بود.
توضيحات:
«مَعَاذَ اللهِ»: پناه بر خدا. واژه (مَعاذ) مصدر میمی و مفعول مطلق فعل محذوفی است و به مفعول خود اضافه شده است. تقدیر چنین میشود: «نعُوذُبِاللهِمَعاذاً».
سوره يوسف آيه ۸۰
متن آیه:
﴿فَلَمَّا ٱسۡتَيَۡٔسُواْ مِنۡهُ خَلَصُواْ نَجِيّٗاۖ قَالَ كَبِيرُهُمۡ أَلَمۡ تَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ أَبَاكُمۡ قَدۡ أَخَذَ عَلَيۡكُم مَّوۡثِقٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَمِن قَبۡلُ مَا فَرَّطتُمۡ فِي يُوسُفَۖ فَلَنۡ أَبۡرَحَ ٱلۡأَرۡضَ حَتَّىٰ يَأۡذَنَ لِيٓ أَبِيٓ أَوۡ يَحۡكُمَ ٱللَّهُ لِيۖ وَهُوَ خَيۡرُ ٱلۡحَٰكِمِينَ ٨٠﴾
ترجمه:
هنگامی که (از آزادی بنیامین) کاملاً ناامید شدند، به کناری رفتند و با یکدیگر نهانی به گفتگو و رایزنی پرداختند. بزرگ آنان گفت: مگر نمیدانید که پدرتان از شما پیمان مؤکد با سوگند به خدا گرفته است (که برادرتان را سالم بدو برگردانید)؟ و (به یاد ندارید که) پیش از این درباره یوسف کوتاهی کردهاید؟ پس (به چه روئی اکنون بهسوی او برگردیم)؟!. من از سرزمین (مصر) حرکت نمیکنم تا پدرم به من اجازه (خروج از آن و برگشت به کنعان را) ندهد، یا خدا در حق من داوری نکند و فرمان نراند (و با مرگ من یا آزادی بنیامین، کار را یکسره نسازد) و او بهترین داور و فرمانده است (و جز به حق فرمان نراند و جز به عدل داوری نکند).
توضيحات:
«إِسْتَيْئَسُوا»: بسیار مأیوس و ناامید شدند. «خَلَصُوا»: از مردم دور شدند و با یکدیگر خلوت کردند. «نَجِيّاً»: نجواکنندگان. پنهانی. گفتگو کنندگان. این واژه برای مفرد و جمع یکسان به کار میرود (نگا: مریم / ۵۲). در اینجا به صورت جمع به کار رفته و حال است. «وَمِنقَبْلُمَافَرَّطتُمْفِييُوسُفَ»: قبلاً درباره یوسف کوتاهی کردهاید. حرف (و) حالیه است و واژه (ما) زائد میباشد. «فَرَّطتُمْ»: قصور و کوتاهی کردهاید. «فَلَنْ أَبْرَحَ الأرْضَ»: پس از این سرزمین حرکت نمیکنم. «يَحْكُمَ»: داوری میکند و فرمان میراند. «الْحَاكِمِينَ»: داوران. فرماندهان.
سوره يوسف آيه ۸۱
متن آیه:
﴿ٱرۡجِعُوٓاْ إِلَىٰٓ أَبِيكُمۡ فَقُولُواْ يَٰٓأَبَانَآ إِنَّ ٱبۡنَكَ سَرَقَ وَمَا شَهِدۡنَآ إِلَّا بِمَا عَلِمۡنَا وَمَا كُنَّا لِلۡغَيۡبِ حَٰفِظِينَ ٨١﴾
ترجمه:
شما به پیش پدرتان برگردید و بگوئید: ای پدر! پسرت دزدی کرده است (و در برابر آن بنده گشته است و به اسارت رفته است) و گواهی نمیدهیم مگر به آنچه (از دزدی بنیامین با چشم خود دیدهایم و بر آن) مطلع شدهایم، و ما (در آن هنگام که با تو پیمان بستهایم نمیدانستیم که او دزدی میکند. چرا که) از غیب خبر نداشتهایم (و راز نهان در پشت پرده غیب جهان را جز یزدان نمیداند).
توضيحات:
«مَا شَهِدْنا إِلاّ بِمـَا عَلِمْنَا»: گواهی ندادهایم مگر بر آنچه خودمان در مصر دیده و بر آن اطّلاع پیدا کردهایم. شاید هم منظور این باشد که ای پدر! اگر نزد تو گواهی دادهایم و تعهّد نمودهایم که برادرمان را میبریم و باز میگردانیم به خاطر این بوده است که ما از باطن او خبر نداشته و غیب نمیدانستهایم تا بدانیم سرانجام کار او به کجا میکشد و مثلاً وی دزدی میکند. «مَا كُنَّا لِلْغَيْبِ حَافِظِينَ»: ما آگاه از غیب نبودهایم.
سوره يوسف آيه ۸۲
متن آیه:
﴿وَسَۡٔلِ ٱلۡقَرۡيَةَ ٱلَّتِي كُنَّا فِيهَا وَٱلۡعِيرَ ٱلَّتِيٓ أَقۡبَلۡنَا فِيهَاۖ وَإِنَّا لَصَٰدِقُونَ ٨٢﴾وَاسْأَلِ الْقَرْیةَ الَّتِی کنَّا فِیهَا وَالْعِیرَ الَّتِی أَقْبَلْنَا فِیهَا وَإِنَّا لَصَادِقُونَ
ترجمه:
و از (اهالی) شهری که ما در آن بودهایم (که مصر است) و از کاروانی که با آن (به کنعان) برگشتهایم بپرس (تا بیگناهی ما برای تو ثابت شود) و ما تأکید میکنیم که راستگوئیم (و جز حقیقت نمیگوئیم).
