(ط) ۱۵۴- و از بعضی از اصحاب ما، روایت است که حدیث را به امامان÷نسبت میدهند، و (آل إبراهيم على العالمين) میخوانند و من گفتم: مردم «وآل عمران» میخوانند. گفت: حرفی در جای حرف دیگری قرار داده شده است.
(ی) ۱۵۵- و از علی بن حکم از داود بن نعمان از ایوب حر روایت است که گفت: ابو عبدالله÷از من شنید که من این طور قرائت کردم: (إن الله اصطفي آدم ونوحاً وآل ابراهيم وآل عمران على العالمين)گفت: آل محمد هم، در آن بود اما آن را حذف کردند و بقیه را باقی گذاشتند.
(یا) ۱۵۶- شیخ طبرسی در تفسیر «مجمع البيان» گفت: و در قرائت اهل بیت÷(آل محمد على العالمين)آمده است.
(یب) ۱۵۷- شیخ محمد بن حسن شیبانی در کتاب «نهج البيان» گفته است: و در قرائت اهل بیت (وآل محمد على العالمين)آمده است: همهی آن خبرها بر نزول «آل محـمَّد» در این آیه اتفاق دارند، اما در نزول «آل عمران» اختلاف دارند؛ زیرا بعضی از آنها به صراحت میرسانند که «آل عمران» به جای «آل محمد» گذاشته شده است و بعضی از آنها هم در نازل شدن آن ظاهرند و ممکن است قسمت اخیر بر عدم انتقال راوی حمل شود که سقوط آن را در قرائت امام نقل نکرده است چنانکه همان معنی موجود و ثابت در ذهنها هست، بلکه از ذیل روایت ابی عمر و زبیری ظاهر است که جز ابیخالد، «آل محمَّد» را نقل نکردهاند، اما باز هم ممکن است بر اشتباه نسخهبردارها حمل شود، بلکه خبر مروی ابی خالد از حمران در وجود آن ظاهر است که با صریح خبر مروی دیگر وی در تفسیر فرات معارضه میشود، زیرا آن خبر بر عدم نزول آل عمران دلالت میکند، و در دلیل پنجم گفته شد که آن مطلب در مصحف ابن مسعود بوده است.
(یج) ۱۵۸- علی بن ابراهیم در دو جا از تفسیر خود آورده است: (يا مريم اقنتي لربك واركعي واسجدي مع الراكعين)این چنین نازل شده که «اسجدي» مقدم بر «واركعي» است.
(ید) ۱۵۹- محمد بن حسن شیبانی در دو جا از تفسیر خود برای تقدیم و تأخر حروف بر یکدیگر به این آیه مثال آورده است که خداوند میفرماید: (يا مريم اقنتي لربك واسجدي واركعي مع الراكعين)
(یه) ۱۶۰- سیاری از ابن ابی عمیر از ابی ایوب خراز از زیاد بن سوقه از حکم بن عینیه از ابی جعفر÷روایت کرده است که این آیه را چنین خواند: (يا مريم اقنتي لربك واسجدي – شكراً لله – واركعي مع الراكعين)و در فرمودهی دیگر خداوند خواند: (إذا يختصمون – في مريم عند ولادتها» الخبر. گویا (في مريم عند ولادتها)در قرآن بوده و حذف گردیده است. سیاری، این خبر را در این مقام چنین وارد کرده است و گویا او چنین فهمیده که دو کلمه داخل قرائت بوده است اما عیاشی طوری این خبر را وارد نموده که نشان میدهد این دو کلمه داخل قرآن نیستند، زیرا دربارهی آن از حکم بن عینیه آمده که گفت: از ابی جعفر دربارهی این فرمودهی خداوند در قرآن سوال نمودم که میفرماید: ﴿وَإِذۡ قَالَتِ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ يَٰمَرۡيَمُ إِنَّ ٱللَّهَ ٱصۡطَفَىٰكِ وَطَهَّرَكِ وَٱصۡطَفَىٰكِ عَلَىٰ نِسَآءِ ٱلۡعَٰلَمِينَ٤٢﴾[آل عمران: ۴۲].
«آنگاه را به یاد بیاور که فرشتگان گفتند: ای مریم! خدا تو را برگزیده و پاکیزهات داشته است، و تو را بر همه زنان جهان برتری داده است».
