سورهی حج
(الف) ۵۸۵- طبرسی گفته است: ابن عباس و ابن مجاز و مجاهد و عکرمه و حسن، «رجالا»را در این آیه ﴿يَأۡتُوكَ رِجَالٗا...﴾[الحج: ۲۷] با ضم راء و تشدید جیم خواندند.
(ب) ۵۸۶- سیاری از یعقوب بن یزید از احمد بن محمد از ابی جمیله به نقل از ابی عبدالله÷خواند:
﴿يَأۡتُوكَ رِجَالٗا...﴾گفت رجالة است.
(ج) ۵۸۷- طبرسی گفته است: ابن مسعود و ابن عباس و ابن عمر و ابو جعفر÷و قتاده و ضحاک به جای صوافّ این آیه ﴿فَٱذۡكُرُواْ ٱسۡمَ ٱللَّهِ عَلَيۡهَا صَوَآفَّ﴾[الحج: ۳۶] صوافن قرائت کردند.
(د) ۵۸۸- طبرسی گفته است: جعفر بن محمد÷در این آیه ﴿وَصَلَوَٰتٞ وَمَسَٰجِدُ يُذۡكَرُ فِيهَا ٱسۡمُ ٱللَّهِ...﴾[الحج: ۴۰] صلوات را با ضم صاد و لام، قرائت کرد.
(ه( ۵۸۹- سیاری از ابن سیف از برادرش از پدرش از زید بن اسامه آورده است که ابو عبدالله÷به جای ﴿لِّيَشۡهَدُواْ مَنَٰفِعَ لَهُمۡ ...﴾[الحج: ۲۸] «ليحضروا منافع لهم»قرائت کرد.
(و)۵۹۰- و از محمد بن علی از ابی حمزه به نقل از ابی عبدالله÷آیهی (۱۹: حج) را این چنین، قرائت کرد: (هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا- بولاية علي- قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِّن نَّارٍ).
(ز) ۵۹۱- کلینی از علی بن ابراهیم از احمد بن محمد برقی از پدرش از محمد بن فضیل از ابی حمزه از جعفر آورده است که آیهی فوق را این چنین قرائت نمود: (هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا- بولاية علي- قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِّن نَّارٍ).
(ح) ۵۹۲- محمد بن عباس از محمد بن همام از محمد بن اسماعیل علوی از عیسی بن داود نجار از ابی الحسن موسی÷﴿وَطَهِّرۡ بَيۡتِيَ لِلطَّآئِفِينَ وَٱلۡقَآئِمِينَ﴾[الحج: ۲۶] را «الطائفین والعاکفین» قرائت کرد.
(ط) ۵۹۳- سیاری از برقی از نضر از یحیی بن ایوب از ابی بصیر از ابی عبدالله، آیهی (۲۷و۲۸) را چنین قرائت کرد: (وعلي كل ضامر يأتين من كل فج عميق ليشهدوا منافع لهم – في الدنيا و الآخرة).
(ی) ۵۹۴- و از حماد بن عیسی از حریز به نقل از ابی عبدالله÷آیهی (۵۲) را چنین خواند: (وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ- ولا محدث-)
(یا) ۵۹۵- محمد بن حسن صفار در «بصائر» از احمد بن محمد از احمد بن محمد بن ابی نصر از ثعلبه به نقل از زراره گفت: از ابی جعفر÷دربارهی: (وكان رسولا نبياً)پرسیدم: فرق رسول با نبی چیست؟ در جواب گفت: نبی کسی است که در خواب میبیند و میشنود و با چشم بیدار میبیند. سپس این آیه را تلاوت کرد: (وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ- ولا محدث-)
(یب) ۵۹۶- در «البحار» از شیخ مفید در «الاختصاص» مانند آن، آمده است.
(یج) ۵۹۷- صفار از احمد بن محمد از حسین بن سعید از فضاله از حارث بصری آورده است که گفت: حکم بن عینیه نزد ما آمد و گفت: همانا علی بن حسین÷گفت: همه علم علی÷در یک آیه جمع شده است. بعد گفت: حمران بن اعین بیرون آمد و علی بن حسین را مرده یافت بعد به ابو جعفر گفت: حکم بن عینیه از علی بن حسین برایمان حدیث آورده است که گفت: علم علی همهاش در یک آیه است. ابو جعفر گفت: نمیدانی آن آیه کدام است؟ گفتم نه! گفت: این آیه است: (وما أرسلنا من قبلك من رسول ولا نبي – ولا محدث).
