موضع گیری و اعتقاد شیعه نسبت به قرآن

فهرست کتاب

سوره‌ی حجر

سوره‌ی حجر

(الف) ۴۶۳- شیخ بن سلیمان حلی، شاگرد شهید، از سعد بن عبدالله در کتاب «بصائر» خود از حسین بن علی بن نعمان از پدرش از عبدالله بن مسکان از کامل التمار آورده است که گفت: ابو عبدالله به من گفت: ای کامل، آیا معنی قول خداوند ﴿قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ١[المؤمنون: ۱] را می‌دانی؟ مطلب را ادامه داد و گفت: غیر او در این خبر افزوده و گفته ابو عبدالله، آیه‌ی بعدی را با تشدید باء قرائت کرد: ﴿رُّبَمَا يَوَدُّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لَوۡ كَانُواْ مُسۡلِمِينَ٢[الحجر: ۲].

« بارها و بارها کافران آرزو می‌کنند که کاش ! ( در این جهان) مسلمان می‌بودند»

(ب) ۴۶۴- کلینی از احمد بن مهران از عبدالعظیم ـ در نسخه‌ها گفته شده است: طبق روایت عبدالعظیم ـ از هشام بن حکم و به نقل از ابی عبدالله÷که او در این آیه ﴿قَالَ هَٰذَا صِرَٰطٌ عَلَيَّ مُسۡتَقِيمٌ٤١[الحجر: ۴۱] را: ‏(قَالَ هَذَا صِرَاطٌ على مُسْتَقِيمٌ)خواند.

(ج) ۴۶۵- شیخ حسن بن سلیمان از سعد از موسی بن جعفر بن وهب بغدادی از علی بن اسباط از محمد بن فضیل از ابی حمزۀ ثمالی به نقل از ابی عبدالله÷که دربارۀ آیه‌ی ﴿قَالَ هَٰذَا صِرَٰطٌ عَلَيَّ مُسۡتَقِيمٌ٤١[الحجر: ۴۱] از وی سؤال شده بود، می‌گوید: علِـيّ در آیه، علی÷است. به خدا سوگند، او میزان و صراط مستقیم است.

(د) ۴۶۶- سید در «طرائف» از محمد بن مؤمن شیرازی به اسناد خودش از قتاده از حسن بصری روایت کرده است که گفت: در آیه‌ی فوق «عَلَیَّ» علی خوانده می‌شود. به حسن گفتم: معنی آن چیست؟ گفت: خداوند می‌گوید: این راه علی بن ابی طالب است که راه راست است، پس از او پیروی کنید و به آن چنگ بزنید؛ زیرا راه او واضح و بدون نقص می‌باشد.

(ه‍( ۴۶۷- سیاری از ابن ابی عمیر از هشام بن حکم به نقل از ابی عبدالله÷خواند: ‏(قَالَ هَذَا صِرَاطٌ على مُسْتَقِيمٌ).

(و) ۴۶۸- و از منصور بن اسباط از حکم بن بهلول از ابی تمامه از ابن اذینه از مردی به نقل از یکی از ائمه، گفت: شخص دیگری نزد پیامبر خداص آمد و گفت: تو همیشه به علی می‌گویی: تو نزد من، منزلت هارون نزد موسی را داری در حالی که خداوند هارون را در قرآن ذکر کرده است، اما علی را ذکر نکرده. در جواب فرمود: تو را چه شده است مگر نشنیده‌ای که خداوند می‌فرماید: ‏(قَالَ هَذَا صِرَاطٌ على مُسْتَقِيمٌ).

(ز) ۴۶۹- از ابن شهر آشوب در مناقب از امام صادق از پدرش از پدر بزرگش÷گفت: روز دوم نیز مانند آن را برای رسول خدا ذکر کرد و گفت: ای تندخو، ای مباهل، مگر نشنیده‌ای؟... الخ.

(ح) ۴۷۰- و از موسی بن جعفر از پدرش از جدش÷‏‏(قَالَ هَذَا صِرَاطٌ على مُسْتَقِيمٌ)آمده است.

()ط) ۴۷۱- همچنین از او روایت شده است که گفت: در روایت جابر آمده است که مانند آن را قرائت کرد.

(ی) ۴۷۲- ابو الحسن محمد بن احمد بن علی بن حسن بن شاذان در مناقب یکصد وپنجاه و پنجم جعفر بن محمد از پدرش از علی بن حسین÷آورده است که گفت: عمر بن خطاب نزد پیامبرصرفت و مانند آن‌چه ذکر شد در روایت آورده است و پیامبر خطاب به عمر گفت: ای درشت‌خو، ای اعرابی – بی تمدن – مگر نشنیدی که خداوند می‌فرماید: ‏(قَالَ هَذَا صِرَاطٌ على مُسْتَقِيمٌ). تا آخر.