گفتم: چرا «اصطفاء»دوبار ذکر شده است در حالی که «اصطفاء» فقط یک بار است؟ راوی گفت: امام در جواب گفت: ای حکم، این مطلب تأویل و تفسیری دارد. پس به او گفتم: آن تفسیر کن. گفت: یعنی، اول عیسی را برای او از فرزندان انبیاء برگزید و از این که در ولادت و در میان پدران و مادرش زنایی موجود باشد، پاک گردانید و در قرآن هم، میفرماید: (يا مريم اقنتي لربك واسجدي واركعي شكراً لله)تا آن جا که میگوید: در روایت ابن خرذاذ آمده است که کدام یک از آنان، مریم را در حال یتیم شدن کفالت کردند و تو ای محمد، نزد آنان نبودی؛ آنگاه که مردم دربارهی به دنیا آمدن عیسی با هم درگیر بودند که کدام یک از آنها کفالت او و فرزندش را به عهده بگیرند.روایت.
(یو) ۱۶۱- سیاری از محمد بن جمهور از بعضی از اصحاب از ابی عبدالله دربارۀ قول خداوند، خطاب به حضرت عیسی: (إني رافعك الى ومتوفيك)روایت کرده است که گفت: چنین نازل شد. پس آنچه صدوق با اسناد از امام رضا روایت کرده است که امام رضا گفت: امر هیچ یک از انبیاء و حجتهای خدا، بر مردم مشتبه نشد مگر امر عیسی÷که او زنده از زمین رفت و روحش در بین آسمان و زمین گرفته شد، سپس به سوی آسمان بالا کشیده شد و روحش به وی باز گردانده شد، این قرائت را تأیید میکند. در ظاهر، قرائت مشهور میرساند که وفات در زمین انجام شده است و اهل تفسیر چند وجهی را برای آن ذکر کردهاند که چهارمین وجه از علمای نحو نقل شد که گفتند: در آیه، تقدیم و تأخر وجود دارد، مانند قول خداوند: (فَكَيفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ)که در ترتیب، وجود نذر؛ یعنی، «پيامبران» قبل از عذاب است، اما شیخ در «التبيان» این قول را به قرائت نسبت داده است و طبرسی آن را تأیید نموده با آنچه از پیامبرصروایت نموده است که میفرماید: «عیسی نمرده و قبل از روز قیامت به سوی شما بر میگردد».
(یز) ۱۶۲- محمد بن حسن شیبانی در «نهج البيان» گفته است: و در خبرهای ما از امامانمان روایت شده است: (إني رافعك الى ومتوفيك)– بعد از نازل شدنش در زمان قائم آل محمد÷»، دخول این کلمات در قرائت، بعید به نظر نمیرسد و خدا دانا به همه چیز است.
(یح) ۱۶۳- عیاشی از حبیب سجستانی روایت کرده است که گفت: از ابا جعفر÷دربارهی فرمودهی خداوند سؤال نمودم:
﴿وَإِذۡ أَخَذَ ٱللَّهُ مِيثَٰقَ ٱلنَّبِيِّۧنَ لَمَآ ءَاتَيۡتُكُم مِّن كِتَٰبٖ وَحِكۡمَةٖ ثُمَّ جَآءَكُمۡ رَسُولٞ مُّصَدِّقٞ لِّمَا مَعَكُمۡ لَتُؤۡمِنُنَّ بِهِ﴾[آل عمران: ۸۱].
«هنگامی که خداوند پیمان مؤکد از پیغمبران گرفت که وقتی کتاب و فرزانگی به شما دادم و بعد از آن پیغمبری آمد تا آنچه با خود دارید، تصدیق نماید؛ باید به او ایمان بیاورید و وی را یاری دهید».
گفتم: چگونه موسی÷و عیسی÷به وی ایمان بیاورند و کمکش کنند در حالی که او را در نیافتهاند و چگونه عیسی به محمدصایمان بیاورد و او را کمک کند در حالی که او را در نیافته است. امام در جواب گفت: ای حبیب، به درستی از قرآن آیات بسیاری ساقط گردیده است و چیزی جز حروفی که نویسندگان به اشتباه نوشتهاند و در توهّم مردان است، به آن اضافه نشده است. این درست نیست، پس آن را چنین بخوان: (و إذا أخذ الله ميثاق امم النبيين لما آتيتكم من كتاب وحكمة ثم جاءكم رسول مصدق لما معكم لتؤمنن به ولتنصرنه). «ای حبیب، خداوند اینگونه این آیه را نازل کرده است، اما هیچ امتی از امتهایی که قبل از موسی بودند به پیمانی که خداوند در قبال پیامبرصـ بعد از پیامبر خودشان ـ از آنان گرفته بود، وفا نکردند و امتی که موسی به نزدشان آمد، جز تعداد اندکی، موسی را تکذیب کردند و به او ایمان نیاوردند و یاریش نکردند، امت عیسی هم، محمد راصتکذیب کردند و به او ایمان نیاوردند و کمکش نکردند؛ جز تعداد اندکی. و این امت نیز، پیمانی را که رسول خداصدر قبال علی بن ابی طالبساز آنان گرفت، انکار کردند؛ آن هم در زمانی که مردم را بپاداشت و علی را خلیفهی خود کرد و آنان را به ولایت و اطاعت او دعوت نمود و خودشان را بر این پیمان شاهد قرار داد. چه پیمانی محکمتر از فرمودهی رسول خداست دربارهی علی بن ابی طالب÷، که به آن وفا نکردند حتی آن را انکار و تکذیب نمودند. گویا در آیهی کلمهی «امم» وجود داشت و حذف گردیده است».