(ید) ۵۹۸- و از احمد بن محمد بن جحال از ثعلبه به نقل از زراره میگوید: دربارهی فرق رسول و نبی در آیهی: «وكان رسولا نبيا»از ابی جعفر سؤال کردم. جواب این سؤال در روایت دیگری است که ذکر شد. بعد میگوید: ابو جعفر این آیه را تلاوت کرد: (وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ- ولا محدث-).
(یه) ۵۹۹- از مفید در «الاختصاص» چنانکه در «البحار» و تفسیر «البرهان» از ابن ابی الخطاب یا احمد بن محمد بن عیسی از بزنطی از ثعلبه از زراره، مانند آن روایت شده است.
(یو) ۶۰۰- صفار از احمد بن حسن بن علی بن فضال از علی بن یعقوب هاشمی از هارون بن مسلم از برید از ابی جعفر و ابی عبدالله÷آورده است که آیهی فوق را با افزودن کلمهی «ولامحدث» تلاوت کردند و من گفتم: فدایت شوم این قرائت ما نیست؛ پس رسول و نبی و محدث چیست؟ (خبر)
(یز) ۶۰۱- و از عبدالله بن محمد از ابراهیم بن محمد از اسماعیل بن بشار از علی بن جعفر حضرمی از زراره بن اعین آمده است که گفت: دربارهی آیهی فوق از زاره سؤال کرد. وی آیه را با افزودن «ولا محدث» قرائت کرد و گفت: رسول کسی است که جبرائیل به نزد او میآید.
(یح) ۶۰۲- مفید در «اختصاص» چنانکه در «بحار» است به نقل از ابراهیم بن محمد ثقفی، مانند آن را روایت کرده است.
(یط) ۶۰۳- صفار از ابی محمد از عمران از موسی بن جعفر از علی بن اسباط از محمد بن فضیل به نقل از ابی حمزهی ثمالی میگوید: از ابی جعفر شنیدم که آیهی فوق را چنین میخواند: (وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ- ولا محدث- إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ).
(ک) ۶۰۴- صفار با همان اسناد از علی بن جعفر حضرمی از سلیم بن قیس شامی آورده که گفت: از علی شنیدم که میگفت: به من و اوصیایم از فرزندانم همه هدایت یافته و محدث هستیم ـ. تا این که سلیم شامی گفت: از محمد بن ابی پرسیدم: آیا علی محدث بود؟ گفت: آری. گفتم: آیا فرشتگان جز با انبیاء سخن میگویند؟ گفت: مگر آیهی (وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ- ولا محدث-)را نخواندهای؟.
(کا) ۶۰۵- مفید در «اختصاص» مانند آن را از ابراهیم بن محمد روایت کرده است.
(کب) ۶۰۶- و از احمد بن محمد از حسن بن محبوب از جمیل بن صالح از زیاده بن سوقه از حکم بن عیینه آمده است که گفت: روزی به نزد علی بن حسین÷رفتم. او به من گفت: آیا آیهای را میشناسی که علی÷با آن قاتلش را میشناخت و همچنین با آن، امور بزرگی را میدانست که به مردم میگفت؟ حکم بن عیینه میگوید: نه؛ به خدا سوگند نمیدانم ای پسر رسول خدا، مرا از آن خبر بده. گفت: به خدا سوگند آن، این آیه است: (وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ- ولا محدث-)بعد گفتم: آیا علی بن ابی طالب محدث بود. گفت: آری هر امامی از ما اهل بیت، محدث است.