توضيحات:
«إسْأَلِ الْقَرْيَةَ»: از اهالی شهر بپرس. مضاف محذوف است که (اهل) است. یعنی: «إِسْأَلْ أَهْلَ الْقَرْيَةَ». «الْقَرْيَةَ»: شهر (نگا: بقره / ۵۸، انعام / ۱۲۳، اعراف / ٩۴). «الْعِيرَ»: کاروان. قافله.
سوره يوسف آيه ۸۳
متن آیه:
﴿قَالَ بَلۡ سَوَّلَتۡ لَكُمۡ أَنفُسُكُمۡ أَمۡرٗاۖ فَصَبۡرٞ جَمِيلٌۖ عَسَى ٱللَّهُ أَن يَأۡتِيَنِي بِهِمۡ جَمِيعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡعَلِيمُ ٱلۡحَكِيمُ ٨٣﴾
ترجمه:
(بقیه برادران به کنعان برگشتند و پدرشان را از ماجرا باخبر کردند و او) گفت: بلکه نفس (امّاره) کار زشتی را در نظرتان آراسته است (و شما را دچار آن کرده است. این کار شما، و امّا کار من،) صبر جمیل است، (صبری که جزع و فزع، زیبائی آن را نیالاید، و ناشکری و ناسپاسی، اجر آن را نزداید و به گناه تبدیل ننماید). امید است که خداوند همه آنان را به من باز گرداند. بیگمان او کاملاً آگاه (از حال من و حال ایشان بوده و) دارای حکمت بالغه است (و کارهایش از روی حساب و فلسفه است).
توضيحات:
«سَوَّلَتْ»: زینت داده است و آراسته و پیراسته کرده است (نگا: یوسف / ۱۸).
سوره يوسف آيه ۸۴
متن آیه:
﴿وَتَوَلَّىٰ عَنۡهُمۡ وَقَالَ يَٰٓأَسَفَىٰ عَلَىٰ يُوسُفَ وَٱبۡيَضَّتۡ عَيۡنَاهُ مِنَ ٱلۡحُزۡنِ فَهُوَ كَظِيمٞ ٨٤﴾
ترجمه:
و از فرزندانش روی برتافت و گفت: ای وای بر من! بر (دوری) یوسف (من!) و (از بس که گریست،) چشمانش از اندوه سفید (و نابینا) گردید، و او اندوه خود را در دل نهان میداشت و خشم خود (بر فرزندان) را قورت میداد.
توضيحات:
«يَآأسَفَا»!: فسوسا و دریغا! حرف الف آخر (أَسَفا) به جای (ی) ضمیر است. «إبْيَضَّتْ»: سفید گردید. نابینا شد. سیاهی چشمان از اشکهای فراوان سفید گردید و اشکها پردهای بر چشمها کشید. «كَظِيمٌ»: فعیل به معنی مفعول، یعنی: پر از خشم بر فرزندان. یا فعیل به معنی فاعل است، یعنی: فرو خورنده خشم.
سوره يوسف آيه ۸۵
متن آیه:
﴿قَالُواْ تَٱللَّهِ تَفۡتَؤُاْ تَذۡكُرُ يُوسُفَ حَتَّىٰ تَكُونَ حَرَضًا أَوۡ تَكُونَ مِنَ ٱلۡهَٰلِكِينَ ٨٥﴾
ترجمه:
گفتند: (ای پدر)! به خدا سوگند! آن قدر تو یاد یوسف میکنی که مشرف به مرگ میشوی یا (میمیری و) از مردگان میگردی. (خویشتن را بپا و به خود و به ما ترحّم فرما و از غم و اندوه بکاه).
توضيحات:
«تَفْتَؤُاْتَذْكُرُ»: پیوسته به خاطر میآوری و همیشه یاد میکنی. در اصل (لاتَفْتَؤُاْ) است و عربها حرف (لا) را گاهی از اوّل (تَفْتَؤُاْ) حذف مینمایند و به معنی (لا تَزالُ) به کار میبرند. «حَرَضاً»: مصدر است و به معنی نزدیک شدن به مرگ است و در اینجا برای مبالغه و مراد شخص مشرف به مرگ است. «الْهَالِكِينَ»: مردگان. تباهشدگان.
سوره يوسف آيه ۸۶
متن آیه:
﴿قَالَ إِنَّمَآ أَشۡكُواْ بَثِّي وَحُزۡنِيٓ إِلَى ٱللَّهِ وَأَعۡلَمُ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٨٦﴾
ترجمه:
گفت: شکایت پریشان حالی و اندوه خود را تنها و تنها به (درگاه) خدا میبرم، (و فقط به آستان خدا مینالم و حلّ مشکل خود را از او میخواهم) و من از سوی خدا چیزهائی میدانم که شما نمیدانید.
توضيحات:
«إِنَّمَـا»: تنها. فقط. «أَشْكُواْ»: شِکوه میکنم. شکایت مینمایم. در رسمالخطّ قرآنی الف زائدی در آخر دارد. «بَثّ»: پریشانی. پراکندگی خاطر. «حُزْن«: غم و اندوه. « أَعْلَمُ مِنَ اللهِ... »: مراد آگاهی یعقوب از زنده بودن یوسف به سبب وحی آسمانی است (نگا: تفسیر آلوسی، الواضح، شربینی، کبیر).
سوره يوسف آيه ۸٧
متن آیه:
﴿يَٰبَنِيَّ ٱذۡهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَاْيَۡٔسُواْ مِن رَّوۡحِ ٱللَّهِۖ إِنَّهُۥ لَا يَاْيَۡٔسُ مِن رَّوۡحِ ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡقَوۡمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ ٨٧﴾
ترجمه:
ای فرزندانم! بروید و (در مصر همراه برادر مهتر خود) به دنبال یوسف و برادرش بگردید و از رحمت خدا ناامید مشوید، چرا که از رحمت خدا جز کافران ناامید نمیگردند. (من احساس میکنم روزگار دیدار نزدیک است).
توضيحات:
«تَحَسَّسُوامِنْ»: جستجو کنید. پرس و جو نمائید. «لا تَيْأَسُوا»: ناامید مشوید. مأیوس نگردید. «رَوْح»: رحمت خدا. «الْقَوْمُالْكافِرُونَ»: مردمان ناباور.