(یط) ۱۶۴- سیاری از ابن سالم از حبیب سجستانی، مانند آن را تا قول امام÷که میگوید: ای حبیب، خداوند آن را چنین نازل کرده است، روایت نموده است.
(ک) ۱۶۵- و از راوی قبل، آمده که گفته است: از امامان از امم النبیین روایت شده است و شیخ طوسی در «تبيان» آورده که امام صادق گفته است: تقدیر آن چنین است.
آنگاه خداوند از امتهای پیامبران پیمان گرفت که پیامبرشان را تصدیق و به برنامهای که او آورده عمل کنند، اما آنان بعد از پیامبران خود با دستوراتشان مخالفت کردند و به پیمان وفا نکردند و بسیاری از شریعتش را ترک کردند و بسیاری را نیز، تحریف کردند.
در این جا روایت به پایان رسید؛ اما او خبر را به معنی نقل کرده است و وجود لفظ «امم» در آیه و این که این لفظ نازل شده باشد، بر مقدر بودن آن حمل میشود و گرنه این اصطلاح در گفتار ائمه معروف و معهود نیست؛ با این که مقام آن مقام تقدیر است – یعنی، میتوان لفظ «امم» را در تقدیر گرفت – بیندیش؛ زیرا در میان کلمات ذکر شده چیزی نیست که بر آن دلالت کند و معنی کلام بدون در نظر گرفتن آن و بدون خارج شدن از ظاهر لفظ، کامل است.
(کا) ۱۶۶- سید رضی الدین علی بن طاوسی در «سعد السعود» از یک نوشتهی کهنهی بعضی از علمای پیشین که در آن، قرائت رسول خداصو امامان جمع آوری شده است، نقل میکند: ابو العباس برایم حدیث آورد و گفت: ابو الحسن بن قاسم، ما را خبر کرد و گفت: علی بن ابراهیم برایم حدیث نقل کرد و گفت: پدرم از یونس بن ظبیان از ابی عبدالله÷برایم حدیث آورد که او این آیه را چنین تلاوت کرد:
﴿لَن تَنَالُواْ ٱلۡبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ﴾[آل عمران: ۹۲].
با یک میم - در حالی که در قرآن «مما»آمده است – هرگز به نیکی دسترسی نمی یابید تا انفاق کنید آنچه دوست میدارید.
(کب) ۱۶۷- سیاری از یونس از ظبیان از ابی عبدالله÷دربارهی آیهی فوق گفت آن را چنین قرائت کرد: (لن تنالوا البر حتي تنفقوا ما تحبون)که آن را با یک میم خواند.
(کج) ۱۶۸- ثقة الإسلام در «الكافي» از علی بن ابراهیم از پدرش از عمر بن عبدالعزیز از یونس بن ظبیان از ابی عبدالله، مانند آن را روایت کرده است.
(کد) ۱۶۹- عیاشی از یونس از ابی عبدالله، مانند آن را روایت کرده است. مجلسی در شرح قول امام که گفت: آن را چنین قرائت کن. گفته است: این قول بر جواز تلاوت بر غیر قرائتهای مشهور دلالت میکند و احتیاط بیشتر آن است که از آن قرائت عدول نشود، زیرا به تواتر رسیده است که امامان÷، اصحاب خود را بر قرائتهای مشهور عادت میدادند، و به قرائت و عمل به آن تا قیام قائم امر میفرمودند. روایت و نقل از مجلسی تمام شده است. احتمال دارد که آن قرائت نیز، در زمان امام÷در بین مردم متداول بوده باشد و شاذ گردیدن این قرائت بعد از آن، ضرری به جائز بودن قرائت دیگر نمیرساند، شاید غرض، بیان قرائت صحیح و امر به معتقد بودن به آن است.