(کج) ۶۰۷- کلینی از محمد بن یحیی عطار از احمد بن محمد، مانند آن را روایت کرد و در آخر ـ ولا محدثـ اضافه نموده است؛ زیرا علی بن ابی طالب، محدث بود. سپس مردی که اسمش عبدالله بن زید بود و برادر مادری علی بن حسین÷بود، گفت: سبحان الله! محدث بود؟ گویا محدث بودن علی را انکار میکرد. در این زمان، ابو جعفر به نزد ما آمد و گفت: به خدا سوگند به درستی، پسر مادرت همین مطلب را میدانست. راوی میگوید: وقتی ابو جعفر چنین گفت، آن مرد ساکت شد و گفت: این همان چیزی است که ابو الخطاب به خاطر آن هلاک شد، به سبب این که تأویل محدث و نبی را نمی دانست. میگویم آخر خبر با اول خبر مناسبت دارد و مناسبت آن مخفی نمیماند؛ زیرا صدر خبر نشان میدهد که این مطلب در مجلس امام سجاد بوده است و ذیل آن خبر، میرساند که این مطلب بعد از مرگ سجاد در مجلس ابی جعفر بوده است، به خاطر همین مطلب است که بعضی از شارحین، به تفکیک صدر و ذیل این حدیث حکم نمودهاند و آن را دو حدیث میدانند. راوی میگوید: گوینده، زیاد بن سوقه است که برای حکم بن سوقه نقل میکند و این حکایت بعد از وفات علی بن حسین در مجلس باقر÷بود، اما در این بحث، مطلبی هست که نباید مخفی بماند و حق آن است که یا کلینی در نقل خبر دچار اشتباه شده، یا بعضی از نسخهنویسان کتابش اشتباه کردهاند، به گونهای که از نظر سند و متن، آخر خبری را به ابتدای خبر دیگر وصل نمودهاند. نظیر این کار را در گذشته هم، انجام دادهاند که نسبت به آن هشدار دادیم. آن مطلب به خاطر این است که صفار با سند دیگری از حمران از ابی جعفر÷گفته: پیامبر خدا فرموده است: دوازده تن از اهل بیت من محدث هستند. بعد عبدالله بن زید که برادر مادری علی بن حسین÷بود به او گفت: سبحان الله! تا آخر ...
این که عبدالله بن زید، برادر مادری امام سجاد بوده، در این باره ذهبی در کتاب «مختصر تهذيب الكمال» گفته: علی بن حسین اسم مادرش، امولد، جاریهای بوده که نامش، غزاله بود و بعد از شهادت حسین، زید که بندهی آزاد شدهی حسین بود، او را به عقد خود درآورد و بعد عبدلله بن زید از او به دنیا آمد. در بین مخالفان دروغپرداز، چنین مشهور شده است که مادر او شهربانو بود که بعد از به دنیا آوردن وی وقت زایمان وفات یافته است. چنانکه کلینی این مطلب را در بحث ولادت او ذکر کرده است که امام رضا مخالفان را تکذیب کرد و سبب شهرت یافتن مطلب فوق را بیان کرد چنانکه صدوق در کتاب «العيون» در بحث دو دختر یزدگرد که عبدالله بن عامر آنها را فرستاده بود، از او روایت کرده است که گفت: شهربانو، همسر حسین÷بود که بعد از ولادت علی بن حسین÷بعد از زایمان وفات یافت. سپس بعضی از جاریههای پدر، حضانت او را به عهده گرفتند تا علی بن حسین پرورش یافت در حالی که مادری را جز آن جاریه نمیشناخت. سپس دانست که او، جاریهی آزاد شدهی پدرش است و مردم او را مادر وی مینامیدند و گمان کردند که وی ـ معاذ الله ـ با مادرش ازدواج کرده است، در حالی که با این جاریهی آزاد شده ازدواج کرده است. قضیه این چنین است که او با بعضی از همسرانش همبستر شد، سپس برای غسل بیرون آمد و این مادر غیر واقعیاش به او برخورد کرد، بعد امام به او گفت: اگر راجع به این قضیه – ازدواج – چیزی در دل داری از خدا بترس و به ما اعلام کن. گفت: آری به ازدواج با تو تمایل دارم. بعد امام سجاد، وی را به همسری خود در آورد. به همین سبب، بعضی از مردم گفتند: علی بن حسین، مادر خود را به همسری خویش در آورده است. در بعضی خبرها هم، آمده است که آن زن سریه ـ کنیز همخوابه ـ برادر علی بن حسین بوده است که او هم علی نام داشت و در جایی به نام «طف» کشته شده است. و گفته شده که مادر عبدالله بن زید به وی شیر داد و او برادر شیری علی بن حسین بود و ابن داود گفته است: مادر عبدالله با وی نزدیکی کرده و او هم به او علاقه نشان داده تا جایی که او را مادر خود خوانده است و این زن همان است که علی بن حسین او را به عقد خود در آورده است و عبدالملک بن مروان، وی را متهم نموده است به این که او با مادر خود ازدواج کرده است، البته از روی توهّم او را مادر وی دانسته در حالی که مادر وی شهربانو بوده که در زمان کودکی امام سجاد وفات یافته است.
