۱. امام دوازدهم و غیبت و ظهور آن
دکتر صاحب الزمانی نگاه شریعت به مهدویت را اینچنین توصیف میکند:
«در ایران سالهای اخیر شریعت سنگلجی که آموزهها و «تز» اساسی وی را در کتاب [های] اسلام و رجعت و کلید فهم قرآن مییابیم، با کوششی خستگی ناپذیر تا هنگام مرگ خود سعى داشت که بدون نسخ اسلام با نقد پارهای از احادیث و اخبار مربوط به ظهور مهدی موعود، عنصر قیام به سیف و ظهور مسلحانه و مایۀ جنگ و انتقامجویی را از آن بزداید و جنبۀ رهبری شخصی را نیز از آن حذف نماید و بدان بیشتر صورت یک نهضت ترقیخواه دستهجمعی و اجتماعی بدهد و آن را جهانبینی مقبول نسل نو قرار دهد» [۲۲].
متفکر ایرانی معروف احسان طبری در این مورد نیز میگوید:
«یکی از مطالب عمده بحثهای شریعت در مجالس منظم خود در اطراف «ظهور قائم موعود» بود. شریعت مبانی اسلامی و شیعی را در این بحث اکیدا مراعات میکرد و تنها کاری که بدان دست زد، انکار برخی «خرافات» مربوط به ظهور بود؛ مانند «رجعت»، «پیدایش دجال»، «قیام به سیف» یعنی اینکه مهدی حتی از خون سادات منکر وجود خود نهرها به راه میاندازد، و لذا تفسیر مسئلۀ ظهور به مثابه غلبۀ دین و عدالت بر کفر و ظلم بود لا غیر» [۲۳].
خلاصه اینکه شریعت با جرأت بیسابقه میان علمای شیعه موضوع ظهور مهدی موعود را به شکل نقدآمیزی مطرح کرده، و روایات شیعی که متضمّن خروج مسلح امام برای نابودی مخالفان (که در آثار شیعی منظور از آنها اهل سنت است) میکند، کاملا رد میکند، و برای ظهور تصور جدیدی را مطرح میکند و جنبۀ یک نهضت ترقیخواه اجتماعی که متناسب با دیدۀ عمومی اسلام است، برای آن میدهد؛ بر خلاف آن تصور شیعی سنتی که مهدی را مردی شمشیر به دست معرفی میکند که هیچ کاری جز قتل و انتقام ندارد.
[۲۲] صاحب الزمانی، ناصر الدین، دیباچهای بر رهبری، ص۱۳۳ و ۱۳۴. [۲۳] احسان طبری، مقالۀ: راه توده - جامعه ایران در دوران رضاشاه، که در شبکۀ اینترنت در آدرس ذیل منتشر شدهاست: http://www.rahetudeh.com/rahetude/Tabari/iran-rezashah/html/ jameehiran-۱۱.html