(که) ۱۷۰- و از حسین بن خالد روایت است که گفت: ابو الحسن اول گفته است: این آیه چگونه خوانده میشود:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِۦ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسۡلِمُونَ١٠٢﴾[آل عمران: ۱۰۲].
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، آن چنان که باید از خدا بترسید، از خدا بترسید و نمیرید مگر آنکه مسلمان باشید».
(يا أيها الذين آمنوا اتقوا الله حق تقاته ولا تموتن إلا وأنتم مسلمون - لرسول الله ثم الإمام من بعده-)؛ یعنی مگر آنکه شما مسلم به رسول خدا و امام بعد از ایشان باشید. گفتم: چه میگویی مسلمون؟ سبحان الله! خداوند اسم ایمان را بر آنان واقع میکند؛ یعنی، آنها را مؤمنین مینامد؛ سپس از آنها درخواست اسلام میکند در حالی که ایمان از اسلام برتر است. گفتم: در قرائت یزید هم، چنین خوانده میشود؟ و او گفت: در قرائت از حضرت علی÷آمده است و همان چیزی است که جبرئیل آن را بر محمدصنازل کرده است و آن چنین است: مگر شما تسلیم پیامبر و بعد از او تسلیم امام باشید. [۲۰۸]
(کو) ۱۷۱- سیاری از هارون بن جهم از حسین بن خالد، مانند آن را روایت کرده است و داخل کردن تمام آنچه امام÷آنها را در قرائت ذکر نمود، احتمال دارد.
(کز) ۱۷۲- شیخ طوسی در «تبيان» گفته است: از ابی عبدالله÷روایت شده است «وانتم مسلمون» و معنی آن، این است: مگر این که شما تسلیم آن چیزی باشید که پیامبرصآن را از نزد خداوند آورده است.
(کح) ۱۷۳- ابو علی طبرسی از ابی عبدالله÷روایت میکند: (ولتكن منكم ائمة)به جای أئمة).
(کط) ۱۷۴- علی بن ابراهیم از پدرش از ابن ابی عمیر از ابن سنان روایت کرده است که گفت: بر ابی عبدالله÷قرائت کردم: ﴿كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ﴾[آل عمران: ۱۱۰] ابو عبدالله گفت: بهترین امت، امیرالمؤمنین و حسن و حسین بن علی را میکشند؟ قاری گفت: فدایت شوم؛ چگونه نازل شد؟ گفت: «خير ائمهي اخرجت للناس»برای ایشان است. مگر نمیبینی خداوند آنان را مدح میکند و میفرماید: ﴿تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ﴾[آل عمران: ۱۱۰] به نیکی امر میکنید و از زشتی نهی میکنید و به خدا ایمان دارید».
(ل) ۱۷۵- عیاشی از حماد بن عیسی از بعضی از یارانش روایت میکند که گفت: در قرائت علی÷﴿كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ﴾آمده است و گفت: آنان آل محمدصهستند.
(لا) ۱۷۶- از ابی بصیر از ابی عبدالله÷روایت است که او گفت: این آیه فقط دربارهی اوصیاء بر محمّدصنازل شد. پس خداوند فرمود: شما امامانی هستید که بر مردم ظاهر گردیدهاید، به نیکی امر میدهید و از زشتی نهی میکنید. به خدا سوگند، این گونه جبرئیل آیه را نازل کرد و قصد این آیه جز محمد و اوصیای اوصکس دیگری نیست.
(لب) ۱۷۷- ابن شهر آشوب در مناقب خود از امام باقر÷نقل میکند که گفت: شما بهترین امت هستید که جبرئیل آن را جز برای محمّدصو علی و اوصیاء از اولاد او نازل نکرد.
(لج) ۱۷۸- نعمانی در تفسیر خود از ابن عقدهی بن جعفر بن احمد بن یوسف بن یعقوب جعفی از اسماعیل بن مهران از حسن بن علی بن ابی حمزه از اسماعیل بن جابر از امام صادق÷از امیرالمؤمنین÷روایت کرده است که گفت: آنچه از کتاب خدا مورد تحریف قرار گرفته، فرمودهی خدا: (كنتم خير أئمة)است که آن را به (كنتم خير أمة)تحریف کردند و این خبر طولانی است.
(لد) ۱۷۹- سیاری از محمد بن علی از ابن مسلم از علی بن ابی حمزه از ابی بصیر روایت کرده است که گفت: گفتم: (خير أمة أخرجت للناس). وی گفت: چیزی نمیدانم مگر این که این آیه بر محمدصو دربارهی اوصیای او به طور ویژه نازل گردیده است. اما او گفت: (أنتم خير أئمة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر)سپس گفت: همینطور جبرئیل آن را بر محمدصنازل کرد و قصد آن آیه جز محمّد و اوصیای او، کس دیگری نیست.
