موضع گیری و اعتقاد شیعه نسبت به قرآن

فهرست کتاب

سوره‌ی تین

سوره‌ی تین

(الف) ۱۰۲۱- سیاری از ابن فضال روایت کرده است که گفت: از ابو الحسن درباره‌ی سوره‌ی تین سؤال کردم، او جواب داد: این آیه به این صورت نازل شده است: ﴿وَطُورِ سِينِينَ٢[التین: ۲]. بعد گفت: به صورت (وطور سيناء)نیز، نازل شده است و بعد از آن ﴿فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعۡدُ بِٱلدِّينِ٧[التین: ۷] (فمن يكذبك بعد بالدين)هم، نازل شده است.

(ب) ۱۰۲۲- محمد بن عباس از محمد بن قاسم از محمد بن زید از ابراهیم بن محمد بن سعید از محمد بن فضل روایت کرده است که گفت: به ابو الحسن رضا گفتم: درباره‌ی قول خداوند ﴿وَطُورِ سِينِينَ٢برایم بحث کن، جواب داد: این آیه (طور سنين)نیست بلکه (طور سيناء)می‌باشد، پرسیدم: (طور سيناء)؟

جواب داد: بله، سپس آن را خواندم تا به (فما يكذبك بعد بالدين)رسیدم، او گفت: صبر کن، صبر کن؛ آن را این طور مخوان، این کفر است؛ به خدا قسم، پیامبر یک لحظه هم دروغ نگفته است.

پرسیدم: مگر این، چگونه است؟ گفت: (فمن يكذبك بعد بالدين).

(ج) ۱۰۲۳- فرات بن ابراهیم از جعفر به صورت معنعن از محمد بن فضیل بن یسار روایت کرده است که گفت: من درباره‌ی آیه‌ی ﴿وَٱلتِّينِ وَٱلزَّيۡتُونِ١ وَطُورِ سِينِينَ٢[التین: ۱-۲] از ابوالحسن سؤال کردم، او جواب داد: این آیه (طور سنين)نیست بلکه (طور سيناء)می‌باشد.

(د) ۱۰۲۴- از جعفر بن محمد بن مروان به صورت معنعن از محمد بن فضیل صیرفی از ابو عبدالله÷خبر طولانی را همانند روایت قبلی نقل کرده است و در آخر هم گفت: (فما يكذبك بعد بالدين). ابو عبدالله گفت: پناه بر خدا، به خدا قسم این طور نیست، بلکه چنین نازل شده است: (فمن يكذبك بعد بالدين).

(ه‍( ۱۰۲۵- امثال این روایت نیز، از محمد بن حسین ابراهیم به صورت معنعن ... از محمد بن فضیل روایت شده است.

(و) ۱۰۲۶- طبرسی می‌گوید: عمرو بن میمون گفت: از عمر بن خطاب شنیدم که در غرب مکه این آیه را تلاوت می‌کرد: (والتين والزيتون وطور سيناء)،من گمان کردم که او، این آیه را تلاوت می‌کند تا حرمت این شهر آشکار گردد.

و همچنین این روایت را از موسی بن جعفر نقل کرده‌اند. بعضی از مفسران می‌گویند: چون خطاب (يكذبك)نسبت به پیامبر است اما نسبت دادن این صفت به او ممتنع است، همان‌گونه که در برخی مصاحف اهل سنت آمده است، چون ظاهر آن بر تکذیب پیامبر حمل می‌شود، امام÷در ممنوع کردن این قرائت مبالغه نموده و از مصحف او این ممنوع بودن فهم می‌شود، پس نیازی نیست این معنی با تکلّف به قرائت مشهور ارجاع داده شود که با تفسیر (ما) به (من) روایت شده است، یا این که کلام بر خطاب به انسان حمل شود.