سوره يوسف آيه ۸۸
متن آیه:
﴿فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَيۡهِ قَالُواْ يَٰٓأَيُّهَا ٱلۡعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهۡلَنَا ٱلضُّرُّ وَجِئۡنَا بِبِضَٰعَةٖ مُّزۡجَىٰةٖ فَأَوۡفِ لَنَا ٱلۡكَيۡلَ وَتَصَدَّقۡ عَلَيۡنَآۖ إِنَّ ٱللَّهَ يَجۡزِي ٱلۡمُتَصَدِّقِينَ ٨٨﴾
ترجمه:
(فرزندانش فرمان او را گردن نهادند و رهسپار مصر شدند) و چون به پیش یوسف رفتند گفتند: ای عزیز (مصر!) ما را و خاندان ما را اندوه فرا گرفته است و (جسم و روح ما را زیان رسیده است و برای خرید مواد غذائی) کالای اندکی با خود آوردهایم (که گمان نمیرود از ما پذیرفته گردد و چیزی که مورد نیاز ما است با آن خریداری شود. بیا و) بر ما ببخش و بار و کالای ما را (بدان اندازه که نیازمندیم) به تمام و کمال بده بیگمان خداوند بخشندگان را (به بهترین وجه) جزا میدهد.
توضيحات:
«مَسَّنَا»: به ما رسیده است. به ما دست داده است. «أَهْلَنَا»: خاندان ما. عشیره و قبیله ما. «الضُّرُّ»: زیان. شدّت و سختی. کمی و کاستی و ضعف مالی یا جسمی و یا روحی (نگا: انعام / ۱٧، یونس / ۱۲ و ۱۰٧). «مُزْجاة«: مردود و ناپذیرفتنی. کنایه از چیز ناچیز و اندک است. این واژه از ماده (زجو) و اسم مفعول مصدر (إِزْجاء) میباشد (نگا: نور / ۴۳). «تَصَدَّقْ»: صدقه کن. ببخش (نگا: بقره / ۲۸۰، نساء / ٩۲، مائده / ۴۵).
سوره يوسف آيه ۸٩
متن آیه:
﴿قَالَ هَلۡ عَلِمۡتُم مَّا فَعَلۡتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذۡ أَنتُمۡ جَٰهِلُونَ ٨٩﴾
ترجمه:
(مِهر برادری در دل یوسف بجنبید و خواست خویشتن را به آنان بشناساند. سرزنشکنان بدیشان) گفت: آیا بدان گاه که (یوسف را به چاه انداختید، و پس از او اذیت و آزارها به بنیامین رساندید و او را در فراق برادر داغدار نمودید)، از روی نادانی (جوانی) نسبت به یوسف و برادرش میدانید چه (عمل زشت و ناپسندی) کردید؟
توضيحات:
«إِذْأَنتُمْجَاهِلُونَ»: بدان گاه که نادان بودید. مراد زمان غرور و کلّه شقی جوانی است. ضمناً اشارهای به عفو و بزرگواری یوسف و ارشاد برادران به توبه و استغفار را نیز دربر دارد.
سوره يوسف آيه ٩۰
متن آیه:
﴿قَالُوٓاْ أَءِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُۖ قَالَ أَنَا۠ يُوسُفُ وَهَٰذَآ أَخِيۖ قَدۡ مَنَّ ٱللَّهُ عَلَيۡنَآۖ إِنَّهُۥ مَن يَتَّقِ وَيَصۡبِرۡ فَإِنَّ ٱللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجۡرَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ ٩٠﴾
ترجمه:
گفتند: آیا تو واقعاً یوسف هستی؟ گفت: من یوسفم و این برادر من است. به راستی یزدان بر ما منّت گذارده است (زیرا که ما را از بلاها رهانیده و دوباره بهم رسانیده و سلامت و قدرت و عزّت بخشیده است). بیگمان هرکس (خدا را پیش چشم دارد و از او بترسد و) تقوا پیشه کند و (در برابر گرفتاریها و مصیبتها) شکیبائی و استقامت ورزد (خداوند پاداش او را خواهد داد) چرا که خدا اجر نیکوکاران را ضائع نمیگرداند.
توضيحات:
«هَذَاأَخِي»: این برادر من است. ذکر این جمله با وجود آشنائی برادران با بنیامین اشاره به این دارد که او نیز مثل من مورد ستم و آزار شما قرار گرفته است.
سوره يوسف آيه ٩۱
متن آیه:
﴿قَالُواْ تَٱللَّهِ لَقَدۡ ءَاثَرَكَ ٱللَّهُ عَلَيۡنَا وَإِن كُنَّا لَخَٰطِِٔينَ ٩١﴾
ترجمه:
گفتند: به خدا سوگند! خداوند تو را (به سبب پرهیزگاری و شکیبائی و نیکوکاری) بر ما برگزیده و برتری داده است، و ما بیگمان (در کاری که در حق تو و برادرت روا داشتهایم) خطاکار بودهایم.
توضيحات:
«ءَاثَرَكَ»: تو را ترجیح و تفضیل داده است. تو را اختیار نموده و برگزیده است (نگا: طه / ٧۲، نازعات / ۳۸). «إِنْ»: بیگمان. يقيناً. از حروف مشبّهةٌ بالفعل و مخفّف از (إِنَّ) مثقّله است. «وَإِنْ»: حرف واو، حالیه است.
سوره يوسف آيه ٩۲
متن آیه:
﴿قَالَ لَا تَثۡرِيبَ عَلَيۡكُمُ ٱلۡيَوۡمَۖ يَغۡفِرُ ٱللَّهُ لَكُمۡۖ وَهُوَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِينَ ٩٢﴾
ترجمه:
(یوسف پاسخ داد و) گفت: امروز هیچگونه سرزنش و توبیخی نسبت به شما در میان نیست (و بلکه از شما در میگذرم و برایتان طلب آمرزش مینمایم. ان شاءالله) خداوند شما را میبخشاید، چرا که او مهربانترین مهربانان است (و مغفرت و مرحمت خود را شامل نادمان و توبهکاران مینماید).