(له) ۱۸۰- و از محمّد بن سنان از حماد بن عیسی از ابی بصیر روایت است که ابو عبدالله÷چنین خواند: (كنتم خير ائمة اخرجت للناس).
(لو) ۱۸۱- شیخ طبرسی از ابی عبدالله÷ کنتم خیر ائمه اخرجت للناس روایت نمود.
(لز) ۱۸۲- در مجلد نوزده از «البحار» و حدیث در رسالۀ قدیمی آمده است که سند آن، چنین است: جعفر بن محمد بن قولویه از سعد اشعری ابی القاسم ـ و او مصنف آن است ـ و مشایخ ما از اصحاب ما از ابی عبدالله÷روایت کردهاند که گفت: امیر المؤمنین÷گفته است؛ و بعد حدیث را آورد تا به جایی میرسد که میگوید: باب تحریف در آیاتی که خدا آن را نازل کرده است. قسمتی از آن چیزی که استاد ما آن را از علمای آل محمدصروایت کرده است، این فرمودهی خداوند است: ﴿كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ﴾[آل عمران: ۱۱۰].
ابو عبدالله به قاری گفت: وای بر تو؛ مگر بهترین امّت، پسر رسول خداص، را به قتل میرسانند؟ من در جواب گفتم: فدایت شوم؛ پس این آیه چگونه است؟ وی در جواب گفت: خداوند چنین نازل کرده است: «كنتم خير ائمة». مگر نمیبینی که خداوند آنها را در فرمودهی خود مدح کرده است و میفرماید: ﴿تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ﴾پس مدح خدا برای آنان دلیل است بر این که خداوند همهی امّت را قصد نکرده است. مگر نمیدانی که در میان امت، زناکاران و بچه بازان و دزدان و راهزنان و ستمکاران و بدکاران وجود دارند؟ آیا به نظر تو خداوند اینها را مدح میکند و اعمالشان را امر به معروف و نهی از منکر مینامد؟ هرگز خداوند آنها را مدح نمیکند و آنان را اخیار نمینامد بلکه اشرار مینامد.
میگویم: این کتاب عین کتاب «ناسخ و منسوخ قرآن» به نظر میآید. همان کتابی که نجاشی آن را از سعد بن عبدالله میداند و علامهی نام برده آن را در جلد اول «بحار» خود اظهار داشته است.
(لح) ۱۸۳- ثقة الاسلام در «الكافي» روایت کرده است از علی بن ابراهیم از احمد بن محمد بن خالد از ابی عبدالله÷دربارهی این آیه سؤال شد: ﴿وَكُنتُمۡ عَلَىٰ شَفَا حُفۡرَةٖ مِّنَ ٱلنَّارِ﴾[آل عمران: ۱۰۳]. «شما بر لبه گودالی از آتش بودید ( و هر آن با فرا رسیدن مرگتان بیم فرو افتادنتان در آن میرفت ) ولی شما را از آن رهانید»
گفت: به خدا سوگند جبرئیل آن را اینچنین بر محمدصنازل کرد: (كنتم على شفا حفرة من النار فأنقذكم منها – محمّد)آن را این گونه نازل کرد. در نسخههایی که من دیدهام، این طور است و در بعضی از نسخهها بنابر آنچه در کتاب «مرآة العقول» آن را حکایت کرده است از پدرش از محمّد بن سلیمان دیلمی از پدرش از ابی عبدالله÷ همان است که در کتب علم رجال ثبت است، از قبیل این که محمد بن خالد، ابو عبدالله را ملاقات نکرده و او از محمد بن سلیمان روایت کرده است و آنچه در عیاشی موجود است، این مطلب را تأیید میکند.
(لط) ۱۸۴- عیاشی از محمد بن سلیمان بصری دیلمی از پدرش از امام صادق، مانند آن را روایت کرده است.
(م) ۱۸۵- علی بن ابراهیم در فرمودهی خداوند متعال:
﴿وَلَقَدۡ نَصَرَكُمُ ٱللَّهُ بِبَدۡرٖ وَأَنتُمۡ أَذِلَّةٞۖ فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ١٢٣﴾[آل عمران: ۱۲۳] «به درستی خداوند شما را در جنگ بدر یاری کرد در حالی که شما خوار بودید».