(یا) ۴۷۳- فرات بن ابراهیم از حسین بن سعید به صورت معنعن از سلام بن مستنیر جعفی روایت می‌کند که گفت: بر ابی‌جعفر÷داخل شدم و عرض کردم: فدایت شوم واقعا من نمی‌پسندم که تو را در تنگنا قرار دهم، پس اگر اجازه دهی، سؤال می‌کنم. گفت: از هر چه می‌خواهی، سؤال کن. گفتم: درباره‌ی قرآن از تو سؤال می‌کنم. گفت: بلی. گفتم: این که خداوند می‌فرماید ﴿قَالَ هَٰذَا صِرَٰطٌ عَلَيَّ مُسۡتَقِيمٌ٤١منظور چیست؟ گفت: یعنی این راه علی بن ابی طالب است. گفتم راه علی؟ گفت: راه علی بن ابی طالب.

(یب) ۴۷۴- و از حسن بن ابراهیم به صورت معنعن از ابی جعفر÷روایت است که گفت: ابو برزه حدیثی نقل کرد و گفت: آن‌گاه که نزد رسول خدا بودیم، با دست به علی بن ابی طالب÷اشاره ‌کرد، فرمود: (هذا صراط على مستقيم)همانا من در رجوع از غزوه‌ی تبوک اول، به پروردگارم عرض کردم خدایا، من علی را به منزله‌ی هارون نزد موسی قرار داده‌ام، اما بعد از من نبوت نخواهد بود. بعد خداوند گفتارم را تصدیق نمود و فرمود: علی را ذکر کن؛ چنانکه هارون را ذکر کردم، زیرا تو اسم او را می‌خوانی. پس(هذا صراط على مستقيم)نازل شد.

(یج) ۴۷۵- صفار در کتاب «البصائر» از ابی محمد عمران بن موسی از موسی بن جعفر بغدادی، آن‌چه ذکر شد را از سعد بن عبدالله آورده است.

(ید) ۴۷۶- طبرسی گفت: یعقوب (صراط على مستقيم)را با رفع روایت کرده است و این قرائت ابن سیرین و قتاده و ضحاک و مجاهد و قیس بن عمار و عمرو بن میمون است و همین قرائت از ابی عبدالله÷روایت شده است و سایر قُراء «علي» خوانده‌اند. می‌گویم: این عجیب است، زیرا روایت و مفهوم آن با کسر و اضافه است و مراد از علی، علی بن ابی طالب÷است. و روایت قتاده از حسن ذکر شد که او هم با کسر می‌خواند، اما شاید طبرسی فقط روایت الکافی را بررسی کرده است که در نگاه اول، همان چیزی است که آن را ذکر کرده است و برای تأییدش، آن را به قرائت جماعتی اضافه کرده است و در همان خبر است که کلینی خبر را در بابی که خلاصه و نکاتی از قرآن درباره‌ی ولایت دارد، ذکر کرده است در حالی که آن قرائت هیچ دلالتی بر ولایت ندارد، پس چرا آن‌چه با کسر در این باب داخل کرده به باب دیگر وصل ننموده است؟

فاضل طبرسی در شرح خود گفته است: شاید آن خبر اشاره باشد به قرائت خداوند در سوره‌ی حجر: ﴿قَالَ هَٰذَا صِرَٰطٌ عَلَيَّبه تنوین (صراط) و فتح (لام) در علی، با تصحیف در حالی که همان اضافه و کسر و لام است؛ یعنی: راه مخلصان (راه علی) است که مستقیم است و انحرافی در آن نیست و هیچ کجی و نقص در آن راه ندارد و کسی که آن راه را بپیماید، او را به مقصود می‌رساند و (علی) به کسر لام به معنی علو و شرف است؛ چنانکه قاضی و غیره به آن تصریح کرده‌اند و با این تأویل، به اجمال از تصحیف و غلط املایی خارج می‌شویم و حق را پوشیده نگه می‌داریم؛ زیرا ذکر آن مطلب بعد از این که اساتید آنان به آن تصریح کرده‌اند به آنان سودی نمی‌رساند. سپس روایت قتاده را ذکر کرده است. پایان کلام طبرسی. و همین طور ابن شهر آشوب این روایت را در موضوع ذکر نام‌های علی و موارد ذکر آن در قرآن، نقل کرده است.

(یه)۴۷۷- عیاشی از ابی جمیله از ابی عبدالله از ابی جعفر از پدرش÷آورده است که منظور از قول خداوند: (هذا صراط على مستقيم)امیر المؤمنین است.