توضيحات:
«تَثْرِيبَ»: برشمردن گناهان کسی. در اینجا مراد لومه و عتاب، و توبیخ و تنبیه است.
سوره يوسف آيه ٩۳
متن آیه:
﴿ٱذۡهَبُواْ بِقَمِيصِي هَٰذَا فَأَلۡقُوهُ عَلَىٰ وَجۡهِ أَبِي يَأۡتِ بَصِيرٗا وَأۡتُونِي بِأَهۡلِكُمۡ أَجۡمَعِينَ٩٣﴾
ترجمه:
(پس از آن، یوسف از حال پدر پرسید. وقتی که از اوضاع و احوال او آگاه گردید، بدیشان گفت:) این پیراهن مرا با خود (به کنعان) ببرید و آن را بر چهره او بیندازید تا (نشانی بر پیدا شدن من بوده و روشنی بخش دل و دیدهاش شود و دوباره) بینا گردد (و پرده تاریک غم و اندوه از جلو چشمانش بزداید و خرّم و خندانش نماید) و همه خانواده خود را به نزد من بیاورید.
توضيحات:
«قَمِيص»: پیراهن. «يَأْتِبَصِيراً»: بینا میگردد. (يَأْتِ) در اینجا به معنی (يَصيرُ) است. در این صورت ملحق به افعال ناقصه است و (بَصيراً) خبر آن است. یا این که معنی چنین است: او بینا به پیش من میآید. در این صورت (بَصيراً) حال است. ناگفته نماند که یعقوب چه حقیقةً کور شده باشد و برابر وحی آسمانی، یوسف پیراهن خود را جهت بازیابی بینائی به کنعان فرستاده باشد، و یا این که تنها سوز فراق چشمان او را کم سو نموده باشد و مژده یوسف گم گشته، دیدگان را نور و جسم را زور بخشیده باشد، مانعی در میان نیست.
سوره يوسف آيه ٩۴
متن آیه:
﴿وَلَمَّا فَصَلَتِ ٱلۡعِيرُ قَالَ أَبُوهُمۡ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَۖ لَوۡلَآ أَن تُفَنِّدُونِ ٩٤﴾
ترجمه:
هنگامی که کاروان (از مصر بهسوی شام) حرکت کرد، پدرشان (به کسانی که پیش او بودند) گفت: اگر مرا بیخرد و بیمغز ننامید، (به شما میگویم) من واقعاً بوی یوسف را میبویم!.
توضيحات:
«فَصَلَتْ»: جدا شد. حرکت کرد. «لاَجِدُ»: واقعاً احساس میکنم. به حقیقت مییابم. «ريحَ»: رائحه. بو. «تُفَنِّدُونِ»: مرا کوتاه فکر و کمخرد مینامید. از ماده (فند) به معنی تباهی رأی و ضعف عقل. «لَوْلآأَنتُفَنِّدُونِ»: اگر مرا بیخرد و بیفکر ندانید. جمله شرطیه است و جواب آن میتواند (إِنّي لاَجِدُ ريحَ يُوسُفَ) باشد، که معنی آن گذشت، و یا این که جواب آن محذوف بوده و مثلاً (لاَنْبَأْتُكُمْعَنيُوسُفَبِأَكْثَرَمِنَالشُّعُورِوَالْوِجْدانِ) باشد. یعنی: بیش از احساس و دریافت درون درباره یوسف به شما میگفتم و از او خبر میدادم. یا این که جمله (لَوْلا أَن تُفَنِّدُونِ) به معنی إِلاّ أَنَّكُمْ تُفَنِّدُونِ. یا: لَوْلاهُ لَصَدَّقْتُمُونِيمیباشد. یعنی: امّا شما مرا ابله و گول میدانید. اگر چنین نبود تصدیقم میکردید.
سوره يوسف آيه ٩۵
متن آیه:
﴿قَالُواْ تَٱللَّهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلَٰلِكَ ٱلۡقَدِيمِ ٩٥﴾
ترجمه:
(اطرافیان بدو) گفتند: به خدا قسم! بیگمان تو در سرگشتگی قدیم خود هستی (و بر بال خیالات و خرافات در پروازی).
توضيحات:
«ضَلالِك الْقَدِیمِ»: گمراهی پیشین (نگا: یوسف / ۸). مراد افراط در محبّت یوسف و اعتقاد به زندهبودن او و امید به دیدار و بسر رسیدن هجران است.
سوره يوسف آيه ٩۶
متن آیه:
﴿فَلَمَّآ أَن جَآءَ ٱلۡبَشِيرُ أَلۡقَىٰهُ عَلَىٰ وَجۡهِهِۦ فَٱرۡتَدَّ بَصِيرٗاۖ قَالَ أَلَمۡ أَقُل لَّكُمۡ إِنِّيٓ أَعۡلَمُ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٩٦﴾
ترجمه:
هنگامی که (پیک) مژدهرسان بیامد و پیراهن را بر چهرهاش افگند، (چشمان یعقوب) بینا گردید (و نور سرور، به دیدگانش روشنی بخشید. یعقوب به حاضران) گفت: مگر به شما نگفتم: که از سوی یزدان (و در پرتو وحی رحمان) چیزهائی میدانم که شما نمیدانید؟
توضيحات:
«الْبَشِيرُ»: مژدهرسان. «اِرْتَدَّ»: برگشت. شد. این فعل میتواند ملحق به افعال ناقصه بوده و به معنی (صارَ) به کار رود. یا این که فعل تامّه است و معنی (به حالت اوّلیه خود برگشت) میدهد. در صورت اوّل، واژه (بَصيراً) خبر (إِرْتَدَّ) و در صورت دوم، حال است. «إِنّيأَعْلَمُ...»: (نگا: یوسف / ۶۸ و ۸۶).