روایت کرده است که ابو عبدالله÷گفت: مسلمانان خوار نبودند چون پیامبرصدر میان آنان بود.
به جای ﴿وَأَنتُمۡ أَذِلَّةٞ﴾ «وأنتم ضعفاء»نازل شد.
(ما) ۱۸۶- طبرسی میگوید: و از بعضی از امامان صادق÷روایت شده است که «وأنتم ضعفاء»قرائت کردند و فرمود: جائز نیست که آنان را با «اذلهي» وصف کرد، چون پیامبرصدر میان آنان بود.
(مب) ۱۸۷- سیاری از محمد بن سنان و حماد بن عثمان از ربعی از ابی عبدالله÷دربارهی آیهی فوق روایت کرد که ابو عبدالله «وأنتم ضعفاء»را به جای ﴿وَأَنتُمۡ أَذِلَّةٞ﴾ قرائت کرد.
(مج) ۱۸۸- عیاشی از ابی بصیر نقل کرده است که گفت: نزد ابی عبدالله آیهی فوق را قرائت کردم و دربارهی ﴿وَأَنتُمۡ أَذِلَّةٞ﴾ گفت: دست نگهدار؛ به خدا سوگند، خداوند این گونه نازل نکرد، بلکه به جای ﴿وَأَنتُمۡ أَذِلَّةٞ﴾«أنتُم قليلٌ»نازل کرده است.
(مد) ۱۸۹- و از عبدالله بن سنان از ابی عبدالله آورده و گفته است: پدرم از وی دربارهی همین آیه سؤال کرد.
وی در جواب گفت: خداوند این چنین نازل کرده است، زیرا خداوند هرگز رسولش را خوار نمیکند و در واقع «أنتُم قليلٌ»نازل گردید و بسیاری آن را روایت کردهاند.
(مه) ۱۹۰- و از عیسی از صفوان بن سنان، مانند آن روایت شده است.
(مو) ۱۹۱- و از ربعی از حریز از ابیعبدالله روایت کرده است که (ولقد نصركم الله ببدر وأنتم ضعفاء)خواند و گفت: آنها ذلیل نبودند چون پیامبرصدر میان آنان بود و سلام خدا بر او و آل او باد. باید گفت: غرض از آن خبرها نفی و انکار نمودن ﴿وَأَنتُمۡ أَذِلَّةٞ﴾است و حال این که قرائت آن، معین است، گاهی از اصل محذوف با لفظ خود و گاهی به معنای آن تعبیر نمودند تا غرض اصلی حاصل شود با این که لفظ آن موجود نیست؛ زیرا قرائت به آن جایز نیست.
(مز) ۱۹۲- ثقه سعید بن عبدالله در کتاب مذکور گفته است: امام صادق هم: (لقد نصركم الله ببدر وأنتم ضعفاء)قرائت کرد و ابوعبدالله گفته است: آنها، با وجود رسول خداصخوار نبودند.
(مح) ۱۹۳- در کتاب فوق ابوعبدالله÷دربارهی قول خداوند متعال:
﴿لَيۡسَ لَكَ مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَيۡءٌ أَوۡ يَتُوبَ عَلَيۡهِمۡ أَوۡ يُعَذِّبَهُمۡ فَإِنَّهُمۡ ظَٰلِمُونَ ١٢٨﴾[آل عمران: ۱۲۸].
«چیزی از کار (بندگان) در دست تو نیست، یا توبهی آنان را میپذیرد یا ایشان را عذاب میدهد؛ چرا که آنان ستمکارند.»
گفت: خداوند این آیه را چنین نازل کرده است: (لك من الأمر شيءٌ أو يتوب عليهم أن يعذبهم فإنهم ظالمون).
پس «ليس»به معنی «نیست» به قرآن اضافه گردیده است؛ البته در نسخه چنین است. و از فساد خالی نیست اما به اصل مقصود ضرری نمیرساند.
(مط) ۱۹۴- و ازجرمی از ابیجعفر÷روایت است که آیهی فوق را چنین قرائت کرد: (ليس لك من الأمر شيءٌ ان يتوب عليهم أو تعذبهم فإنهم ظالمون).
(ن) ۱۹۵- سیاری از مفضل از صالح بن علی جرمی و سیف از زراره و همگی از ابیعبدالله روایت کردهاند که آیهی فوق را چنین قرائت کرد: (ليس لك من الأمر شيءٌ إن تبت عليهم أو يعذبهم فإنهم ظالمون)در اینجا «تبت»با لفظ ماضی آمده است.
