سورهی ق
(الف) ۸۳۷- علی بن ابراهیم روایت کرده و گفته است آیه ﴿وَجَآءَتۡ سَكۡرَةُ ٱلۡمَوۡتِ بِٱلۡحَقِّ﴾[ق: ۱۹]
چنین نازل شده است: ﴿وَجَآءَتۡ سَكۡرَةُ - الحق بـ- ٱلۡمَوۡتِ﴾
(ب) ۸۳۸- طبرسی در کتاب «الشواذ»، قرائت ابوبکر را در هنگام احتضار روایت کرده است: ﴿وَجَآءَتۡ سَكۡرَةُ - الحق بـ- ٱلۡمَوۡتِ﴾و این قرائت، از سعید بن جبیر و طلحه نیز، نقل شده است و اصحاب ما آن را از امامان هدی روایت کردهاند.
(ج) ۸۳۹- شیخ طوسی در کتاب «التبیان» گفته است: آیه ﴿وَجَآءَتۡ سَكۡرَةُ ٱلۡمَوۡتِ بِٱلۡحَقِّ...﴾را با دو شیوه معنی کردهاند: ۱- سکرات مرگ، واقعیتهایی را از آخرت به همراه دارد تا این که صاحبش آن را بشناسد و به آن ناچار شود. ۲- سکرات حق، با مرگ میآید و این قرائت دوم، قرائت اهل بیت÷است.
(د) ۸۴۰- سعد بن عبدالله در کتاب «ناسخ القرآن» روایت کرده است که صادق÷این آیه را چنین قرائت کرده است: ﴿وَجَآءَتۡ سَكۡرَةُ ٱلۡمَوۡتِ بِٱلۡحَقِّ...﴾.
(ه) ۸۴۱- فرات بن ابراهیم از جعفر بن محمد ازدی به صورت معنعن از حسین بن راشد روایت کرده است و گفت: شریک قاضی در دوران حکومت مهدی به من گفت: آیا میخواهی حدیثی را برایت بازگو کنم و با آن تبرک بجویم به شرط این که خداوند را بر خودت شاهد بگیری تا من نمردم، آن را بازگو نکنی؟ میگوید: گفتم: مطمئن باش، آنچه که در نظر داری بگو. گفت: من مقابل درب خانهی اعمش بودم و جماعتی از اصحاب حدیث آن جا بودند. گفت: اعمش درب را باز کرد و به آنان نگریست. سپس برگشت و در را بست. آنان همه رفتند و تنها من ماندم، خارج شد و مرا دید و گفت: تو اینجایی؟ اگر میدانستم، تو را داخل میکردم یا خودم نزدت میآمدم؛ سپس گفت: آیا میدانی که چه چیزی از دهلیز میگذرد؟ گفتم: نه. گفت: من آیهای از کتاب خدا یاد آور میشوم. گفتم: آن چیست؟ گفت: این فرمودهی خداوند است که میفرماید: (- يا محمد يا علي- القيا في جهنّم كل كفار عنيد).گفتم: درست است این چنین نازل شد. سوگند به کسی که محمد را به پیامبری برگزید، این چنین نازل شد.