سوره يوسف آيه ٩٧
متن آیه:
﴿قَالُواْ يَٰٓأَبَانَا ٱسۡتَغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَآ إِنَّا كُنَّا خَٰطِِٔينَ ٩٧﴾
ترجمه:
(فرزندان یعقوب) گفتند: ای پدر! (بر ما ببخشا و) آمرزش گناهانمان را برایمان (از خدا) بخواه. واقعاً ما خطاکار بودهایم.
توضيحات:
«إِسْتَغْفِرْ»: طلب آمرزش کن.
سوره يوسف آيه ٩۸
متن آیه:
﴿قَالَ سَوۡفَ أَسۡتَغۡفِرُ لَكُمۡ رَبِّيٓۖ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِيمُ ٩٨﴾
ترجمه:
گفت: از پروردگارم، پیوسته برایتان طلب آمرزش (گناهانتان را) خواهم کرد. بیگمان او بخشایشگر مهربانی است.
توضيحات:
«سَوْفَأَسْتَغْفِرُلَكُمْ»: پیوسته برایتان درخواست آمرزش خواهم کرد. واژه (سَوْفَ) بیانگر استمرار در مستقبل است.
سوره يوسف آيه ٩٩
متن آیه:
﴿فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَىٰ يُوسُفَ ءَاوَىٰٓ إِلَيۡهِ أَبَوَيۡهِ وَقَالَ ٱدۡخُلُواْ مِصۡرَ إِن شَآءَ ٱللَّهُ ءَامِنِينَ٩٩﴾
ترجمه:
(یعقوب و خاندان او رهسپار مصر شدند. یوسف تا مدخل مصر به استقبالشان شتافت). هنگامی که به پیش یوسف رسیدند، پدر و مادرش را در آغوش گرفت و (به همه آنان) گفت: به سرزمین مصر داخل شوید که به خواست خدا در امن و امان خواهید بود.
توضيحات:
«ءَاوَياإِلَيْهِ»: در بغل خود گرفت. به خود چسپاند. «ءَامِنِينَ»: کسانی که در امنیت بسر میبرند. حال است.
سوره يوسف آيه ۱۰۰
متن آیه:
﴿وَرَفَعَ أَبَوَيۡهِ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ وَخَرُّواْ لَهُۥ سُجَّدٗاۖ وَقَالَ يَٰٓأَبَتِ هَٰذَا تَأۡوِيلُ رُءۡيَٰيَ مِن قَبۡلُ قَدۡ جَعَلَهَا رَبِّي حَقّٗاۖ وَقَدۡ أَحۡسَنَ بِيٓ إِذۡ أَخۡرَجَنِي مِنَ ٱلسِّجۡنِ وَجَآءَ بِكُم مِّنَ ٱلۡبَدۡوِ مِنۢ بَعۡدِ أَن نَّزَغَ ٱلشَّيۡطَٰنُ بَيۡنِي وَبَيۡنَ إِخۡوَتِيٓۚ إِنَّ رَبِّي لَطِيفٞ لِّمَا يَشَآءُۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡعَلِيمُ ٱلۡحَكِيمُ ١٠٠﴾
ترجمه:
(کاروان داخل مصر گردید و به منزل یوسف وارد شد) و یوسف پدر و مادرش را بر تخت نشاند (و به رسم مردمان آن زمان، در حق سران و امیران و فرمانروایان، جملگی) در برابرش کرنش بردند. یوسف گفت: پدر! این تعبیر خواب پیشین (روزگار کودکی) من است! پروردگارم آن را به واقعیت مبدّل کرد. به راستی خدا در حق من نیکیها کرده است، چرا که از زندان رهایم نموده است، و بعد از آن که اهریمن میان من و برادرانم تباهی و جدائی انداخت، شما را از بادیه (شام به مصر) آورده است. حقیقةً پروردگارم هرچه بخواهد سنجیده و دقیق انجام میدهد. بیگمان او بسیار آگاه (و کارهایش همه) دارای حکمت است.
توضيحات:
«الْعَرْش»: تخت. «خَرُّوا»: فرو افتادند. «خَرُّوا لَهُ سُجَّداً»: در برابرش به سجده افتادند و کرنش بردند. مراد خمشدن و کرنش بردن جهت ادای تعظیم و توقیر است، نه به منظور عبادت و طاعت. سلام شاهان و بزرگان، در آن روزگاران، سرخم کردن بهسوی زمین بوده است، همانگونه که امروز مثلاً مصافحه، معانقه، دستبوسی، روبوسی، برخاستن، و غیره، عادت انسانها در مکانهای مختلف است. کرنش پدر و مادر و برادران برای تکریم یوسف، باید به الهام خدا بوده باشد، همان طوری که سجده فرشتگان برای آدم، و ذبح اسماعیل به وسیله ابراهیم به فرمان وحی بوده است (نگا: بقره / ۳۴، صافّات / ۱۰۲). برخی معنی دیگری برای این جمله ذکر کرده و گفتهاند: جملگی به خاطر او برای خدا سجده بردند و شکرش را گفتند. «هَذَا تَأْوِيلُ... »: (نگا: یوسف / ۴). «الْبَدْوِ»: بادیه. خلاف شهر (نگا: حجّ / ۲۵، احزاب / ۲۰). در اینجا باید مراد بادیه و بیابان صِرف نباشد، بلکه باید به معنی بادیه شام یا بادیه فلسطین باشد. چرا که شهر (کنعان) و شهر (بدا) که در برخی از روایات مذکور است و مسجد یعقوب نیز گویا در آن برجا است، هر دو در آنجا قرار دارند، و این با معنی آیه (۱۰٩) هم سازگار است. «نَزَغَ»: فساد کرد و تباهی انداخت. مراد وسوسهکردن و تحریک نمودن برای انجام زشتیها و پلشتیها است (نگا: اعراف / ۲۰۰). «لَطِيفٌ»: دقیق در امور. چرخاننده کارها به گونه سنجیده (نگا: انعام / ۱۰۳).