(نا) ۱۹۶- از محمدبن جمهور از بعضی از اصحاب روایت است که گفت: آیهى ﴿لَيۡسَ لَكَ مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَيۡءٌ﴾را نزد ابیعبدالله تلاوت کردم. وی گفت: آری چیزی برای او هست و آیا همهی امور جز از آنِ اوصاست؟ اما آیه این چنین نازل شد: (ليس لك من الأمر إن تبت عليهم أو تعذبهم فإنهم ظالمون)، و چگونه چیزی برای او نیست در حالی که خداوند متعال میفرماید: ﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ﴾[الحشر: ۷]. «آنچه پیامبرص به شما داد، بگیرید و از آنچه شما را از آن نهی نمود، دست بکشید».
و باز هم خداوند فرموده است:
﴿مَّن يُطِعِ ٱلرَّسُولَ فَقَدۡ أَطَاعَ ٱللَّهَۖ وَمَن تَوَلَّىٰ فَمَآ أَرۡسَلۡنَٰكَ عَلَيۡهِمۡ حَفِيظٗا ٨٠﴾[النساء: ۸۰]. «هرکس از پیامبر اطاعت کند خدا را اطاعت کرده است و هر کس سرپیچی کند پس ما تو را برای حفاظت از آنان نفرستادهایم؛ جز تبلیغ، چیزی بر تو نیست.»
(نب) ۱۹۷- نعمانی با سند گذشته از امیرالمؤمنین÷روایت کرده است که گفت: و خداوند سبحان در سورهی آل عمران فرموده است: (ليس لك من الأمر أو يتوب عليهم أو يعذبهم فإنَّهُم ظالمون – لآل محمَّد)پس آل محمد را حذف کردند.
(نج) ۱۹۸- سیاری از حماد بن عیسی از بعضی از یارانش از ابیعبدالله÷روایت کرده: (وَ يتَّخِذَ مِنْكمْ شَهيداً)را قرائت کرد؛ یعنی، به جای «شُهداء»، «شهيداً» آورده است.
(ند) ۱۹۹- و از یعقوب بن یزید از ابن ابیعمیر از کسی که آن را ذکر کرده است از ابیعبدالله÷روایت کرده است که آیهی بعدی که میفرماید: ﴿سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِۦ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۗ﴾«در روز قیامت همان چیزی که بدان بخل ورزیدهاند – از زکات – طوق ایشان میگردد.»
آن را چنین قرائت کرد: (سيطوقون مابخلوا به-من الزكاة- يوم القيامة).«آن چه از زکات به آن بخل میورزند.»
شاید منظور این است که قول او: «من الزكاة» بیانی برای «ما»ی موصوله از طرف امام است. به قرینهی آنچه در الکافی در ذیل خبری که از ابیعبدالله÷دربارهی سزای منع زکات روایت نموده است و آن خبر، قول خداوند است:
﴿سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِۦ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۗ﴾«در روز قیامت همان چیزی که بدان بخل ورزیدهاند طوق ایشان میگردد.»
(نه) ۲۰۰- و از ابیطالب از یونس از علیبن ابیحمزه از سماعه بن مهران از ابیعبدالله÷روایت است که در بارهی این آیه که میفرماید:
﴿قُلۡ قَدۡ جَآءَكُمۡ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِي بِٱلۡبَيِّنَٰتِ وَبِٱلَّذِي قُلۡتُمۡ فَلِمَ قَتَلۡتُمُوهُمۡ﴾[آل عمران:۱۸۳]. «بدرستی که پیامبران قبل از من، معجزاتی آوردند، پس چرا آنها را کشتید.»
گفت: (قُلْ قَدْ جَاءكُمْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ -والزُّبر و الكتاب- فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ)در حالی که در این آیه، به جای «والزبر»، «بالذي قلتم»آمده است.
(نو) ۲۰۱- عیاشی از محمدبن یونس از بعضی از یاران ما نقل کرده است و میگوید: ابوجعفر÷به من گفت: (كُلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَة الْمَوْتِ-و منشورة)«هر نفسی چشندهی مرگ است – و زنده میشود.»
این چنین بر محمد صنازل شده است. هیچ یک از این امت نیست مگر این که زنده میگردد، بعد مؤمنین به طرف چیزی برده میشوند که مایهی روشنی چشم آنهاست، اما بدکاران، به سمت رسوایی از طرف خداوند خواهند رفت.