(که) ۶۰۸- صفار از عبدالله بن محمد از ابراهیم بن محمد ثقفی از احمد بن یونس جحال از ایوب بن حسن از قتاده آورده است که به آیهی فوق جملهی: «ولا محدث» را افزود.
(کو) ۶۰۹- صفار از ابی محمد بن عمران از موسی بن جعفر از علی بن اسباط از محمد بن فضیل از ابی حمزه ثمالی آورده است که گفت: من و سفیره بن سعد در مسجد نشسته بودیم؛ ناگهان حکم بن عینیه به نزد ما آمد و گفت: حدیثی را از ابی جعفر شنیدهام که هیچ احدی آن را نشنیده است، به همین سبب، پرسیدیم: این خبر چیست؟ از گفتن آن خودداری نمود. سپس خودمان نزد ابی جعفر رفتیم و به او گفتیم: البته حکم بن عینیه به ما خبر داد که خبری از تو شنیده است که تا به حال کسی آن را از تو نشنیده است. از گفتن آن خودداری نمود و در جواب ما گفت: آری این طور است؛ علم علی را در آیهای از کتاب خدا یافتهایم و بعد آیهی فوق را با افزودن: «ولا محدث» تلاوت کرد و منظور از کتاب علی، کتاب خداست که علی بعد از وفات پیامبر آن را جمعآوری کرده است و اضافه شدن کتاب به علی مانند اضافه شدن مصحف به عبدالله و اُبَی است و منظور آن کتاب نیست که جامع احکام است و این مطلب در غایت ظهور است.
(کز) ۶۱۰- مفید، مانند آن خبر را در «اختصاص» از موسی بن جعفر بغدادی از ابن اسباط روایت کرده است.
(کح) ۶۱۱- صفار از علی بن اسماعیل از صفوان بن یحیی از حارث بن مغیره از حمران آورده است که گفت: حکم بن عینیه از علی بن حسین برایمان حدیث آورد و گفت: «علم علی÷در آیهای از قرآن قرار دارد و گفت: آن آیه را از ما کتمان کرده است. وی میگوید: ما گرد هم جمع میشدیم تا قرآن را همخوانی کنیم و مطالبش را یاد بگیریم، چون قرآن را نمیشناختیم. گفت: به خانهی ابی جعفر÷داخل شدم و به او گفتم: حکم بن عینیه از علی بن حسین÷به ما خبر داد که علم علی در آیهای از قرآن است ولی آن آیه را از ما کتمان میکند. بعد گفت: بخوان ای حمران. من خواندم: (وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ) ابو جعفر گفت: « ولا محدث» را هم قرائت کن.
(کط) ۶۱۲- تفسیر البرهان از ابن شهر آشوب آورد که گفت ابن عباس در قرائت خود «ولا محدث» را اضافه کرده است.
(ل) ۶۱۳- سلیم بن قیس هلالی در کتاب خود میگوید: از محمد بن ابیبکر شنیدم که در تلاوت آیهی فوق «ولا محدث» را اضافه نمود.
(لا) ۶۱۴- محمد بن عباس در تفسیر خود از جعفر بن محمد حسنی از ادریس بن زیاد خیاط از حسن بن محبوب از جمیل بن صالح از زیاد بن سوقه از حکم بن عینیه روایت کرده است که گفت: علی بن حسین÷به من گفت: ای حکم! آیا میدانی کدام آیه است که علی با آن قاتل خود را شناخته و به امور بزرگی هم، آگاه میشد و به مردم میگفت؟ راوی میگوید: گفتم: ای پسر رسول خدا، در بارهی آن آیه به ما خبر بده. در جواب گفت: آیه این است: (وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ- ولا محدث-)گفتم: آیا علی محدث بود. گفت: هر امامی از ما اهل بیت، محدث است.
(لب) ۶۱۵- و از حسین بن عامر از محمد بن حسین از پدرش از صفوان بن یحیی از داود بن فرقد از حارث بن مغیره نضری آورده است که گفت: حکم بن عینیه برایم گفت: به راستی مولایم علی بن حسین÷ تمام چیزهایی که در خبر صفار گفته شد، برایم گفت.