سوره يوسف آيه ۱۰۱
متن آیه:
﴿رَبِّ قَدۡ ءَاتَيۡتَنِي مِنَ ٱلۡمُلۡكِ وَعَلَّمۡتَنِي مِن تَأۡوِيلِ ٱلۡأَحَادِيثِۚ فَاطِرَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ أَنتَ وَلِيِّۦ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِۖ تَوَفَّنِي مُسۡلِمٗا وَأَلۡحِقۡنِي بِٱلصَّٰلِحِينَ ١٠١﴾
ترجمه:
(یوسف رو به خدا کرد و گفت:) پروردگارا! (سپاسگزارم که بخش بزرگی) از حکومت به من دادهای و مرا از تعبیر خوابها آگاه ساختهای. ای آفریدگار آسمانها و زمین! تو سرپرست من در دنیا و آخرت هستی. (همه امور خود را به تو وامیگذارم و خویشتن را در پناه تو میدارم). مرا مسلمان بمیران و به صالحان ملحق گردان.
توضيحات:
«مِنَالْـمُلْكِ»: از ملک و حکومت، حرف (مِنْ) میتواند تبعیضیه باشد، و میتواند زائد بوده و (الْـمُلْكِ) مفعول باشد. یعنی ملک و حکومت را. «تَأْوِيلِ»: تعبیر. «الأحَادِيثِ»: جمع حدیث. خوابها (نگا: یوسف / ۲۱). «فَاطِرَ»: آفریننده. نوآفرین. «تَوَفَّنِي»: مرا بمیران. جانم را بگیر. «مُسْلِمـاً»: مسلمان. حال است. «تَوَفَّنِيمُسْلِمـاً»: این عبارت، بیانگر عبودیت کامل و نیاز شدید به کمک خدا و طلب حسن ختام زندگی از او است، و تعلیمی است برای پیروان یوسف و همه مؤمنان دیگر.
سوره يوسف آيه ۱۰۲
متن آیه:
﴿ذَٰلِكَ مِنۡ أَنۢبَآءِ ٱلۡغَيۡبِ نُوحِيهِ إِلَيۡكَۖ وَمَا كُنتَ لَدَيۡهِمۡ إِذۡ أَجۡمَعُوٓاْ أَمۡرَهُمۡ وَهُمۡ يَمۡكُرُونَ ١٠٢﴾
ترجمه:
(ای پیغمبر اسلام)! این (داستانی را که بر تو خواندیم) از خبرهای نهان (در دل قرون و اعصار گذشته بسیار کهن جهان) است که آن را به تو وحی میکنیم. تو پیش آنان (یعنی پسران یعقوب) نبودی بدان گاه که تصمیم گرفتند و نیرنگ نمودند (و بر ضدّ یوسف نقشه کشیدند و طرح در انداختند. لذا جز از طریق وحی امکان اطّلاع از آن را نداشتی).
توضيحات:
«ذلِكَ»: آن. در اینجا مراد (این) است که داستان مذکور در سوره است. «أَنْبَآءِ»: جمع نَبَأ، خبرها. «الْغَيْب»: پوشیده و نهان از دید علمی و حسّی مردمان. «وَهُمْيَمْكُرُونَ»: در حالی که به چارهجوئی نشستند و توطئه کردند و نقشه کشیدند.
سوره يوسف آيه ۱۰۳
متن آیه:
﴿وَمَآ أَكۡثَرُ ٱلنَّاسِ وَلَوۡ حَرَصۡتَ بِمُؤۡمِنِينَ ١٠٣﴾
ترجمه:
بیشتر مردم (به سبب تصمیم بر کفر و پیروی از هوی و هوس، به تو) ایمان نمیآورند، هرچند که تلاش کنی (و در راهنمائی ایشان بسیار خویشتن را زحمت دهی).
توضيحات:
«وَلَوْحَرَصْتَ»: هرچند که بر آن شوق و علاقه و تلاش و کوشش داشته باشی (نگا: نساء / ۱۲٩). « وَمَآ أَكْثَرُ النَّاسِ... بِمُؤْمِنِينَ»: (نگا: قصص / ۵۶، سبأ / ۱۳).
سوره يوسف آيه ۱۰۴
متن آیه:
﴿وَمَا تَسَۡٔلُهُمۡ عَلَيۡهِ مِنۡ أَجۡرٍۚ إِنۡ هُوَ إِلَّا ذِكۡرٞ لِّلۡعَٰلَمِينَ ١٠٤﴾
ترجمه:
تو در برابر این (اندرز و راهنمائی)، پاداشی از ایشان نمیخواهی، (پس اگر آنان نپذیرفتند غمگین مباش. چرا که دیگران اندر شکم مادر و پشت پدرند و بدان میگروند، و تنها این قرآن برای گروهی از مردمان این زمان نیامده است. بلکه) قرآن جز پند و اندرزی برای همه جهانیان نیست.
توضيحات:
«إِنْ هُوَ»: آن نیست. حرف (إِنْ) نافیه، و (هُوَ) یعنی: قرآن. «ذِكْرٌ»: پند و اندرز. یادآوری (نگا: آلعمران / ۵۸).
سوره يوسف آيه ۱۰۵
متن آیه:
﴿وَكَأَيِّن مِّنۡ ءَايَةٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ يَمُرُّونَ عَلَيۡهَا وَهُمۡ عَنۡهَا مُعۡرِضُونَ ١٠٥﴾
ترجمه:
و چه بسیار دلائل و نشانههای (دالّ بر وجود خدا) در آسمانها و زمین وجود دارد که آنان (کورکورانه) از کنارشان میگذرند و از پذیرش آنها روی میگردانند.