(نز) ۲۰۲- شیخ جلیل سعد بن عبدالله قمی در «بصائر» چنانکه شیخ حسن بن سلیمان حلی در منتخب خود آن را نقل میکند، از محمدبن حسین ابیالخطاب از محمدبن سنان از عماربن مروان از منخلی بن جمیل از جابربن زید از ابیجعفر÷روایت میکند که گفت: هیچ مؤمنی نیست مگر این که برای او یک قتل و یک مرگ هست. به درستی هر کس کشته شود، زنده میشود تا بمیرد و هر کس بمیرد، زنده گردانیده میشود تا کشته شود. سپس این آیه را بر ابوجعفر تلاوت کردم: ﴿كُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِ...﴾امام گفت: (و منشورة)را به آن اضافه کن. گفتم: «و منشورة»دیگر چیست؟ گفت: جبرئیل این طور بر محمدصنازل کرد: (كل نفس ذائقة الموت – و منشورة)، خبر.
(نح) ۲۰۳- سیاری از محمدبن سنان از فضیل از ابیحمزه نقل کرده است که گفت: بر ابیجعفر÷چنین قرائت کردم: (كل نفس ذائقة الموت): گفت: (و منشورة)، جبرئیل این چنین بر محمدصنازل کرد؛ زیرا هیچ احدی از این امت نیست مگر این که زنده میشود، اما مؤمنین به چیزهایی که باعث روشنی چشمشان است، برانگیخته میشوند و بدکاران با رسوایی زنده میشوند.
(نط) ۲۰۴- از محمدبن سنان از عماربن مروان از منخل از جابربن عبدالله÷روایت است: این آیه را چنین قرائت کرد: (كل نفس ذائقة الموت ومنشورة).
(س) ۲۰۵- اسعدبن عبدالله در کتاب مذکور گفت: مردی بر ابیجعفر÷: (كل ذائقة الموت) را تلاوت کرد، اما ابوجعفر گفت: «ومنشورة»را هم اضافه کن. جبرئیل این چنین، بر محمدصنازل کرد و هیچ احدی از این امت نیست مگر این که زنده گردانیده میشود و مؤمنین به سوی چیزی کشانده میشوند که چشمشان به آن روشن میشود اما بدکاران به سمت رسوایی که خداوند برایشان آماده کرده است و عذاب سخت او کشانده میشوند.
(سا) ۲۰۶- عیاشی از یزید از ابیجعفر÷نقل کرده است که وی فرمودهی خداوند در آیهی (۲۰۰) سورهی آل عمران را چنین تفسیر کرد: «اصبروا»؛ یعنی، خود را از گناهان حفظ کنید «و صابروا»؛یعنی، تقیه کنید و «رابطوا»؛یعنی، با امامان رابطه برقرار کنید. سپس گفت: میدانی معنی «البدو»چیست؟ «مالبدنا»؛یعنی، تا آنها ایستادهاند، شما هم بایستید؛ و هر گاه آنان از خود حرکتی نشان دادند، شما هم حرکت کنید؛ پس از خدا بترسید تا ما ایستادهایم؛ شاید شما هم رستگار شوید. راوی میگوید: فدایت شوم؛ «واتقوا الله مالبدنا». در بحار گفته شده که لَبَدَ مانند نَصَر و فَرِح هم آمده است، لُبوداً و لبداًبه معنی اقام و لَزِقَ هر دو آمده است.
و فیروزآبادی آن را ذکر کرده است که معنی آن این است: در مقابله با مخالفان عجله نکنید، در خانههایتان بمانید مگر از ما چیزی ظاهر شود که حرکت را واجب گرداند، از قبیل ندا کردن و صدا زدن و نشانههای ظاهر شدن قائم. صحبت از این است که این زیاده ها داخل آیه باشد و احتمال دارد زیادهها تفسیر مرابطه و مصابره باشد بنابر استفاده از مجاز در گفتهی امام÷و احتمال دارد لفظ جلالهی الله را نسخهبرداران زیاد کرده باشند و معنی چنین شود: تا زمان قیام ما از پروردگارتان بپرهیزید. چنانکه کلام راوی به آن اشاره دارد، اما احتمال تفسیر از سیاق کلام به دور است و احتمال دارد مقصود از «رب» مضاف همان امام باشد، چنانکه در جاهای بسیاری از قرآن «رب» به این معنی استعمال گردیده است. و معنی آن- خدا عالمترین است- از خدا بترسید تا زمانی که ما امام را در میان شما بر انگیزیم و به متوقف شدن او او را فرمان دهیم. شاید نسخهبرداران، همهی آیه را از کلام ساقط کرده باشند یا به خاطر تکیه بر آنچه در قرآنها موجود است، آن را ذکر نکردهاند.
[۲۰۸] آیه: ۱۰۲.