(لج) ۶۱۶- علی بن ابراهیم بعد از ذکر روایت عامه در سبب نزول آیهی مذکور گفته است: به تأکید از ابی عبدالله روایت شده که پیامبر گرسنه شد سپس نزد مردی از انصار آمد و به او گفت: آیا نزد تو طعامی هست؟ گفت: آری ای پیامبرخدا و بعد بزغالهای را برایش ذبح کرد و بریانش نمود. پس هنگامی که آن را به رسول خدا نزدیک کرد، آرزو کرد که ای کاش علی و فاطمه و حسن و حسین هم، همراه او بودند. بعد ابوبکر و عمر آمدند و بعد از آن دو، علی آمد و دربارهی او این آیه را نازل شد: (وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّـهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ - ولا محدث-): که منظور از شیطان ابوبکر و عمر هستند – نعوذ بالله – و منظور چیزی که خدا القای شیطانی را به آن نسخ کرده است آمدن علی بعد از ابوبکر و عمر است.
(لد) ۶۱۷- کشی در «رجال» خود از عیاشی از علی بن حسن از عباس بن عامر از ابان بن عثمان از حارث بن مغیره آورده است که گفت: حمران گفت: به درستی حکم بن عینیه از علی بن حسین روایت میکند که ما دربارهی آیهای از وی سؤال کردیم، اما او به ما خبر نمیداد. حمران گفت: از ابی جعفر دربارهی علی سؤال کردم. گفت: همانا علی مانند همراه سلیمان و یار موسی است، اما رسول یا نبی نبوده است. سپس آیهی مذکور را با تلاوت کرد، و سپس ابوجعفر ؛ابراز تعجب نمود.
(له) ۶۱۸- کلینی از عدهای از اصحاب ما از احمد بن محمد از احمد بن ابی نصر از ثعلبه بن میمون از زراره نقل کرده است که گفت: دربارهی این آیه: (وكان رسولا نبيا):سؤال کردم و گفتم: رسول و نبی چیست؟ گفت: نبی آن است که وحی را در خواب میبیند. بعد مطلب را ادامه داد تا این که گفت: ابو جعفر آیهی قبلی را تلاوت کرد با اضافه کردن (ولا محدث)
(لو) ۶۱۹- و از احمد بن محمد و محمد بن یحیی از محمد بن حسین از علی بن حسان از ابی فضال از علی بن یعقوب هاشمی از مروان بن مسلم بن برید از ابی جعفر و ابی عبدالله، تلاوت آیهی فوق روایت شده است البته با اضافه کردن (ولا محدث)
(لز) ۶۲۰- سعد بن عبدالله قمی در کتاب «ناسخ و منسوخ قرآن» گفته است که امام صادق، آیهی فوق را با همان شیوه قرائت کرد و گفت: منظور از «محدث» ائمه است. بعضی از مفسران بعد از وارد نمودن مجموعهای از اخبار، چیزی گفتهاند که لفظ آن، این است: این خبرها و آنچه صفار از طرق متعدد و در مواضع مختلف آنها را روایت کرده دلالت دارند بر این که: کلمهی (ولا محدث)همان است که جبرئیل از جانب پروردگار آن را نازل کرد و همان است که در مصحف امامان است، و در بعضی از آنچه صفار در کتاب «بصائر» روایت کرده است، گفته شده که آن قرائت، قرائت قتاده است که از نامداران عامه-اهل سنت- است و اختلاف این اخبار در این است که (مِنْ قَبلِك)در بعضی خبرها ساقط شده و در بعضی هم قبلَ به خاطر ظرفیت منصوب شده و حرف جر از آن حذف گردیده، اما در اکثر خبرها حرف جر «مِن» آمده است شاید حمل بر این شود که امام آیه را در اخبار سقوط بر معنی نقل نموده است، یا بعضی از راویان در نقل آن سهو کردهاند که سخن در این باره فائدهای ندارد. میگویم کلمهی مِن در همهی اخبار این باب، موجود است جز در خبری که کلینی آن را روایت کرده است و این اخبار چنانکه گفته شد: بر سقوط صراحت دارند و مولی محمد صالح در شرح «الكافي» و علامه مجلسی در «البحار» و «مرآة العقول» و دیگران نیز، به این مطلب تصریح کردهاند و محدث به فتح دال، به کسی گفته میشود که ملائکه به وی خبر دهند و در کتاب «نفس الرَّحمن» آن را توضیح دادهایم.