توضيحات:
«كَأَيِّنْ»: چه بسیار. چه فراوان (نگا: آلعمران / ۱۴۶). رسمالخطّ آن (كَأَيٍّ) است. « ءَايَةٍ»: دلائل و نشانههای وجود خدا، و وحدت و قدرت و کمال دانش الله. «يَمُرُّونَ عَلَيْهَا»: بر آنها میگذرند. مراد دیدن و پیبردن بدانها است. «وَهُمْ عَنْهَا مُعرِضُونَ»: در حالی که درباره آنها نمیاندیشند و از آنها درس عبرت نمیگیرند. از آنها روی میگردانند و آنها را نادیده میگیرند.
سوره يوسف آيه ۱۰۶
متن آیه:
﴿وَمَا يُؤۡمِنُ أَكۡثَرُهُم بِٱللَّهِ إِلَّا وَهُم مُّشۡرِكُونَ ١٠٦﴾
ترجمه:
و اکثر آنان که مدّعی ایمان به خدا هستند، مشرک میباشند.
توضيحات:
«وَمَا يُؤْمِنُ...»: بیشتر آنان از لحاظ گفتار مؤمن، ولی با توجّه به کردار مشرک میباشند. چرا که با وجود ایمان به یگانگی خدا، پسر و دختر به خدا نسبت میدهند، و صفات خاصّ یزدان را برای انبیاء و اولیاء و صلحاء قائل میشوند. مثلاً آنان را آگاه بر گذشته و حال و آینده و آنچه بوده است و خواهد بود میدانند و ایشان را فریادرس در اینجا و آنجا و همهجا میشمارند. مزار برخیها را همچون کعبه طواف میکنند و نذرها و قربانیها برای بعضی اشخاص و امکنه روا میدارند (نگا: توبه / ۳۰ و ۳۱، نحل / ۵٧، زمر / ۳).
سوره يوسف آيه ۱۰٧
متن آیه:
﴿أَفَأَمِنُوٓاْ أَن تَأۡتِيَهُمۡ غَٰشِيَةٞ مِّنۡ عَذَابِ ٱللَّهِ أَوۡ تَأۡتِيَهُمُ ٱلسَّاعَةُ بَغۡتَةٗ وَهُمۡ لَا يَشۡعُرُونَ١٠٧﴾
ترجمه:
آیا از این ایمن هستند که عذاب فراگیری از سوی خدا ایشان را در برگیرد، یا این که قیامت به ناگاه فرا رسد و ایشان غافل و بیخبر باشند؟
توضيحات:
«غَاشِيَةٌ»: بلای همگانی و فراگیر و نابودهکننده. «السَّاعَةُ»: رستاخیز. «بَغْتَةً»: ناگهانی. بدون نشانه و مقدّمه قبلی (نگا: انعام / ۳۱).
سوره يوسف آيه ۱۰۸
متن آیه:
﴿قُلۡ هَٰذِهِۦ سَبِيلِيٓ أَدۡعُوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا۠ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِيۖ وَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ ١٠٨﴾
ترجمه:
بگو: این راه من است که من (مردمان را) با آگاهی و بینش بهسوی خدا میخوانم و پیروان من هم (چنین میباشند)، و خدا را منزّه (از انباز و نقص و دیگر ناشایست) میدانم، و من از زمره مشرکان نمیباشم (و کسی و چیزی را شریک خدا نمیانگارم).
توضيحات:
«أَدْعُو»: دعوت میکنم. در رسمالخطّ قرآنی الف زائدی در آخر دارد. «عَليابَصِيرَةٍ»: با بینش و آگاهی. با بیان و حجّت واضح و آشکار؛ نه کورکورانه و از روی تقلید. حال ضمیر فعل (أَدْعُو) است. «وَمَنِ اتَّبَعَنِي»: و هرکس که از من پیروی کند این چنین باید باشد. واژه (مَنْ) میتواند عطف بر ذوالحال باشد، و یا این که مبتدا بوده و خبر آن محذوف و (كَذلِكَ) باشد.
سوره يوسف آيه ۱۰٩
متن آیه:
﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ إِلَّا رِجَالٗا نُّوحِيٓ إِلَيۡهِم مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡقُرَىٰٓۗ أَفَلَمۡ يَسِيرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ فَيَنظُرُواْ كَيۡفَ كَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡۗ وَلَدَارُ ٱلۡأٓخِرَةِ خَيۡرٞ لِّلَّذِينَ ٱتَّقَوۡاْۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ١٠٩﴾
ترجمه:
(سنّت ما در گزینش پیغمبران و گسیل آنان به میان مردمان تغییر نکرده است، و از جمله در انتخاب تو به عنوان خاتمالانبیاء نیز مرعی شده است) و ما پیش از تو پیغمبرانی نفرستادهایم، مگر این که مردانی از میان شهریان بودهاند و بدیشان وحی کردهایم. (دستهای از انسانها بدانان گرویده و گروهی هم از ایشان بیزاری جستهاند. آیا قوم تو از این بیخبرند که پیغمبران نه فرشته و نه زن بودهاند و بلکه مردانی از شهرها بوده و در میان مردمان همچون ایشان زندگی کردهاند و تنها فرق آنان با دیگران این بوده که حاملان وحی و پیام آوران آسمانی بودهاند، و بعضی راه چنین راهنمایانی را انتخاب و به بهشت رسیدهاند، و برخی هم عناد ورزیده و کفر پیشه کردهاند و به دوزخ واصل شدهاند؟). مگر در زمین به گشتوگذار نمیپردازند تا ببینند که سرانجام کار گذشتگان پیش از ایشان چه بوده و به کجا کشیده شده است؟ بیگمان سرای آخرت، بهتر (از سرای این جهان) برای پرهیزگاران است. (ای معاندان افسار گسیخته و آرزوپرستان سرگشته)! آیا خرد و اندیشه خویش را به کار نمیاندازید (و نمیدانید که هستی خود را ناآگاهانه میبازید و توشهای برای آخرت فراهم نمیسازید)؟!.
توضيحات:
«إِلاّ رِجَالاً»: یعنی پیغمبران همه مرد بودهاند؛ نه فرشته یا جنّ یا زن. «مِنْ أَهْلِ الْقُرَيا»: از میان اهالی شهرنشین. یعنی پیغمبران شهرنشین بودهاند؛ نه بیابانگرد و صحرانشین، و لذا کاملاً از اوضاع و احوال و مشکلات مادی و معنوی زندگی باخبر و مطّلع بوده و از روی شناخت به رفع مشکلات و کار تبلیغ پرداختهاند. «أَفَلَمْ يَسِيرُوا... »: (نگا: آلعمران / ۱۳٧، انعام / ۱۱). «دَارُ الآخِرَةِ»: سرای آخرت. دنیای دیگر. اضافه موصوف به صفت است. یعنی (الدَّارُ الآخِرَةِ): (نگا: انعام / ۳۲، اعراف / ۱۶٩).
سوره يوسف آيه ۱۱۰
متن آیه:
﴿حَتَّىٰٓ إِذَا ٱسۡتَيَۡٔسَ ٱلرُّسُلُ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُمۡ قَدۡ كُذِبُواْ جَآءَهُمۡ نَصۡرُنَا فَنُجِّيَ مَن نَّشَآءُۖ وَلَا يُرَدُّ بَأۡسُنَا عَنِ ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡمُجۡرِمِينَ ١١٠﴾
ترجمه:
(ای پیغمبر! یاری ما را دور از خویشتن مدان. یاری ما به شما نزدیک و پیروزیتان حتمی است. پیش از این پیغمبران متعدّدی آمدهاند و به دعوت خود ادامه دادهاند و دشمنان حق و حقیقت هم به مبارزه خاسته و مقاومت و مخالفت نمودهاند) تا آنجا که پیغمبران (از ایمان آوردن کافران و پیروزی خود) ناامید گشته و گمان بردهاند که (از سوی پیروان اندک خویش هم) تکذیب شدهاند (و تنهای تنها ماندهاند). در این هنگام یاری ما به سراغ ایشان آمده است (و لطف و فضل ما آنان را در برگرفته است) و هرکس را که خواستهایم نجات دادهایم. (بلی! در هیچ زمان و هیچ مکانی) عذاب ما از سر مردمان گناهکار دور و دفع نمیگردد.
توضيحات:
«حَتّيا»: برای غایت محذوفی است که سیاق دالّ بر آن است: «لا يُغْرِرْهُمْ تَمادي ايّامِهِمْ فَإِنَّ مَنْ قَبْلَهُمْ أُمْهِلُوا حَتّي». «إِسْتَيْأَسَ»: مأیوس و ناامید شدند (نگا: یوسف / ۸۰). « ظَنُّوا»: گمان بردند. انگاشتند. «كُذِبُوا»: تکذیب شدهاند. با آنان دروغ گفته شده است. «ظَنُّوا أَنَّـهُمْ قَدْ كُذِبُوا»: پیغمبران میانگاشتند که همه مردمان از جمله مؤمنان تازه ایمان، ایشان را تکذیب میکنند. مؤمنان گمان میبردند که پیغمبران به دروغ بدیشان وعده نصرت و پیروزی دادهاند. پیامبران در طوفانیترین حالات و در لحظاتی ناپایدار و به مقتضای طبع بشری، بیاختیار به مغز آنان میگذشت که نکند وعده پیروزی خلاف از آب درآید، و یا وعده پیروزی مشروط به شرائطی بوده که حاصل نشده باشد (نگا: بقره / ۲۱۴). «نُجِّيَ»: فعل ماضی مجهول است. به معنی: نجات داده شده است. «فَنُجِّيَمَنْ...»: مراد نجات پیغمبران و مؤمنان است. «بَأْسُنَا»: عذاب ما (نگا: انعام / ۴۳، ۱۴٧، ۱۴۸، اعراف / ۴، ۵، ٩٧، ٩۸).
سوره يوسف آيه ۱۱۱
متن آیه:
﴿لَقَدۡ كَانَ فِي قَصَصِهِمۡ عِبۡرَةٞ لِّأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِۗ مَا كَانَ حَدِيثٗا يُفۡتَرَىٰ وَلَٰكِن تَصۡدِيقَ ٱلَّذِي بَيۡنَ يَدَيۡهِ وَتَفۡصِيلَ كُلِّ شَيۡءٖ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٗ لِّقَوۡمٖ يُؤۡمِنُونَ ١١١﴾
ترجمه:
به حقیقت در سرگذشت آنان، (یعنی یوسف و برادران و دیگر پیغمبران و اقوام ایماندار و بیایمان، درسهای بزرگِ) عبرت برای همه اندیشمندان است. (آنچه گفته شد) یک افسانه ساختگی (و داستان خیالی و دروغین) نبوده، و بلکه (یک وحی بزرگ آسمانی است که) کتابهای (اصیل انبیای) پیشین را تصدیق و پیغمبران (راستین) را تأیید میکند، و (به علاوه) بیانگر همه چیزهائی است که (انسانها در سعادت و تکامل خود بدانها نیاز دارند، و به همین دلیل مایه) هدایت و رحمت برای (همه) کسانی است که ایمان میآورند.
توضيحات:
«مَا كَانَ حَدِيثاً يُفْتَرَيا»: قرآن و از جمله این داستان، سخنی نیست که از سوی انسانها به هم بافته شده باشد و از اندیشه و خیال آنها سرچشمه گرفته باشد، بلکه یک واقعیت عینی و جدای از یک خیال و پندار است و از هر نظر راهگشا است (نگا: یونس / ۳٧ و ۳۸، هود / ۱۳ و ۳۵). «تَصْدِيقَ الَّذِي...»: مراد این است که قرآن تصدیقکننده کتابهای صحیح آسمانی پیشین است. «تَفْصِيلَكُلِّشَيْءٍ»: تفصیل دهنده و شرح کننده همه چیزهائی است که مؤمن در عقیده و عمل خود بدان نیازمند است.